جلال الدین همایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جلالالدین همایی، از دانشمندان عالیقدر معاصر. شاعر، خوشنویس، مورّخ،
ادیب و دانشمند جامع میباشد.
در اواخر سال ۱۳۲۸ق به مدرسه نیمآورد رفت و نزد علمای عالیقدر همچون حاج سیّدمحمّدکاظم کَروَنی،
آخوند ملّاعبدالکریم گزی،
آقامیرزا احمد اصفهانی،
آقاسیّدمحمّدباقر درچهای،
آقاشیخ محمّدحکیم خراسانی،
شیخ اسداللّه قمشهای،
ملّاعبدالجواد آدینهای، میرسیّدعلی جناب،
میرزا علیآقا شیرازی، میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت و
حاج آقا رحیم ارباب در
فقه،
اصول،
ادبیات عرب،
منطق،
فلسفه،
هیأت،
ریاضی،
طب،
اخلاق،
کلام و
حدیث به تحصیل پرداخته و در هر کدام از این رشتهها مهارتی به سزا یافت.
استاد جلالالدّین همائی بن میرزا ابوالقاسم محمّدنصیر طرب بن رضا قلی (محمّدرضا) همای شیرازی، متخلص به «سنا» از دانشمندان عالیقدر معاصر. شاعر، خوشنویس، مورّخ، ادیب و دانشمند جامع، در ۱۳ دیماه ۱۲۷۸ ش، اوّل
رمضان ۱۳۱۷ق در خانوادهای اهل هنر و ادب در محلّه پاقلعه
اصفهان متولّد شد.آمد. او فرزند میرزا ابوالقاسم متخلص به طرب، نواده
همای شیرازی شاعر
قرن سیزدهم است. همایی علوم مقدماتی را نزد
پدر و خواندن
قرآن، ادعیه ماثوره،
گلستان و غزلیات
حافظ را نزد مادرش فراگرفت سپس در مکتب خانه تحصیل کرد و مدّتی شاگرد میرزا عبدالغفار پاقلعهای بود و فنون شعری را نزد عموی خود میرزا محمد سها آموخت. در سال ۱۳۲۶ به مدرسه حقایق و سال بعد به مدرسه قدسیه اصفهان رفت و تحصیلات جدید را در آن مدرسه به پایان رسانید و در همان زمان نزد ملّامحمّدتقی کاتب به مشق خط پرداخت. . همایی در اواخر سال ۱۳۲۸ به مدرسه نیماورد اصفهان رفت و حدود بیست سال به تحصیل
علوم اسلامی پرداخت و نزد علمای عالیقدر همچون
حاج سیّدمحمّدکاظم کَروَنی،
آخوند ملّاعبدالکریم گزی،
آقامیرزا احمد اصفهانی،
آقاسیّدمحمّدباقر درچهای،
آقاشیخ محمّدحکیم خراسانی،
شیخ اسداللّه قمشهای،
ملّاعبدالجواد آدینهای،
میرسیّدعلی جناب،
میرزا علیآقا شیرازی،
میرزا ابوالقاسم ناصر حکمت و
حاج آقا رحیم ارباب در
فقه،
اصول،
ادبیات عرب،
منطق،
فلسفه،
هیأت،
ریاضی،
طب،
اخلاق،
کلام و
حدیث به تحصیل پرداخته و در هر کدام از این رشتهها مهارتی به سزا یافت..
ابتدا در دانشکده حقوق و سپس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تدریس نمود تا اینکه در سال ۱۳۴۵ش بازنشسته شد ولی به تدریس ادامه داد. در طول این سالها استاد همایی از آموختن و تحقیق و تالیف باز نایستاد و دهها مقاله و کتاب و رساله تحقیقی و ارزنده پدید آورد.
همایی چون بزرگان خاندان خود خط خوشی داشت و در شعر صاحب قریحهای پویا و استعدادی قابل تحسین بود و در شعر «سنا» تخلّص میکرد. نمونههایی از اشعار دوران جوانی او در سال ۱۳۴۲ق در کتاب «دانشنامه» که مرحوم الفت آن را گردآوری نموده، به طبع رسیده است. همچنین او به زادگاه خود علاقه فراوان داشت و از هر فرصتی برای گردآوری اطلاعات و تالیف مقاله و کتاب درباره تاریخ، فرهنگ و هنر اصفهان استفاده میکرد.
وی از سال ۱۳۰۰ ش تدریس در مدارس جدید و دانشگاه را آغاز کرد. در این سالها او با
تنگدستی و
قناعت روزگار را سپری ساخت و در مدارس
حوزه علمیه اصفهان تدریس نمود. مدّتی نیز در مدارس جدید مانند مدرسه قدسیه و صارمیه، ابتدا وارد مدرسه صارمیه شد و دروس دبیرستان را تدریس مینمود. در سال ۱۳۰۷ به
تهران آمد و به استخدام وزارت معارف (آموزش و پرورش) درآمد و به
تبریز منتقل شد. در سال ۱۳۱۰ دوباره به تهران منتقل و در دبیرستان دارالفنون و دبیرستان شرف و دبیرستان نظام و دانشکده افسری به تدریس پرداخت و کم کم در دانشگاه تدریس کرد. از سال ۱۳۱۹ تدریس در دانشسرای عالی و کلاس روزنامهنگاری دانشکده حقوق را برعهده گرفت. وی در دانشگاه در دورههای لیسانس، فوق لیسانس و دکترا، دروسی چون صناعات ادبی و مطول
تفتازانی را تدریس میکردند، تا این که در سال ۱۳۴۵ از کار رسمی دانشگاهی کنارهگیری و بازنشسته شد ولی به تدریس ادامه داد. در طول این سالها استاد همایی از آموختن و تحقیق و تالیف باز نایستاد و دهها مقاله و کتاب و رساله تحقیقی و ارزنده پدید آورد. فعالیتهای علمی و ادبی وی شامل موارد ذیل میباشد: شرکت در انجمنهای ادبی، شرکت در کنگره فردوسی سال ۱۳۱۳، همکاری در تدوین لغتنامه دهخدا، عضویت در فرهنگستان، شرکت در نخستین کنگره نویسندگان در ۱۳۲۵، شرکت در کنگره ابن سینا در سال ۱۳۳۳، سفر به
بیروت جهت افتتاح کرسی
زبان فارسی در سال ۱۳۳۴ و عضویت انجمن تحقیق در ادبیات و زبانهای خارجه.
سرانجام در ۶ رمضان ۱۴۰۰ق در تهران وفات یافته و حسب
وصیّت ایشان جنازه به اصفهان حمل و در قبرستان لسانالارض واقع در
تخت فولاد به خاک سپرده شد. خود او در آخرین روزهای زندگی مادّه تاریخ فوت خود را چنین سرود:
سنا جلال همایی بگوش غیب نیوش ••••• ندای ارجعی از بام
عرش چون بشنفت
شکفته گشت به لبّیک و بهر تاریخش ••••• «ز آشیانه تن شد رها همایی» گفت
از وی بیش از پانزده هزار بیت
شعر به جا مانده است، شعر همایی در مایه سنتی فارسی است. پختگی معنی و اندیشه در آن بارز است. در میان اشعار او اثری از
هجو و
استهزاء دیده نمیشود. او علاوه بر مقالات فراوان و همکاری در تدوین کتابهای درسی تالیفات فراوانی را از خود به جای نهاد از جمله:
۱. «تاریخ ادبیات ایران» ۲. «غزالی نامه» شرح حال
امام محمد غزالی ۳. «خیّامی نامه» ۴. «تفسیر مثنوی مولوی، داستان قلعه ذات الصّور یا دژ هوش رُبا» ۵. «فنون بلاغت و صناعات ادبی» ۶. «مولوی نامه یا مولوی چه میگوید؟» ۷. «مختاری نامه» که در مقدمه دیوان عثمان مختاری به طبع رسیده است. ۸. «رساله در احوال سروش اصفهانی» که در مقدّمه دیوان او به طبع رسیده است. ۹. «اسرار و آثار واقعه کربلا» ۱۰. «تصوف در اسلام» ۱۱. «تاریخ علوم اسلامی» ۱۲. «دیوان سنا» ۱۳. «شعوبیه» ۱۴. «تاریخ اصفهان» که تاکنون سه جلد از آن به چاپ رسیده است. ۱۵. «تعلیقات بر مجمع الفصحاء» ۱۶. تصحیح و مقدمه «مثنوی ولدنامه» ۱۷. «تصحیح و مقدمه کتاب
التّفهیم» ۱۸. «تصحیح و مقدمه نصیحه الملوک» ۱۹. «تصحیح و مقدمه منتخب اخلاق ناصری»۲۰. تصحیح و مقدّمه «
مصباح الکفایه و مفتاح الکفایه»
عزالدین محمود کاشانی ۲۱. «تصحیح و مقدّمه کنوز المغرمین» در علوم غریبه ۲۲. «تصحیح و مقدّمه
نصوص الخصوص فی شرح الفصوص» ۲۳. «مقدّمه دیوان طرب» ۲۴. «مقدّمه برگزیده دیوان سه شاعر اصفهان» ۲۵. «تصحیح و مقدّمه طرب خانه»
خیام ۲۶. «تصحیح و مقدّمه معیار العقول در فن جراثقال» که همگی به چاپ رسیدهاند.
۲۷. «ابوریحان نامه» ۲۸. «تاریخ ادوار فقه اسلامی» ۲۹. «قواعد فارسی» ۳۰. «آسمان و زمین در فن هیات» ۳۱. «دستور و قواعد فارسی» ۳۲. «ترجمه اشارات»
ابن سینا ۳۳. «شرح احوال و بررسی افکار و عقائد
خواجه نصیرالدّین طوسی» ۳۴. «تصحیح دیوان ازرقی» ۳۵. «شرح مشکلات اشعار مثنوی مولوی» ۳۶. «فلسفه شرق» ۳۷. «دوره مفصّل معانی و بیان و بدیع و عروض و قافیه» ۳۸. «رساله در طریق محاسبات نجومی» ۳۹. «دنباله تاریخ ادبیات ایران» که هنوز به چاپ نرسیده است.
نرم افزار عرفان۳، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
مهدوی، سیدمصلحالدین، اعلام اصفهان، ج۲، ص۳۵۸-۳۶۰.