عبدالغنی بن احمد رافعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عبدالغنی بن احمد رافعی، فقیه و صوفی
حنفی قرن سیزدهم و چهاردهم است.
جدش ، عبدالقادر، از عالمان و صوفیان
عصر خود بود که از جانب یکی از
مشایخ خود به رافعی
ملقب شد.
خاندان وی به سبب انتساب به عمر بن خطاب، فاروقی نیز خوانده میشدند.
عبدالغنی در طرابلس لبنان به
دنیا آمد.
سال
ولادت او را، به
اختلاف ، ۱۲۳۲، ۱۲۳۳ و ۱۲۳۶ ذکر کردهاند.
وی تحصیلات مقدماتی را در
زادگاهش نزد کسانی چون مصطفی حفار، اعرابی، زیلعی و نجیب زِعْبی آغاز کرد و برای ادامه تحصیلات به
دمشق رفت.
حدیث را نزد عبدالکریم کزبری و
فقه و
تفسیر را از
عبدالله حلبی آموخت.
همچنین در
سفر حج ، مدتی نزد محمد کتبی،
مفتی مکه ، درس خواند و به دریافت
اجازه از او موفق شد.
رافعی پس از بازگشت به طرابلس، از
مریدان شیخ رشید میقاتی طرابلسی، از
مشایخ فرقه خلوتیه، گردید.
او به جز مدتی که از اهل طریقت دور شد، همواره از پیروان خلوتیه بود و سرانجام میقاتی وی را به جانشینی خود برگزید.
رافعی در جامع کبیر و حجتیه طرابلس به تدریس پرداخت.
ابراهیم احدب (صاحب فرائداللآل فی مجمعالامثال) و محمدرشید رضا را از جمله شاگردان او دانستهاند.
رافعی از جانب والی طرابلس، مفتی طرابلس گردید، اما سه
سال بعد از این
منصب کناره گرفت.
مدتی به
مصر رفت و سپس از جانب مفتی اعظم عثمانی،
قاضی تعز در
یمن شد.
ریاست
دادگاه تجدیدنظر
صنعا و دادگاه کیفری عکاء از دیگر مناصب او بود.
رافعی را عالمی توانا و مشهور به
زهد و فروتنی خواندهاند.
وی در ۱۳۰۸ در
مکه وفات یافت.
از رافعی آثاری در فقه و تصوف برجای مانده است که برخی از آنها عبارتاند از: الفتاوی، که مجموعه پاسخهای وی به سؤالات فقهی مردم در زمان تصدی منصب افتاء طرابلس است؛ اسرارالاعتبار فیما اودعه الله تعالی من الحکم الاشجار؛ تعلیقات بر حاشیه الدرالمختار ابنعابدین، در فقه
حنفی؛ ترصیع الجواهر المکیة فی تزکیة الاخلاق المرضیة، در بیان اصول طریقت خلوتیه؛ و
تهذیب کتاب استادش الجواهر المکیة؛ نصیحةالنفس، درباره
اخلاق ؛ الجوهر السنی، در
شرح اثر صفیالدین حلی در علم
بدیع ؛ و الاشراق الانوار فی اطلاق العزار، در ادبیات.
برخی از فرزندان رافعی، عالم و ادیب بودند.
محمد کامل در ۱۲۷۱ به دنیا آمد.
علوم دینی را در طرابلس نزد
پدر خود و کسانی دیگر آموخت.
او ادیب، شاعر و صاحب آثاری در نظم و
نثر بود و در ۱۳۳۷ درگذشت.
عمر در ۱۲۹۹ در صنعا به دنیا آمد. پس از فراگیری مقدمات علوم، برای تکمیل تحصیلات خود به بیروت و استانبول و سپس مصر رفت.
از جمله فعالیتهای او تدریس در مدارس دمشق و بیروت، تلاش برای تأسیس روزنامه بابالنصر در
حلب و فعالیتهای سیاسی در برابر
دولت عثمانی بود.
وی به سبب مبارزات سیاسی، از ۱۳۳۵تا ۱۳۳۷ محبوس و تبعید بود.
عمر به تصوف گرایش داشت و
پیرو فرقه نقشبندیه بود.
وی در ۱۳۶۸ درگذشت.
عبدالحمید، مشهور به بلبل سوریه، در ۱۲۷۵ در طرابلس به دنیا آمد.
نزد حسین جسر طرابلسی و محمود نشابه درس خواند.
سپس به تحصیل در رشته
حقوق در
الازهر و مدرسه حقوق آستانه پرداخت.
وی مدتی در طرابلس
بازپرس بود و به مناصب قضایی دیگری هم دست یافت.
عبدالحمید
شعر نیز میسرود و چهار
دیوان از وی برجا مانده است.
او در ۱۳۵۰ درگذشت.
(۱) انیس ابیض، الحیاة العلمیة و مراکز العلم فی طرابلس خلال القرن التاسع عشر، طرابلس ۱۴۰۵.
(۲) اسماعیل بغدادی، هدیةالعارفین: اسماءالمؤلفین و آثار المصنفین، در حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، بیروت ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
(۳) محمداحمد درنیقه، الطرق الصوفیه و
مشایخها فی طرابلس، بیروت ۱۹۸۴.
(۴) زرکلی، الاعلام.
(۵) جرجیزیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، بیروت ۱۹۹۱.
(۶) سمیح وجیعه زین، تاریخ طرابلس قدیما و حدیثنا منذ اقدم الازمنه حتی عصرنا الحاضر، بیروت ۱۹۶۲.
(۷) احمد عطیةالله، القاموس الاسلامی، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۹۶/ ۱۹۶۳ـ۱۹۷۶.
(۸) مجاهد زکی محمد، اعلام الشرقیه فی الماة الراجعة عشرة الهجریه، بیروت ۱۹۹۴.
(۹) یوسف مرعشلی، نثر الجواهر و الدرر فی علماء القرن الرابع عشر و بذیله عقد الجواهر، بیروت ۲۰۰۶.
(۱۰)
عبدالله حبیل نوفل، تراجم علماء طرابلس و ادبائها، طرابلس ۱۹۹۴.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «عبدالغنی بن احمد رافعی»، شماره۶۸۳۵.