• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبد الله تعایشی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عبدالله تعایشی از رهبران مجاهد سودان در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری/ نوزدهم میلادی است.



وی در ۱۲۶۲ یا ۱۲۶۶ ق/ ۱۸۴۶ یا ۱۸۵۰ در دار فور، از ولایات سودان غربی به دنیا آمد.


فقاهت و دین‌داری در این خاندان نسل اندر نسل سابقه داشت و پدر و پسر فقیهان، نام‌آوری بودند. پدرش سید ابوعبدالله محمدتقی از رؤسای قبیله تعایشه، به صلاح و پرهیزکاری شهرت داشت؛ چنان‌که بیماران از گوشه‌و‌کنار برای تبرک جستن و گرفتن ادعیه و تعاویذ به خدمتش می‌شتافتند. عبدالله هم علاوه بر تعاویذ به دلایل دارا بودن اطلاعات نجومی در قبیله خود منزلتی بزرگ داشت.


هنگامی که زبیر پاشا به دار فور حمله برد، عبدالله را در ناحیه شکا اسیر کرد و قصد داشت وی را بکشد؛ لکن به شفاعت یکی از علما، او را آزاد کرد. او دو سال را در آن ناحیه گذراند و پس از فوت پدر، عازم وادی النیل گردید.


در این زمان آوازه محمداحمد (مهدی) سودانی ـ که ادعای مهدویت داشت، سراسر سودان را فرا گرفته بود. عبدالله به خدمت او شتافت و تدریجاً چنان نزد وی تقرب یافت که نزدیک‌ترین مشاور او گردید. مهدی در ۱۷ ربیع الاول ۱۳۰۰ ق/ ۲۶ ژانویه ۱۸۸۳، او را با لقب «صدیق» خلیفه اول خود و امیرلشکر مهدیون قرار داد.


عبدالله در نبردهایی که به فتح خرطوم (۸ ربیع الآخر ۱۳۰۲ق/ ۲۶ ژانویه ۱۸۸۵) و پیروزی مجاهدان انجامید، استعداد ذاتی خود را بروز و نقش بسیار مهمی ایفا کرد.


مهدی پیش از فوت (۷ رمضان ۱۳۰۲ ق/ ۲۱ ژوئن ۱۸۸۵) تعایشی را به جانشینی خود برگزیده بود؛ از‌این‌رو همه بزرگان و فرماندهان سپاه در اویش با تعایشی بیعت کردند. سپس عبدالله به مسجد خرطوم رفت و برای مردم خطبه خواند و آنان را از فوت مهدی آگاه کرد و به وحدت و اطاعت از خود فرا خواند. مردم نیز گروه گروه با او بیعت کردند. عبدالله نیز به اجرای احکام و تعالیم مهدی پرداخت و در تحکیم قدرت خویش کوشید و همه بستگان نسبی مهدی را از نفوذی که داشتند، محروم ساخت و مخالفت رؤسای نیرومند قبایل و مدعیان دینی رقیب را درهم شکست.


وی پس از رفع خطر داخلی، هدف خود را نشر دعوت مهدی در سراسر جهان و جهاد برای فتح تمام سرزمین‌های جهان اسلام قرار داد و آن را با دیدگاهی بنیادگرانه دنبال کرد که با توجه به دشمنی استعمارگران اروپایی ـ انگیسی، فرانسه، ایتالیا ـ این مبارزه جنبه دائمی داشت.


مشکل اساسی عبدالله با نیروهای اروپایی، حملات سنگین آن‌ها با تسلیحات پیشرفته بود؛ به طوری که این دولت نوپا دائماً از چهارسو در محاصره دشمن قرار داشت؛ ازاین‌رو وظیفه اصلی آن، سازمان‌دهی امور دفاعی بود و بدین منظور، عبدالله به ساختن اسحله‌خانه‌ها، کارخانه و کارگاه‌های کشتی‌سازی ابتدایی همت گماشت و کشتی‌های بازمانده را نیز تعمیر کرد و حتی چاپ‌خانه‌ای دایر نمود.


در ۱۸۸۷ عبدالله پیام‌هایی برای دعوت خدیو محمد توفیق (پادشاه مصر)، ملکه ویکتوریا (پادشاه انگلستان) و سلطان عبدالحمید دوم (پاشا عثمانی) جهت تسلیم شدن در برابر مهدیون فرستاد. دو سال بعد پیام‌های دیگری از این قبیل ارسال شد.


نیروهای او پیش‌روی خود را به سوی شمال آغاز کردند؛ اما در برابر نیروی نظامی متمرکز انگلیس و مصر شکست خوردند (۱۸۸۹).


در همان سال بحرانی و پس از آن تعایشی تعدادی از شایسته‌ترین فرمان‌دهانش را از دست داد. گذشته از دشواری‌های نظامی و سیاسی، وی در سال‌های ۱۸۸۹ و ۱۸۹۰ با مشکل دیرینه محصول بد، قحطی، خشک‌سالی و به تبع آن گرسنگی و بیماری‌های همه‌گیر روبه‌رو شد. این در حالی بود که همان اختلافات داخلی و تبعیض‌ها به شدت بر بی‌اعتمادی‌ها دامن زده بود و تعایشی با تکیه بر خویشاوندان قبیله‌ای خود، به جای حل و رفع آن، آن‌ها را عمیق‌تر می‌ساخت که اوج آن، جبهه‌گیری دو طایفه به رهبری محمدشریف در برابر قوای وی در ۱۸۹۱ بود. این درگیری با پیشنهاد مذکور تعایشی و در نهایت خلع سلاح، دست‌گیری و سرکوب کامل دو طایفه «شریف» و «اولاد البلد» که بخش مهمی از نیروی جنبش را تشکیل می‌دادند، خاتمه یافت.


در سال ۱۸۹۶ مبارزه دولت تعایشی با دول اروپایی وارد مرحله حساسی شد. جنگ‌جویان او قبلاً مجبور به جنگ با ایتالیایی‌ها در شرق و بلژیکی‌ها در شرق و بلژیکی‌ها در جنوب بودند. انگلیس و فرانسه نیز به ترتیب از شمال و غرب مستقیماً وارد عملیات نظامی علیه دولت مهدی و تعایشی شدند. نیروهای مشترک انگلیسی و مصری به فرمان‌دهی لرد کیچنر در سپتامبر ۱۸۸۹، ‌ام درمان ـ مرکز دولت مهدی ـ را اشغال کردند و با استفاده از مسلسل‌های جدید ماکسیسم تلفات سنگینی بر نیروهایش به شکست کامل دچار شد و به سمت غرب و داخل کردفان عقب‌نشینی کرد.


انگلستان برای درهم شکستن کامل مقاومت سازمان‌یافته مهدیون، نیروها و رهبران باقی‌مانده تعایشی را در نوامبر ۱۸۹۹ در جنوب کردفان سرکوب کرد.
تعایشی نیز در نبرد نهایی‌ام دبیکارات در ۱۹ رجب ۱۳۱۷ ق/۲۴ نوامبر ۱۸۹۹ با شجاعت و سربلندی کشته شد و بدین ترتیب حکومت بیست ساله در اویش مهدویه به پایان رسید.


تعایشی مانند مهدی سودانی، مدعی احیای سیره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و دوران صدر اسلام بود؛ اما این دولت به تدریج ویژگی‌های انقلابی، دموکراتیک، اصلاح‌طلبانه و مردمی خود را از دست داد و همانند گذشته به دولتی مستبد با تبعیض‌ها و نابرابر‌های خاص مبدل شد.


برخلاف نویسندگان اروپایی که بر خصیصه بی‌رحمی و وحشی‌گری حکومت تعایشی تأکید می‌کنند، در سنت سودانی، فضایلی چون بی‌پیرایگی در زندگی شخصی، سخاوتمندی و کرم نسبت به میهمانان و دلاوری در عرصه نبرد به او نسبت می‌دهند.
[۱] الاعلام قاموس تراجم لا شهر الرجال و النساء، ج۲، ص۳۷۵ ـ ۳۷۶.
[۲] موثقی، سید احمد، جنبش‌های اسلامی معاصر، ۲۵۶-۲۵۳.
[۳] بستانی، پترس، دایره المعارف بستانی، ج۱۱، ۵۲۶-۵۲۸.
[۴] المعجم العسری الموسوعی، ج۳۲، ص ۱.
[۵] المعجم العسری الموسوعی، ج۳۲، ص ۹۳.
[۶] المعجم العسری الموسوعی، ج۳۲، ص ۱۲۷.
[۷] المعجم العسری الموسوعی، ج۳۲، ص ۳۶۹.
[۸] موسوعه السیاسه، ج۳، ص۸۴۷.



۱. الاعلام قاموس تراجم لا شهر الرجال و النساء، ج۲، ص۳۷۵ ـ ۳۷۶.
۲. موثقی، سید احمد، جنبش‌های اسلامی معاصر، ۲۵۶-۲۵۳.
۳. بستانی، پترس، دایره المعارف بستانی، ج۱۱، ۵۲۶-۵۲۸.
۴. المعجم العسری الموسوعی، ج۳۲، ص ۱.
۵. المعجم العسری الموسوعی، ج۳۲، ص ۹۳.
۶. المعجم العسری الموسوعی، ج۳۲، ص ۱۲۷.
۷. المعجم العسری الموسوعی، ج۳۲، ص ۳۶۹.
۸. موسوعه السیاسه، ج۳، ص۸۴۷.



دانش‌نامه‌های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، فرهنگ‌نامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «عبدالله تعایشی».    






جعبه ابزار