ظفرنامه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ظفرنامه، عنوان سه
کتاب درباره
تاریخ و خصوصاً تاریخ
ایران است.
ظفرنامه ۱: کتابی درباره
موضوع تاریخ اسلام و ایران، به
نظم فارسی، تألیف حمدلله مستوفی. این کتاب نخستین
اثر تاریخی است تاریخنگاری که تاریخ دوران اسلامی را از
زمان پیامبر تا
سده هشتم به نظم درآورده است. (
سال ۷۳۵)
حمدالله مستوفی ظفرنامه را در
بحر متقارب در ۰۰۰/۷۷۵۰۰۰۵
بیت سروده است و وقایع هر
قرن را در ۰۰۰/۱۰ ۱۰ بیت به نظم در آورده و کل کتاب را به سه قسمت تقسیم کرده است: ایام استیلای
عرب و سلسلههای اموی و عباسی، ۲۵۰۰۰/۲۵ بیت؛، دوره سلطنت سلسلههای سلاطین ایران، در ۲۰۰۰۰۰۰۰/۲۰ بیت، و دوره
حکومت مغول و ایلخانان، در ۰۰۰/۳۰۰۰۰۳۰ بیت.
مستوفی، در ۷۲۰ تألیف ظفرنامه را
آغاز کرده و در ۷۳۵ به
پایان رسانده است.
بنا به گفته مستوفی در
مقدمه کتاب ظفرنامه، وی پس از شش
سال کار پژوهش بر روی پنجاه
نسخه از شاهنامه، نسخه خود را آماده کرد. دوستانش او را تشویق به سرودن کتابی همچون
شاهنامه درباره تاریخ میکردند و او نمایند وی از انجام این پیشنهاد امتناع مینمود. سرانجام، او ضمن التجا به فردوسی و یاری از خدا به این نتیجه رسید که پیوندی میان کار
فردوسی که تاریخ اساطیری ایران و تاریخ باستان را تا سقوط ساسانیان را دربرمیگرفت و کار خود پیوندی ایجاد کند. لذا، مصمم شد که از
ظهور پیامبر تا دوره مغول (
سال ۷۳۵) را به نظم درآورد
و چون در علم تاریخ هوس نظمی داشت، تاریخی منظوم نوشت.
او کتابش را ظفرنامه نامید تا
رسم شاهنامه زنده بماند.
حمدالله مستوفی به هنگام
نگارش تاریخ گزیده، پنجاه و چند هزار بیت گفته بود و متذکر شده بود که هفتاد و پنج هزار بیت خواهد سرود.
او به لحاظ موضوعی دیوانش را به سه بخش تقسیم کرده است: بخش اسلامی، اول که به تاریخ اسلام اختصاص دارد؛ که آن را اسلامی نامیده است، بخش احکامی، دوم که درباره ایرانیان است؛، احکامی نامیده است و بخش سلطانی، سوم که درباره مغولان است به سلطانی خطاب کرده است.
با توجه به هم زمانی نگارش ظفرنامه و تاریخ گزیده، حمدالله مستوفی از
منابع و ماخذ مشترکی استفاده کرده است
که در مقدمه تاریخ گزیده به نام این کتابها اشاره نموده است.
مطالب بخش نخست ظفرنامه (قسم الاسلامیه) عبارت است از: با
شرح نسب قبایل عرب و عجم، در آفرینش انسان، و در نعت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم آغاز میشود،
و مطالبی چون
ولادت و غزوات و، رحلت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم و وقایع دوره صدر
اسلام را دربر میگیرد،
دوره
خلافت ابوبکر و، عمر و عثمان،
خلافت
امام علی علیهالسلام،
خلافت امام حسن علیهالسلام،
خلافت امویان و تسلط آنان بر ایران،
خلافت عباسیان،
حکومتهای ایرانی در زمان خلافت عباسیان چون طاهریان،
وحکومت فاطمیان
از مباحث بخش نخست ظفرنامه است. حمدالله مستوفی، در بخش اول کتابش به گفته خودش، در بخش اول از کتابهای مؤلفانی چون حمزه اصفهانی، ابناثیر و وهب بن منبّه بهره برده است
از مقابله ظفرنامه با
متن سیرت رسولالله
ترجمه اسحاق بن محمد همدانی، به قراین بسیاری برمیخوریم که نشان میدهد حمدالله مستوفی از این کتاب بهره وافی برده است.
بخش دوم ظفرنامه (احکامیه) درباره مربوط به تاریخ ایران است. مباحثی چون تاریخ سلسله صفاریان،
طاهریان، سامانیان،
غزنویان، غوریان، آلبویه، سلجوقیان، و خوارزمشاهیان
از مطالب
مهم این بخش است. او برای
نگارش بخش دوم از کتابهای نظامالتواریخ بیضاوی،
تجاربالامم ابن مسکویه،
و تاریخ یمینی عتبی
بهره گرفته است.
بخش سوم ظفرنامه (سلطانیه) درباره ذکر تاریخ مغولان است. برخی از مطالب این بخش عبارت است از:. ذکر نژاد ترکان و مغولان،
حکومت چنگیزخان، حمله مغولان به ایران و
جنگ با خوارزمشاهیان و تسخیر ایران، توسط مغولان و تاریخ مغولان پس از
مرگ چنگیزخان، حکومت ایلخانان از هولاکوخان تا ابوسعید بهادرخان، و حکومت چوپانیان از مطالب این بخش است.
در انتهای بخش سوم، مستوفی شاهنامه فردوسی را توسط حمدالله مستوفی آورده شده است.
وی در بخش سوم، کتاب، مؤلف، از جامعالتواریخ رشیدالدین فضلالله همدانی استفاده کرده و نوشته که این
عنوان کرده که کتاب فوق را به نظم درآورده است. وی همچنین برای روشن شدن موضوع،
آثار دیگر را نیز بررسی کرده است.
با مقایسه مطالب ظفرنامه با تاریخ گزیده مشخص میشود که بخش عمدهای از
اخبار هر دو کتاب مشترک است:، بدین ترتیب که
باب سوم تا پنجم تاریخ گزیده در ظفرنامه وجود دارد. گرچه، در هر دو کتاب مطالبی هست است که در دیگری نیامده است، همچون شرح وقایع بین سالهای ۷۳۰ تا
۷۳۴ درباره ماجراهای چوپانیان تا
سال ۷۳۴، که در تاریخ گزیده نیامده است.
حمدالله مستوفی را یک روایتگر صرف نمیتوان برشمرد، بلکه، او به بررسی ریشههای تاریخی رویدادها پرداخته است، که نمونه آن بخش قسم اسلامیه ظفرنامه است. او با ذکاوتی کمنظیر سیر حوادث صدر
اسلام را با بیانی شیوا و مؤثر بررسی و
گزارش کرده است. وقایع دوران خلفای راشدین از خلافت ابوبکر را تا دوره امام حسن مجتبی علیهالسلام را با دقته نحوی دقیق و موشکافانه
شرح کرده است. وی در ظاهر آرام کلمات و مضامین خود، به دور از شعارهای التهاب برانگیز، با بیانی عقلایی وقایع، خوانندگان خود را عملاً در مسیر حقیقت ماجراها قرار داده است. او بخش مربوط به حکومت بنیامیه را با عنوان "تغلب و تسلط حکام بنیامیه" آغاز کرده و بدین ترتیب داوری خود را از همان آغاز به عرضه
ذهن خواننده نمایانده است. وی از هر یک او از امامان دوازده گانه شیعیان با به عنوان ترجمه هر
امام با عنوان «امام اعظم» یاد کرده است.
اشعار ظفرنامه به لحاظ صناعت شعری در درجهای متوسط قرار دارد ولی از سادگی در
کلام برخوردارند و در پیوستگی کافی با موضوع آن، یعنی تاریخنگاری قرار دارند و به گفته مستوفی، نظم ظفرنامه، شعری شکسته بسته است.
او با تضمین مُصرّح و
مبهم و آوردن چند بیت، از شاعران مطرح هر دوره یاد کرده است، از جمله از که میتوان به اشعار فردوسی و نظامی اشاره کرد.
با توجه به ترکیبها و تعبیرها و کاربردهایی کنایاتی و استعارههای مستوفی نشان میدهند که وی از فردوسی تأثیر بسیاری پذیرفته پذیری زیادی داشته است.
تفاوت این ظفرنامه حمدالله مستوفی با دیگر ظفرنامها آن است که این کتاب را میتوان به واکنش یک ایرانی مسلمان را در برابر کشورش و عظمت تمدن و فرهنگ آن نشان میدهد دانست، اما در حالی که دیگر ظفرنامهنویسان
پیروزی یک فرد را در نظر گرفتهاند و مؤلفان به امید دریافت
صله از ممدوح، پیروزیهای او را محور کار خود قرار دادهاند.
در ۱۹۸۲۱۳۶۱ش/ ۱۹۸۲، محققی انگلیسی به نام ال. ج. وارد شرح نسبتاً مفصّلی از ظفرنامه حمدلله مستوفی را در
رساله دکتریاش آورد و وارد بخش تاریخ مغول آن ظفرنامه را به انگلیسی ترجمه کرد.
ظفرنامه برای نخستین بار به صورت فاکسیمیله (
نسخه برگردان) در ۱۳۷۷ش با مقدمه نصرتالله رستگار در
تهران به
چاپ رسید. قسم بخش اول آن، یعنی الاسلامی ظفرنامه، در ایران در سه مجلد درتهران به چاپ رسیده است: که جلد اول آن، بخش احوال رسولالله چاپ مهدی مداینی (۱۳۸۰ش)؛ جلد دوم، خلفا (ابوبکر، عمر، عثمانی) راشدین و بنیامیه (۱۳۸۰ش) و جلد سوم، دولت خلفای بنیعباس و بنیفاطمه (۱۳۸۴ش)، هر دو چاپ را پروین باقری اهرنجانی. و از بخش قسم احکامی، یک بخش را که راجع مربوط به تاریخ صفاریان، سامانیان، غزنویان، غوریان و دیلمیان است، را که به تحت عنوان مجلد چهارم، به اهتمام روحانگیز کراچی در ۱۳۸۷ ش منتشر شد.
ظفرنامه ۲: کتابی درباره موضوع فتوحات تیمور گورکان، تألیف نظامالدین شامی، به
نثر فارسی، در
سده نهم است.
شامی، او از مورخان
قرن هشتم و اوایل قرن نهم است. در ۷۹۵ برای نخستین بار هنگامی که تیمور به بغداد لشکرکشی کرد، به دیدار او رفت و به نوشته خودش، او در کتابش نوشته که اولین کسی بوده که از ساکنان شهر بود که نزد تیمور رسیده است.
رویارویی دیگر او با تیمور در ۸۰۳ در شهر
حلب بود که به هنگام سفر به حجاز به دست عدهای
اسیر شده بود و هنگامی که سپاهیان تیمور در حال فتح قلعه بودند، او که دررون قلعه بوده، چگونگی گشایش قلعه را شرح کرده است.
وی او پس از فتح شدن قلعه، به دست سپاهیان تیمور نزد تیمور رفت.
خواندمیر ملاقات نظامالدین شامی با تیمور را به دیده
شک مینگرد.
نظامالدین شامی از ۸۰۳ جزو همراهان تیمور شد قرار گرفت و در
سال ۸۰۴، تیمور از او خواست تا تاریخی بنویسد در شرححال او از ابتدای
ظهور دولت او تا زمان حیاتش خودش تألیف کند که این خواسته تیمور سبب تألیف ظفرنامه گردید شد. تیمور از او خواست که کتاب خالی از تکلف باشد، زیرا تیمور معتقد بود که در کتابهایی از این نوع، با تکلف مقصود نویسنده از بین میرود. از نظر نظامالدین شامی نیز
سخن خوب روان آن است که عوام معانی آن را دریابند و خواص از آن
عیب نگیرند. او پس از دستور تیمور و تأیید شیوه کارش، دست از فعالیتهای دیگرش برداشته و همه
همت خود را صرف
نگارش ظفرنامه نمود.
وی او
هدف از نگارش این کتاب را ترتیب روزنامچهای ذکر کرده است میداند که در آن بتواند اقدامات تیمور را برای در تسخیر ایران و توران و نیز شیوه حکومت او را بگوید بازگو کند، تا فرزندان و نوادگان تیمور بتوانند
قواعد پادشاهی را فراگیرند. نظامالدین شامی، به گفته خودش، این به شیوهای کتاب را به شیوهای نوشته است که پس از این هر کس آن را بخواند، کتاب را مطالعه کند، به خوبی متوجه میشود که تیمور در چه مرتبهای بوده است.
او از اثرش با
نام تاریخ مبارک یاد کرده است
و موضوع آن را بیان تاریخ
ذات ملک صفات و صادرات افعال و اقوال تیمور ذکر کرده است.
او در
شروع کتاب، پس از ذکر مختصری درباره هدف تألیف این اثر، به مناسبت آنکه تیمور از نسل و
شجره چغتای است، ابتدا به اختصار صورت مختصر نسل دیگر فرزندان دیگر چنگیز را معرفی کرده و میکند، سپس به نسل چغتای پرداخته است میپردازد.
شامی او وقایع زندگی تیمور را از زمانی
آغاز کرده است که تیمور به همراه حاجی برلاس، مشترکاً، بر شهر سبز (کش) مشترکاً حاکم بودند.
آغاز میکند شرح جنگهای مختلف تیمور از مطالب عمده و مهم ظفرنامه است و از جمله لشکرکشیهای او به خوارزم برای چندین نوبت
و دشت قبیچاق
و بغداد
و سند و هندوستان
و روم
و عثمانی
از مطالب عمده و مهم ظفرنامه است. نظامالدین شامی وقایع را تا
رمضان ۸۰۶ و ملاقات تیمور با سیدرضا کیا، از ملوک دیالمه و جبال، ادامه داده است و کتاب خود را با بیان دو بیت
شعر به پایان اتمام رسانده است.
هرچند زمانی که تیمور در اواخر رمضان ۸۰۶ که تیمو ۶۸۰ در کنار
آب آغلق بود، شامی او هم حضور داشت.
اما در این باره در کتابش سخنی ننوشته است.
نویسندگان بعدی، پس از او بیشتر اکثر واقعات تیمور را از این کتاب او نقل کردهاند، از جمله: عبدالرزاق سمرقندی،
که برخی اخبار را مستقیماً از آن
نقل کرده است، بی آنکه حتی زمان افعال جمله را تغییر دهد؛
حافظ ابرو، که تأکید کرده دارد که بیشتر اکثر حکایات خود را از نوشتههای نظامالدین شامی نقل کرده است.
شرفالدین علی یزدی،
که عمده اثرش برگرفته از ظفرنامه شامی است و فقط الفاظ و عبارات را تغییر داده، اما معنای عبارات و
کیفیت بیان وقایع را حفظ کرده
و در اشاره مستقیم به ظفرنامه، او را از زمره فضلای بلاغت شعار برشمرده است. اما در کتابش به ذکر اینکه اثری فارسی است، بسنده نموده است کتاب نظامالدین شامی، از آن تنها با عنوان
اثر فارسی یاد کرده است
و هرچند که عمده اثرش برگرفته از کتاب نظامالدین شامی است و شرفالدین علی یزدی به جای برخی از واژهها معادل یا مترادفشان را به کار برده و یا با حفظ معنی عبارات و کیفیت بیان وقایع با تغییر الفاظ و عبارات به گونههای دیگر قرینهسازی کرده است.
عبدالرزاق سمرقندی هم برخی اخبار را به نقل از او مستقیماً استفاده کرده است، بدون آنکه زمان افعال جمله را تغییر بدهد.
میرزا محمدحیدر دوغلات، که در نگارش دیباچه تاریخ رشیدی، عیناً یا با اندکی تفاوت، از دیباچه ظفرنامه شامی بهره برده است.
نظامالدین شامی درباره منابع کتابش گفته که از ضابطان و ملازمان رکاب تیمور گرورکان که در فتوحات، وی همراهاش بودهاند، بهره برده است.
وی علاوه بر دیدههایش، از گزارش بخشیان نیز بهره برده است و در نگارش
وقایع تسخیر هند در ۸۰۱، از
کتاب سعادتنامه نیز بهره برده است.
بسیاری از ابیات و عبارات تازی و پارسی او در ظفرنامه در دیگر کتاب دیگر او، ریاضالملوک فی ریاضات السلوک، نیز دیده میشود.
ظفرنامه ۳: تألیف شرفالدین علی یزدی، در تاریخ تیموریان، به نثر فارسی، در سده نهم هجری است. این اثر از دو بخش تشکیل شده است:
تاریخ جهانگیر و ظفرنامه.
تاریخ جهانگیر، در واقع، مقدمه ظفرنامه است که شرفالدین علی یزدی در ۸۲۲، به پیشنهاد ابراهیم میرزا، (نوادهه تیمور گورکان) (۷۹۶ـ ۸۳۸)، به نوشتن آن مشغول شد.
ابراهیم میرزا، درصدد بود تا شجرهنامهای از جدش تیمور ترتیب دهد، زیرا به گفته شرفالدین علی یزدی،
بعضی از کتابهایی آثاری که بخشیان ترکستان و منشیان بزرگ
دولت به ترکی نوشته بودند، از هیچ ترتیب و نسقی نداشته است برخوردار نبوده است. ابراهیم میرزا وی از منشیان بارگاهش خواست میخواهد که مجدداً آنها را بخوانند، تا وی مضمون را با گفته مقابله کند و بنابر
ذهن و خاطر خود آنها را تبیین کند و پس از آن مطالب را بنویسند.
وظیفه خواندن مطالب برعهده شرفالدین علی یزدی گذاشته شد. پس از خواندن مطالب، ابراهیم میرزا، متن را خالی از عبارتپردازی دانست و برای رفع این عیب، به شرفالدین علی یزدی دستور داد مطالب را به
زبان عربی فصیح و
بیان فارسی ملیح به نظم و نثر بنویسد. او از شرفالدین علی یزدی میخواهد که مقدمه را چنان بنویسد که شجره جدش، تیمور گورکانی، به حضرت آدم متصل گردد، به گونهای که در هیچ کتاب دیگریی به این شیوه نیامده باشد.
شرفالدین علی یزدی مقدمه ظفرنامه را تاریخ جهانگیر نامیده که شامل یک مقدمه، دو
فصل و یک خاتمه است. مقدمه درباره تعریف
تاریخ و کیفیت آن است. فصل اول اثر او درباره شرح آفرینش عالم و شرف آدم بر دیگر حیوانات است؛
و فصل دوم درباره پیامبران.
مؤلف در نوشتن این فصل، برای رسیدن به هدف اصلیاش، که معرفی
شعبه سلاطین ترک تا تیمور گورکانی است، با اینکه وجودی که یافث پسر بزرگ نوح است و نسل سلاطین ترک از او منشعب شدهاند، ترجیح داده است که ابتدا دیگر فرزندان نوح علیهالسلام را معرفی کند و پس از آن به فرزندان یافث بپردازد تا سلسله
سخن متصل گردد.
وی مطالب را با پادشاهی بوزنجر قاآن (ــ که جد نهم چنگیز و
جد چهاردهم تیمور است ــ) ادامه داده میدهد و پیگیر نسب اجداد مخدومش (ابراهیم میرزا) و
پدر او (شاهرخ) را پی گرفته است.
از دیگر مباحث این کتاب است: وی به شرح تشریح دوره حکومت چنگیزخان و شرح لشکرکشیهای وی، فرزندان و زنان او،
رسوم و یاسا پرداخته است.
شرح احوال چغتای،
لشکرکشی اوکتای به ختای،
وخانهایی که در دشت قبچاق و، ایران و پادشاهان الوس چغتای حکومت کردهاند از مباحث دیگر است.
او هرچند که این بخش از اثرش را تاریخ جهانگیر نامیده است ولی آن را به عنوان مقدمه ظفرنامه معرفی کرده تلقی کرده و در جایی، به «مقدمه» کتابش ــ که منظور تاریخ جهانگیر است ــ اشاره نموده است.
منابع او در نگارش مقدمه، افزون بر تاریخ جهانگشای جوینی
و تاریخ الکامل ابناثیر
و تاریخ کرمان یا سمط العلی،
که نام آنها را ذکر کرده است، کتابهای جامعالتواریخ رشیدالدین فضلالله همدانی، تاریخنامه هرات و تاریخ گزیده حمدلله مستوفی نیز بوده است.
ظفرنامه مشهورترین اثر شرفالدین علی یزدی است که به دستور ابراهیم میرزا در ۸۲۸ در
شیراز شروع به نوشتن آن کرد.
و طی چهار
سال به نگارش مقاله اول آن ــ که اختصاص به زندگی تیمور اختصاص دارد ــ مشغول بود.
شرفالدین علی یزدی در بخشهای گوناگون کتابش به عناوین فتحنامه
و صحیفه ظفر
اشاره کرده است. دولتشاه سمرقندی
و عبدالرزاق سمرقندی
از کتاب شرفالدین علی یزدی با عنوان ظفرنامه یاد کردهاند.
آنچه از فحوای
متن کتاب برمیآید، شرفالدین علی یزدی، درصدد بوده است درطی سه
مقاله ، کتابی تاریخی درباره تیمور، شاهرخ و ابراهیم میرزا تألیف کند. وی به نحوی که علاوه بر خطبه آغازین ظفرنامه، در برخی از صفحات کتاب نیز تأکید کرده است بنا به موضوع تأکید میکند که سرگذشت تیمور گورکانی، مقاله اول کتابش را تشکیل میدهد.
وی در نویسنده ضمن وقایع ۷۷۹ و
تولد شاهرخ، اشاره به مقاله دوم کتابش اشاره کرده
و درباره ابراهیم میرزا نیز خواننده را به مقاله سوم کتابش ارجاع داده است.
با توجه به اینکه یزدی در دوره حکمروایی شاهرخ میزیسته و مقدمه و مقاله اول کتابش را در آن
دوره (۸۲۲ ـ ۸۳۱) نوشته است و با توجه به درگذشت
فوت او در ۸۵۸ ذکر شده است، وی او حداقل فرصتی بیست ساله برای اتمام مابقی مقالات داشته است و گفته عبدالرزاق سمرقندی
مشخص میکند که شرفالدین علی یزدی وقایع دوره شاهرخ را نیز گردآوری کرده است.
اما احتمالاً به سبب فوت حامیاش، ابراهیم میرزا، که در ۸۳۸، روی داد، او انگیزهاش را برای در تکمیل کتابی ــ که وعده آن را در سه مقاله داده بود ــ از دست داده است.
اما
قتل عام بزرگان
شیعه ، به جرم طرفداری از سلطان محمد جوکی در، ۸۵۰
که از آن میان شرفالدین علی یزدی جان سالم به در برد، نیزاحتمالاً از دلایل نیمه تمام ماندن کتاب ظفرنامه بوده است و در واقع ظفرنامه فقط یک مقاله دارد که یعنی بخش تیمور گورکان (تا
مرگ او در ۸۰۷) اختصاص یافته است.
ظفرنامه شرفالدین علی یزدی با یک مقدمه
آغاز میشود و مشتمل است برذکر پیامبران،
پادشاهان تاتار و احوال چنگیزخان و سپس
تولد تیمور گورکان،
تا به قدرت رسیدن وی و لشکرکشیهای او، مختلف از جمله حمله به سمرقند،
هرات،
بغداد،
گرجستان،
هند،
مصر و شام،
بغداد
و روم
را دربرمیگیرد. مطالب کتاب با مباحثی همچون بازگشت تیمور به سمرقند، حرکت به سوی ختای و
مرگ وی در اترار ادامه مییابد.
ذکر خصوصیات تیمور
آخرین مطلب ظفرنامه است.
شرفالدین علی یزدی پس از گردآوری همه آثار
عصر تیمور و اسناد و مدارک مرتبط با آن و معلوم پس از مشخص شدن صحت آنها، شروع به نوشتن کتابش را آغاز کرد.
ترتیب کار به شیوهای بوده که پس از خواندن و مرور اسناد، کسانی افرادی که از موضوع آگاهی داشتند، رویدادهای آن را تطبیق میدادند و نویسندگان آن را مکتوب میکردند و چندین بار نوشته خوانده میشد تا موارد اشتباهات
اصلاح شود.
شرفالدین علی یزدی، بدون ذکر نامی از کتابها و نویسندگان به کتابهایی که قبل از او درباره تیمور نوشته شده است، اشاره کرده است. کتابهای عربی و فارسی و فارسی و منظومهای ترکی و مؤلفی فارسی درباره تیمور نوشته شده است از جمله آنهاست.
از آثار عربی اطلاعی حاصل نشد، اما از
کتاب عربی اطلاعی حاصل نشد یکی از این کتابهای فارسی مورد اشاره احتمالاً مؤلف باید کتاب ظفرنامه نظامالدین شامی باشد
و دیگری احتمالاً کتاب شمسالحسن بوده که تاج سلمانی به دستور شاهرخ آن را نوشته است.
احتمالاً منظور شرفالدین علی یزدی از منظومه ترکی نیز باید به احتمال بسیار، مجموعه اشعار صفیالدین ختلانی بوده باشد که برخی از رویدادهای
عصر تیمور را به ترکی سروده است.
و کتاب فارسی دیگری که شرفالدین علی یزدی بدان اشاره کرده است، باید کتاب شمسالحسن ــ که تاج سلمانی به دستور شاهرخ آن را نوشت ــ باشد.
مهمترین
منبع کتاب مورد استفاده شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه نظامالدین شامی بوده است، به طوری که ظفرنامه شرفالدین علی یزدی صورتی است مشروح و مفصّل از ظفرنامه نظامالدین شامی، گرچه؛
شیوه اقتباس در همه جای یکسان نیست.
مزایای ظفرنامه شرفالدین علی یزدی نسبت به کتاب شامی، یکی در
ضبط کامل اسامی است و دیگر ذکر تاریخ دقیق رویدادها (روز و ماه و
سال) است و مزیت سوم مشخص نمودن حدود اعلام جغرافیایی است.
شرفالدین علی یزدی خلاصه بسیاری از فرمانها، نامهها و پیمانها و حتی یزدیاو به گزارشها و نقشههای نظامی نیز دسترسی داشته است، به نحوی که درباره آرایش نظامی
سپاه توضیحاتی داده است که نمونه کاملی از گزارش او در بارهاب فتح قلعه تکریت حاکی از این موضوع است.
وی از شنیدههای خود نیز مطالبی را نقل کرده است.
شرفالدین علی یزدی دیدههای خود نیز مطالبی را نیز نقل کرده است.
شرفالدین علی یزدی همچنین به تاریخ رویدادهایی اشاره کرده را که تا
زمان حیاتش پیوستگی ادامه داشته است، بدان اشاره کرده است.
آیینهای از اوضاع اجتماعی و
آداب و رسوم در ظفرنامه بازتاب یافته است.
از دیگر ویژگیهای این کتاب، ظفرنامه تطبیق برخی رویدادها با اوضاع فلکی است.
شرفالدین علی یزدی خود کتابش را، نسبت به کتابهای دیگر، دارای سه مزیت دانسته است: بر کتب دیگر میداند وفور فواید و
کثرت نفع؛. بیان جزییات قضایا، به نحوی که در کتابهای تا به حال در کتب پیشینیان تا این اندازه مطالب به تفصیل بیان نشده است؛ بهرهگیری از
قصص و اخبار درست،؛ که اشاره اوست مؤلف به نوشتههای بخشیان اویغور و دبیران فرس است که به دستور تیمور هرچه وقوع مییافت، پس از تحقیق، درباره آن مطالب نوشته میشد.
نثر یزدی شرفالدین علی یزدی، تقلیدی است از کتاب تاریخ جهانگشا، اما به زیبایی و دلربایی آن اثر ماندگار عطاملک جوینی نیست.
بهار
شرفالدین علی یزدی را زنده کننده نثر فنی در
قرن نهم دانسته است.
ظفرنامه شرفالدین علی یزدی همواره یکی از منابع نویسندگان و مورخان بعدی بوده است. مؤلفان کتابهای روضةالصفا،
حبیبالسیر،
مطلع سعدین و مجمعبحرین،
تاریخ غیاثی
و خلد برین
از آن جملهاند.
برخی دیگر از نویسندگان، همچون دولتشاه سمرقندی نیز در
نقل استنادات تاریخی عصر تیمور، به این کتاب توجه داشتهاند.
میرزا حیدر دوغلات، در نگارش بخشهای آغازین کتابش، بسیاری از مطالب کتاب خود را از کتاب ظفرنامه، گرفته اما آنها را خلاصه کرده است.
لطفی هروی (متوفی پیش از ۸۹۶ هـ.
ق)، از مریدان شیخ شهابالدین خیابانی، ظفرنامه را به نظم درآورده است.
برای اولین بار سلطان احمد بن خاوندشاه حسینی، به دستور بدیعالزمان تیموری، کتاب ظفرنامه را
خلاصه کرد.
عبدالستار لاهوری نیز ظفرنامه را خلاصهای از کتاب شرفالدین
تلخیص کرده است علی یزدی تهیه کرد.
روحالله منشی، گزیدهای از ظفرنامه، با
حذف اشعار و ابیات عربی، تهیه کرد و
نام آن را تاریخ پسندیده نامید نهاد.
ظفرنامه به زبانهای گوناگون
ترجمه شده است، از جمله: کهنترین ترجمه موجود از ظفرنامه، که به ترجمهای به زبان ازبکی است و که در
قرن دهم ۱۰ هجری، محمد علی بن درویش علی بخاری، به دستور کوچکونحی خان (۹۱۶ـ ۹۳۲ هـ.
ق)، توسط محمد علی بن درویش علی بخاریآن را ظفرنامه به
زبان ازبکی ترجمه شده است؛
به ترکی، ترجمه همچنین حافظ محمد بن احمد العجمی نیز ظفرنامه را به ترکی ترجمه کرد.
ترجمه ظفرنامه به زبان فرانسه، برای نخستین بار توسط پتی دلاکروآ، که با عنوان تاریخ تیمور در
سال ۱۷۲۲ میلادی م
چاپ شده است.
ترجمه ایتالیایی، ترجمه این کتاب را برادوتی؛ انجام داده است و ترجمه بخشهایی گوناگونی از
کتاب به انگلیسی و روسی، از جمله مطالب راجع به مربوط به لشگرکشی تیمور به هندوستان، اردوی جوجی، و لشکرکشی تیمور بر ضد علیه توقتمیش خان به انگلیسی و روسی ترجمه شده است.
در
سالهای ۱۸۸۷ـ ۱۸۸۸میلادی،
متن فارسی ظفرنامه راتوسط مولوی محمد الله داد به صورت چاپ سنگی در
کلکته به چاپ رسید.
پس از آن، در
سال ۱۳۳۶ ش، محمد لوی عباسی بر اساس این نسخه چاپ سنگی مولوی محمد الله داد و نسخهای که در دوره
عصر مصنف نوشته شده بود، ظفرنامه را تصحیح و در دو مجلد عرضه کرد.
در
سال ۱۳۵۱ش/۱۹۷۲ اورونبایف، (ایران شناس اوزبکی) به صورت نسخه برگردان، کتاب تاریخ جهانگیر و ظفرنامه را، به صورت نسخه برگردان، به چاپ رساندید؛ این نسخه حدوداً دوازده
صفحه افتادگی دارد و سهوهایی هم در آن صورت گرفته است.
ظفرنامه توسط سید سعید میرمحمد صادق و عبدالحسین نوایی ظفرنامه را (۱۳۰۳ـ ۱۳۸۳) به همراه
مقدمه آن، تاریخ جهانگیر، در
سال ۱۳۸۷ ش در تهران به چاپ رسیده است.
(۱) عباس اقبال، تاریخ مغول، تهران ۱۳۶۴ش.
(۲) حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۲ش.
(۳) حمدالله مستوفی، ظفرنامه، چاپ عکسی، چاپ نصرتالله رستگار، تهران ۱۳۷۷ش.
(۴) حمدالله مستوفی، ظفرنامه، ج ۱، چاپ مهدی مداینی، تهران ۱۳۸۰ش، ج ۲ (۱۳۸۰ش) و ج۳ (۱۳۸۴ش) چاپ پروین باقری اهرنجانی، ج ۴، چاپ روحانگیز کراچی، تهران ۱۳۸۷ش.
(۵) بهروز ایمانی، ریاضالملوک فی ریاضات السّلوک از کیست؟، آینه میراث، س ۴، ش ۲، (پاییز ۱۳۸۰ش).
(۶) حافظ ابرو، زبدهالتواریخ، چاپ سیدکمال حاج سیدجوادی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۷) خواندمیر، تاریخ حبیبالسیر، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۸) میرزا حیدر دوغلات، تاریخ رشیدی، چاپ عباسقلی غفاری فرد، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۹) عبدالرزاق سمرقندی، مطلعسعدین و مجمع بحرین، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۱۰) اکبر شوقی، سنجش و تطبیق دو ظفرنامه، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی تبریز،
سال ۲۸، ش مسلسل ۱۱۷، (بهار ۱۳۵۵ش).
(۱۱) علی بن محمد نظامالدین شامی، ظفرنامه، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۲) شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، چاپ سیدسعید میرمحمدصادق و عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۸۷ش.
(۱۳) غیاثالدین علی یزدی، سعادتنامه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۷۹ش.
(۱۴) آرتورجان آربری، ادبیات کلاسیک فارسی، ترجمه اسدالله آزاد، مشهد، ۱۳۷۱ش.
(۱۵) اوروبنبایف، مقدمه فارسی بر چاپ فاکسیمیله ظفرنامه، تاشکند، اداره انتشارات فن، ۱۹۷۲م.
(۱۶) محمدتقی بهار، سبک شناسی، تهران (بیتا).
(۱۷) مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشفالظنون عن اسامیالکتب والفنون، بیروت ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
(۱۸) میرزا حیدر دوغلات، تاریخ رشیدی، چاپ عباسقلی غفاری، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۱۹) خواندمیر، حبیبالسّیر، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۲۰) شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، چاپ ع اوروبنبایوف، / تاشکند ۱۹۷۲.
(۲۱) شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، چاپ سید سعید میرمحمد صادق و عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۸۷ش.
(۲۲) دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۲۸۰/ ۱۹۰۱.
(۲۳) عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۸۳.
(۲۴) اکبر شوقی، سنجش و تطبیق دو ظفرنامه، نشریه دانشکده ادبیات تبریز،
سال ۳۸، ش مسلسل ۱۱۷ (بهار ۱۳۵۵ش).
(۲۵) ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات ایران، ج ۴، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲۶) عبدالله بن فتحالله غیاثی، تاریخ غیاثی، چاپ طاروق نافع همدانی، بغداد، ۱۹۷۵م.
(۲۷) محمود فاضل، فهرست نسخههای خطی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مشهد، مشهد۱۳۵۵.
(۲۸) احمد منزوی، فهرست نسخههای خطی فارسی، تهران ۱۳۵۳ش.
(۲۹) احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، تهران ۱۳۷۵ش.
(۳۰) احمد منزوی، فهرست کتابخانه مجلس شورای اسلامی، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۳۱) میرخواند، روضةالصفا.
(۳۲) محمد یوسف واله، خلدبرین، چاپ میرهاشم محدث، تهران ۱۳۷۹.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ظفرنامه»، ج۱، ص۷۲۸۰.