صَمّ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَمّ (به فتح صاد و تشدید میم) از
واژگان نهج البلاغه به معنای مسدود کردن و بستن است.
صَمَم (به فتح صاد و میم اول) فقدان حس شنوایی (بسته شدن شنوایى) است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه به کار رفته است، مانند:
• تَصامُم (یه فتح تاء و ضم میم اول) به معنای خود را كر نشان دادن است؛
• صُمّ (به ضم صاد و میم مشدد) جمع اَصَمّ (به فتح همزه و صاد و میم مشدد) است.
هشت مورد از اين ماده در «
نهج البلاغه» آمده است.
صَمّ به معنای مسدود کردن و بستن آمده است.
«
صَمَ القارورةَ: سَدَّها»
صَمَم به معنای فقدان حسن شنوایی (بسته شدن شنوایى) است.
معانى ديگر به مناسبت معناى اوّلى است.
تَصامُم به معنای کر نشان دادن خود آمده است.
«
تَصامّ فِلان عَنِ الحَديث: اَرى مِن نَفْسِه اَنه اَصَمّ و لَيسَ بِه»
صُمّ جمع
اَصَمّ است.
برخی از مواردی که در «
نهج
البلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در وصف
مردگان فرموده است:
«عَميَتْ أخْبارُهُمْ وَ صَمَّتْ ديارُهُمْ وَ لكِنَّهُمْ سُقوا كأْساً بَدَّلَتْهُمْ بِالنُّطْقِ خَرَساً وَ بِالسَّمْعِ صَمَماً.» یعنی «خبرهایشان کور و نادیدنی شد، دیارشان «کر» کردید صدایی از ساکنانش شنیده نمیشود، آنها کاسهای سرکشیدند که نطقشان را به «لالی» و شنواییشان را به «کری» مبدّل کرد.»
امام (صلواتاللهعلیه) درباره آدم
محتضر فرموده:
«فَكَمْ مِنْ مُهِمّ مِنْ جَوابِهِ عَرَفَهُ فَعَیَّ عَنْ رَدِّهِ وَ دُعاء مؤْلِم لِقَلْبِهِ سَمِعَهُ فَتَصامَّ عنْهُ.» «اى بسا جوابی كه دانست ولى از دادن آن
عاجز شد و اى بسا كلام دردآوری که شنيد ولى خود را به كرى زد.»
امام (صلواتاللهعلیه) فرموده:
«وَ حَيّات صُمٍّ.» يعنى «مارهاى كر، كه راندن و صدا را نمىشنوند و خطرناكند.»
امام (صلواتاللهعلیه) در
ذم یارانش فرموده است:
«كَلامُكُم يوهی الصُّمَّ الصِّلابَ.» (سخنان داغ شما سنگهاى سخت را در هم مىشكند.)
منظور سنگهاى سخت است.
امام (صلواتاللهعلیه) در مقام
پند و اندرز فرموده:
«وَ الصُّمُّ الرَّواسِخُ.» (سنگهاى محكم به هم مىخورند.)
امیرالمومنین (علیهالسلام) در
خطبه ۹۶ میفرماید:
«صُمٌّ ذَوو أَسْماع.» (
گوش داريد امّا كريد.)
آن حضرت فرمود:
«وَ آذان صُمٍّ.» (گوشهاى كر.)
این ماده هشت بار در «
نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «صم»، ج۲، ص۶۴۷-۶۴۸.