صَعْق (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَعْق (به فتح صاد و سکون عین) از
واژگان قرآن کریم، به معنای شدت صوت
رعد است.
صاعقه را به معنای
مرگ، آتشی که از
آسمان آید و
عذاب گفتهاند.
صاعقه شش بار و
صواعق دو بار در قرآن مجید آمده است.
صَعْق به معنای شدت صوت رعد است.
در
اقرب الموارد آمده:
«صعق الرّعد صعقا: اشتدّ صوته» قاموس المحیط آن را شدت صوت معنا کرده است.
در
الصحاح آمده:
«حمار صعق» (بر وزن کتف) یعنی الاغ شدید الصوت.
به عقیده
راغب اصفهانی صاعقه و
صاقعه هر دو به معنی صیحه بزرگاند، مگر آنکه
صقع در صوت اجسام زمینی و
صعق در صدای اجسام علوی است. و
صاعقه صوت شدید جوّ است.
پس،
صعق (بر وزن فلس) اشتداد صوت است و
صاعقه نیز از آن میباشد.
صاعقه را مرگ، آتشی که از آسمان آید و عذاب گفتهاند.
به مواردی از
صَعْق که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ نُفِخَ فِی الصُّورِفَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ اِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ اُخْری فَاِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ) (و در آستانه
قیامت در «صور» دميده مىشود، و در پى آن همه كسانى كه در
آسمانها و زمين هستند مىميرند، مگر كسانى كه
خدا بخواهد؛ سپس بار ديگر در «صور» دميده مىشود، ناگهان همگى به پا مىخيزند و در انتظار حساب و جزا هستند.)
)
«در صور دمیده شود، آنکه در آسمانها و آنکه در
زمین است بیهوش میشود و میمیرد، مگر آن کس که
خدا بخواهد، سپس بار دیگر در صور دمیده شود آنگاه همه ایستاده و نگاه میکنند.»
صعق را در آیه، مرگ و بیهوشی گفتهاند، آن لازم معنای صعق است و مرگ و بیهوشی در اثر صیحه و صعق خواهد بود، چنانکه فرموده:
(اِنْ کانَتْ اِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً فَاِذا هُمْ خامِدُونَ) (فقط یک صیحه آسمانی بود و ناگهان همگی خاموش شدند.)
(ما یَنْظُرُونَ اِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً تَاْخُذُهُمْ) (امّا جز اين انتظار نمىكشند كه يک صيحه عظيم آسمانى آنها را فرا گيرد، در حالىكه مشغول
جدال در امور دنيا هستند.)
نظیر این آیه است، آیه:
(وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ اِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ کُلٌّ اَتَوْهُ داخِرِینَ) (و به خاطر آوريد روزى را كه در «صور» دميده مىشود، و تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند در وحشت فرو مىروند، جز كسانى كه خدا خواسته؛ همگى با خضوع در پيشگاه او حاضر مىشوند.)
احتمال دارد این آیه راجع به صور دوم باشد که اجزاء ابدان به فزع و اضطراب آمده و زنده میشوند. جمله
«کُلٌّ اَتَوْهُ داخِرِینَ» قرینه این نظر است.
همینطور است آیه:
(فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً) «چون
خدایش به
کوه تجلّی کرده آنرا ریز ریز نمود و
موسی بیهوش افتاد.»
و شاید منظور آن باشد که حضرت موسی در حال صیحه زدن به زمین افتاد. ولی معنی اول بهتر است زیرا ذیل آیه چنین است:
(فَلَمَّا اَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ اِلَیْکَ) (چون به هوش آمد، عرض كرد: «خداوندا. منزّهى تو از اينكه با
چشم تو را ببينم! من به سوى تو بازگشتم.)
آیه ذیل نیز چنین است:
(فَذَرْهُمْ حَتَّی یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی فِیهِ یُصْعَقُونَ) «بگذارشان تا برسند بر روزی که در آن صیحه زده میشوند و میمیرند.»
(فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ.) (...و در پى آن همه كسانى كه در آسمانها و زمين هستند مىميرند...)
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَیُصِیبُ بِها مَنْ یَشاءُ) (..و اوست كه صاعقهها را مىفرستد؛ و هر كس را بخواهد گرفتار آن مىسازد،..)
(فَقُلْ اَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ) (اگر آنها روىگردان شوند، بگو: «من شما را از صاعقهاى همانند صاعقه
عاد و
ثمود بيم مىدهم!»)
چنانکه در
مجمع البیان ذیل
آیه ۵۵ بقره فرموده است.
راغب اصفهانی پس از نقل این قول میگوید: اینها همه آثار صاعقهاند و آن در حدّ ذاته یکی است و همان صوت شدید جوّ میباشد.
ناگفته نماند: آیات قرآن، صاعقه را در برق و آتشی که از
ابر جستن میکند بکار برده چنانکه از
آیات ذیل پیدا است.
(فَاَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ) (پس صاعقه شما را گرفت.)
(وَ یُرْسِلُ الصَّواعِقَ) (..و اوست كه صاعقهها را مىفرستد..)
شاید مراد از آنها صیحه شدید باشد.
صاعقه، شش بار و صواعق دو بار در قرآن مجید آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صعق»، ج۴، ص۱۲۸-۱۲۹.