صَبْغ (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَبْغ (به فتح صاد و سکون باء) به معنای رنگ کردن و
صِبْغ (به کسر صاد و سکون باء) به معنای رنگ شده از
واژگان قرآن کریم است.
صَبْغ به معنای رنگ کردن و
صِبْغ به معنای رنگ شده است (مصبوغ).
ولی
اقرب الموارد هر دو را
مصدر گفته است. «صَبَغَ الثَّوِّبَ... صَبْغاً: لَوَّنَهُ».
(صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ) (رنگ خدايى بپذيريد: رنگ ايمان و
توحید و
اسلام. و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟! و بگوييد ما تنها او را
عبادت مىكنيم.)
صبغه دلالت بر نوع دارد. به نظرم آن مفعول فعل محذوف است مثل «اعنی و الزموا»، این آیه بیان
آیه ۱۳۶ است. در
آیه ۱۳۵ از
اهل کتاب نقل شده که میگفتند
(کُونُوا هُوداً اَوْ نَصاری تَهْتَدُوا) (اهل كتاب گفتند: «
یهودی يا
مسیحی شويد، تا
هدایت يابيد.»..)
در جواب فرموده
(قُلْ بَلْ مِلَّةَ اِبْراهِیمَ حَنِیفاً) (بگو: « اين آيينهاى تحريف شده و شرکآلود، هرگز نمىتواند موجب هدايت گردد، بلكه از
آیین ابراهیم، كه ايمانى خالص داشت و از
مشرکان نبود، پيروى كنيد.»)
آنگاه در آیه ۱۳۶ آمده
(قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما اُنْزِلَ اِلَیْنا وَ ما اُنْزِلَ اِلی اِبْراهِیمَ وَ اِسْماعِیلَ وَ اِسْحاقَ...) (بگوييد: «ما به
خدا ایمان آوردهايم؛ و به آنچه بر ما نازل شده؛ و آنچه بر
ابراهیم و
اسماعیل و
اسحاق و
یعقوب و
اسباط [
پيامبران از فرزندان يعقوب
] نازل گرديده،..)
آن وقت پس از آیه دیگر فرموده
(صِبْغَةَ اللَّهِ) منظور از صبغه ایمان و دین است.
عیّاشی از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل کرده فرمود: «
«الصِّبْغَةُ الْاِسْلَامُ.»»
در
مجمع البیان نیز آنرا نقل کرده است.
(وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآکِلِینَ) (و نيز درختى را كه از
طور سینا مىرويد [
درخت زیتون
]، و از آن روغن و «نان خورش» براى خورندگان فراهم مىگردد آفريديم.)
صبغ به معنی خورش است. علت تسمیه آن است که نان در خورش مثل
سرکه و
روغن فرو رفته رنگین میشود.
در اقرب الموارد در «
عمد» ذیل کلمه
معمودیّه مینویسد:
معمودیّه اولین اسرار دین مسیحی و درب نصرانیت است. و آن تغسیل طفل و غیر طفل است. با آب، به نام آب، ابن،
روح القدس. (مراد از آب، خدا و از ابن،
عیسی است).
در مجمع البیان فرموده: بعضی از نصاری مولود خویش را در آبی که به آن
معمودیّه گویند فرو میبردند و آنرا تطهیر مولود قرار میدادند. به قولی یهود و نصاری فرزندان خویش را رنگ یهودیت و نصرانیّت میزدند، یعنی دین خویش را به آنها تلقین میکردند. راجع به این قول است که
عمر بن الخطاب از
بنی تغلب پیمان گرفت که فرزندان خویش را رنگ نصرانیّت نزنند. بلکه آنها را بگذارند بزرگ شوند، سپس هر دین را که خواستند بپذیرند.
هاکس آمریکائی در قاموس کتاب مقدس ماده «
تعمید» درباره این غسل مفصل بحث کرده است.
غرض آنکه بعضی گفتهاند: مراد از
(صِبْغَةَ اللَّهِ) در آیه شریفه، ردّ
تعمید است یعنی رنگ و صبغه خدائی بهتر است نه صبغه
تعمید.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «صبغ»، ج۴، ص۱۰۷-۱۰۸.