صلح کودک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صلح از اصطلاحات
علم فقه است، و به عقدی گفته میشود که برای قطع نزاع و اختلاف نسبت به چیزی و مصالحه آن بین طرفین، واقع شود. فقها صلح کودک هرچند
ممیز را صحیح نمیدانند، زیرا
بلوغ،
رشد و جائز التصرف بودن از شرایط صلح بوده و کودک فاقد این شرایط است.
صلح
مصدر است و در لغت به معنی سازش کردن، آشتی، تسالم و توافق است، ضد
مخاصمه و تخاصم.
در اصطلاح فقها عقدی است که برای قطع مخاصمه تشریع شده است.
بعضی از اعلام فقهای معاصر فرمودهاند: «صلح عبارت از
تراضی و تسالم بر امری است، خواه
تملیک عین باشد، یا
منفعت، یا
اسقاط دین، یا حق و یا غیر آن با عوض یا مجّانی».
همچنین به گفته بعضی از اساتید
حقوق مدنی: «عقد مصالحه عقدی است
بینام که فاقد عناصر و احکام اختصاصی عقود دیگر است».
صلح، بهخودیخود، عقدی مستقل و عنوان جداگانهای است، پس احکام سایر عقود بر آن بار نمیشود و شرایط آنها در صلح جاری نمیباشد؛ هرچند که صلح
فایده آنها را داشته باشد. پس صلحی که
فایده بیع را بدهد، احکام و شرایط بیع بر آن بار نمیشود. بنابراین، نه
خیارات مختص به بیع، مانند خیار مجلس و خیار حیوان و نه شفعه، در آن جاری نمیشود. و درصورتیکه به
معاوضه طلا و نقره متعلق شود، قبض عوض و معوض در آن
شرط نیست. و صلحی که
فایده هبه را افاده کند در آن قبض عین معتبر نیست، چنان که در هبه معتبر است، و به همین صورت.
متعلق صلح، یا
عین است یا منفعت یا
دین و یا
حق؛ و بنابر همه فرضها یا با
عوض است و یا بدون عوض؛ و بنابر اول، عوض آن یا عین است یا منفعت یا دین و یا حق، که این صورتها تمامش صحیح میباشد.
صلح بر مجرد
انتفاع بردن از عین یا فضاء، صحیح است، مثل اینکه با کسی مصالحه کند که در خانه او سکونت نماید یا مدتی لباس او را بپوشد یا صلح کند بر اینکه تیرهای سقف ساختمانش روی دیوار او قرار گیرد، یا آب بارانش روی پشتبام او جاری شود یا ناودانش بر عرصه خانه او باشد و غیر از اینها، یا بر اینکه بالکنی در فضای ملک او قرار دهد یا شاخههای درختهایش در فضای زمین او باشد و غیر از اینها، پس همه اینها با عوض و بدون عوض صحیح است.
صلح از حقوقی صحیح است که قابل نقل و اسقاط باشند؛ و حقی که قابل نقل و اسقاط نیست صلح از آن صحیح نمیباشد، مانند حق مطالبه دین، و حق رجوع در طلاق رجعی و حق رجوع در بذل، در باب خلع و غیر اینها.
صلح بر میوهها و
سبزیجات و غیر آنها قبل از وجودشان ولو نسبت به یک سال و بدون ضمیمه جایز است، اگرچه بیع آنها (به این صورت) جایز نمیباشد.
اگر صلح به عین یا منفعت تعلق گیرد،
مفید انتقال آنها به
متصالح میباشد، خواه با عوض باشد یا بدون عوض. و همچنین است اگر به دینی که بر ذمّه غیر طرف مصالحه است، یا به حقی که قابل انتقال است، تعلّق پیدا کند مانند حق تحجیر و حق اختصاص. و اگر به دینی که به ذمّه طرف مصالحه است تعلق بگیرد،
سقوط آن را
فایده میبخشد. و همچنین است اگر به حقی که قابل اسقاط و غیر قابل نقل است، تعلق بگیرد مانند حق شفعه و حق خیار.
شرایطی که در
خریدار و
فروشنده شرط است، در متصالحین (هم)
شرط است؛ که عبارتاند از
بلوغ و
عقل و
قصد و
اختیار.
شرط است طرفین عقد صلح، بالغ و رشید باشند و نسبت به آن چیزی که صلح به خاطر آن واقع شده، جائز التصرف باشند، بدینجهت صلح کودک صحیح نیست و اثری بر آن مترتب نمیشود، هرچند ممیز باشد.
ادلّهای که برای عدم صحّت
معاملات و
رهن کودک بهطور مطلق به آن استناد شده است، در این بخش نیز میتواند دلیل قرار گیرد.
همچنین طبق ماده ۱۹۰ به بعد قانون مدنی باید صلح مانند عقود دیگر دارای شرایط صحت از جمله،
اهلیّت طرفین آن باشد، بنابراین مطابق قانون مدنی کودک نمیتواند طرف عقد صلح قرار گیرد.
•
انصاری، قدرتالله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۲، ص۲۴۸، برگرفته از بخش «فصل سیزدهم تصرفات کودک»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۲/۱۰. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی