صرح (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صَرْح (به فتح صاد و سکون راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای آشكار كردن است و کلماتی مانند تصریح و مصارحه از مشتقات این واژهاند که
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
جنگ و ذمّ اهل
کبر و ... از آنها استفاده نموده است.
صَرْح به معنای آشكار كردن آمده است.
«صرح الامر: بینّه و اظهره»
مُصارَحة به معنای تظاهر آمده است.
• امام (صلواتاللهعلیه) در
نامه ۱۵ زمان شروع جنگ فرموده است:
«اللَّهُمَّ قَدْ صَرَّحَ مَكْنُونُ الشَّنَآنِ، وَجَاشَتْ مَرَاجِلُ الاَْضْغَانِ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُوا إِلَيکَ» «خدایا عداوت پنهان آشکار شده و دیگهای کینهها به غلیان آمده است.» تصریح از این ماده لازم نیز آمده است.
• امام (صلواتاللهعلیه) در ذمّ اهل کبر فرموده است:
«أَلاَ وَقدْ أَمْعَنْتُمْ فِي الْبَغْيِ، وَأَفْسَدْتُمْ فِي الاَْرْضِ، مُصَارَحَةً لله بِالمُنَاصَبَةِ» «در تجاوز زیاده روی کردید و در زمین
فساد کردید برای آشکار کردن عداوت با
خدا.»
• امام (صلواتاللهعلیه) در
نامه ۱۷ به
معاویه نوشته است:
«وَلاَ أَبُوسُفْيَانَ كَأَبِي طَالِب، وَلاَ المُهَاجرُ كَالطَّلِيقِ، وَلاَ الصَّرِيحُ كَاللَّصِيقِ» «
ابوسفیان مانند
ابوطالب نیست،
مهاجر که ما هستیم مانند
طلقاء نیست. (اشاره به فاذهبوا انتم الطلقاء) و صریح مانند
لصیق نیست.» (مراد از صریح در اینجا کسی است که از روی اعتقاد و
اخلاص اسلام آورده و لصیق کسی که از روی
نفاق و غرض دنیائی اسلام قبول کرده است.)
«صریح» یعنی آنکه دارای نسب صحیح است
مقابل لصیق که به کسی بدون نسب الحاق کنند.
• امام (صلواتاللهعلیه) در رابطه با انسان در وقت
مرگ فرموده است:
«وَيَتَذَكَّرُ أَمْوَالاً جَمَعَهَا، أَغْمَض فِي مَطَالِبِهَا، وَأَخَذَهَا مِنْ مُصَرَّحَاتِهَا وَمُشْتَبِهَاتِهَا» (به ياد ثروتهايى كه جمع كرده مىافتد؛ همان ثروتى كه در جمعآورى آن چشمها را به هم گذارده و از
حلال و
حرام و مشكوک، گرفته و
گناه جمعآورى آنها همراه اوست.)
«مصرحّات» اموالی است که محل حلال آن آشکار است.
این ماده شش بار در «نهج البلاغه» آمده است. مانند:
«إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ العِبَرُ عَمَّا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ المَثُلاتِ، حَجَزَهُ التَّقْوَى» (کسى که از اعمال و کردار گذشتگان و عواقب سوء آن
عبرت گیرد،
تقوا وى را از فرو رفتن در آن گونه شبهات و بدبختیها باز دارد!)
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «صرح»، ج۲، ص۶۳۴.