صحابه شهید جنگ صفین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از آنجایی که در
جنگ صفین تعدادی از
صحابه توسط صحابه به شهادت رسیدهاند، این سوال مطرح میشود که چطور میشود که تمامی صحابه عادل باشند و خداوند برای همیشه از آنها راضی شده باشد؟ در پاسخ به این سوال باید گفت یکی از مهمترین مبانی اعتقادی
اهلسنت که عدالت تمامی صحابه است با بررسی این واقعه تاریخی رد میشود. در این مقاله به تعدادی از صحابه که در جنگ صفین به شهادت رسیدهاند، اشاره میشود.
جنگ صفین، یکی از جنگهایی است که میان اصحاب
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اتفاق افتاده است.
در این جنگ، تعداد زیادی از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کشته شد که کشته شدن آنها، تکلیف جنگ را مشخص میکند؛ از جمله
عمار بن یاسر که رسول خدا او را معیار تشخیص حق و باطل قرار داده بود.
طبق نقل
ابنجوزی، تنها بیست و پنج نفر از اصحاب بدری در این جنگ در رکاب
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) به شهادت رسیده است:
«وقتل بصفین سبعون الفا خمسة واربعون الفا من اهل الشام وخمسة وعشرون الفا من اهل العراق منهم خمسة وعشرون بدریا؛
در
جنگ صفین هفتاد هزار نفر؛ چهل و پنج هزار نفر از اهل
شام، بیست و پنج هزار نفر از اهل
عراق کشته شدند که بیست و پنج نفر از آنها بدری بودند.»
کشته شدن بیست و پنج نفر از اصحاب بدر، آن هم توسط خود اصحاب، تمام رشتههای اعتقادی
اهلسنت را پنبه میکند. چطور میشود که قاتلان اصحاب بدر، عادل باشند و خداوند برای همیشه از آنها راضی شده باشد؟
ما به تعدادی از این افراد اشاره خواهیم کرد:
عمار بن یاسر از نخستین کسانی است که
دین اسلام را با جان و دل پذیرفت و تا آخر عمر بر پیمانی که با پیامبر بسته بود، پایدار ماند. او همان کسی است که رسول خدا او را معیار تشخیص حق و باطل در زمان فتنه معرفی کرده بود.
طبرانی از علمای اهلسنت مینویسد:
حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ الْحَضْرَمِی ثنا ضِرَارُ بن صُرَدٍ ثنا عَلِی بن هَاشِمٍ عن عَمَّارٍ الدُّهْنِی عن سَالِمِ بن ابیالْجَعْدِ عن
عَلْقَمَةَ عن عبد اللَّهِ عَنِ النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قال:
اذا اخْتَلَفَ الناسُ کان بنُ سُمَیَّةَ مع الْحَقِّ.
عبدالله بن مسعود از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده است که هر وقت مردم دچار اختلاف شدند، پسر سمیه با حق است.
رسول خدا فرمود: زمانی که مردم دچار اختلاف شدند، پسر سمیه بر حق است.
حاکم نیشابوری در
المستدرک علی الصحیحین مینویسد:
اَخْبَرَنَا اِسْحَاقُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْهَاشِمِی بِالْکُوفَةِ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ عَفَّانَ الْعَامِرِی، ثنا مَالِکُ بْنُ اِسْمَاعِیلَ النَّهْدِی، اَنْبَاَ اِسْرَائِیلُ بْنُ یُونُسَ، عَنْ مُسْلِمٍ الاَعْوَرِ، عَنْ خَالِدٍ الْعُرَنِی، قَالَ:
دَخَلْتُ اَنَا وَاَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِی عَلَی حُذَیْفَةَ، فَقُلْنَا: یَا اَبَا عَبْدِ اللَّهِ، حَدِّثْنَا مَا سَمِعْتَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَسَلَّمَ فِی الْفِتْنَةِ؟
قَالَ حُذَیْفَةُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَسَلَّمَ: «دُورُوا مَعَ کِتَابِ اللَّهِ حَیْثُ مَا دَارَ» فَقُلْنَا: فَاِذَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فَمَعَ مَنْ نَکُونُ؟ فَقَالَ: «انْظُرُوا الْفِئَةَ الَّتِی فِیهَا ابْنُ سُمَیَّةَ فَالْزَمُوهَا، فَاِنَّهُ یَدُورُ مَعَ کِتَابِ اللَّهِ»،
قَالَ: قُلْتُ: وَمَنِ ابْنُ سُمَیَّةَ؟ قَالَ: " اَوَ مَا تَعْرِفُهُ؟ "، قُلْتُ: بَیِّنْهُ لِی، قَالَ: «عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ»، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَسَلَّمَ یَقُولُ لِعَمَّارٍ: «یَا اَبَا الْیَقْظَانِ، لَنْ تَمُوتَ حَتَّی تَقْتُلَکَ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ عَنِ الطَّرِیقِ».
هَذَا حَدِیثٌ لَهُ طُرُقٌ بِاَسَانِیدَ صَحِیحَةٍ، اَخْرَجَا بَعْضَهَا وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ بِهَذَا اللَّفْظِ.
خالد العرنی گفت که من و
ابوسعید خدری بر
حذیفه وارد شدیم و گفتیم: ای ابا عبدالله، برای ما نقل کن چیزهایی را که از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در باره فتنه شنیدی، حذیفه گفت: رسول خدا فرمود: بر مدار
قرآن بچرخید، هر جا که بود. گفتیم: اگر مردم دچار اختلاف شدند، با چه کسی باشیم؟ پس گفت: بنگرید که پسر سمیه در کدام گروه است، به همان گروه پایبند باشید؛ چرا که او همواره بر مدار کتاب خدا میچرخد. سؤال کردم: پسر سمیه کیست؟ گفت: آیا او را نمیشناسی؟ گفتم: برایم بیان کن. گفت: عمار بن یاسر، از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که به عمار میگفت: ای ابا یقظان! تو هرگز نمیمیری؛ مگر این که گروه نابکار که از (صراط مستقیم) خارج هستند، تو را میکشند.
این روایت، چندین سند صحیح دارد، بخاری و مسلم تکههای از آن را نقل کردهاند؛ اما با این الفاظ نقل نکردهاند.
هنگام ساختن
مسجد مدینه، عمار یاسر برخلاف دیگران که یک خشت برمی داشتند، او دو تا دو تا میآورد، پیامبر اسلام او را دید، با دست مبارکش، غبار را از چهره نازنین عمار زدود و سپس فرمود:
وَیْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ، یَدْعُوهُمْ اِلَی الْجَنَّةِ، وَیَدْعُونَهُ اِلَی النَّار.
عمار را گروه ستمگر میکشند، او آنان را به بهشت میخواند وآنان او را به جهنّم.
طبق این روایت، عمار و همفکران او اهل
بهشت هستند و قاتل عمار و همدستان او اهل
جهنم و این همان چیزی است که اهلسنت در طول این چهارده قرن، پاسخی برای آن نیافتهاند.
جالب است که
شمسالدین ذهبی به نقل از
ابوالغادیه که قاتل عمار یاسر است، مینویسد که قاتل عمار در آتش خواهد بود:
عن ابیالغادیة سمعت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقول: قاتل عمار فی النار وهذا شیء عجیب فان عمارا قتله ابوالغادیة.
از ابوغادیه نقل شده است که گفت: از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که فرمود: کشنده عمار در آتش است. و این چیزی است شگفت آور؛ زیرا خود ابوالغادیه عمار را کشته است.
صدور این روایت از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حق عمّار قطعی بود و تمام مردم از آن آگاه بودند و نیز ثابت میکرد که
معاویه و دار و دسته اش همان گروه نابکار هستند؛ از این رو هنگامی که معاویه شنید عمار کشته شده و لرزه بر دل بسیاری از مردم انداخته، و این فرمایش پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سر زبانها افتاده است،
عمرو عاص را به حضور طلبید و پس از مشورت با او شایع کردند که علی (علیهالسّلام) او را کشته است و این گونه استدلال کردند که چون عمار در جبهه علی و همراه او بوده است و علی او را به جنگ فرستاده است؛ پس او قاتل عمار است.
احمد بن جنبل در مسندش مینویسد:
مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَزْمٍ عَنْ اَبِیهِ قَالَ لَمَّا قُتِلَ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ حَزْمٍ عَلَی عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ فَقَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ فَقَامَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ فَزِعًا یُرَجِّعُ حَتَّی دَخَلَ عَلَی مُعَاوِیَةَ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِیَةُ مَا شَاْنُکَ قَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ فَقَالَ مُعَاوِیَةُ قَدْ قُتِلَ عَمَّارٌ فَمَاذَا قَالَ عَمْرٌو سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یَقُولُ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِیَةُ دُحِضْتَ فِی بَوْلِکَ اَوَنَحْنُ قَتَلْنَاهُ اِنَّمَا قَتَلَهُ عَلِی وَاَصْحَابُهُ جَاءُوا بِهِ حَتَّی اَلْقَوْهُ بَیْنَ رِمَاحِنَا اَوْ قَالَ بَیْنَ سُیُوفِنَا.
ابوبکر بن
محمد بن
عمرو بن حزم از پدرش نقل میکند که گفت: هنگامی که عمار یاسر به شهادت رسید، عمرو بن حزم نزد عمرو عاص رفت و گفت: عمار کشته شد، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است: گروه ستمگر، عمار را میکشند، عمرو عاص ناراحت شد و جمله «لاحول ولا قوة الا بالله» را میگفت تا نزد معاویه رفت، معاویه پرسید: چه شده است؟ گفت: عمار کشته شده است. معاویه گفت: کشته شد که شد، حالا چه شده است؟ عمرو گفت: از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که میفرمود: عمار را گروه
باغی و ستمگر خواهد کشت، معاویه گفت: مگر ما او را کشتهایم، عمار را علی و یارانش کشتند که او را همراه خویش وادار به جنگ کردند و او را بین نیزهها و شمشیرهای ما قرار دادند.
هیثمی پس از نقل روایت میگوید:
رواه احمد وهو ثقة.
و حاکم نیشابوری پس از نقل روایت میگوید:
هذا حدیث صحیح علی شرط الشخین ولم یخرجاه بهذه السیاقة.
این حدیث با شرائطی که
بخاری و
مسلم قبول دارند، صحیح است؛ ولی آنها به این صورت نقل نکردهاند.
مناوی به نقل از قرطبی مینویسد:
وهذا الحدیث اثبت الاحادیث واصحّها، ولمّا لم یقدر معاویة علی انکاره قال: انّما قتله من اخرجه، فاجابه علی بانّ رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اذن قتل حمزة حین اخرجه.
قال ابن دحیة: وهذا من علی الزام مفحم الذی لا جواب عنه، و حجّة لا اعتراض علیها.
این حدیث از محکمترین و صحیحترین احادیث است و چون معاویه قدرت بر انکارش نداشت، گفت: عمار را کسی کشت که او را همراه خود آورده است و لذا علی (علیهالسّلام) در پاسخش فرمود: پس بنابراین
حمزه را هم در
جنگ احد پیامبر کشته است؛ چون آن حضرت بود که حمزه را همراه خودش آورده بود.
ابندحیه میگوید: این پاسخ علی چنان کوبنده است که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد و دلیلی است که انتقادی بر آن نیست.
خزیمة بن ثابت، یکی از یاران با وفای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و از کسانی است که بر پیمان خود تا آخر عمر پابرجا ماند.
او از حاضران در جنگ بدر و سایر جنگها بود، رسول خدا شهادت او را به منزله دو شهادت به حساب آورد، به همین خاطر به «ذوالشهادتین» مشهور شد. او در جنگ صفین در رکاب امیرمؤمنان (علیهالسّلام) حاضر بود و در این جنگ به شهادت رسید.
ابن عبد البر قرطبی در شرح حال او مینویسد:
خزیمة بن ثابت بن الفاکه بن ثعلبة الخطمی الانصاری من بنی خطمة من الاوس یعرف بذی الشهادتین جعل رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شهادته بشهادة رجلین یکنی ابا عمارة شهد بدرا وما بعدها من المشاهد وکانت رایة خطمة بیده یوم الفتح وکان مع علی رضی الله عنه بصفین فلما قتل عمار جرد سیفه فقاتل حتی قتل وکانت صفین سنة سبع وثلاثین
روی عن محمد بن عمارة بن خزیمة بن ثابت من وجوه قد ذکرتها فی کتاب الاستظهار فی طرق حدیث عمار قال ما زال جدی خزیمة بن ثابت مع علی بصفین کافا سلاحه وکذلک فعل یوم الجمل فلما قتل عمار بصفین قال خزیمة سمعت رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یقول تقتل عمار الفئة الباغیة ثم سل سیفه فقاتل حتی قتل.
خزیمة بن ثابت، مشهور به ذی الشهادتین، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، شهادت او را به منزله شهادت دو نفر قرار داد. کنیه او ابوعماره بود، در جنگ بدر و سایر جنگهای بعد از آن شرکت داشت. پرچم خطمة در فتح
مکه در دست او بود. در جنگ صفین همراه علی (علیهالسّلام) بود؛ هنگامی که عمار به شهادت رسید، شمشیرش را از غلاف بیرون کرد، آن قدر جنگید تا به شهادت رسید. جنگ صفین در سال سی و هفت هجری اتفاق افتاد.
روایت شده از
محمد بن
عماره بن
خزیمة بن ثابت که از سرشناسان بود که ما در کتاب
الاستظهار در طریق روایت عمار از او یاد کردهایم. محمد بن عماره گفت: جد من خزیمة بن ثابت، در جنگ صفین به همراه علی (علیهالسّلام) حاضر بود؛ اما همواره شمشیرش در این جنگ و همچنین
جنگ جمل در غلاف بود، تا این که عمار در صفین به شهادت رسید. خزیمه گفت: از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که میگفت: «عمار را گروه نابکار خواهند کشت» سپس شمشیرش از غلاف بیرون آورد و به جنگ پرداخت تا کشته شد.
حاکم نیشابوری در کتاب
المستدرک مینویسد:
حَدَّثَنِی ابوبَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ اَحْمَدَ بْنِ بَالَوَیْهِ، ثَنَا اِبْرَاهِیمُ بْنُ اِسْحَاقَ الْحَرْبِی، ثَنَا مُصْعَبُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الزُّبَیْرِی، قَالَ: " خُزَیْمَةُ بْنُ ثَابِتِ بْنِ الْفَاکِهِ بْنِ ثَعْلَبَةَ بْنِ سَاعِدَةَ بْنِ عَامِرِ بْنِ غَیَّانَ بْنِ عَامِرِ بْنِ خَطْمَةَ وَهُوَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ، جَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَسَلَّمَ شَهَادَتَهُ بِشَهَادَةِ رَجُلَیْنِ، وَاَخْبَرَ النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَسَلَّمَ اَنَّهُ رَاَی فِی الْمَنَامِ کَاَنَّهُ سَجَدَ عَلَی جَبْهَةِ النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَسَلَّمَ، فَاضْطَجَعَ لَهُ النَّبِی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وَسَلَّمَ حَتَّی سَجَدَ عَلَی جَبْهَتِهِ " قَالَ ابْنُ اِسْحَاقَ: «قُتِلَ مَعَ عَلِی رَضِی اللَّهُ عَنْهُ بِصِفِّینَ بَعْدَ قَتْلِ عَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ».
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اِسْحَاقَ، قَالَ: " شَهِدَ خُزَیْمَةُ بْنُ ثَابِتٍ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ مَعَ عَلِی بْنِ ابیطَالِبٍ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ صِفِّینَ، وَقُتِلَ یَوْمَئِذٍ سَنَةَ سَبْعٍ وَثَلاثِینَ مِنَ الْهِجْرَةِ.
مصعب زبیری نقل کرده است که خزیمة بن ثابت؛ همان ذو الشهادتین است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شهادت او را به منزله شهادت دو نفر قرار داد. او به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خبر داد که او در خواب دیده است که بر پیشانی آن حضرت سجده کرده است؛ پس آن حضرت خوابید تا خزیمه بر پیشانی او سجده کرد. ابن اسحاق گفته: او در جنگ صفین در رکاب امیرمؤمنان (علیهالسّلام) بعد از کشته شدن عمار یاسر کشته شد.
از
محمد بن اسحاق نقل شده است که خزیمه ذوالشهادتین در جنگ صفین در رکاب علی بن ابیطالب حاضر بود و در این جنگ در سال سی و هفت هجری کشته شد.
هاشم بن
عتبه بن ابیوقاص، مشهور بههاشم مرقال، برادر زاده
سعد بن ابیوقاص، یکی از یاران رسول الله است که در جنگ صفین به درجه رفیع شهادت نائل است.
ابنحبان در باره او مینویسد:
هاشم بن عتبة بن ابیوقاص بن اخی سعد له صحبة قتل یوم صفین.
هاشم بن عتبة بن ابیوقاص، پسر برادر سعد، صحابی بود و در جنگ صفین به شهادت رسید.
محمد بن جریر طبری نام او را در زمره شهدای جنگ صفین آورده و مینویسد:
وهاشم بن عتبة بن ابیوقاص بن اهیب بن عبدمناف بن زهرة اسلمهاشم بن عتبة یوم فتح مکة وهو المرقال وکان اعور فقئت عینه یوم الیرموک وهو ابن اخی سعد بن ابیوقاص شهد صفین مع علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) وکان یومئذ علی الرجالة وهو الذی یقول:
اعور یبغی اهله محلا ••••• قد عالج الحیاة حتی ملا
لابد ان یفل او یفلا ••••• وقتل یوم صفین.
هاشم بن عتبه در فتح مکه اسلام آورد، او همان مرقال است و یک چشمش کور بود که در
جنگ یرموک از حدقه اش افتاد. او پسر برادر سعد بن ابیوقاص بود، در جنگ صفین در رکاب علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) حاضر بود و در این روز امیر سربازان پیاده بود، او همان کسی است که میگفت:
اعور کسی است که برای کسان خود محل و مقامی میطلبد و زندگی را تا آنجایی سپری کرده که اظهار خستگی مینماید، اینک چارهای ندارد از اینکه شمشیر بکشد و دشمن را شکست بدهد و یا شکست بخورد.
او در جنگ صفین به شهادت رسید.
ابنحجر عسقلانی در توصیف این شیر شجاع و پرچمدار لشکر علی بن ابیطالب مینویسد:
هاشم بن عتبة بن ابیوقاص بن اهیب بن زهرة بن عبد مناف الزهری الشجاع المشهور المعروف بالمرقال بن اخی سعد بن ابیوقاص قال الدولابی لقب بالمرقال لانه کان یرقل فی الحربای یسرع من الارقال وهو ضرب من العدو وقال بن الکلبی وابن حبان له صحبة...
واخرج یعقوب بن سفیان من طریق الزهری قال قتل عمار بن یاسر وهاشم بن عتبة یوم صفین واخرج بن السکن من طریق الاعمش عن ابیعبد الرحمن السلمی قال شهدنا صفین مع علی وقد وکلنا بفرسه رجلین فاذا کان من القوم غفلة حمل علیهم فلا یرجع حتی یخضب سیفه دما قال ورایت هاشم بن عتبة وعمار بن یاسر یقول له یاهاشم:
اعور یبغی اهلی محلا ••••• قد عالج الحیاة حتی ملا
لا بد ان یفل او یفلا ••••• قال ثم اخذوا فی واد من اودیة صفین فما رجعا حتی قتلا
واخرج عبد الرزاق عن ابیبکر بن محمد بن عمرو بن حزم انهاشما انشده فذکر نحوه.
وقال المرزبانی لما جاء قتل عثمان الی اهل الکوفة قالهاشم لابی موسی الاشعری تعال یا ابا موسی بایع لخیر هذه الامة علی فقال لا تعجل فوضعهاشم یده علی الاخری فقال هذه لعلی وهذه لی وقد بایعت علیا وانشد
ابایع غیر مکترث علیا ••••• ولا اخشی امیرا اشعریا
ابایعه واعلم ان سارضی ••••• بذاک الله حقا والنبیا
هاشم بن عتبة بن ابیوقاص، دلاور نامداری که به مرقال مشهور شد. او برادر زاده سعد بن ابیوقاص بود. دولابی گفته: او را «مرقال» نامیدند؛ چرا که با سرعت به جنگ میرفت. ارقال از ماده ارقال است به معنای نوعی دویدن.
ابنکلبی و ابنحبان گفتهاند که صحابی بوده.
یعقوب بن سفیان از طریق زهری نقل کرده است که عمار بن یاسر و هاشم بن عبته در جنگ صفین به شهادت رسیدند.
ابن السکن از طریق اعمش از
ابیعبدالرحمن سلمی نقل کرده است که ما در صفین در رکاب علی (علیهالسّلام) حاضر بودیم، هر دو نفر بر یک اسب سوار میشدیم؛ وقتی مردم در غفلت بودیم به آنها حمله میکردیم، کسی بر نمیگشت؛ مگر این که شمشیرش را از خون آغشته میکرد. هاشم بن عبته و عمار را دیدم، عمار به هاشم میگفت:
اعور کسی است که برای کسان خود محل و مقامی میطلبد و زندگی را تا آنجایی سپری کرده که اظهار خستگی مینماید، اینک چارهای ندارد از اینکه شمشیر بکشد و دشمن را شکست بدهد و یا شکست بخورد.
سپس هر دوی آنها بیابانی از بیابانهای صفین را در پیش گرفتند، برنگشتند؛ مگر این که به شهادت رسیدند.
عبدالرزاق از
ابوبکر بن
محمد بن
عمرو بن حزم نقل کرده است که هاشم این شعر را سرود.
مرزبانی گفته: وقتی خبر کشته شدن عثمان به مردم کوفه رسید،هاشم به
ابوموسی اشعری گفت: ای ابوموسی بیا و با بهترین فرد این امت؛ یعنی علی (علیهالسّلام) بیعت کن. ابوموسی گفت: عجله نکن. پس هاشم یک دستش را بر روی دست دیگرش گذاشت و گفت: این دستم برای علی و این هم برای خودم، من با علی بیعت کردم و سپس این شعر را سرود:
بیدرنگ با علی بیعت میکنم و از امیر اشعری هراسی ندارم. با او بیعت میکنم و میدانم که خدا و پیامبرش از این کار خوشنود خواهند شد.
ابن عبدالبر قرطبی او را این چنین توصیف میکند:
هاشم بن عتبة بن ابیوقاص القرشی الزهری ابن اخی سعد بن ابیوقاص بکی ابا عمرو وقد تقدم ذکر نسبه الی زهرة فی باب عمه سعد قال خلیفة بن خیاط فی تسمیة من نزل الکوفة من اصحاب رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)هاشم بن عتبة بن ابیوقاص الزهری وقال الهیثم ابن عدی مثله قال ابوعمر اسلم هاشم بن عتبة یوم الفتح یعرف بالمرقال وکان من الفضلاء الخیار وکان من الابطال البهم فقئت عینه یوم الیرموک...
ثم شهد هاشم مع علی الجمل وشهد صفین وابلی فیها بلاء حسنا مذکورا وبیده کانت رایة علی علی الرجالة یوم صفین ویومئذ قتل وهو القائل یومئذ
اعور یبغی اهله محلا ••••• قد عالج الحیاة حتی ملا
لا بد ان یفل او یفلا
وقطعت رجله یومئذ فجعل یقاتل من دنا منه وهو بارک ویقول:
الفحل یحمی شوله معقولا
وقاتل حتی قتل وفیه یقول ابوالطفیل عامر بن وائلة:
یاهاشم الخیر جزیت الجنة ••••• قاتلت فی الله عدو السنة
افلح بما فزت به من منة
هاشم بن عتبة بن ابیوقاص قرشی، برادر زاده سعد بن ابیوقاص، پیش از این در باره نسب او که به زهره میرسید در شرح حال عمویش سعد سخن گفتیم.
خلیفه بن خیاط نام او را در زمره کسانی از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که ساکن
کوفه شدند، آورده است.
هیثم بن عدی نیز همانند آن را گفته.
ابو عمر گفته: هاشم بن عتبه در فتح مکه اسلام آورد، مشهور به مرقال است و از دانشمندان و فاضلان برگزیده و شجاع و دلاور بود و در جنگ یرموک، یکی از چشمهای خود را از دست داد.
سپسهاشم به همراه علی (علیهالسّلام) در جنگ جمل و صفین شرکت کرد و در آن گرفتار بلاهای خوشایندی شد. در این جنگ پرچم سربازان پیاده در دست او بود و در همین جنگ به شهادت رسید؛ او همان کسی است که در آن روز این شعر را سرود:
اعور کسی است که برای کسان خود محل و مقامی میطلبد و زندگی را تا آنجایی سپری کرده که اظهار خستگی مینماید، اینک چارهای ندارد از اینکه شمشیر بکشد و دشمن را شکست بدهد و یا شکست بخورد.
پای او در این جنگ قطع شد؛ پس با هر کسی که به او نزدیک میشد میجنگید، او را به زمین میزد و زیر سینه اش قرار میداد و میگفت:
مرد از بستگان دفاع میکند؛ حتی اگر دربند باشد.
آن قدر جنگید که به شهادت رسیید، ابوطفیل عامر بن وائله در باره او سروده است:
ایهاشم نیکوکار، پاداشت بهشت باشد ••••• تو در راه خدا با دشمنان سنت جنگیدی
چه قدر مایه رستگاری است، آن منتی که تو به آن دست یافتی.
هیثمی در
مجمع الزوائد مینویسد:
وعن ابیعبدالرحمن السلمی قال شهدنا مع علی صفین وقد وکلنا بفرسه رجلین فکانت اذا کانت من الرجل غفلة غمز علی فرسه فاذا هو فی عسکر القوم فیرجع الینا وقد خضب سیفه دما ویقول یا اصحابی اعذرونی اعذرونی فکنا اذا توادعنا دخل هؤلاء فی عسکر هؤلاء فکان عمار بن یاسر علما لاصحاب محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لا یسلک عمار وادیا من اودیة صفین الا تبعه اصحاب محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فانتهینا الی هاشم بن عتبة بن ابی وقاص وقد رکز الرایة فقال مَا لَکَ یا هاشم اعور و جُبْنًا ؟ لا خیر فی اعور لا یغشی الناس فنزع هاشم الرایة وهو یقول:
اعور یبغی اهله محلا ••••• قد عالج الحیاة حتی ملا
لا بد ان یفل او یفلا
ابوعبدالرحمن سلمی روایت میکند که در صفّین حضور امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) بودیم (تا آنجا که گفته است) «عمار» در آن روز پیشوا و جلودار اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود؛ چنانکه در هیچ وادی از وادیهای صفّین، قدم نمیگذارد مگر اینکه اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دنباله رو او بودند. آن روز در مسیر خود به «هاشم بن عتبة بن ابیوقّاص» که پرچمدار علی (علیهالسّلام) بود، رسیدیم. «عمار» به او، گفت: ایهاشم اعور! تو و ترس؟! خیری نیست در اعوری که نتواند مردم را به شور و هیجان درآورد. «هاشم» ناراحت شده پرچم را برافراشت و گفت:
اعور کسی است که برای کسان خود محل و مقامی میطلبد و زندگی را تا آنجایی سپری کرده که اظهار خستگی مینماید، اینک چارهای ندارد از اینکه شمشیر بکشد و دشمن را شکست بدهد و یا شکست بخورد.
عمّار گفت: اینک پیش تاز که ورود به بهشت در سایه شمشیرهاست و
حور العین همراه پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همدستان پاکیزه سرشتش، خود را برای هر گونه پذیرائی در رفیق اعلی آماده کردهاند. سرانجام از آن سرزمین بازنگشتند تا اینکه هر دو به شهادت رسیدند.
سپس هیثمی در باره سند این روایت میگوید:
رواه الطبرانی واحمد باختصار وابو یعلی بنحو الطبرانی والبزار بقوله تقتل عمارا الفئة الباغیة عن عبدالله بن عمرو وحده ورجال احمد وابی یعلی ثقات.
این روایت را طبرانی، احمد و
ابویعلی به صورت خلاصه نقل کردهاند. بزار با جمله «تقتل عمار الفئة الباغیة» تنها از طریق عبدالله بن عمر نقل کرده. راویان احمد و ابویعلی موثق هستند.
ابو فضاله انصاری، یکی از حاضران در جنگ بدر بود که در صفین به شهادت رسید.
ابنحجر در شرح حال او مینویسد:
ابو فضالة الانصاری ذکره احمد والحارث بن ابیاسامة فی مسندیهما وابن ابیخیثمة والبغوی فی الصحابة واسد بن موسی فی فضائل الصحابة وذکره البخاری فی الکنی مختصرا قال حدثنا موسی حدثنا محمد بن راشد حدثنا بن عقیل عن فضالة بن ابیفضالة الانصاری وقتل ابوفضالة بصفین مع علی وکان من اهل بدر.
واخرجه بن ابیخیثمة عن عارم عن بن راشد فقال عنه عن فضالة ان علیا قال اخبرنی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انی لا اموت حتی اؤمر ثم تخضب هذه من هذه قال فضالة فصحبه ابیالی صفین وقتل معه وکان ابوفضالة من اهل بدر.
ابوفضاله انصاری؛ احمد بن حنبل و
حارث بن ابیاسامه در مسندشان از او یاد کردهاند.
ابن ابیخیثمه و بغوی نام او را در زمره اصحاب آوردهاند.
اسد بن موسی نیز در
فضائل الصحابه نام او را ذکر کرده است. بخاری در کتاب
الکنی به صورت مختصر از او یاد کرده و گفته: موسی از
محمد بن راشد از
ابنعقیل از
ابیفضاله برای من روایت نقل کرده است. ابوفضاله در جنگ صفین به همراه علی (علیهالسّلام) به شهادت رسید و از او حاضران در جنگ بدر بود.
ابن ابیخیثمه همین روایت را از
عارم بن راشد نقل کرده و سپس گفته: از عارم بن راشد از فضاله نقل شده است که علی (علیهالسّلام) گفت: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من خبر داد، من از دنیا نمیروم؛ مگر این که به حکومت میرسم، سپس این از این (محاسنم از خون سرم) رنگین میشود. پس پدرم علی (علیهالسّلام) را در جنگ صفین همراهی کرد و در همان جنگ به شهادت رسید. ابوفضاله از حاضران در جنگ بدر بود.
ابن عبدالبر در
الاستیعاب مینویسد:
ابو فضاله الانصاری شهد بدرا مع النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقتل مع علی بصفین....
ابوفضاله انصاری در جنگ بدر به همراه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حاضر بود و در جنگ صفین در رکاب علی (علیهالسّلام) به شهادت رسید.
او نیز از اصحاب رسول خدا و از حاضران در جنگ بدر بود که در جنگ صفین در رکاب امیرمؤمنان (علیهالسّلام) به شهادت رسید.
ابن عبد البر درباره او مینویسد:
سهیل بن عمرو بن ابیعمرو الانصاری ذکره ابن الکلبی فیمن شهد صفین من البدریین فقال سهیل بن عمرو الانصاری شهد بدرا وقتل مع علی بن ابیطالب رضی الله عنه بصفین.
سهیل بن عمرو بن ابیعمرو انصاری، ابن کلبی نام او را در زمره کسانی که در جنگ صفین حاضر بودند و از شرکت کنندگان در بدر نیز بودند، آورده و گفته:
سهیل بن عمرو انصاری، در جنگ بدر حاضر بود و به همراه علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) در صفین به شهادت رسید.
ابنحجر عسقلانی در کتاب
الاصابه مینویسد:
عبدالله بن بدیل بن ورقاء الخزاعی تقدم ذکر ابیه ونسبه قال الطبری وغیره اسلم یوم الفتح مع ابیه وشهد حنینا والطائف وتبوک وقال بن الکلبی کان هو واخوه عبد الرحمن رسولی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الی الیمن ثم شهدا صفین مع علی وقتلا بها وکان عبدالله علی الرحال
وفی کتاب صفین لنصر بن مزاحم بسنده الی زید بن وهب ان عبدالله بن بدیل قام بصفین فقال ان معاویة نازع الامر اهله وصال علیکم بالاحزاب والاعراب وانتم والله علی الحق فقاتلوا ومن طریق الشعبی قال کان علی عبدالله بن بدیل بصفین درعان ومعه سیفان فکان یضرب اهل الشام وهو یقول:
لم یبق الا الصبر والتوکل ••••• ثم التمشی فی الرعیل الاول
مشی الجمال فی حیاض المنهل ••••• والله یقضی ما یشاء ویفعل
عبدالله بن
بدیل بن ورقاء خزاعی، نسب و نام پدرش پیش از این گذشت. طبری و دیگران گفتهاند: در جنگ فتح مکه به همراه پدرش اسلام آورد، در جنگ حنین،
طائف و
تبوک حاضر بود. ابن الکلبی گفته: او و برادرش عبد الرحمن، فرستادههای رسول خدا به سوی
یمن بودند. سپس در جنگ صفین در رکاب علی (علیهالسّلام) حاضر شدند و هر دو به شهادت رسیدند و عبدالله در لشکر پیادهها بود.
نصر بن مزاحم در کتاب صفین با سند خودش از
زید بن وهب نقل کرده است که عبدالله بن بدیل در روز صفین ایستاد و گفت: معاویه، با اهل امر (کسانی که حق حکومت دارند) به نزاع برخواسته و به سوی شما با احزاب و اعراب آمده است، به خدا سوگند شما بر حق هستید؛ پس به نبرد برخیرید.
و از طریق شعبی نقل شده است که عبدالله بن بدیل در جنگ صفین دو زره و دو شمشیر داشت و با اهل شام میجنگید و میگفت:
باقی نمانده است مگر
صبر و
توکل بر خدا ••••• سپس رفتن به صف اول
مثل شتر که به سمت آبشخور میرود ••••• و خداوند هر آن چه که بخواهد انجام میدهد.
ابن عبدالبر،
ابناثیر و ابنحجر نام او را در زمره اصحاب آورده و تصریح کردهاند که در جنگ صفین به شهادت رسیده است:
عبدالله بن کعب المرادی قتل یوم صفین وکان من اعیان اصحاب علی.
عبدالله بن کعب مرادی، در جنگ صفین به شهادت رسید و از سران اصحاب علی (علیهالسّلام) بود.
ابو عمره انصاری، یکی از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که در جنگ صفین به شهادت رسیده است. البته در نام او که
بشیر بن عمرو است یا
ثعلبة بن عمرو اختلاف است؛ اما در این که او در رکاب امیرمؤمنان (علیهالسّلام) شهیده است، تردیدی نیست.
همچنین علمای اهلسنت نوشتهاند که او در جنگ جمل یک صد هزار درهم به امیرمؤمنان (علیهالسّلام) کمک مالی کرد تا بر دشمنان خدا پیروز شود.
ابن عبدالبر قرطبی در الاستیعاب مینویسد:
بشیر بن عمرو بن محصن ابوعمرة الانصاری روی عن النبی وقتل یوم صفین وقد اختلف فی اسم ابیعمرة الانصاری هذا والد عبدالرحمن بن ابیعمرة.
بشیر بن عمرو بن محصن، ابوعمرة انصاری، از رسول خدا روایت کرده و در جنگ صفین به شهادت رسیده است. در باره نام او اختلاف شده، او پدر عبدالرحمن ابیعمرة است.
طبرانی در
المعجم الکبیر مینویسد:
ابو عَمْرَةَ الاَنْصَارِی وَیُقَالُ بَشِیرُ بن عمرو بن محصن رضی الله عنه ویقال ثعلبة بن عمرو بن محصن ویقال عَمْرِو بن مِحْصَنٍ من بنی مَازِنِ بن النَّجَّارِ وَیُقَالُ اِنَّ اَبَا عَمْرَةَ اَعْطَی عَلِیًّا رضی اللَّهُ عنه یوم صِفِّینَ مِائَةَ اَلْفِ دِرْهَمٍ اَعَانَهُ بها یوم الْجَمَلِ وَقُتِلَ یوم صِفِّینَ.
ابو عمره انصاری، گفته شده که او بشیر بن عمرو بن محصن بوده است. برخی گفتهاند که او ثعلبة بن عمرو بن محصن بوده، دیگری گفته که عمرو بن محصن از
قبیله بنیمازن بن نجار بوده. و نیز گفته شده که ابوعمر در جنگ صفین یک صد هزار درهم کمک کرد، در جنگ جمل آن حضرت را یاری کرد و در جنگ صفین به شهادت رسید.
ابنحبان بستی شافعی در کتاب
مشاهیر الامصار و در کتاب
الثقات خود همین مطلب را ذکر کرده است:
ثعلبة بن عمرو بن محصن کنیته ابوعمرة والد عبد الرحمن بن ابیعمرة شهد مع النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خیبر وقد قیل ان اسم ابیعمرة بشیر بن عمرو بن محصن اعطی علیا یوم الجمل مائة الف درهم اعانه بها وقتل یوم صفین.
ثعلبة بن عمر، در
جنگ خیبر در کنار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود. او در جنگ جمل یک صد هزار درهم به علی (علیهالسّلام) کمک کرد و در جنگ صفین به شهادت رسید.
یکی از شهدای جنگ صفین،
ابوحازم بجلی کوفی است، ابن حجر درباره او مینویسد:
ابو حازم البجلی والد قیس وقیل اسمه عوف وقیل عبد عوف اخرج حدیثه البخاری فی الادب المفرد وابو داود وصححه وابن خزیمة وابن حبان والحاکم کلهم من طریق اسماعیل بن ابیخالد عن قیس بن ابیحازم عن ابیه انه جاء والنبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یخطب فقام فی الشمس فامر به فتحول الی الظل قال محمد بن سعد قتل ابوحازم بصفین.
ابوحازم بجلی، پدر قیس، گفتهاند که اسم او عوف و یا عبد عوف بوده. بخاری از او در کتاب
ادب المفرد، ابوداود، ابن خزیمه، ابن حبان و حاکم از طریق اسماعیل به ابیخالد از
قیس بن ابیحازم نقل کردهاند که او پیش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد؛ در حالی که آن حضرت خطبه میخواند؛ پس در آفتاب ایستاده بوده، رسول خدا دستور داد و به سایه رفت. محمد بن سعد گفته: ابوحازم در جنگ صفین به شهادت رسیده است.
و مزی نیز در تهذیب الکمال مینویسد:
بخ د: ابوحازم البجلی الاحمسی، والد قیس بن ابیحازم، له صحبة.
وقد ذکرنا ما قیل فی اسمه ونسبه وبعض ما فی ذلک من الخلاف فی ترجمة ابنه قیس بن ابیحازم. رَوَی عَن: النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (بخ د). رَوَی عَنه: ابنه قیس بن ابیحازم (بخ د). قال محمد بن سعد: قتل یوم صفین.
ابوحازم بجلی، یکی از اصحاب بود.
محمد بن سعد گفته: در جنگ صفین به شهادت رسید.
جندب بن زهیر، یکی از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ویکی از یاران دلاور امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در جنگ صفین بود و در همین جنگ به شهادت رسید.
ابونعیم اصفهانی در
معرفة الصحابه مینویسد:
جندب بن زهیر العامری کان علی رجالة علی بن ابیطالب (رضی الله عنه) وقتل یوم صفین ذکره البغوی عن عمه عن ابیعبید. وقال: هو ازدی.
جندب بن زهیر العامری، در لشکر پیادگان علی بن ابیطالب حاضر بود در جنگ صفین به شهادت رسید. بغوی این مطلب را از عمویش از ابوعبید نقل کرده است.
ابن اثیر در
اسد الغابة مینویسد:
جُنْدب بن زُهَیْر بن الحارث بن کثیر بن جُشم بن سُبَیع بن مالک بن ذُهَل بن مازن ابن ذبیان بن ثعلبة بن الدؤل بن سعد مناة بن غامد الازدی الغامدی. کان علی رجَّالة صفین مع علی، وقتل فی تلک الحرب بصفین.
جندب بن زهیر، در لشکر پیادگان علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) بود و در همین جنگ به شهادت رسید.
ابن حجر عسقلانی در باره شجاعت او در جنگ صفین میگوید:
وذکر بن درید فی امالیه بسنده الی ابیعبیدة عن یونس قال کان عبدالله بن الزبیر اصطفنا یوم الجمل فخرج علینا صائح کالمنتصح من اصحاب علی فقال یا معشر فتیان قریش احذرکم رجلین جندب بن زهیر الغامدی والاشتر فلا تقوموا لسیوفهما اما جندب فرجل ربعة یجر درعه حتی یعفی اثره.
ابندرید در
امالی خود با سندش تا ابوعبید از یونس نقل کرده است که عبدالله بن زبیر ما را در جنگ جمل به صف کرد، سپس فریادگری همانند فریاد زنندگان یاران علی (علیهالسّلام) آمد و گفت: ای جوانان قریش! من شما را از دو نفر برحذر میدارم، مبادا خود را در برابر شمشیر آنها قرار دهید،
جندب بن زهیر و
مالک اشتر. اما جندب مردی میان قامتی است که زره او به زمین کشیده میشود.
محمد بن سلیمان، یکی یاران رسول خدا بود که در جنگ احد نیز شرکت داشت، او نیز در جنگ صفین به شهادت رسیده است. ابن حجر در باره او میگوید:
محمد بن سلیمان بن رفاعة بن خلیفة بن ابیکعب قال بن القداح شهد احدا وحضر فتح العراق وقتل یوم صفین.
محمد بن سلیمان بن رفاعه. ابن القداح گفته: در جنگ احد حاضر بود، در فتح عراق شرکت داشت و در جنگ صفین به شهادت رسید.
سعد بن الحارث یکی از کسانی است که از اصحاب رسول خدا بوده و در جنگ صفین به شهادت رسیده است، ابن حجر در باره او میگوید:
سعد بن الحارث بن الصمة الانصاری اخو جهیم قال بن شاهین له صحبة وشهد صفین مع علی وقال الطبری صحب النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وشهد مع علی صفین وقتل یومئذ.
سعد بن الحارث انصاری،
ابن شاهین گفته که او صحابی بوده، در جنگ صفین به همراه علی (علیهالسّلام) شرکت کرد. طبری گفته: او از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، در جنگ صفین به همراه علی (علیهالسّلام) حاضر شد و در همین جنگ به شهادت رسید.
ابن عبد البر قرطبی نیز در الاستیعاب میگوید:
سعد بن الحارث بن الصمة قد ذکرنا نسبه فی باب ابیه صحب النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وشهد مع علی صفین وقتل یومئذ وهو اخو جهیم بن الحارث بن الصمة.
سعد بن الحارث، ما نسب او را در شرح حال پدرش ذکر کردیم، او از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، به همراه علی (علیهالسّلام) در جنگ صفین حاضر شد و در این جنگ به شهادت رسید.
ابن کثیر دمشقی سلفی در کتاب
معتبر البدایة والنهایه مینویسد که
عبدالله بن ارقم که کاتب وحی نیز بوده، در جنگ صفین در رکاب امیرمؤمنان (علیهالسّلام) به شهادت رسیده است:
عبدالله بن الارقم بن ابیالارقم
اسلم عام الفتح وکتب بین یدی رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقد تقدم مع کتاب الوحی عبدالله بن بدیل بن ورقاء الخزاعی قتل یوم صفین وکان امیر المیمنة لعلی.
عبدالله بن ارقم، در فتح مکه مسلمان شد، یکی از کاتبان وحی بود، در جنگ صفین به شهادت رسید و فرمانده سمت راست لشکر علی (علیهالسّلام) بود.
یعلی بن امیه، یکی از اصحاب است که در ابتدا از طرفداران
عائشه و
طلحه و
زبیر بود، در جنگ جمل با آنها بود. او همان کسی است که جمل مشهور به عسکر را برای عائشه خرید و به زبیر کمک مالی زیادی کرد؛ اما پس از آن به حقانیت امیرمؤمنان (علیهالسّلام) ایمان آورد و در جنگ صفین در رکاب حیدر کرار به شهادت رسید.
ابنحجر عسقلانی در باره او مینویسد:
یعلی بن امیة بن ابیعبیدة بن همام بن الحارث التمیمی الحنظلی... قال المدائنی عن سلمة بن محارب عن عوف الاعرابی قال استعمل ابوبکر یعلی علی حلوان فی الردة ثم عمل لعمر علی بعض الیمن فحمی لنفسه حمی فعزله ثم عمل لعثمان علی صنعاء الیمن وحج سنة قتل عثمان فخرج مع عائشة فی وقعة الجمل ثم شهد صفین مع علی.
یعلی بن امیه. مدائنی از
سلمة بن محارب از
عوف الاعرابی نقل کرده است که ابوبکر، یعلی را فرماندار
حلوان در
جنگ رده قرار داد؛ سپس در زمان عمر بر بخشی از یمن حاکم بود. پس به نفع خود کارهایی کرد تا این او را عزل کرد. سپس در زمان عثمان حاکم صنعا در یمن شد و در سال کشته شدن عثمان به حج رفت و به همراه عائشه در جنگ جمل بود و سپس به همراه علی (علیهالسّلام) در جنگ صفین به شهادت رسید.
ابن عبدالبر در شرح حال او مینویسد:
وذکر عن مسلمة عن عوف قال اعان یعلی بن امیة الزبیر باربعمائة الف وحمل سبعین رجلا من قریش وحمل عائشة علی جمل یقال له عسکر کان اشتراه بمائتی دینار
قال ابوعمر کان یعلی بن امیة سخیا معروفا بالسخاء وقتل یعلی بن امیة سنة ثمان وثلاثین بصفین مع علی بعد ان شهد الجمل مع عائشة وهو صاحب الجمل اعطاه عائشة وکان الجمل یسمی عسکرا.
از مسلمة از عوف نقل شده است که یعلی بن امیه، چهار صد هزار (دینار یا درهم) به زبیر کمک کرد و هفتاد نفر از قریش را به همراه خود برد، عائشه را بر شتری حمل کرد که نام او عسکر بود و آن را به دویست دینار خریده بود.
ابوعمر گفته: یعلی بن امیه، اهل بخشش و به آن مشهور بود، در سال سی و هشت به همراه علی (علیهالسّلام) در جنگ صفین پس از آن در جنگ جمل به همراه عائشه بود، به شهادت رسید. او صاحب شتری است که آن را به عائشه داد و آن شتر عسکر نام داشت.
اینها، نام تعدادی از اصحاب و یاران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودند که در جنگ صفین به دست
قاسطین به شهادت رسیدند.
خدایا! روحشان شاد است، شادتر گردان.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «چه کسانی از اصحاب در جنگ صفین به شهادت رسیدهاند؟»