شیخ علی قمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیخ علی قمی،
فرزند محمدابراهیم، (۱۲۸۳ق- ۱۳۷۱ق)، وی
عالم زاهد و
فقیه جلیلالقدر،
محدث رجالی، محقق متتبع، زاهد معروف که مدام به جهاد به نفس، مراقبت و سلوک عرفانی مشغول بود. وی از شاگردان
آخوند خراسانی بود.
محمدعلی قمی در شهر مقدّس
قم به لحاظ
علم و
تقوا نزد عموم اقشار؛ شهرت داشت. وی صاحب فرزندی گردید که او را محمدابراهیم نامید. تحصیلات خویش را در قم و
تهران سپری نمود و پس از طی مدارج علمی، تواناییهای علمی و کسب در ردیف عالمان بزرگ
ایران قرار گرفت.
عالم عامل شیخ محمدابراهیم برای تکمیل تحصیلات به
عتبات عالیات کوچ نمود و در
کربلا از محضر سیدابراهیم قزوینی؛ صاحب ضوابط و نیز در
نجف اشرف از حوزه درسی شیخ
محمدحسن نجفی صاحب
جواهرالکلام و
شیخ مرتضی انصاری بهره برد. همچنین وی این توفیق را به دست آورد که در درس آیةالله
شیخ مشکور حولاوی حضور یابد و با این استاد انس و الفت ویژهای برقرار نماید، این ارتباط علمی و عاطفی موجب شد تا محمدابراهیم با دختر این استادش
ازدواج نماید و بدینگونه علاقه به وی را با خویشاوندی سببی استوار سازد.
شیخ محمدابراهیم قمی با کولهباری از معرفت،
معنویت و کسب رتبههای بلند فقهی در نزد استادانی که بدان اشاره کردیم به عنوان نماینده شیخ مرتضی انصاری به ایران بازگشت و تهران را مرکز تدریس،
ارشاد و
تبلیغ خود قرار داد.
وی دانش فقهی خود را به رشته نگارش درآورده است. از میان آثارش به کتاب صوم و کتاب اجاره میتوان اشاره کرد.
شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخه دست نوشت این دو اثر را مشاهده نموده است. این نوشتار به طریق استدلالی تنظیم گردیده و مباحث فقهی در خصوص امسک از طعام و سایر مسائل
روزه را مورد بررسی قرار میدهد.
اثر دیگر وی که در فهرستها با عنوان کتاب اجاره معرفی شده حاوی مطالبی مستدلّ و منطقی؛ امّا نه چندان مبسوط و نه مختصر فقهی در موضوع اجاره نوشته شده است. مؤلف برای تالیف این اثر اهتمام زیادی به کار برده و در منابع فقهی بسیار تفحّص نموده است. صاحب الذریعه نسخه خطی این اثر را به خط مؤلف، نزد شیخ علی قمی در نجف ملاحظه کرده است.
این مرد فاضل در ۲۸
جمادیالثانی سال ۱۳۰۱ ه. ق. در تهران دار فانی را وداع گفت. پیکر این عالم بزرگ به
عراق انتقال داده شد و پس از تشییعی باشکوه با حضور علما، طلاب و سایر اقشار در صحن مطهر
حضرت علی (علیهالسّلام) در نجف اشرف، در حجره متصل به عباجیه، از سوی شمال، به خاک سپرده شد.
در هفتمین روز از روزهای
ماه مبارک رمضان سال ۱۲۸۳ق. محمدابراهیم از دختر شیخ مشکور حولاوی صاحب فرزند شد. این فرزند که علی نامیده شد دوران کودکیاش را در دامان مادری پاک و اهل فضیلت سپری کرد، پدر پارسا و فاضلش در تربیت وی بسیار کوشید تا فرزندش در مسیر صدق،
اخلاص و
تقوا گام بردارد و برای فراگرفتن علوم اسلامی، از همان ایام، خود را مهیا کند، سرانجام تلاش این پدر و مادر به ثمر رسید و علی به شکوفایی رسید. وی مقدمات علوم دینی،
ادبیات فارسی و عربی را نزد پدرش فراگرفت. او دوره سطح را در محضر جماعتی از اهل علم در تهران آموخت.
وقتی علی هجده بهار از عمرش را پشت سر نهاد پاییز غم انگیزی آسمان ذهن و اندیشهاش را دچار خزان ساخت و غمی جانکاه همچون ابری تیره در قلبش جای گرفت؛ زیرا پدرش به سرای باقی شتافت. علیِ جوان این ناگواری نگران کننده را با شکیبایی تحمل کرده و اگرچه نهال وجودش در دوران طراوت زندگی با ناملایمات عجین گشت؛ ولی از کسب دانش و تحصیل معارف و مکارم دست برنداشت. وی اطمینان داشت با عبور از این سختیها، مقاومتر گشته و به لطف
خداوند چشمه زلال اندیشه و معرفت از لابلای این صخرههای سخت جاری خواهد شد و در پس این تنگناها صبح صادق خواهد دمید و خورشید سعادت طلوع خواهد کرد.
شیخ علی پس از رحلت پدر، ایران را به قصد عتبات ترک نمود و دو سال در آنجا اقامت گزید. وی به شهر مقدس نجف رفت و تصمیم گرفت برای تکمیل تحصیلات به محضر استادان حوزه نجف راه یابد و پرتوافشانی آن مشعلهای فروزان را مغتنم شمارد.
شیخ علی قمی محضر این فقیهان پرآوازه را در حالی درک نمود که هنوز سنش به چهل سالگی نرسیده بود.
او در تمامی مراحل تدریس چه در تهران و چه در نجف جدیّت فوقالعادهای برای درک مباحث علمی داشت و در واقع بهترین ایام عمر را در راه فراگرفتن معارف قرآنی، روایی و علوم اسلامی سپری ساخت و در این راه همّت و تلاش را با ذوق و شوق توام نمود.
در مسائل علمی فراوان مذاکره میکرد و به قول شیخ آقا بزرگ تهرانی در علوم دینی به مرتبهای والا نایل آمد و قبل از چهل سالگی در زمره مجتهدان و بزرگان فقه قلمداد گردید و نزد استادان خویش و نیز مشاهیر علمی نجف منزلتی ویژه همراه با تکریم و احترام به دست آورد.
استادان وی عبارتند از:
میرزا حبیبالله رشتی (۱۳۱۲ - ۱۲۳۴)
شیخ علی قمی در نخستین روزهای اقامت در نجف آوازه دقتها، موشکافیها،
زهد و
عبادت میرزا حبیب الله رشتی را شنیده بود. از اینرو با اشتیاقی وصف ناپذیر به مجلس درس وی شتافت. شیوه بیان مرحوم رشتی در قواعد اصولی و مباحث فقهی برای او بسیار جالب بود. وی با جدیّت کوشید تقریرات درس این استاد را به رشته تحریر درآورد. شیخ علی قمی در محفل علمی شکوهمند میرزا حبیب الله رشتی که دلدادگان آن پس از کامجویی هر یک چون ستارهای روشنگر در جامعه درخشیدند، با عالمانی چون
شیخ فضل الله نوری،
سیدعلی اکبر فال اسیری، حاج آقا نورالله اصفهانی، آیةآلله خالصی،
آقا ضیاءالدین عراقی،
سید محمدکاظم یزدی و
میرزا حسین نایینی آشنا شد و این در حالی بود که او به لحاظ سن بسیار کوچکتر از آنان بود.
شیخ عبدالله مازندرانی (۱۳۳۱ - ۱۲۵۹ق)
شیخ علی قمی در اوایل ورود به جلسات درسی میرزا حبیب الله رشتی به مراتب فضل و کمال این استاد پی برد و مشتاقانه به محضرش شتافت. وی در
فقه و
اصول از تابش اندیشه وی استفاده نمود و مجموعه مباحث او را به نگارش درآورد.
آخوند خراسانی (۱۳۲۹ - ۱۲۵۵ق.)
شیخ علی به عنوان طلبهای جوان در بسیاری از جلسات درسی آخوند خراسانی حضور یافت و از بیان رسا، گستره اطلاعات و جامعیت دانش وی در اصول فقه استفاه کرد. او در این محفل علمی و پربار صدها شاگرد را مشاهده میکرد که بعدها به عنوان مجتهدانی پرآوازه معروف گردیدند و بسیاری از آنان در زمره
مراجع تقلید به
شیعیان فروغ بخشیدند. برای شیخ علی قمی این مسائل خاطره انگیز بود؛ امّا نیمه دیگر زندگی آخوند خراسانی برایش طراوتی دیگر داشت؛ آن موقع که برای شاگردان درس اخلاق میگفت و پندهای پرمایه مطرح میکرد، خود در عمل آنگونه بود که در این درس به آن تکیه داشت. اعراض از جلوههای دنیا، ارتباطی استوار با خداوند از طریق عبادت،
دعا و
ذکر و محکم نمودن ارتباط خویش با خاندان عصمت و طهارت با زیارت و تاسی به آن بزرگواران در رسیدگی به امور بندگان خدا و گره گشایی از مشکلات آنان و شکیبایی بر مصائب و گرفتاریها از سیرههای اخلاقی آخوند به شمار میآمد.
میرزا حسین خلیلی (۱۲۳۰ - ۱۳۲۶ ه. ق.)
شیخ علی قمی از مهارت فوقالعاده این استاد در فقه، و اصول و سبک تدریسش در فقه؛ به ویژه تفکیک این دو علم از یکدیگر و نیز آرا و افکار وی استفاده شایان توجهی نمود.
حسن خلق، سیرت نیکو، محضری پرجاذبه و تلاش و تکاپوی وی برای گشایش گرههای علمی و برطرف نمودن گرفتاریهای اجتماعی - سیاسی نیز برای این شاگرد فاضلش ارزش فوقالعادهای داشت. قمی بیشتر از
حالات عبادی این شخصیّت الهام میگرفت و به روش وی در انس با مرکز عبادی و زیارتی و
اعتکاف در
مسجد کوفه و
سهله تاسّی نمود.
شیخ علی با دقت و نکته سنجی خاصّی تقریرات درس میرزا حسین خلیلی را به رشته تحریر درآورد.
قمی به توانانیهایش در فقه و اصول و آموختههای خود قانع نگردید. وی در محضر
میرزا حسین نوری به فراگیری دانش حدیث و معارف این رشته از علوم حوزوی روی آورد.
وی در این محفل پرنور علاوه بر دانشاندوزی نزد محدث نوری با رجال شناس و فهرست نگار معروف آقا بزرگ تهرانی نیز آشنا گردید. هنوز مدتی از آشنایی با این دو دانشمند فرهیخته نگذشته بود که
محدث قمی نیز به جمع آن دو پیوست. شیخ آقا بزرگ تهرانی در این مورد میگوید:
من او را در شهر مقدس نجف اشرف و به سال ۱۳۱۴ق. شناختم و این هنگامی بود که من و شیخ علی قمی نزد میرزا حسین نوری به تلمّذ مشغول بودیم. با گذشت چند سال، حاج شیخ عباس قمی از طریق وی به مقام علمی محدث نوری پی برد و به حلقه درس وی پیوست. ما سه نفر از دیگران با استادمان ارتباط داشتیم و زیادتر از دیگر شاگردان از محضرش استفاده مینمودیم و همراهی و همدلی ما با وی عمیقتر و شدیدتر بود تا زمانی که او به سرای جاوید شتافت. روابط عاطفی ما سه نفر با گذشت زمان افزایش مییافت و ریشه دارتر میشد. با رحلت آخوند خراسانی در سال ۱۳۲۹ق. من برای استفاده از آموزههای
میرزا محمدتقی شیرازی به
سامرا مهاجرت نمودم، شیخ علی قمی هم به این شهر میآمد و در منزل ما برای مدتی زیاد سکونت اختیار میکرد. وی در این ایام در جلسات درسی برخی از استادان حوزه سامرا حاضر میگردید.
شیخ علی قمی در محضر محدث نوری کتاب «
مستدرک الوسایل» را از بدو تا ختم خواند و بدینگونه در خصوص احادیث و سندهای آن مهارتی ویژه و ژرف بینی خاصی بدست آورد.
وی از میرزا حسین نوری و شاگردش شیخ عباس قمی اجازه روایت دریافت کرده است. شیخ علی قمی، بر پشت جلد دوم کتاب شرح مقبره اجازه مفصلی را که از شیخ عباس قمی دریافت نموده، آورده است که تاریخ آن ۱۳۲۳ق. است.
شیخ علی قمی به آموختههای فقهی و روایی کتفا نکرد و برای تقویت بنیانهای
معنوی و موفقیت در تزکیه نفس و پالایش درون، عزم خویش را جزم نمود تا به محفل اهل معنا راه یابد و از خرمن این وارستگان خوشهها برچیند. یکی از شخصیتهایی که او توانست از پرتو پرفروغش استفاده کند
ملا حسینقلی همدانی است. مجلس درس وی کنده از عطر روحانی و رایحهای ملکوتی بود. شیخ علی چنان تحت تاثیر سخنان وی قرار گرفت که ساعتها محو
معنویت کلام او میگردید.
آخوند همدانی شاگردان خویش را از تعلّقات دینوی جدا کرده و آنان را با علم و عمل آمیخته بود به طوری که اثرات این تربیت نیکو را به صورتی واضح در چهره افرادی چون شیخ علی قمی میتوان ملاحظه کرد. قمی همراه با عارفانی چون
شیخ محمد بهاری همدانی،
سیداحمد کربلایی تهرانی،
جوادآقا ملکی تبریزی،
سیدمحمدسعید حبوبی و دهها نفر از دانشوران از محضر عرفانی آخوند همدانی بهره برد و در تصفیه باطن و زهد و تقوا به مقامات بالایی رسید.
قمی سپس به محضر
حاج آقا رضا همدانی شتافت و ضمن استفاده از دانش وی در فقه، زهد، تقوا و مقامات
معنوی این استاد حوزه نجف را اسوه خویش قرار داد؛ زیرا حاج آقا رضا همدانی با رفتار و کردار خویش به روح و جان شاگردان اثر میگذاشت و آنان را از درون متحوّل مینمود و بدینگونه دلهای آنان را صفا میداد. ساده زیستی، پرهیز از شهرت اجتماعی و اجتناب از دنیاگرایی از ویژگیهای بارز این استاد بود خصلتهایی که شیخ علی قمی بدان آراسته و مشهور گردید.
سید مرتضی کشمیری (۱۳۲۳ - ۱۳۶۸ق.) استاد دیگر شیخ علی قمی است که مصداق حقیقی عالم ربّانی بود و در دانش دینی جامعیت داشت، این شخصیت اسوهای شایسته در پارسایی، زهد و گریز از دنیای فانی بود که شیخ علی به سیره علمی وی تاسّی نمود.
آیةالله شیخ علی قمی به دلیل زهد و تقوای فوقالعاده و پرهیز از شهرت اجتماعی به خود اجازه نداد به طور رسمی، حوزه درسی تشکیل دهد؛ اما عدّهای از مشتاقان موفق گردیدند به طور خصوصی محضرش را دریابند و از مراتب فضل و کمالش بهره گیرند که عبارتند از:
سیدشهابالدین مرعشی نجفیسیدشهابالدین پس از سپری کردن تحصیلات مقدماتی به فراگیری فقه و اصول پرداخت و این دوران را با موفقیت پشت سر نهاد در همین دوران از محدثان وقت بهره گرفت. وی نزد آیةالله شیخ علی زاهد قمی به فراگیری علوم حدیث پرداخت و موفق گردید از او اجازه روایی دریافت کند که متن آن در مجموعه اجازات آن مرجع عالی قدر موجود است.
شیخ محمدعلی غروی اردوبادی (۱۳۸۰ - ۱۳۱۲ق.)
شیخ محمدعلی ضمن اینکه موفق گردید از پرتو دانش و اندیشه شیخ علی استفاده کند، این توفیق را به دست آورد تا از قمی اجازه روایت دریافت کند. شیخ محمدعلی میگوید: اسوه دانش و تقوا حاج شیخ علی قمی در تاریخ دوم
شوال سال ۱۳۵۳ق. در حرم
حضرت امام حسین (علیهالسّلام) در
کربلا پس از
نماز صبح در مورد کتاب مستدرک الوسایل به من اجازه روایت داد که بسیار با ارزش است. در این اجازه نامه تمام فوائد اجازه، مندرج است و چنین کرامتی فقط به آن شیخ با قداست اختصاص دارد. اردوبادی از شاگردان شیخ الشریعه اصفهانی، میرزا علی آقا شیرازی (فرزند میرزای شیرازی)، میرزا محمدحسین نایینی، آقا ضیاءالدین عراقی و... نیز هست. وی پس از گذراندن مراحل مقدماتی، سطح و خارج به مقام
اجتهاد رسید. امتیاز این فقیه فرزانه به
بلاغت و
فصاحت است. نیز ذوق ادبی و تواناییهای شعری وی از نظر اهل فن پوشیده نیست. کتابهایی چون الامام علی ولید الکعبة (که مکررد به طبع رسیده است)، رسالة فی الرد علی الوهابیة، انوار الساطعة تسمیّة حجةالله القاطعة، تفسیرالقرآن (که تنها جزء اوّل آن را نوشته است) و... از آثار ارزشمند اوست.
سیدحسن موسوی خرسان (۱۴۰۵ - ۱۳۲۲ق.)
وی صاحب تالیفاتی چون: شرح مشیخه تهذیب و استبصار و نیز کتاب حیاة الشیخ الطوسی
است.
سیدحسین بن علی بن ابیطالب الحسینی الهمدانی النجفی (۱۳۹۳ - ۱۲۹۶ق.)
وی پیوند بسیار نزدیکی با استاد خود داشت و از اصحاب خاص وی به شمار میرفت و بسیاری از علوم اسلامی را نزد وی آموخت. این آثار اوست: هدیة الملوک فی السیر و السلوک، من آداب المصلّی، تنبیه العصاه ممن ترک الصلوة.
شیخ محمدحسین اعلمی حایری (۱۳۹۳ - ۱۳۲۰ق.)
شیخ محمدحسین صاحب مقتبس الاثر و مجدد ماثر در سی مجلّد است. وی علاوه بر استفاده از درس خصوصی استاد در فقه، اصول و حدیث، موفق به دریافت اجازه روایی از او گردید.
علاوه بر شاگردانی که نام برده شد عدهای از مشاهیر نجف اگرچه توفیق درک محضر وی را نداشتند، توانستند از این فقیه زاهد اجازه روایی دریافت کنند. از این عده میتوان از شیخ محمدرضا طبسی نجفی (۱۴۰۵ - ۱۳۲۲ق.)، سید محمدمهدی موسوی کاظمی (۱۳۹۱ - ۱۳۱۹ق.) صاحب احسن الودیعة فی تراجم مشاهیر مجتهدی الشیعه را نام برد. نیز آیةالله شیخ محمدرضا جرقویهای اصفهانی (۱۳۷۳ - ۱۳۰۵ق.) در ۱۲ جمادیالثانی ۱۳۴۴ق. موفق به دریافت اجازه روایی از شیخ علی قمی گردید.
رجالنگاران و تاریخنویسان،
حالات معنوی و مقامات علمی این دانشور باتقوا را در آثار خویش به روشنی یاد کردهاند. شیخ آقا بزرگ تهرانی در
نقباءالبشر ذیل شرح
حال وی و نیز در کتاب الذریعه هنگام معرفی آثارش از او به عنوان عالم زاهد و فقیه جلیلالقدر یاد میکند و برجستهترین خصوصیات اخلاقی و سیره عملی وی را برای خوانندگان ترسیم مینماید.
میرزا محمدعلی حبیبآبادی ذیل تولد حاج شیخ علی قمی، او را در زمره عالمان و فقیهان معاصر بر میشمارد.
آیةالله مرعشی نجفی شیخ علی قمی را مردی اهل زهد، صلاح و علم معرفی میکند.
و دکتر شیخ محمدهادی امینی او را اینگونه معرفی میکند:
فقیه بارع از مجتهدین و افاضل فقها، محدث رجالی، محقق متتبع، زاهد معروف که مدام به جهاد به نفس، مراقبت و سلوک عرفانی مشغول بود.
شیخ محمد حرزالدین در اثر معروف خود مینویسد: شیخ علی قمی اهل فضل و زهد بود و به عبادت اهتمام داشت و از زخارف دنیا اعراض نموده بود.
سیدمحسن امین خاطر نشان مینماید شیخ علی قمی پرهیزگارترین فرد بین معاصران بود، در سیرت نیک خود استقامت داشت، مدام به دانشاندوزی مشغول و با هواهای نفسانی و تمایلات فناپذیر در ستیز بود.
بیشتر اوقات این مرد خدا به
نماز، ذکر و دعا میگذشت.
قرائت قرآن، شیوه مستمرش بود و لحظهای از یاد خدا
غفلت نداشت و سیره پسندیدهاش در امور
معنوی و عبادی به حدّی بود که خاص و عام و اهل علم و دین؛ اعم از
عرب و
عجم و نیز سایر طبقات نجف وی را به پرهیزگاری میشناختند و در این مورد بین هیچکدام مناقشه و اختلافی نبود. وی با اشتیاق ویژهای به سفر عبادی - سیاسی حج مشرّف گشت و در ایام اقامت در حرمین شریفین اوقاتش را به عبادت، بحثهای علمی مفید، رشد دهنده و نگارش گذارنید. او بارها به مسجد کوفه میرفت و در آنجا معتکف میگشت.
آیةالله مرعشی نجفی درباره
حالات عبادی و بُعد تقوای استادش شیخ علی قمی نوشته است:
وی از افرادی بود که خداوند متعال او را به عمل به آداب و مستحبات شرعی حتی مجاورت
مکه و
مدینه موفق نمود. من از او دعای حرز یمانی معروف به دعای سیفی را با اجازه ویژه روایت میکنم، او نمونهای مجسّم از پرهیزگاری به شمار میرفت که در این عرصه به سلف صالح و گذشتگان شایسته اقتدا نموده بود، در تهجّد و شب زندهداری اهتمام داشت.
بنا به نوشته شیخ آقا بزرگ تهرانی، دائم کشیک نفس میکشید و مراقب بود از مسیر حق بیرون نرود و جز رضای خالق در پی چیزی بناشد. در مسجد هندی نماز جماعت اقامه مینمود و گروهی از اهل زهد و تقوا و علم و معرفت به او اقتدا مینمودند. برای درک نمازش معروفین به فضل و تقوا بر یکدیگر سبقت میگرفتند.
شیخ محمدشریف رازی مینویسد:
مدتها ناظر و شاهد بودم که آیات عظام آقا ضیاءالدین عراقی،
محمدحسین کمپانی، حاج شیخ موسی خوانساری، حاج شیخ محمدعلی کاظمینی، حاج
سیدمحسن حکیم،
سیدعبدالهادی شیرازی،
سیدمحمود شاهرودی،
سیدابوالقاسم خویی، کاظم شیرازی و صدها نفر امثال آنان به وی اقتدا نموده و درک جماعت او را فوز و فیض عظیم میدانستند.
آثار سجده بر پیشانی و بین چشمانش نمایان بود و در اواخر عمر درس و تدریس را ترک کرد و به طور کامل به عبادت روی آورد.
شیخ علی قمی از همان دوران نوجوانی پوینده راه زهد و وارستگی بود. وی چیزهایی را که از سرزمینهای غیر اسلامی میآوردند مصرف نمیکرد. حتی قلم و کاغذی را که در بلاد غیر مسلمان تولید نموده بودند به کار نمیبرد. او از امور شبههناک به شدت اجتناب مینمود و در بسیاری از مباحات هم زهد را رعایت میکرده از طعام لذیذ، لباسهای زیبا و فرشهای نرم و راحت دوری مینمود. بیشتر وقتها به غذایی ساده
قناعت میکرد، لباس خشن میپوشید و بر بستری که از برگ
درخت خرما بافته بود، آرام میگرفت. در اماکن و مساجدی که طهارت آنها برایش مسلّم بود از روی فروتنی، خاکساری عبادی خویش را میگسترانید و روی آن مینشست و یا به عبادت مشغول میشد. هیچ وقت اتفاق نیفتاد که به ظاهر و چگونگی جامه از لحاظ رنگ، شکل و نوع دوخت
اعتنایی نشان دهد و به همین دلیل در مجالس کوچه و بازار در نظر مردم به صورت فقیری غریب یا فردی بیاباننشین جلوه مینمود. او این امور را برای مخالفت با نفس و تواضع در برابر حق و نیز همراهی و همگامی با محرومترین اقشار جامعه انجام میداد. او به شدت با ظاهرسازی و دوگانگی در شیوه زندگی مخالف بود. البته با وجود لباس سادهای که میپوشید بر نظافت بدن و پاکیزگی جامهاش اهتمام داشت. وی محاسنش را با حنا
خضاب میکرد و شارب و ناخنهایش را همواره کوتاه نگاه میداشت و در این امور نیز مستحبّات شرعی را به طور کامل مراعات مینمود.
رجال شناس معروف حرزالدین مینویسد:
از زهد و اجتناب از تجملات دنیاییاش این بود که برای خوراک و پوشاکش ارزشی قائل نبود. لباس درشتی را که در شهرهای اسلامی و به دست مسلمانان بافته میشد بر تن میکرد؛ به ویژه لباس پشمی و پنبهای که در ایران تهیه میشد، میپوشید.
او در زهد و اعراض از جلوههای دنیایی چنان پیش رفت که کثر اهل علم و بسیاری از طبقات دیگر او را به غیر زهد نشناسند. این ویژگی، مقام علمی و توانایی فکری او را در عرصههایی چون فقه، اصول، حدیث و عرفان تحتالشعاع قرار داد. شیخ علی اوقات را به کمگویی و سکوت میگذرانید و در شئون آخرت لب به سخن گفتن میگشود. وی فقط احادیث
اهل بیت، معارف دینی، موازین شرعی و نکات آموزنده و عبرتآمیز را بیان میکرد. او از
غیبت به شدّت تنفر داشت و در سراسر عمر با برکتش کسی ندید او پشت سر کسی حرف بزند.
اگرچه شیخ علی قمی به
معنای واقعی و در اندیشه و عمل زاهد بود و نه تنها دل به دنیا نبست؛ بلکه از تمتّع و لذتگرایی هم امتناع مینمود، هیچگاه عزلت اختیار نکرد و به جامعه و مسایل گوناگون آن پشت ننمود، او زندگی ساده و بدون تکلفی داشت امّا برای تحقق ارزشهای الهی و گرایش افراد اجتماع به خیر و صلاح و روی آوردن به فضایل و مکارم، به شدت احساس مسئولیت نمود و خود را در مقابل قوانین الهی و جامعه متعهد دید.
در واقع او بر این باور بود که دنیا و آخرت بهم پیوستهاند و اگر مردم میخواهند در صفا و امنیت و آرامش قرار گیرند باید ملکهای اخروی را در زندگی خویش پیاده کنند؛ از
گناه و خلاف احتراز جویند و با ایمان و پاکی به جاده تقوا قدم نهند. از این جهت وقتی مشاهده مینمود کسی مرتکب خلافی شده به شدّت ناراحت میشد. وی در
امر به معروف و نهی از منکر بسیار جدّی بود و برای اقامه قوانین آسمانی از هیچ چیز
هراس نداشت. او به ملامت افراد وقعی نمینهاد؛
زیرا دفاع از دیانت را وظیفه اصلی و مقصد اساسی خود تلقی میکرد، در امر دین و پایبندی به اعتقادات کوتاهی، سستی و هرگونه سهلانگاری و غفلت را برنمیتابید و هرکس از مسیر حق منحرف میشد با
خشم و عصبانیت نفرت خویش را از رفتار او بروز میداد، هیچگاه اتفاق نیفتاد که برای تامین اهداف افراد در هر مقامی که باشند خشم خداوند را فراهم سازد و همیشه در پی خشنودی حضرت باریتعالی روزگار میگذرانید و سکوت در برابر گناه را نشانه ضعف و علامت بیتعهدی میدانست. البته او میکوشید با عمل، مردم را به سوی خوبیها فراخواند و چون ایمان در اعماق وجودش ریشه داونیده بود حاضر بود برای دفاع از حق، جان خویش را در مخاطره افکند. رضایت اغیار را به قیمت قهر قهار نمیخرید و هیچچیز و هیچکس را بر دین ترجیح نمیداد.
شیخ علی قمی از دوران نوجوانی لحظهای از یادگرفتن، یاددادن و نگارش و نوشتن، باز نماند. او هنگامی که از محضر استادان بهره میگرفت، با دقت و کنجکاوی دروس آن فرزانگان را به رشته تحریر کشید و نشانههای آگاهی و اجتهاد خود را در تالیفاتی گرانبها به اثبات رسانید. موقعی که به سامرا میرفت ضمن حضور در جلسات علمی به وفور اهل بحث و مذکره بود و در تالیف و مراجعه به آثار دیگران و استنساخ نوشتههای ارزشمند جدیّت داشت و از تحقیق و نگارش حتی در سفر غربت خسته نمیشد. وی به همین دلیل برخی از کتابهای خود را در نجف، تعدادی را هنگام اعتکاف در مسجد کوفه و پارهای ر در
کاظمین و سامرّا نوشت و در ایام تشرّف به
حج نیز از نوشتن باز نماند. وی دانشاندوزی و تحصیل علوم را با زهد و
ریاضت در تضاد نمیدید، با وجود گستردگی دامنه اطلاعات و وسعت دانش، وقتی در مجالس و محافل پاسخ سؤالی به وی اعاده میگردید، با درنگ و تامل و نهایت فروتنی آن را جواب میداد. در این گونه تجمعهای علمی و فرهنگی سخن توام با موعظه خویش را چنین بیان میکرد. هر کس از خدا بترسد میزان معرفتش رو به فزونی میرود. وی اگر خلوت میگزید اوقات را به تلاوت قرآن، تالیف یا اندیشه در آیندهاش سپری میساخت.
شیخ علی قمی
صبر بر طاعت الهی را با عبادت خالصانه و مقاومت در برابر معاصی را با تقوا و زهد به اثبات رسانید؛ امّا ویژگی وی در هنگام رو به رو شدن با گرفتاریها و مصائب فرساینده، شگفتآور و شکوهمند است؛ زیرا در شدائد و سختیها بسیار بردباری نشان میداد اموری که کمتر فردی در برابر آنها صبور است.
یکی از فرزندانش در نجف اشرف به دار باقی شتافت و او اگرچه به لحاظ عواطف پدر و فرزندی، بسیار در درون خویش محزون و متاسف بود به هیچ عنوان جزع و فزع از خود نشان نداد و در قضای الهی صبر پیشه نمود، موقعی که از مراسم تشییع و تدفین این فرزند بازمیگشت به او خبر دادند پسر دیگرش شیخ شریف که در ایران به سر میبرد از دنیا رفته است. وی با شنیدن این خبر خداوند را سپاس گفت و به سجده افتاد و برای دو فرزند از دست رفتهاش مجلس ترحیم و فاتحه
برگزار نمود. او از این که خداوند از در حکمت چنین مصائب و بلاهایی را برایش مقدّر نموده، نه تنها شکوهای بر زبان جاری نساخت، بلکه پروردگار خویش را شکر بود؛ زیرا اعتقاد داشت این حوادث، میدانی برای آزمایش و وسیلهای برای پاک شدن از
گناهان است. گواه دیگر بر میزان استقامت و شکیبایی وی
بیماری فرسایندهای بود که او را در بستر افکند و بر اثر آن اختلال سختی در بدنش پدید آورده بود. اگرچه پزشکان او را جراحی کردند؛ اما این حرکت موفقیتآمیز نبود و ناگزیر شدند برای رفع این مشکل از خاصرهاش مجرایی ببینند. وی چندین بار برای معالجه به ایران آمد و به پزشکان متعددی مراجعه نمود؛ اما درمان آنان کارساز واقع نشد و همچنان بیماری رو به وخامت گذاشت. او ده سال با این مرض در ستیز بود. و این بیماری رنجی جانکاه و اوضاعی ناگوار را متوجهاش ساخت، بسیاری از اهل علم و فضل و نیز دوستان و سایر مردم اهل ایمان به عیادتش میرفتند، اما هیچ کدام از آنان حتی کلمهای از ملال، گلایه و بیتابی از آن مرد تقوا نشنیدند. زبانش خالصانه به حمد و ذکر الهی، که گواه رضایتش به قضای الهی بود، مداومت داشت
و پیوسته فرمایش
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به خاطر میآورد که فرمود: نزد
پروردگار برای بندهاش درجهای است که با اعمال و رفتارش بدان نخواهد رسید تا آنکه بدنش مبتلا به بیماری قرار گیرد و از این رهگذر به آن رتبه و درجه نائل شود.
شیخ علی قمی در دوران زندگی بابرکت خود آثاری در فقه، اصول، حدیث و علوم دیگر به رشته تحریر درآورد که عبارتند از:
وی کتاب مرآت العقول فی شرح اخبار آل الرسول علامه
محمدباقر مجلسی را که در شرح اصول و فروع کتاب کافی است مورد بررسی قرار داد و با توجه به شرح اصول کافی
ملاصدرای شیرازی و نیز شرح این اثر به قلم
ملاصالح مازندرانی به قدرت تتبع و احاطه علمی این دانشور گرانمایه پی برد و تصمیم گرفت به بیان احوال رجال مذکور در سند احادیث کتاب کافی بر اساس کتاب
مرآةالعقول بپردازد که متاسفانه موفق به اتمام آن نگردید. شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخهای از این اثر را به خط مؤلّف دیده است. این کتاب به
تنویر المرآة نیز نامگذاری شده است.
شیخ علی قمی در مدّت اقامت در شهر مقدس کاظمین با نسخهای از کتاب
وسایل الشیعه به خط مؤلف برخورد نمود که شیخ حرّ عاملی بر آن مطالبی در حاشیه اضافه کرده بود. وی در سال ۱۳۴۱ق. این حواشی را تدوین نمود.
این کتاب شرحی است بر کتاب
هدایة الامة الی احکام الائمة علیهمالسلام به قلم
شیخ حر عاملی (۱۱۰۴ - ۱۰۳۳ ه. ق.) که منتخبی از تفصیل وسایل الشیعه است. البته در این کتاب سندها و مکرّرات حذف گردیده است، شیخ علی قمی این نوشتار را با توجه به اصل آن، که در دوازده فصل است، تنظیم کرده است، اثر مورد اشاره در دو جلد نگارش یافته و شیخ آقا بزرگ تهرانی، نسخهای از آن را به خط مؤلف مشاهده کرده است.
این اثر شرح بدایةالهدایة شیخ حرّ عاملی است که در آن احادیث مربوط به واجبات و محرمات و نیز پارهای از روایات درباره مستحبات، مکروهات و مباحات جمعآوری شده است. شارح در سال ۱۳۴۳ق. از نگارش این اثر فراغت یافته است. نوشتار مذکور تمامی ابواب معاملات؛ از متاجر تا دیّات را دربرمی گیرد، ولی ابواب عبادات آن ناتمام مانده است. شیخ آقا بزرگ تهرانی میگوید بخشی از این کتاب را به خط شیخ علی قمی نزد فرزندش دیدم که شامل آغاز مباحث تجارت تا آخر دیات بود که بعدها مباحثی از عبادات را پی گرفت اما موفق به تکمیل آن نشد.
شیخ علی قمی مشاهده نمود کتاب
انیس التجار به قلم
ملاّمهدی نراقی به دلیل عدم اعرابگذاری، برای برخی یا قابل استفاده نیست یا به سختی قابل استفاده است. به همین جهت این کتاب را از ابتدا تا پایان اعرابگذاری نمود و آن را
مصباح الانیس نامید. در پایان کتاب آمده است: عرّبه الحاج الشیخ علی بن ابراهیم القمی بامر استاده السید الصدر و فرغ من التعریب فی یوم الجمعة ۷ رمضان ۱۳۲۵ فی بلدة الکاظمیة.
از این نسخه نیز شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخهای به خط مؤلف دیده است. فتاوای
سیداسماعیل صدر (۱۳۳۸ - ۱۲۵۸ق.) نیز ضمیمه این کتاب است.
این نوشتار شرحی مبسوط است بر کتاب
تبصرة المتعلمین فی احکامالدین از آثار علامه حلّی. اصل کتاب یک دوره مختصر؛ امّا کامل فقه را در بر میگیرد و حدود چهار هزار مسئله و حکم فقهی در اثر مزبور مندرج است. شیخ علی قمی این احکام را در ۴ مجلّد شرح نموده است:
جلد اوّل: از طهارت تا نهی از منکر.
جلد دوم: از متاجر تا پایان وصایا که در تاریخ ششم ذیقعده سال ۱۳۲۱ق. از آن فارغ گردیده است.
جلد سوم: نکاح.
جلد چهارم: طلاق که مؤلف آن را جلد فراق نامیده است،
تاریخ خاتمه این آثار نیز سال ۱۳۲۶ق. است.
این دو اثر نسبت به شرح قبلی در موضوع خود گستردهتر هستند، در واقع تالیف این دو اثر نیز شرح دیگری بر تبصرةالمتعلمین با تکیه بر نماز و حج است که از تالیف آن دو، در سال ۱۳۳۲ق. فراغت یافته است.
کتابی است مُفصّل در موضوع نماز مسافر با روشی استدلالی که وی در
جمادیالاولی سال ۱۳۱۸ق. آن را به پایان برده است.
رافع الغواشی عن بعض شبهات الحواشی، شیخ علی قمی در این کتاب پارهای از حاشیههای استادش میرزا حسن خلیلی تهرانی بر کتاب
نجاةالعباد را مورد ارزیابی قرار داده و پس از یک بررسی علمی دلایل و مدارک آنها را ذکر کرده است.
تقریرات درس آیةالله رضا همدانی در اخلاق.
تقریرات درس آخوند خراسانی و نیز تقریرات درس فقه و اصول حاج میرزا حسین خلیلی، میرزا حبیبالله رشتی که به شیوهای شایسته و دقیق و اصولی تدوین شدهاند.
تقریرات درس اخلاق آخوند ملاّحسینقلی همدانی.
کشکول، که در آن، نکات متفرقه در زمینه علوم گوناگون آمده است.
نوشتههای پراکنده، که حاوی بحثهای اصولی، مطالب فقهی و مضامین روایی است که مدوّن نشدهاند.
شیخ علی قمی تمامی این آثار را بر کاغذهایی که از
بخارا میآمد، مینوشت و در پرهیز از به کار بردن کالاهای خارجی و استفاده از محصولات سرزمینهای اسلامی به سیره سلف صالح خویش اقتدا نمود. او بر این اعتقاد بود که به مصداق کریمه: (و لن یعجل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً)، باید انسانِ مسلمان مستقل از بیگانگان زندگی کند و حسّ خودباوری و استقلالخواهی را در میان مردم زنده نگه دارد.
شیخ علی قمی به علّت ابتلا به بیماری، چندین سال از این ناراحتی رنج میبرد و معالجاتش در
بغداد و ایران مؤثر واقع نشد در تمام این ایام در خانه به سر میبرد. وی به همین علّت کمتر در جماعات و محافل اجتماعی و علمی حاضر میگردید، تا آنکه در شب چهارشنبه ۲۲ جمادیالثانی سال ۱۳۷۱ق. مطابق ۲۸ اسفند ۱۳۳۰ش. دیده از جهان فروبست و روح پاکش میهمان عرشیان و قدسیان گردید و در باغ ملکوت به پرواز درآمد. پس از انتشار خبر ارتحال این عالم عامل در نجف اشرف، این شهر مقدس در سوگ و ماتم فرو رفت و عَلَمهای تعزیت در معابر و بر سر در مرکز حوزوی و مرکز دیگر برافراشته شد. درسهای علوم دینی تعطیل گردید. بازاریان کسب و کار را رها کردند و تمامی اقشار، اعم از علمای اعلام، مدرّسان حوزه، طلاّب علوم دینی، اصناف و... در مراسم تشییع پیکر این فقیه پرهیزگار حضور یافتند و حضرت آیةالله سیدمحسن حکیم بر پیکر آن فقید وارسته نماز خواند. آنگاه برحسب
وصیت شیخ نصرالله حویزی متوفای ۱۳۴۶ق. بدن وی در مقبره او - مقابل مرقد صاحب جواهر - در محله عماره نجف به
خاک سپرده شد. بین مرحوم حویزی و شیخ علی قمی انس و الفتی عمیق و دیرینه برقرار بود و شیخ علی پس از رحلت حویزی به دست خویش، دوست خود را
غسل داد و
کفن نمود و در
قبر نهاد.
به مناسبت بزرگداشت مقام علمی و
معنوی شیخ علی قمی مجالس ترحیم و فاتحه در برخی شهرهای ایران و نیز بلاد مقدس عراق از سوی علما، هیئتهای مذهبی و طبقات مختلف مردم برگزار گردید و این مراسم تا مدتها ادامه داشت، مشاهیر علم و ادب در محافل مذکور از درجات معرفتی و مقامات
معنوی وی سخن گفتند و شاعران در رثایش شعرها سرودند. دانشور فرهیخته سیدمحمدحسن آل طالقانی در سرودهای شدّت مصیبت و ناگواری ناشی از فقدان چنین دانشمند وارستهای را باز گفت و در پایان سرودهاش ماده تاریخ رحلتش را در مصرعی چنین آورد. ارّخ «اجل و غاب بدا الکمال» (۱۳۷۱ه. ق.)
ثمره ازدواج شیخ علی قمی پنج
پسر و یک
دختر است که عبارتند از:
۱. شیخ حسن قمی.
وی داماد شیخ مشکور صغیر است که در راه کربلا به دست سارقان - در زمانی که پدرش در قید حیات بود - کشته شد.
۲. شیخ شریف.
وی در ایام زندگی پدر به بیماری سل مبتلا گردید و در اثر عفونتهای شدید ناشی از این بیماری در تهران وفات یافت و در مقبره
ابن بابویه قمی دفن گردید.
۳. شیخ محمد که در زمان حیات پدر، رحلت نمود.
۴. حاج محمدجعفر که مشغول فعالیتهای بازرگانی است.
۵. حاج شیخ موسی،
شیخ موسی به جمعآوری میراث علمی و فرهنگی پدر همّت گماشت و در فضل و کمال راه او را ادامه داد. شیخ موسی در سال ۱۳۲۷ق. در نجف اشرف از دختر محمدتقی قائم مقام نوری دیده به جهان گشود و در بیت زهد و معرفت پرورش یافت و پس از خواندن مقدمات و سطوح نزد پدر و برخی فضلا در دروس فقه و اصول آیات: سیدعبدالهادی شیرازی، میرزا محمود شیرازی سامرایی و شیخ محمدتقی آلراضی حضور یافت و از کمالات علمی و
معنوی این بزرگواران بهره برد. شیخ موسی برای رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی برادران ایمانی و مساعدت به مستمندان سعی وافر و همتی عالی داشت. وی دارای سه فرزند پسر است که عبارتند از: آقا عبدالصاحب خیاط، شیخ محمدرضا، و شیخ عبدالرسول.
از شیخ علی قمی یک دختر باقی مانده است که
همسر علامه شیخ محمد مؤمنی قوچانی نجفی بوده است. در ضمن
خواهر شیخ علی قمی نیز به عقد شیخ مشکور بن محمدجواد حولاوی (۱۳۵۳ - ۱۲۸۵ق.) درآمد.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «شیخ علی قمی» تاریخ بازیابی، ۱۳۹۶/۰۱/۱۴.