شَکّ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَکّ (به فتح شین و تشدید کاف) یکی از
مفردات نهج البلاغه به معنای آن است که
انسان به هیچ یک از دو طرف
قضیه یقین نکند و ترجیح هم ندهد، بلکه بود و نبود در نظرش یکی باشد.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
شک در
وجود خدا و
علم بدون عمل از این واژه استفاده نموده است.
شَکّ به معنای آن است که انسان به هیچ یک از دو طرف قضیه یقین نکند و ترجیح هم ندهد، بلکه بود و نبود در نظرش یکی باشد بر خلاف
ظن که ترجیح یک طرف است و طرف دیگر «
وهم» نامیده میشود.
باید دانست که شک نوعی از
جهل است و از جهل اخصّ است و آن در بسیاری از جاها مذموم و صاحب آن مسئول است و باید تلاش کند و از شک بیرون آید.
برخی از مواردی که در «
نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در خصوص شک در وجود خدا در
حکمت ۱۲۶ فرمود:
«عَجِبْتُ لِمَنْ شَکَّ فی اللَّهِ وَ هُوَ یَرَی خَلْقَ اللَّهِ.» «تعجّب دارم از کسی که در وجود خدا شک میکند، با آنکه خلق خدا را میبیند.»
با کمی دقت خواهیم دید: هیچ یک از موجودات ممکن، هستی را از خود ندارند، و باید وجودی غیر از آنها که از سنخ آنها نیست و هستی را از خود دارد به آنها هستی بدهد.
امام (صلواتاللهعلیه) در مورد علم بدون عمل فرموده است:
«لا تَجْعَلوا عِلْمَکُمْ جَهْلاً وَ یَقینَکُمْ شَکّاً إِذا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلوا وَ إِذا تَیَقَّنْتُمْ فَأَقْدِموا.» «علم خود را
جهل قرار ندهید و
یقین خود را شک نکنید، چون دانستید اقدام نمایید و چون یقین کردید اقدام کنید.»
علم بدون عمل در جای جهل و یقین بدون اقدام مساوی با شکّ است.
این واژه هیجده در «نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «شک»، ج۲، ص۶۱۰.