شَرَوا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَرَوا:
(وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ ) شَرَوا: از مادّه
«شراء» به معنى «خريدن و فروختن» است و از لغات اضداد است.
در خريدوفروش هر دو به كار مىرود، چنانكه «بيع» نيز چنين است و لذا تعبير به مبالغه مىكنند، پس خريدار و فروشنده هر دو بايع و هر دو مشترى هستند.
اگرچه در متعارف، اغلب فروشنده را «بايع» و خريدار را
«مشترى» مىگويند و در قرآن مجيد در هر دو معنى استعمال شده است.
واژه
«اشتروا» اگرچه معمولا به معنى «خريدارى كردن» مىآيد، ولى گاه-چنان كه در لغت تصريح شده- به معنى«فروختن» نيز آمده و آيه ۹۰
سوره بقره از اين قبيل است.
به موردی از کاربرد
شَرَوا در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ اتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَ مَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ مَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَ لاَ يَنفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَ لَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ) (و
یهود از آنچه
شیاطین در عصر
سلیمان بر مردم مىخواندند پيروى كردند. و سليمان
کافر نشد و هرگز دست به
سحر نيالود؛ ولى شياطين
کفر ورزيدند؛ و به مردم سحر آموختند. و نيز يهود از آنچه بر دو فرشته بابل «
هاروت» و «
ماروت»، نازل شد پيروى كردند. حال آنكه آن دو به هيچ كس چيزى از سحر ياد نمىدادند، مگر اينكه از پيش به او مىگفتند: «ما وسيله آزمايشيم، كافر نشو و سوء استفاده نكن.» ولى آنها از آن دو
فرشته، مطالبى را مىآموختند كه بتوانند بوسيله آن، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند؛ در حالى كه هيچگاه نمىتوانند بدون اجازه خداوند، به كسى زيان برسانند. آنها مطالبى را فرا مىگرفتند كه به آنان زيان مىرسانيد و نفعى نمىداد. به يقين مىدانستند هر كسى خريدار اينگونه
متاع باشد، در
آخرت بهرهاى نخواهد داشت. و چه بد و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر مىدانستند!)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ) يعنى ساحران با علم به اينكه سحر برايشان شر و براى آخرتشان مايه مفسده است، در عين حال عالم باين معنا نبودند، چون بعلم خود عمل نكردند، پس هم عالم بودند و هم نبودند، براى اينكه وقتى علم، حامل خود را به سوى راه راست هدايت نكند، علم نيست، بلكه ضلالت و جهل است.
(بِئْسَمَا اشْتَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُواْ بِمَا أنَزَلَ اللّهُ بَغْيًا أَن يُنَزِّلُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَآؤُواْ بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَ لِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ) (آنها در مقابل بهاى بدى، خود را فروختند؛ كه به آياتى كه خدا فرستاده بود، كافر شدند و از روى
حسادت گفتند: چرا
خداوند به
فضل خويش، بر هر كس از بندگانش بخواهد،
آیات خود را نازل مىكند؟! از اين رو به خشمى بعد از خشمى از سوى خدا گرفتار شدند و براى كافران مجازاتى خواركننده است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: یعنی: راستی خود را با بد چیزی معامله کردند خود را دادند و در مقابل این را گرفتند که از در حسد بآنچه خدا نازل کرده کفر بورزند و فرمود:
(بِئْسَمَا اشْتَرَوْا) این آیه علت کفر یهود را با وجود علمی که به حقانیت
اسلام داشتند، بیان میکند، و آن را منحصرا حسد و ستمپیشگی میداند و و حاصل معنای آیه این است که یهودیان با اینکه
پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) را شناختند، که همان کسی است که سالها آرزوی
بعثت و
هجرتش را میکشیدند مع ذلک حسد بر آنان چیره گشت، و
استکبار و پلنگ دماغی، جلوگیرشان شد، از اینکه به وی
ایمان بیاورند، لذا به وی کفر ورزیده، گفتههای سابق خود را انکار کردند، همانطور که به
تورات خود کفر ورزیدند، و کفرشان به اسلام، کفری بالای کفر شد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شَرَوا»، ج۲، ص۴۸۸.