شَرَق (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شَرَق (به فتح شین و راء) از
واژگان قرآن کریم به معنای طلوع آفتاب است.
مشتقات واژه
شَرَق در
آیات قرآن عبارتند از:
مَشْرِق (به فتح میم و سکون شین و کسر راء)
اسم مکان به معنای محل طلوع؛
شَرْقِیّ (به فتح شین و سکون راء) به معنای چیزی که منسوب به شرق باشد؛
مُشْرِق (به ضم میم، سکون شین و کسر راء)
اسم فاعل به معنای کسی که وارد وقت طلوع شود؛
الْإِشْراقِ (به سکون شین و فتح راء) به معنای وقت اشراق شمس؛
الْمَشْرِقُ (به سکون شین و کسر راء) به معنای نصف کره زمین؛
الْمَشْرِقَيْنِ (به سکون شین و کسر راء) به معنای دو مشرق؛
الْمَشارِقِ ( به کسر میم و راء) به معنای مشرقها است.
شَرَق به معنای طلوع آفتاب است.
اشراق به معنای روشن شدن به کار رفته است.
مَشْرِق (به فتح میم، سکون شین و کسر راء) اسم مکان و به معنای محل طلوع است.
به مواردی از
شَرَق که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ اَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّها) «زمین به نور
پروردگارش روشن شد.»
(فَاِنَّ اللَّهَ یَاْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَاْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ) (
خداوند، خورشيد را از مشرق مىآورد؛ اگر راست مىگويى تو آن را از مغرب بياور!»)
(شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ) ( درخت پربركت زيتونى كه نه
شرقى و نه غربى است.)
درخت میوه اگر در وسط باغ باشد پیوسته آفتابگیر بوده، میوهاش کاملا میرسد، بر خلاف آنکه در شرق و غرب باغ بوده باشد.
گفته شده؛ مراد از آیه چنین درختی است.
(اِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ اَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا ) «از اهلش در مکان
شرقی کناره گرفت.»
شَرْقِیّ یعنی چیزیکه منسوب به شرق است. (ناحیه شرقی- طرف شرقی)
ظاهرا منظور ناحیه شرقی در آیه مذکور معبد
بیتالمقدس است.
(یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَ الْاِشْراقِ) (كه هر شامگاه و صبحگاه با او تسبيح مىگفتند.)
مراد وقت اشراق شمس است.
(فَاَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ) «در حالیکه به وقت طلوع آفتاب داخل میشدند صیحه آنها را گرفت»
مُشرِق به صیغه فاعل، کسی است که وارد وقت طلوع شود.
(فَأَتْبَعُوهُم مُّشْرِقِينَ) (به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسيدند.)
(وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَاَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ) «همه زمین مال و ملک خداست زیرا اگر
کره زمین را در نظر بگیریم نصف آن مشرق و نصف دیگر
مغرب است.»
در وسط فقط یک چیز اعتباری میماند و شرق و غرب همه آنرا شامل میشود.
در آیه
(بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ) (فاصله مشرق و مغرب بود.)
به طور تغلیب مشرقین آمده است.
در آیه
(وَ اَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْاَرْضِ وَ مَغارِبَهَا) (و مشرقها و مغربهاى پر بركت زمين را به آن قوم كه زير زنجير ظلم و ستم به ضعف كشانده شده بودند، واگذار كرديم. )
ظاهرا مراد از
(الْاَرْضِ) ارض
فلسطین است.
(لَیْسَ الْبِرَّ اَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ) (نيكى، اين نيست كه به هنگام نماز، روى خود را به سوى مشرق يا مغرب كنيد.)
(رَبُ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ) (او پروردگارِ دو مشرق و دو مغرب است.)
(فَلا اُقْسِمُ بِرَبِ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ) (سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها.)
در توجیه مفرد، تثنیه و جمع آمدن مشرق و مغرب گفتهاند:
۱- مراد از مفرد مشرق و مغرب معروف است
۲- غرض از مشرقین و مغربین، مشرق و مغرب زمستان و تابستان است،
۳- منظور از مشارق و مغارب مشرق و مغرب روزهای سال است که
آفتاب هر روز از یکی طلوع و در یکی غروب میکند.
لازم به ذکر است که مشرق و مغرب معلوم است، ولی مراد از مشرقین و مغربین شاید مشرق و مغرب آفتاب و
ماه باشد.
آقای
محمد امین سلدوزی احتمال دادهاند که مشرق و مغرب
جنّ و
انس است که
سوره رحمن درباره آن دو است و پیوسته هر دو را مخاطب قرار میدهد.
درباره مشارق و مغارب، هر جای زمین مشرق و مغرب است، زیرا زمین در اثر حرکت وضعی.
شب و
روز پیوسته در اطراف آن میگردد، مثلا ممالک
ژاپن،
کره،
چین،
کشمیر،
افغانستان،
ایران،
عراق،
عربستان،
سودان، اگر از ژاپن حساب شود هر یک در غرب دیگری و اگر از سودان حساب شود هر یک در مشرق دیگری قرارگرفتهاند؛ پس هر یک نسبت به ماقبل مغرب و نسبت به مابعد مشرقاند. بدینترتیب تمام سطح زمین هم مشرق و هم مغرباند، مراد از مشارق و مغارب باید اینها باشند.
میتوان آن را مشارق و مغارب فصول دانست و میشود گفت: منظور مشارق و مغارب تمام ستارگان است.
در
تفسیر صافی ذیل
(رَبُ الْمَشْرِقَیْنِ) از
الاحتجاج نقل شده که از
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) درباره این آیه سؤال شد فرمود: مشرق زمستان علی حده و مشرق تابستان علی حده است، آیا این را از قرب و بعد آفتاب نمیدانی؟
فرمودند: امّا قول
خداوند (بِرَبِ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ) برای آفتاب سیصد و شصت برجی است که هر روز از یکی طلوع و در دیگری غروب میکند.
صحت حدیث معلوم نیست و در آن تغییر تدریجی محل طلوع و غروب آفتاب در نظر است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «شرق»، ج۴، ص۱۸.