شهرهای مهم طاهریان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنیانگذار حکومت
طاهریان در خراسان
طاهر بن حسین بود که او مرو را مرکز
حکومت خود قرار داد. پس از او پسرش طلحه به حکومت رسید. با
مرگ طلحه، برادرش
عبدالله بن طاهر مرکز حکومت را از مرو به
نیشابور تغییر داد و از این زمان به بعد مرو ارزش و اعتبار خود را به عنوان مهمترین مرکز
خراسان از دست داد. هرات یکی از چهار شهر بزرگ
خراسان قدیم و از شهرهای مهم
افغانستان امروز به حساب میآید.
پوشنگ مهمترین ناحیه هرات که در غرب آن قرار داشت و شهری آباد بود. این مقاله در راستای بررسی حکومت طاهریان به بررسی شهرهای مهم طاهریان میپردازد.
بنیانگذار حکومت
طاهریان در خراسان
طاهر بن حسین بود که او مرو را مرکز
حکومت خود قرار داد. پس از او پسرش طلحه به حکومت رسید. با
مرگ طلحه، برادرش
عبدالله بن طاهر مرکز حکومت را از مرو به
نیشابور تغییر داد و از این زمان به بعد مرو ارزش و اعتبار خود را به عنوان مهمترین مرکز
خراسان از دست داد. سرانجام در زمان معتضد
خلیفه عباسی، حکومت پنجاه و چهار ساله طاهریان که از ۲۰۵ تا ۲۵۹ (ه. ق) به طول انجامید، به دست
یعقوب لیث صفاری، برانداخته شد.
یکی از چهار شهر بزرگ
خراسان قدیم و از شهرهای مهم
افغانستان امروز به حساب میآید.
اسکندر این شهر را بنا کرد. از عجایب هرات، آسیابهایی بود که با
باد میچرخید. از کالاهای هرات، ظروف مسی
نقره کوب و دیبا و حریر بود.
هرات
بارکده (بارکده: بار انداز، شهری بازرگانی که محل افکندن مال التجاره باشد
) خراسان
و شهری آباد و پرجمعیت بود. مردمش اهل
ادب و خوش بیان و باهوش بودند؛ چنان که در دامن این شهر نیز شعرا و عالمان و دانشمندان بزرگی پرورش یافتهاند.
در ضمن هرات مرکز انگورهای خوب بود.
این شهر بزرگ، دارای قلعه و حومه و میان شهر و حومه آبهای روان بود و
قلعه هرات چهار دروازه داشت، دروازه
بلخ (سرای) در شمال بلخ، دروازه زیاد در غرب
نیشابور، دروازه
فیروز آباد در جنوب سیستان و دروازه خشک در سمت خاور رو به کوهستان
غور بود؛ همه دروازهها از چوب بود به جز دروازه سرای که از آهن بود.
گرداگرد قلعه دیوار بود و مسجد جامع در مرکز شهر بود که آبادتر از سایر مساجد بود.
در شمال شهر (در راه بلخ) کوهستانی بود که با شهر دو فرسخ فاصله داشت، بر قله یکی از ارتفاعات آن مکانی بود که به آن
سرسکه میگفتند و کلیسای مسیحیان هم آن جا واقع شده بود.
آب هرات از
هریرود بود و رود هرات هم از غور سرچشمه میگرفت و یک شاخه آن به درون روستا رفته از کوچههای شهر میگذشت و در باغها جاری میشد. در گذشته در این مکان پلی روی آن رود بسته شده بود که در همه خراسان بی نظیر بود. مقدسی از هفت
نهر و
ابن حوقل از نه
نهر که برای آبیاری روستاهای اطراف هرات از رود هرات جدا میشدند، نام بردهاند.
از هرات تا نیشابور، مرو و
سیستان یازده روز راه بود.
الیاس بن اسد در سال ۲۰۴ (ه. ق) از طرف مامون حاکم هرات شد.
بعد از
مرگ وی در سال ۲۴۴ (ه. ق) در هرات،
طاهر بن عبدالله فرزند او، ابواسحاق محمد را به جای پدرش به
حکومت هرات منسوب کرد.
در سال ۲۵۳ (ه. ق) محمد بن اوس انباری از جانب محمد بن طاهر، امیر خراسان، به حکومت هرات رسید. وی برای مقابله با یعقوب از هرات لشکر کشید؛ اما در این جنگ شکست خورد و فرار کرد.
پس از او حسین بن عبدالله از طرف مستعین،
خلیفه عباسی به حکومت هرات رسید.
سرانجام در همین سال
یعقوب بن لیث صفاری به هرات لشکر کشید و حسین بن عبدالله حاکم طاهریان را
اسیر کرد و چون خبر فتح هرات به محمد بن طاهر رسید، ابراهیم بن الیاس را برای مقابله یعقوب به پوشنگ فرستاد؛ اما ابراهیم در
جنگ با یعقوب شکست خورد و پوشنگ به تصرف یعقوب در آمد.
هم چنین مهمترین دارالضربهای طاهریان در خراسان علاوه بر
بخارا، سیستان، بست، بلخ،
سمرقند، نیشابور، در هرات نیز بود.
پوشنگ مهمترین ناحیه هرات که در غرب آن قرار داشت و شهری آباد بود.
شهرهای پوشنگ شامل خردگرد، (فر) گرد، کوسوی، کره میشد
که امروزه دو آبادی کوچک به نام مامیزک و زندجان، نزدیک هرات در خاک افغانستان بر سر راه مرز
ایران به هرات از آن باقی است.
برخی بر این عقیدهاند که بنای آن پیش از هرات بوده است. از هرات تا پوشنگ شش فرسخ راه بود.
معماری شهر مانند هرات ساخته شده و آب این شهر نیز از هریرود تامین میشده است.
پوشنگ حصار و
خندق با سه دروازه داشت:
دروازه علی در غرب شهر رو به سوی نیشابور، دوازه هرات رو به شرق و دروازه قهستان در جنوب غربی شهر بوده است.
در این شهر باغهای زیادی وجود داشت و همه نوع
میوه مخصوصا انگور در آن بود که البته مقداری زیادی از این محصول را خشک میکردند.
در این شهر گیاهی میروید که عصاره آن پادزهر کژدم و
مار بوده است.
از دیگر محصولات آن
درخت عرعر بود که به سایر نقاط صادر میشد.
با روی کار آمدن دولت عباسیان مصعب بن زریق، نیای
طاهر بن حسین به پاس خدماتش به عباسیان به حکومت پوشنگ و ظاهرا هرات رسید. او تا سال ۱۶۰ (ه. ق) هم چنان عامل خلیفه عباسی در پوشنگ بود، زیرا در آن سال یوسف برم در خراسان خروج کرد و بر پوشنگ غلبه یافت و مصعب را از آن جا بیرون راند. با سرکوب قیام یوسف برم حاکمیت
طاهریان نخستین بر پوشنگ برقرار شد و پس از مصعب، پسرش حسین و سپس نوه اش طاهر به حکومت پوشنگ رسید.
به هنگام خروج حصین خارجی، پوشنگ به تصرف
خوارج سیستان درآمد. این قیام به دست عمال عباسیان در خراسان سرکوب شد؛ اما باعث خاموش شدن
نهضت خوارج سیستان نشد، آنان بار دیگر در ۱۷۹ (ه. ق) به رهبری حمزه بن آذرک خروج، خراسان را دستخوش نا آرامی کردند و پوشنگ بار دیگر به دست خوارج افتاد؛ البته قیام حمزه توسط طاهر بن حسین سرکوب شد.
ظاهرا این شهر برای مدتی
پایتخت طاهریان نیز بوده است.
از آن جا که پوشنگ زادگاه طاهر بن حسین بود،
حکومت بر این شهر یکی از آرزوهای او بود.
همان طور که در استقبال مردم
شام دلیل بی توجهی او را پرسیدند، گفت: «اینها به چه کارم آید که پیرزنان پوشنگ را بین نظارگران نمیبینم.»
عبدالله بن طاهر چون به حکومت خراسان رسید، نخست در پوشنگ مستقر شد بعد به نیشابور رفت چنان که به گزارش
ابن خرداذبه خراج پوشنگ در سالهای ۲۱۱ و ۲۱۲ (ه. ق) در زمان عبدالله بن طاهر ۵۵۹۳۵۰ درهم بوده است.
سرانجام همان طور که
اشاره شد این شهر در سال ۲۵۳ (ه. ق) به
تصرف یعقوب درآمد.
مرو (شاه جان؛ جان به معنی
روح است شهری پر از انگور و حبوبات و کبوتران و گردشگاهها است به این دلیل آن را
شاه جان گویند
) از مهمترین شهرهای پرجمعیت و ثروتمند خراسان است چنان که آن را ام القری خراسان مینامیدند. اسکندر
ذوالقرنین این شهر را بنا کرد و مردم آن دهقانانی از عجماند. این شهر از موقعیت جغرافیایی و اقتصادی مهمی برخوردار بود.
مرو به جهت نزدیکی به خوارزم و ماوراء
النهر از یک طرف و اتصال آن به سرخس و نیشابور از طرف دیگر از نظر نظامی و تجاری موقعیتی خاص داشته است.
مرو در امتداد
مرغاب یا مرو رود واقع است. این رود از کوههای
بادغیس سرچشمه میگرفت.
چهار رود از این رود سرچشمه میگرفت که آب آشامیدنی و
کشاورزی این شهر را تامین میکرد.
رودهای چهارگانه مرو عبارت بودند از: یکی رود
هرمزفره که
حسین بن طاهر از امرای طاهریان بر کنار این رود عمارتهای بسیار ساخته بود، دوم
رود ماجان که مسجد جامع نو و دارالاماره و
زندان و کاخ آل بونجم همه در اطراف این رود است، سوم رود زریق که
مسجد جامع کهن در اطراف این رود است و در انتهای این رود کاخهای آل خالد بن احمد بن حماد امیر بخارا بود و آب آشامیدنی مردم از این رود تامین میشد؛ چهارم
رود اسعدی خراسانی است که آب آشامیدنی محله در سنجان و حدود
بنی ماهان از این رود تامین میشد. دیوار شهر گرداگرد این رودها کشیده شده بود. تمام این رودها از مرو رود سرچشمه میگرفت که به آن مرغاب؛ یعنی مرو آب گویند آب کشاورزی شهر از این رود تامین میشد.
بین مرو شاهجان و مرو رود شش مرحله فاصله است.
مرو سه مسجد جامع داشت یکی مسجد
بنی ماهان بود، مسجد جامع کهن که جلو دروازه شهر ساختند و این مسجد متصل به بازار بزرگ مرو بود، مسجد جامع نو در حومه ماجان که
ابومسلم آن را بنا کرد.
شهر مرو چهار دروازه داشت: یکی دروازه شهر که به مسجد جامع باز میشد دوم دروازه سنجان، سوم دروازه بالین و چهارم مشکان که این دروازه خراسان است و دارالاماره
مأمون آن جا بود تا آن که پس از کشته شدن برادرش امین
خلافت به او رسید و از آن جا به
بغداد رفت.
میوه هایش
انگور و
خربزه بود و خربزه را خشک کرده و به سایر نواحی صادر میکردند.
هم چنین
خار شتر، ابریشم و
ابریشم خام هم صادر میشد.
فاصله مرو با هر یک از این شهرهای نیشابور، هرات، بلخ و بخارا دوازده روز بود.
این شهر تا زمان مامون پایتخت خراسان بود تا آن که عبدالله بن طاهر مرکز خراسان را به نیشابور
انتقال داد. عبدالله بن طاهر در سال ۲۱۵ (ه. ق) برای جنگ با خوارج وارد مرو شد.
اما
اقامت وی در مرو چندان طول نکشید، زیرا نیشابور را به عنوان مرکز حکومت خویش قرار داد. اما طاهر و طلحه مرو را مرکز حکومت خود قرار دادند.
انحطاط و تنزل مرو از زمانی آغاز شد که طاهریان پایتخت خراسان را به نیشابور انتقال دادند.
یکی از شهرهای مهم خراسان است که بنای آن را به
شاپور نسبت دادهاند و این همان ابرشهر است.
مقدسی آن را
ایرانشهر مینامد و مهمترین بخشهای خاوران و مانند افریقیه در مغرب است.
نیشابور شهری وسیع با نواحی بسیار بود که عبارتند از: طبسین، قهستان، نسا، ابیورد، ابرشهر، جام، باخزر و
طوس بود و از دیگر شهرهای نیشابور شادیاخ است که از بناهای عبدالله بن طاهر است
و
اسفراین که به سبب زیبایش مهر جان نیز خوانده میشود.
در وجه تسمیه آن گفتهاند که قبلا نیشابور نیستانی بود، شاپور دستور داد تا نیها را بریدند و به جای آن شهری (نیشابور) را بنا کردند.
اهالی آن از
عرب و عجم بودند
و از این شهر علما و فضلای بسیار برخاستهاند.
این شهر در همه امور تابع خراسان بود چنان که
یعقوبی مینویسد: «خراج آن داخل در خراج خراسان است.»
مساحت شهر یک فرسخ در یک فرسخ بود و دارای شهر و قلعه و حومه (ربض) بود و مسجد جامع در حومه آن قرار داشت. دارالامارهای نزدیک این مسجد بود که به "میدان حسین" متصل بود و میان مسجد جامع و دارالاماره و زندان بیش از یک چهارم
فرسخ فاصله نبود. این شهر چهار دروازه داشت که عبارت بود از: دروازه پل، دروازه کوچه معقل، دروازه
قهندز و دروازه پل تگین. در بیرون شهر، قلعه و بازارهای شهر در حومه قرار داشت. این حومه دروازههای متعدد داشت و از آن جمله بود دروازه قباب که به سمت غرب (
عراق،
گرگان) باز میشد و دروازه جنگ که طرف مرو، بلخ و
ماوراء النهر بود و در آخر دروازهای در پارس و
قهستان بود که به آن دروازه ی سپریس میگفتند.
نیشابور چهل و چهار محله داشت که برخی از محلات آن هر یک به اندازه نصف
شیراز بود.
از نیشابور تا مرو ده منزل راه است.
این شهر قناتهای بسیاری داشت که آب باغها و بوستانها از آنها تامین میشد و آب آشامیدنی شهر را نیز رودی بزرگ که به آن وادی
سغاور میگفتند تامین میکرد و در کوههای آن معدن
فیروزه وجود داشت.
پارچههای ابریشمی و نخی آن شهر به نواحی دیگر صادر میشد.
میوههای آن مخصوصا
ریواس بسیار مشهور بود.
در تمام خراسان شهری خوش هواتر و آبادتر از نیشابور نبود.
طول عمر مردم نیشابور از نیرومندی هوای آنست. از عبدالله بن طاهر پرسیدند: چرا نیشابور را بر مرو ترجیح دادی؟ گفت: به چند دلیل: هوایش قوی و مردمش سر به زیر و عمر ایشان دراز است
علاوه بر آب و هوای مطلوب، عبدالله از لحاظ سیاسی قصد داشت برای مقابله با خوارج سریعا
اقدام کند، چرا که خوارج همه شهرهای خراسان (قهستان، بادغیس) را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند؛ ولی نیشابور در میان این شهرها، بیشتر مورد توجه خوارج بودند.
چنان که یعقوبی مینویسد: «عبدالله بن طاهر خراسان را چنان منظم و آرام کرده بود که هیچ کس چنان توفیقی نیافته بود و همه بلاد (خراسان) به فرمان وی در آمده و بی
اختلاف حکم او را گردن نهادند.»
یکی دیگر از عوامل انتخاب نیشابور توسط عبدالله بن طاهر به عنوان پایتخت خراسان، احتمال بدبینانه معتصم در خلع یا نابودی عبدالله بوده است، چون عبدالله رفتار منصور با ابومسلم و
هارون الرشید با خاندان برامکه و بدبینی مامون را نسبت به پدرش طاهر و خشم و خشونت معتصم را به خود کاملا اطلاع داشت و آویزه گوش قرار داده بود.
این بدبینی به زمانی مربوط میشود که عبدالله مانع از حضور بی موقع معتصم و غلامانش به درگاه شده بود. هر چند این کدورت با وساطت مامون برطرف شد.
از سوی دیگر این انتخاب سبب شد
سامانیان و دیگر خانان ترک در شرق به آسانی رشد کنند و پس از آن که قدرتی به دست آوردند به سمت ایران پیشروی نمایند.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شهرهای مهم طاهریان»، تاریخ بازیابی ۹۵/۲/۸.