شهر بایبورد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شهر بایبورد، شهری در شمال شرقی ترکیه و مرکز استان (طبق
سرشماری ۱۳۶۹/۱۹۹۰،
جمعیت: ۶۷۷، ۳۳
تن)، در کنار
رود چوروخ در ارتفاع حدود ۱۵۰، ۱ متری واقع است.
بایبورد به لحاظ قرارگرفتن در مسیر جاده ای که
طرابزون را در شمال غربی به
ارزروم در جنوب غربی و سپس به
ایران متصل میکرد، از دیرباز اهمیت داشت و امروزه با شبکه راههای فرعی به آبادیهای واقع در حوزه یشیل ایرماق در ارزنجان (گوموشخانه و بندر ریزه در کرانه
دریای سیاه) وصل میشود.
در اواخر قرن سیزدهم بایبورد حدود ۰۰۰، ۸ تن
جمعیت داشت که یک پنجم آن
ارمنی بودند.
در ۱۳۱۴/۱۹۳۵ جمعیت آن به ۳۳۹، ۱۰ تن میرسید.
شهر بایبورد در
جنگ بین الملل اوّل، بر اثر ورود سربازان
روس آسیبهای فراوان دید.
در
تقسیمات کشوری اوایل حکومت عثمانیها بایبورد اغلب مرکز
قضا یا سنجق شمرده میشد.
بایبورد دارای مسجد جامع کبیر (متعلق به
دوره سلجوقیان) و مسجد جامع یاقوتیه است.
آثار باستانی مهم آن عبارتاند از:
قلعه بایبورد و مساجد جامع،
مقبره شهید عثمان، و
طاش خان (کاروانسرای سنگی).
بایبورد در منطقه ای قرار گرفته که در قدیم خَلدی ها، از اقوام غیرآریایی و
سامی، در آنجا زندگی میکردند.
ظاهراً به همین سبب است که امروزه مردم ساحل نشین، ساکنان بایبورد را «خَلْد» می نامند.
نام بایبورد در اسناد سده های نخستین میلادی، در کشمکشهای زمینداران ارمنی با یکدیگر، به عنوان موضع مستحکمی به صورتهای پایپرت و پاپرت ضبط شده است.
به نوشته
مارکوارت، سلسله ارمنی بگراتیان نیز از بایبورد بودند که در ایالت اسپر (اسپیر) قرار داشت.
در امپراتوری روم شرقی بایبورد، «بایبردون» خوانده میشد و یوستی نیانوس (حک: ۵۲۷ ـ ۵۶۵) در آن استحکاماتی ساخته بود.
در مآخذ اواخر
روم شرقی، نام بایبورد به شکل پایپرت نیز آمده است.
خرابه های قلعه یوستی نیانوس هنوز هم از بالای تپه ای واقع در سمت چپ رود چوروخ دیده میشود.
در طی جنگهای روس و
عثمانی این قلعه بکلی ویران شد.
به احتمالی، پس از اینکه مسلمانان
ارمنستان را فتح کردند، بایبورد همچنان در قلمرو بگراتیان باقی ماند.
بایبورد از نخستین نواحی است که ترکها در
آناطولی فتح کردند و در آن مستقر شدند.
در زمان
طغرل بیگ، هنگامی که
سلجوقیان ارمنستان را اشغال کردند (۴۴۶)، گروههایی از آنان منطقه ای را که تا رود چوروخ و کوههای پَرخر امتداد داشت تصرف کردند (امروزه واژه پَرخَر به معنای باد شمالی است).
با توجه به اینکه طغرل بیگ تا حوالی طرابزون پیش رفته است، می توان پذیرفت که بایبورد از آن به بعد به حاکمیت ترکها درآمده است.
بایبورد پس از جنگ ملازگرد (۴۶۳ـ۵۹۶)، تابع سُلدُقیان در ارزروم، و گاهی هم تابع دانشمندیان بوده است.
اگر چه تئودور گابراس، فرمانده آلکسیوس کومننوس اوّل امپراتور طرابزون، مدتی بر بایبورد مسلط شد، ولی اسماعیل برادر ملک غازی آن را از دانشمندیان پس گرفت.
بایبورد در زمان پادشاهی مغیث الدین طغرل شاه
سلجوقی فرمانروای ارزروم و پسرش رکن الدین جهانشاه (۵۹۶ ـ ۶۲۷) پیشرفت کرده است.
در قلعه بایبورد، که
طغرل شاه آن را دوباره بنا کرد، کتیبه ای به نام او دیده میشود.
به نوشته
احمد توحید در ۶۲۷، در زمان علاءالدین کیقباد اوّل، در
آناطولی وحدت سیاسی پدید آمد و به دنبال آن بایبورد مانند ارزروم وابسته به حکومت مرکزی شد.
در ۶۸۷ سکه ای به نام غیاث الدین مسعود دوم در آنجا ضرب شده که نشان میدهد هنگام استیلای
مغول بر آن مناطق، بایبورد همچنان در تصرف سلاجقه
روم بود.
در
منابع عربی آن دوره، بویژه در نوشته
یاقوت حموی ، از آبادانی این قصبه (بابرت) سخن رفته است.
از آثار سلجوقی باقی مانده، مانند مسجد جامع در ساحل رود چوروق، چنین بر می آید که شهر، بیرون از حصارهای قلعه در دشت تا ساحل رود چوروق گسترش داشته و گروههایی از
طوایف در آن حوالی سکونت داشتند و دهکده های جدیدی احداث کرده بودند.
از قرار معلوم، بعضی از
طوایف ترک که در آنجا میزیستند به سمت مغرب رفته بودند و گروههایی از آنان به قره مانیان ملحق شده اند؛ چون در فاتح قانون نامه سی در میان پیاده نظام قره مانیها از طایفه بایبورد نام برده شده است که البته از بقایای همین گروههاست.
پیشرفت بایبورد که در زمان
سلجوقیان آغاز شد، در دوره
ایلخانیان به لحاظ قرار داشتن بر سر جاده طرابزون به
ایران شتاب بیشتری گرفت.
این شهر برای کاروانهای ونیزی و جنوایی استراحتگاه امنی شمرده میشد، به طوری که
مارکوپولو هنگام رفتن به
مغولستان در آنجا منزل کرده بود.
به نوشته
حمداللّه مستوفی ایلخانیان از این ناحیه
مالیات زیادی میگرفتند.
در دوره ایلخانیان چندین
مدرسه از مدارس بایبورد، مانند محمودیه (بنا از امیرمحمود)، تجدید عمارت شد و همچنین جهان الدین خواجه یاقوت والی ارزروم مدرسه یاقوتیه را بنا کرد (وقفنامه مدرسه یاقوتیه ارزروم منتشر نشده است).
حاجی پاشا ملافناری،
پزشک نامدار ترک که به
تدریس در
مصر شهرت فراوان یافت، و شیخ اکمل الدین محمدبن محمود
بابرتی، استاد
بدرالدین فرزند قاضی سِماوْنِه، در آنجا
پرورش یافته بودند.
با استناد به نامهای بعضی از افراد که در بایبورد پرورش یافته اند، ظاهراً، طریقت اخیه (جوانمردان)، که از قرن هفتم در آناطولی توسعه یافته بود، در آن حوالی نیز رواج داشته است.
با توجه به وجود سکه نقره ای که به نام ابوسعید آخرین ایلخان در بایبورد ضرب شده، می توان گفت که در آن حوالی
معادن نقره (امروز نیز معدن نقره ای در ده کیلومتری جنوب بایبورد وجود دارد) بوده است.
پس از مرگ ابوسعید، بایبورد مانند ارزروم و ارزنجان و گوموشخانه به دست جلایریها افتاد؛ و از ضرب
سکه به نام غیاث الدین محمد (۷۵۳ـ۷۶۷) معلوم میشود که بایبورد مدتی به حاکمیت بنی اِرِتْنا درآمده است.
هرچند پس از مدتی به دست مُطَهَرتِنْ، حاکم ارزنجان، افتاد و در زمان قاضی برهان الدین، اداره
شهر از طرف او به (احمدبیگ پسر قُتلُغ بیگ آق قوینلو واگذار شد.
اما مطهرتن به این شهر بازگشت و قاضی برهان الدین ناگزیر به
جنگ دیگری تن داد.
آق قوینلوها تا اواخر
فرمانروایی خود، بایبورد را در تصرف خویش نگاه داشتند.
هنگامی که قره عثمان
کشور را بین
خانواده خود تقسیم کرد، بایبورد نصیب قُوتُلوبیگ برادرزاده او شد.
باربارو که در آن زمان به عنوان
سفیر ونیز نزد اوزون حسن (۸۵۷ ـ۸۸۲) رفته بود، می نویسد که بایبورد پس از طرابزون مهمترین مرکز ناحیه بوده است.
هر چند بایبورد به دنبال پیروزی اوتلوق ـ بِلی، به دست محمد دوم تصرف شد، اما دوباره آق قوینلوها توانستند مدتی بر آنجا مسلط شوند.
بایبورد پس از آق قوینلوها به دست
صفویه افتاد (ظاهراً در این هنگام بود که
تشیع در آنجا رواج یافت).
در ۹۱۴، هنگامی که سلطان
سلیم اول والی طرابزون بود، به قصد جلوگیری از نفوذ
مذهب شیعه جنگی را آغاز کرد که تا بایبورد کشانده شد، ولی شهر بهطور قطعی پس از جنگ چالدران به تصرف
عثمانیان درآمد، و سلطان
سلیم اوّل در آنجا به فرّخشاد آق قوینلو، دشمن صفویان، اختیارات زیادی داد که اطلاعات لازم درباره آن، در وقفنامه های موجود در دست احفاد فرّخشاد و نگهداری شده در مدیریت عموم
موقوفات، یافت میشود.
در ۹۴۲، در
سفر سلیمان قانونی به عراقین چون در بایبورد ـ که تابع ایالت دیار بکر بود ـ قوانین مالیاتی شاه حسن اجرا میشد، به تقاضای اهالی مقررات مالیاتی ارضی
عثمانی، که مبلغ کمتری از
مردم اخذ میکرد، به مرحله اجرا درآمد.
در ۹۶۰،
شاه طهماسب حمله ای را آغاز کرد که تا بایبورد پیش رفت، ولی مجبور به عقب نشینی شد.
در ۱۰۵۷،
اولیا چلبی از این
شهر دیدن کرده و تصویر مفصلی از شهر به دست داده است.
اولیا چلبی و
حاجی خلیفه از قطع درختان تنومند آن حوالی و انداختن آنها به
رود چوروخ و انتقال آنها به
شهر سخن گفته اند.
سیاحتنامه اولیا چلبی و اسناد یک
قرن پس از او، به وجود یک پادگان ینی چری در آنجا اشاره میکنند.
تکسیه، که چند
سال بعد از
ابن اثیر از آنجا عبور کرده، نوشته است که سربازان تحت فرمان پاسکویچ،
مسجد و خانه های قلعه بایبورد را کاملاً ویران کردند.
اگر چه شهر نابود شد اما مقاومت و پایداری مردم شهر هنوز در خاطره مردم به جا مانده است.
به دنبال پیشرفت روسها، مردم قیام کردند و نیروی مقاومت ملی تشکیل دادند و با استفاده از باتلاق دشت خَرْتْ در شمال شهر دشمن را وادار به عقب نشینی کردند.
داستانهای فراوانی از این حوادث الهام گرفته شده که افسانه مشهور خرت، از شاعر بایبوردی به نام ذِهنی، از آن جمله است.
در اوایل جنگهای استقلال، شیخ اشرف قیامی برپا داشت که نیروهای خالدبیگ آن را سرکوب کردند.
بایبورد ـ که مدتها
آداب و
رسوم و شیوه زندگی پیشین ترکها را تداوم بخشیده ـ در تاریخ فرهنگ
ترکیه از این لحاظ که صحنه ایجاد افسانه های دَده قورقوت نیز بوده است، اهمیت دارد.
طبق آن
افسانه ـ که دوره
آق قوینلو و
قره قوینلو را نیز در بر می گیرد و همچنین انعکاسی از تاریخ فتوحات نخستین ترکهاست ـ بایبورد متعلق به پارصار (احتمالاً بیگی مسیحی) بوده است.
افسانه بیگ ـ بویرک، که تفاوت چندانی، با افسانه دَده قورقوت ندارد، امروز نیز در بین مردم رایج است و از مدفن سراینده افسانه، در روستای دودوزار در نزدیکی بایبورد، بازدید میشود.
شاعران خلقی، که معرف
شاعران قدیم اند، هنوز هم در بایبورد وجود دارند.
کلمه
بابا به آخر
اسم آنان اضافه، و صفت «عاشق حق» به ایشان نسبت داده میشود.
محمدبیگ در قرن دهم از جمله این شاعران است که به
ترکی آذربایجانی سخن گفته است.
در اوایل قرن هفتم به نوشته
یاقوت حمویبابرت (بایبورد)
قریه بزرگی بود که از نواحی ارزروم شمرده میشد و در نواحی ارمنیه قرار داشت.
حمداللّه مستوفی بایبورد را شهری بزرگ میداند و مینویسد: «اکنون شهری کوچک است و اندک
باغستان دارد، و حقوق دیوانیش بیست و یک هزار
دینار است».
امیر قره یوسف، پس از تسخیر ماردینی، بایبورد را با ترجان و اسپهر (احتمالاً اسپر) ضمیمه ارزنجان کرد (۸۱۲).
در قرن نهم هجری، صحرای بایبورد محل جنگ سلطان ابوسعید گورکان (متوفی ۸۷۳) با سلطان محمد غازی بود،
در زمان
شاه طهماسب، قزل باشها قلعه بایبورد را که پاشای ارزروم به آنجا عقب رانده شده بود و هفت هزار خانه داشت گشودند و آن را ویران کردند (۹۵۵).
در این جنگ پنج هزار تن از رعایا به هلاکت رسیدند و هنگام بازگشت در
جنگ دیگری عثمان پاشا، فرمانده قشون عثمانی، زخمی و پسرش کشته شد.
در این جنگها شاه طهماسب وارد ارزنجان شده بود.
(۱) ابن فضل اللّه عمری، مسالک الابصار، چاپ تشنر، لایپزیگ ۱۹۲۹.
(۲) عزیزبن اردشیر استرآبادی، بزم و رزم، استانبول ۱۹۲۸.
(۳) محمدظلی بن درویش اولیا چلبی، اولیاچلبی سیاحتنامه سی، چاپ احمد جودت، ج ۲، استانبول ۱۳۱۴.
(۴) احمد توحید، مسکوکات قدیمه
اسلامیه، استانبول ۱۳۲۱.
(۵) علی جواد، ممالک عثمانیه نک تاریخ و جغرافیا لغاتی، استانبول ۱۳۱۳ـ۱۳۱۷، ص ۱۵۳.
(۶) مصطفی بن عبداللّه حاجی خلیفه، جهان نما، چاپ ابراهیم متفرقه، استانبول ۱۱۴۵/۱۷۳۲، ص ۴۲۴.
(۷) حمداللّه بن ابی بکر حمداللّه مستوفی، نزهه القلوب، چاپ گی لسترنج، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۸) ضیاءالدین فخری، بایبوردلی ذهنی، استانبول ۱۹۲۸.
(۹) لطفی پاشا، تواریخ آل عثمان.
(۱۰) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳.
(۱۱) شرف الدین بن شمس الدین بدلیسی، شرفنامه: تاریخ مفصل کردستان، چاپ محمد عباسی، چاپ افست تهران ۱۳۴۳ ش.
(۱۲) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۱۳) حسن روملو، احسن التواریخ، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۱۴) طهماسب صفوی اول، شاه ایران، شاه طهماسب صفوی: مجموعه اسناد و مکاتبات تاریخی همراه با یادداشتهای تفصیلی، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۵) زین العابدین عبدالمؤمن نویدی، تکمله الاخبار: تاریخ صفویه از آغاز تا ۹۷۸ هجری قمری، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران ۱۳۶۹ ش؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بایبورد»، شماره۴۱۸.