شفا (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شفا: (عَلی شَفا حُفْرَةٍ) «شفا» در اصل لغت به
«کناره چاه» و یا خندق و مانند آن گویند
و شاید اطلاق «شفه» بر «لب» نیز به همین مناسبت باشد و همچنین استعمال این کلمه در بهبودی از بیماری نیز به خاطر آن است که انسان در کناره «سلامت و تندرستی» قرار میگیرد.
(وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ اِذْ کُنتُمْ اَعْدَاء فَاَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَاَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ اِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَیَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَاَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ) (و همگی به ریسمان خدا (قرآن، و هرگونه وسیله وحدت الهی)، چنگ زنید، و پراکنده نشوید و نعمت بزرگ خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دلهای شما، الفت برقرار ساخت و به برکت نعمت او، برادر شدید و شما بر لب حفرهای از آتش بودید،
خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید هدایت شوید.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: شفای حفره، به معنای لبه آن است، البته لبهای که هر کس قدم بر آن بگذارد، مشرف بر سقوط در آن شود.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شُغُل»، ص۳۱۴.