شرح شطحیات (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«شرح شطحیات»، به
زبان فارسی ، اثر
روزبهان بقلی ، در موضوع
عرفان نظری و
عرفان عملی است.
اثر حاضر، در واقع، دنباله و مکمل «عبهر العاشقین» است. روزبهان، با مطالعه دیوانهای مختلف
صوفیه ، درمی یابد که بیشترین شطحیات، از آن سلطان العارفین
با یزید بسطامی و از همه مشکل تر از آن منصور حلاج است که منجر به
قتل وی میشود؛ به همین جهت، برای رهایی این
علم از طعن حاسدان، اقدام به نگارش کتابی در غرایب علم شطح نموده و نام آن را «منطق الاسرار ببیان الانوار» میگذارد و چون به
شیراز برمی گردد، به خواهش مریدان خود تفسیری به فارسی بر آن مینگارد و آن را «شرح شطحیات» میخواند.
این کتاب، عمدهترین
سند در باب شناسایی احوال و حقایق حلاج به شمار میرود.
کتاب، شامل یک مقدمه و ۴۵۴ فصل و یک خاتمه است.
روزبهان ، بعد از شرح و
تفسیر معنای شطح، ابتدا، به
شطح نبی گرامی
اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و
صحابه وی اشاره کرده، سپس شطحیات هر یک از عرفا را مورد بررسی قرار میدهد. قابل توجه اینکه بیشترین فصول این کتاب به بیان و توضیح شطحیات با یزید بسطامی و
منصور حلاج اختصاص دارد؛ بر این اساس، نخست، شطحیات سایر عرفا بررسی شده، سپس به طور مستقل شطحیات آن دو
عارف ، مورد مطالعه و تحقیق قرار میگیرد.
۱.
ابراهیم ادهم میگوید: «اگر لحظهای دل به دست آوردم، از
فتح روم دوست تر دارم».
۲.
ابو علی سندی میگوید: «من در حالتی بودم و در آن منزل از بهر خود بودم. دیگر، در حالتی شدم که او را ازو بدو بودم».
۳.
جنید میگوید: «توانگری، کسوت
ربوبیت است و درویشی، کسوت عبودیت».
۴.
ابو عمرو مکی میگوید: «زواید
یقین از بلندی کواشف حضور است؛ آن گاه که پرده ی
غیب بردارند از دل، آنگه دل غیب ببیند».
۵.
ابو الحسین نوری ، چون صدای مؤذن را شنید، گفت: «سم الموت»، چون صدای
سگ را شنید، گفت: «لبیک و سعدیک». از او پرسیدند که این چیست؟ گفت: «مؤذن را
غیرت بردم، زیرا که
غافل است تا بدان
اجرت ستاند؛ اگر نه اجرت حطام دنیوی بودی، این بانگ
نماز نگفتی» و آواز سگ؟ گفت: «
ذکر حق است... ایشان، ذکر بی
ریا گویند و بی عوض، برای این
لبیک گفتم».
۶.
ابو سعید خراز میگوید: «
عارفان را هست خزاینی چند که علومهای غریب و انباهای عجیب، در آن به
ودیعت نهادهاند؛ آن کلمات را به لسان ابدی و عبارات ازلی بازمی گویند.»
روزبهان، شطحیات عرفای دیگری از قبیل
ابو حفص نیشابوری ،
ابو محمد رویم ،
یوسف رازی ،
ابو حمزه خراسانی ،
سمنون محب ،
سهل تستری ،
ابو بکر کتانی ،
ابو الحسین مزین ،
ابو العباس عطاء ،
ابو عبدالله صبیحی ،
علی بن سهل صوفی ،
ابو الحسین بنانی ،
ابو عمرو دمشقی ،
ابو الخیر تیناتی ،
شبلی و... را بیان کرده و به توضیح و شرح عبارات آنها میپردازد.
اکنون به برخی از شطحیات با یزید بسطامی اشاره کرده و تاویلات روزبهان را در این باره میآوریم:
با یزید، از مؤذن، «الله اکبر» شنید، گفت: «من بزرگوارترم». به نظر روزبهان چون با یزید در
الوهیت مستغرق بود و در ربوبیت با یزید نبود، بلکه همه حق بود، چنین گفت.
با یزید در شطح دیگری میگوید: «الهی تو آیینه گشتی مرا و من
آیینه گشتم تو را». به نظر روزبهان چون حق آیینه شد،
عاشق را محل مشاهده رضاست و چون عارف آیینه شد، محل تجلی بقاست.
با یزید میگوید: «حق به من گفت که همه بندهاند جز تو»؛ یعنی تو دوستی در منزل عشقی و ایشان در طلب. تو مرادی، ایشان مرید.
شایان ذکر است که از فصل ۲۰۰ تا ۳۵۶ و هم چنین از فصل ۴۸۱ تا ۴۸۶ کتاب در باره ی شطحیات حسین بن منصور حلاج است که قمست اعظم کتاب را به خود اختصاص داده است و از بین شطحیات حلاج، «انا الحق» از همه معروف تر است. اینک به برخی از شطحیات وی اشاره میکنیم:
۱. «جمله
حجاب ببریدم تا جز حجاب عظمت نماند، آنگه گفت که
روح را بدل کن! گفتم: نمیکنم. مرا رد کرد به
خلق و مرا بدیشان فرستاد».
۲. «شاهد شدم مولای خود را عیانا».
۳. «منم یا تویی؟ حاشا از
اثبات دویی! هویت تو در لائیت ماست».
روزبهان، از فصل ۲۷۸ تا ۳۵۶ به شرح کتاب «طواسین» حلاج پرداخته، سپس از فصل ۳۵۷ تا ۴۶۱، به تبیین واژگان عرفانی میپردازد و خاتمه کتاب را به توضیح الفاظ مشکله اختصاص میدهد.
نرم افزار جامع عرفان، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.