شرایط انتاج قیاس مرکب از حملیه و شرطیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شرایط انتاج قیاس مرکب از حملیه و
شرطیه، بهمعنای شرایط لازم برای نتیجهبخش بودن
قیاس اقترانی شرطی مرکب از حملیه و
شرطیه است.
قیاس اقترانی
شرطی مرکب از
حملیه و
شرطیه دارای دو قسم اصلی است:
۱. قیاس مرکب از حملیه و
شرطیه متصله؛
۲. قیاس مرکب از حملیه و
شرطیه منفصله.
قیاس مرکب از حملیه و
شرطیه متصله، از اقسام قیاس اقترانی
شرطی است. مثال: "هذا الشئ انسانٌ، و کلّما کان الشئ انساناً کان حیواناً. فهذا الشئ حیوانٌ".
حد وسط در قیاس مرکب از حملیه و
شرطیه (اعم از متصله و منفصله)، جزء تامِ از
قضیه حملیه و جزء غیر تام از
قضیه شرطیه خواهد بود. این نوع قیاس، دارای چهار صنف است و نتیجه در هر چهار صنف
قضیه شرطیه متصلهای است با دو جزء: یکی از آن دو، آن جزء از متصله است که مشتمل بر حدّ وسط نیست؛ و جزء دیگر، نتیجه قیاس متشکل از جزء دیگر متصله (که مشتمل بر حدّ وسط است) و
قضیه حملیه است.
تفصیل این چهار صنف و شرایط انتاج آنها به این شرح است:
۱.
قضیه شرطیه متصله
صغرا واقع شده و حدّ وسط، در جزء دوم (
تالی) باشد. مثل: "کلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (د)، و کلّ (د) (ه)، فکلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (ه)".
۲.
قضیه شرطیه متصله
کبرا واقع شده و حدّ وسط، در جزء دوم (تالی) باشد. مثل: "کلّ (ج) (ب)، و کلّما کان (د) (ز) فکلّ (ب) (ا)، فکلّما کان (د) (ز) فکلّ (ج) (ا)".
همان طور که در مثالهای مذکور ملاحظه میشود، در این دو صنف (که مقدّم
قضیه شرطیه مشتمل بر حد وسط نیست) مقدّم
قضیه شرطیه عیناً به عنوان مقدّم نتیجه قرار میگیرد.
۳.
قضیه شرطیه متصله صغرا واقع شده و حدّ وسط، در جزء اول (
مقدم) باشد. مثل: "کلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (د)، و کلّ (ب) (س)، فکلّما کان (ا) (س) فکلّ (ج) (د)".
۴.
قضیه شرطیه متصله کبرا واقع شده و حدّ وسط، در جزء اول (مقدّم) باشد. مثل: "کلّ (ج) (ب)، و کلّما کان (ب) (ز) فکلّ (د) (ا)، فکلّما کان (ج) (ز) فکلّ (د) (ا)".
همان طور که در مثالهای مذکور ملاحظه میشود، در صنف سوم و چهارم، نتیجه تالیف بین مقدم
شرطیه و
قضیه حملیه به عنوان مقدّم نتیجه قرار میگیرد.
اگر
قضیه متصله، موجبه باشد از جهت صورتبندی (دارا بودن اشکال اربعه)، و از جهت شرایط اشکال (به لحاظ
کمّ و
کیف)، و از جهت نتایج، درست شبیه
قیاس اقترانی حملی است و اما اگر
قضیه متصله، موجبه باشد در صورتی منتج است که قیاس حاصل از تالیف حملیه و
نقیض تالی متصله، در هر یک از اَشکال اربعه که صورت میپذیرد، مشتمل بر شرایط همان شکل باشد. دلیل این
شرط آن است که سالبه متصله را به موجبه متصلهای تحویل میبریم که به حسب کمّ (جزئیت و کلیت) و مقدّم با سالبه هماهنگ است ولی به حسب تالی با آن مناقض است و تبدیل متصله سالبه به موجبه، حکم قسم اول را پیدا میکند که در هر یک از اَشکال اربعه که صورت میپذیرد، باید مشتمل بر شرایط همان شکل باشد.
مثال: "لیس البتة اذا کان (ا) (ب) فلیس کلّ (ج) (د)؛ و کلّ (د) (ه). فلیس البتة اذا کان (ا) (ب) فلیس کلّ (ج) (ه)".
برهان: سالبه مذکور را به موجبه: "کلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (د)" تحویل میبریم زیرا هر دو متصلهای که در مقدّم و کمّ توافق داشته و در کیف مختلف بوده و تالی نقیضِ همدیگر باشند با همدیگر متلازم و
متعاکس خواهند بود و نتیجه قیاس مرکب از این متصله موجبه و
قضیه حملیه عبارت است از: "کلّما کان (ا) (ب) فکلّ (ج) (ه)". لازم این
قضیه عبارت است از: "فلیس البتة اذا کان (ا) (ب) فلیس کلّ (ج) (ه)". و این همان مطلوب است.
شرط انتاج دو صنف اخیر، دو چیز است:
۱. صدق مقدّم
قضیه متصله؛
۲. یکی از دو امر؛ یا حملیه و مقدّم متصله، منتجِ مقدّم نتیجه باشند، و یا حملیه و مقدّم نتیجه، منتجِ مقدّم متصله باشند، یعنی واجد شرایط اَشکالی باشند که دو قیاس مزبور، در آن شکل صورت میپذیرند.
قیاس مرکب از حملیه و
شرطیه منفصله، از اقسام قیاس اقترانی
شرطی است. در این قیاس،
قضیه حملیه یا واحد است یا متعدد.
در صورت اول،
قضیه حملیه باید
موجبه، و
صغرا قرار گیرد و
محمول حملیه، موضوع در همه شقوق منفصله واقع شود و
قضیه منفصله، باید
قضیه کلیه باشد و
قیاس، به صورت
شکل اول باشد. این صورت دارای چهار ضرب است و نتیجه در این ضروب به حسب
کیفیت تابع کبرا، و به حسب
کمیت تابع صغرا میباشد.
ضروب این صورت و نتایج آنها عبارتند از:
۱.
حملیه موجبه کلیه و
منفصله موجبه کلیه؛ مثل: "کلّ (ا) (ب)؛ و دائماً کلّ (ب) اما (ج) و اما (د). فکلّ (ا) اما (ج) و اما (د)".
۲.
حملیه موجبه جزئیه و منفصله موجبه کلیه؛ مثل: "بعض (ا) (ب)؛ و دائماً کلّ (ب) اما (ج) و اما (د). فبعض (ا) اما (ج) و اما (د)".
۳. حملیه موجبه کلیه و
منفصله سالبه کلیه؛ مثل: "کلّ (ا) (ب)؛ و لا یکون البتة (ب) اما (ج) و اما (د). فکلّ (ا) لا یکون البتة اما (ج) و اما (د)".
۴. حملیه موجبه جزئیه و منفصله سالبه کلیه؛ مثل: "بعض (ا) (ب)؛ و لا یکون البتة (ب) اما (ج) و اما (د). فبعض (ا) لا یکون البتة اما (ج) و اما (د)".
مثال: "هذا عددٌ؛ و دائماً اما ان یکون العدد زوجاً او فرداً. فهذا اما ان یکون زوجاً او فرداً".
صورت دوم (تعدد
قضیه حملیه) در جایی است که
قضیه منفصله، صغرا واقع شود. تعداد حملیات در این صورت، به عدد اجزای
قضیه منفصله است. و همه قضایای حملیه با هر جزء منفصله دارای وجه اشتراک بوده و همه اجزای منفصله نیز با همدیگر وجه مشترک خواهند داشت.
این صورت اگر در قالب شکل اول
تالیف شود "
قیاس مقسم" و "
استقرای تام" نامیده میشود.
مثل: "کلّ متحرک اما ان یکون حیواناً و اما ان یکون نباتاً و اما ان یکون جماداً؛ و کلّ حیوان جسمٌ و کلّ نبات جسمٌ و کلّ جماد جسمٌ. فکلّ متحرک جسمٌ". در این صورت، منفصله و همه اجزای آن باید موجبه بوده و
قضیه حملیه باید کلیه باشد و اما این صورت اگر در قالب
شکل دوم تالیف شود باید اجزای نفصله و اجزای حملیات،
شروط شکل دوم قیاس حملی را داشته باشند. این صورت، در قالب
شکل سوم تالیف نمیشود.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
•
مظفر، محمدرضا، المنطق. • فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان.
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
•
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. •
ابنسینا، حسین بن عبدالله، النجاة. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «شرایط انتاج قیاس مرکب از حملیه و شرطیه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۱/۲۱.