شخصیتشناسی مردم کوفه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله سعی بر این است با تکیه بر واقعه عاشورای سال ۶۱ قمری از دو بعد به شخصیت شناسی مردم
کوفه پرداخته شود. ۱. بررسی حدود و ثغور مسائل و شبهات مطرح نسبت به رهبران و مردم کوفه ۲. پاسخ به سؤالات. در این راستا در ابتدا نکاتی چند راجع به مردم کوفه و رهبران متذکر میگردیم.
کوفه منطقهای حاصلخیز در سمت غربی
رود فرات است که بنابر نظر مشهور در سال ۱۷ قمری
به علت موقعیت جغرافیایی و متناسب بودن
آب و
هوا به عنوان محل
اسکان نیروهای نظامی که به فتوحات در شرق اسلامی اشتغال داشتند، انتخاب گردید.
هر چند پیشینه تاریخی آن را به روزگار پیشدادیان نیز رسانیدهاند.
کوفه یکی از مناطق استراتژیک است که وقوع برخی رخدادهای تاثیرگذار در این ناحیه آن را از سایر نقاط
جهان اسلام متمایز ساخته است. انتخاب آن به عنوان مرکز
حکومت توسط
امام علی (علیهالسّلام)؛ مرکز ثقل قرار گرفتن آن در بسیاری از قیامها از عاشورای سال ۶۱ گرفته تا قیامهای
علویان و
عباسیان؛ و همچنین مطرح بودن به عنوان یکی از مراکز علمی، آن را حائز اهمیت ساخته است.
از سوی دیگرعکس العملهایی که در طول
تاریخ، مردم کوفه نسبت به مسائل نشان دادهاند، باعث ایجاد نوعی نگرش خاص نسبت به رهبران و نیز مردم شده است. مردم کوفه به عنوان افرادی دمدمی مزاج و پیمان شکن نسبت به رهبران شناخته شدهاند. درباره رهبران نیز این سؤال مطرح است که چرا با وجود این خصیصه اخلاقی کوفیان، همواره به آنان چشم
امید بستهاند.
در بدو تاسیس کوفه اولین ساکنان آن را قبایل نزاری و یمنی تشکیل میدادند؛ اما به مرور زمان و گسترش فتوحات، سایر قبایل و عناصر غیر عرب که شامل موالی (اسیران جنگی، روستائیان و کشاورزان، پیشه وران و صنعت گران، تازه
مسلمانان)، حمراء دیلم، اسواران، (اسواران در اصل سپاهی غیر ایرانی بودند که
یزدگرد آنان را از بین اهالی سند فراهم آورده بود و بعد سپاهیانی از ایرانیان نیز به آنان پیوسته بودند.) سیابجه (از اهالی سوماترا که از طریق
خلیج فارس به این منطقه کوچ نموده بودند.) میشدند به ترکیب جمعیتی شهر اضافه گشتند.
جمعیت کوفه در سالهای اول تاسیس بالغ بر ۲۴هزار نفر و در سال۶۰ قمری در حدود ۱۴۰هزار نفر تخمین زده میشود.
و این در حالی است که جناب
مسلم بن عقیل در نامه خویش به
امام حسین (علیهالسّلام) تعداد
بیعت کنندگان را بیست هزار تن دانست.
شیعیان اعتقادی (کسانی که
ائمه (علیهمالسّلام) را به عنوان
امام و جانشین
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبول داشتند.) تنها بخش کوچکی از مردم کوفه را تشکیل میدادند. در زمان بیعت با امام علی (علیهالسّلام) ایشان تنها پنجاه نفر
شیعه اعتقادی داشتند.
در زمان
قیام امام حسین (علیهالسّلام) نیز بسیاری از همین
شیعیان در دوران
معاویه دستگیر شده و یا به
شهادت رسیده بودند و از زمان
امام صادق (علیهالسّلام) بود که به تدریج
شیعیان اعتقادی در این
شهر رو به گسترش نهادند. سایر افراد جزء
شیعیان سیاسی ایشان به حساب میآمدند و این در حالی بود که حتی در زمان امام صادق (علیهالسّلام) بخشی از مردم کوفه پیرو فرقههای
اهل سنت به شمار میرفتند.
حتی برخی از آنان
یهودیان و
مسیحیانی بودند که در ناحیه کوفه اسکان داده شده بودند.
هرچند کوفیان
مسلمان شده بودند؛ اما مواردی چند که نشانههای سنت جاهلی در بین آنها بود، باعث
اختلاف در بین آنها میشد. برتری طلبی قبیلهای، قدرت طلبی رؤسا، احساس برتری عربها نسبت به موالی از نمونههای آن به شمار میرود.
بررسی دیدگاه رهبران نشانگر دوگانگی رفتار کوفیان میباشد. به عنوان نمونه
عمر درباره مردم کوفه میگوید: «از شما مردم کوفه چه کشیدم! اگر مسلمان
متقی را بر شما فرمانروایی دهم، میگویید ضعیف است و اگر گناهکاری را
حکومت دهم، میگویید
فاسق است».
امام علی (علیهالسّلام) نیز از یک سو میفرمایند: «من شما را از میان همه شهرها برگزیدهام و بر آن هستم که در میان شما فرود آیم زیرا از
مودت و
محبت شما نسبت به خود که به خاطر
خدا و پیامبر است، اطلاع دارم.»
و از سویی دیگر میفرمایند: «بدنهای شما در کنار هم، اما افکار و خواستههای شما پراکنده است. سخنان ادعایی شما سنگهای سخت را میشکند؛ ولی رفتار سست شما دشمنان را امیدوار میسازد...».
دقت در گزارشهای تاریخی نشانگر این واقعیت است که موضع گیری رهبران در قبال مردم کوفه بدین گونه نبوده است که با توجه به سابقه بد کوفیان باز هم به همان نحوه پیشین به مردم کوفه
اعتماد نمایند.
امام حسین (علیهالسّلام) در زمان
معاویه سیاست امام حسن (علیهالسّلام) را ادامه داده
و تنها پس از
مرگ معاویه و
اجبار یزید در انتخاب دو گزینه
بیعت و یا کشته شدن بود
که در پی بیعت مردم کوفه به آنان پاسخ مثبت دادند. آن هم بدین صورت بود که در ابتدا به نامههای آنان پاسخی ندادند
و با اصرار آنان بود که ایشان
مسلم بن عقیل را به کوفه فرستادند تا با سنجش اوضاع به سمت کوفه حرکت نمایند و در نهایت در مرحله سوم بود که امام (علیهالسّلام) با
خانواده خویش به سمت کوفه حرکت نمودند.
اما با تغییر اوضاع
سیاسی در کوفه وقایع شکل دیگری یافت و بیعت کنندگان با امام حسین (علیهالسّلام) دست به موضع گیریهای مختلفی زدند.
اما به هر حال این که دیدگاههای دوگانه رهبران، کل افراد کوفه را در بر میگیرد یا عدهای خاص، و موضع گیریهای بیعت کنندگان، سؤالهایی است که در بخش بعدی به آن پرداخته میشود.
حال با توجه به نکاتی که به آن اشاره گردید از دو زاویه عوامل درونی و بیرونی به شخصیت شناسی مردم کوفه پرداخته میشود.
حضور
صحابه، سرشناسان و دلاوران
عرب در کوفه، موقعیت جغرافیایی، گرایش مردم کوفه به ائمه (علیهمالسّلام) و به خصوص بی توجهی مردم
مکه و
مدینه نسبت به
اهل بیت (علیهمالسّلام) باعث شده بود که ائمه (علیهمالسّلام) به این منطقه حتی نسبت به
شیعیان سیاسی خویش توجه خاصی نشان دهند. خاصه این که یمنیهای ساکن کوفه برخلاف مردم مکه به علت این که توسط حضرت علی (علیهالسّلام) با
اسلام آشنا شده بودند، جزء دوستداران ایشان به شمار میرفتند. فرمایش
امام سجاد (علیهالسّلام) که: «در مکه و مدینه بیست مرد نیست که ما اهل بیت را دوست داشته باشد.»
دلیل این توجه را با وجود همه کاستیهای موجود در مردم کوفه آشکار میسازد.
وجود
صحابه و
تابعین بنام و ائمه
معصومین (علیهمالسّلام) در کوفه باعث ایجاد نوعی روشن بینی و ژرف نگری در کوفیان شده بود. لذا برخلاف سایر شهرها که نمونه بارز آن
شام میباشد، از تقلید کورکورانه دوری کرده و به راحتی تن به
اطاعت از حاکمان نمیدادند.
این مساله از سوئی به عنوان یک نکته مثبت به شمار میرود و از سویی دیگر در جایی که عدم
معرفت نسبت به ائمه (علیهالسّلام) باعث نافرمانی آنها میشد، نقطه منفی است. لذا
افراط و تفریطهایی را از سوی افرادی چون
خوارج و فرصت طلبان شاهد هستیم.
وجود قبایل و طوایف مختلف با دیدگاههای گوناگون، در حالی که به فرموده امام علی (علیهالسّلام) در زمان بیعت،
اسلام آنان با اسلام حقیقی فاصله داشته و
دنیا طلبی جای آن را گرفته است؛
یکی دیگر از عوامل ناهماهنگی در تصمیمات به شمار میرود.
نکته پایانی و حائز اهمیت درباره بیعت کنندگان با امام حسین (علیهالسّلام) این است که هیچ کدام از کوفیان گمان نمیبردند که نتیجه کار آنان به شهادت امام حسین (علیهالسّلام) بیانجامد و این امر از سخن
حر ریاحی، فرمانده لشکریان کوفه و پیوستن به سپاه امام (علیهالسّلام) در روز
عاشورا مشخص میباشد.
دستهای از بیعت کنندگان به علت فضای
سیاسی موجود ناچار به اتخاذ موضع گیریهای مختلفی شدند. عدهای از
شیعیان همچون
هانی بن عروه پیش از عاشورا در کوفه به
شهادت رسیدند.
عدهای نیز دستگیر شدند.
برخی هم در کوفه مخفی شدند. تعدادی نیز همچون
حبیب بن مظاهر به صورت مخفیانه به
امام ملحق گشتند.
عدهای از کوفیان نیز که به
اجبار با سپاه همراه شده بودند، یا در نیمه راه فرار کرده
و یا با شیوههای گوناگون به امام ملحق گردیدند.
اما تاسف آور این که گفته میشود سپاهی که با امام جنگید، با وجود تمام اتمام حجتها همه از کوفیان بوده و یک نفر از اهل شام نیز با آنان نبود.
یکی از کوفیان که به امام پیوست چنین میگوید: «
اشراف همگی بر ضد تو هستند؛ اما بقیه مردم قلوبشان با توست هرچند فردا به روی تو
شمشیر خواهند کشید.»
در واقع این گروه از کوفیان میباشند که امام علی (علیهالسّلام) درباره آنان میفرمایند: «ای کوفیان! گرفتاری من با شما در دو سه چیز خلاصه میشود: کرهایی صاحب
گوش، لالهایی
زبان دراز و کورانی که
چشم دارند. نه در برخوردها آزادگی و صداقتتان هست و نه در هنگامه گرفتاری برادرانی مورد اعتمادید.»
نکته دیگر این که هر چند عدهای از روی
اعتقاد با
ائمه (علیهمالسّلام) بیعت مینمودند و به برتری ائمه (علیهمالسّلام) اعتقاد داشتند، اما با باز شدن فضای
سیاسی جهت کسب منافع که نمونه آن را در
طلحه و
زبیر میتوان دید، با ایشان بیعت مینمودند. عامه مردم نیز تابع رهبران قوم خویش بودند. هر چند مخالفین و هواداران
بنی امیه که با ائمه (علیهمالسّلام) بیعت ننمودند را نباید فراموش نمود.
عدهای از مردم از یک سو نه توان جو خفقان آور دستگاه حاکمه را داشتند و نه تحمل
عدالت افرادی همچون حضرت علی (علیهالسّلام) را.
۱. به علت روحیه خاص مردم کوفه، سران حکومت گاه کسانی را بر این منطقه حاکم مینمودند که با ایجاد جوی سخت گیرانه آنان را کنترل نمایند. پس از بیعت مردم با
امام حسین (علیهالسّلام) یزید حاکم قبلی را برکنار کرده و
عبیدالله را بر کوفه گماشت. وی چنان جو خفقان آوری به وجود آورد که
جرأت هرگونه اعتراض و حرکتی را از مردم گرفت.
۲. از سوی دیگر دشمنان از هر راه ممکن سعی در جذب نیروهای طرفدار ائمه (علیهمالسّلام) و مخالفین خویش داشتند و در غیر این صورت به حذف فیزیکی آنان اقدام مینمودند. چنان چه در
کربلا عمر سعد با ملک
ری و لشکریان کوفه با چند
دینار دنیا را بر
آخرت برگزیدند.
حتی
شمر به بهانه این که
حضرت عباس (علیهالسّلام) از طرف
مادر با او هم
قبیله بود، در صدد جداسازی ایشان از سپاه امام (علیهالسّلام) بود.
ضمن جداسازی
شیعیان راستین که همواره
جان خویش را در راه
حقیقت فدا نموده و مورد تمجید رهبران الهی بودهاند، لازم است به این نکته توجه نماییم که این امر از سوی دشمنان
آگاه و یا دوستان
غافل دستاویزی جهت پایین آوردن شأن
شیعیان با تعمیم دادن رفتار برخی کوفیان با عناوینی چون پیمان شکنی و سست عنصری نگردد.
نکته دوم درباره سایر افراد کوفه این که اعتقاد به برتری اهل بیت (علیهمالسّلام) و در عین حال برگزیدن زندگی و منافع دنیوی و به عبارتی دیگر
علم بدون
عمل، نتایجی را در برداشت که سرانجام آن شهادت بزرگوارانی چون امام حسین (علیهالسّلام) و نیز بدنامی در دنیا و خسران ابدی را برای آنان در پی داشت. و اما به حکم آیه
«فاعتبروا یا اولی الابصار» چه خوب است بدین
سؤال پاسخ دهیم که اکنون ما در قبال امام عصر خویش چه موضعی اتخاذ نمودهایم؟
امید است با
تقویت نکات قوت و اصلاح نقاط منفی زمینه ساز
ظهور باشیم.
و سخن پایانی این که: «
سوگند به خدایی که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به
حق مبعوث کرد سخت
آزمایش میشوید چون دانهای که در غربال بریزند یا غذایی که در دیگ گدازند... آنان که سابقهای در
اسلام داشتند و تاکنون منزوی بودند بر سر کار میآیند و آنها که به ناحق پیشی گرفتند، عقب زده خواهند شد.
کوفه؛
اعزام مسلم به کوفه؛
کوفه در عصر ظهور.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله، «شخصیتشناسی مردم کوفه».