شجر اخضر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شجر اخضر:
(جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا) شجر اخضر: چرا قرآن تعبير به «شجر اخضر» كرده است؟
چون فقط
«شجر اخضر» است كه مىتواند «آتشگيره» (وقود) براى ما بسازد و گرما و نور را به شكل مرموزى در چوب سرد و مرطوب خود نگاه دارد، اما به محض اينكه خشكيدند، عمل كربنگيرى و ذخيره انرژى آفتاب تعطيل مىشود.
از اين گذشته، تعبير
«شجر اخضر» تعبيرى مناسب و زيباست، زيرا چوبهاى درختان سبز هنگامى كه با يكديگر
اصطكاک قوى پيدا كنند جرقه بيرون مىدهند، جرقهاى كه مىتواند مبدأ آتشافروزى شود.
روى اين اصل تعبير فوق هم ترسيم زيبايى است از چهره رستاخيز انرژیها و هم يک معجزه علمى جاويدان از قرآن مجيد و از سوى ديگر به عظمت قدرت خدا پى مىبريم كه آتش را در دل آب و آب را در دل آتش حفظ كرده است.
به موردی از کاربرد
شجر اخضر در
قرآن، اشاره میشود:
(الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ) (همان كسى كه براى شما از درخت سبز، آتش آفريد و شما به وسيله آن، آتش مىافروزيد.»)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه توقدون مضارع ايقاد است كه به معناى شعلهور ساختن آتش است. و اين آيه شريفه در اين صدد است كه استبعاد از زنده كردن استخوان مرده را برطرف كند. استبعاد از اينكه چگونه ممكن است چيزى كه مرده است زنده شود با اينكه مرگ و زندگى متنافيند؟ جواب مىدهد: هيچ استبعادى در اين نيست، براى اينكه آب و آتش هم با هم متنافيند، مع ذلک
خدا از درخت تر و سبز آتش براى شما قرار داده و شما همان آتش را شعلهور مىكنيد.
و مراد از شجر - به طورى كه در بين
مفسرین معروف است درخت مرخ- به فتحه ميم و سكون را و خا- و درخت عفار- به فتحه عين- است كه اين دو درخت، چنين وضعى دارند كه هر گاه به يكديگر ساييده شوند مشتعل مىگردند و در قديم مردم براى تهيه آتش قطعهاى از شاخه اين درخت و قطعهاى ديگر از شاخه آن مىگرفتند، و با اينكه سبز و تر بودند، عفار را در زير و مرخ را روى آن قرار داده و به يكديگر مىساييدند، و هر دو به اذن خدا آتش مىگرفتند. پس مرده را زنده كردن، عجيبتر از مشتعل كردن آتش از چوب تر نيست، با اينكه آب و آتش دو چيز متضادند.
آيه مورد بحث، ناظر بر مسئله
معاد است به اين معنى وقتى كه خداوند قادر است براى
انسان، از «درخت سبز» آتش بيافريند مسلما قدرت دارد كه بر استخوانهاى پوسيده، بار ديگر لباس حيات بپوشاند. آيه مىگويد: «همان كسى كه براى شما از درخت سبز آتش آفريد»
گاهى به ذهن مىرسد كه چرا قرآن در اين جا تعبير به «شجر اخضر» (درخت سبز) كرده است؟ در حالىكه آتش افروختن با چوب تر بسيار مشكل است، چه خوب بود به جاى آن «شجر يابس» (چوب خشک) مىفرمود، تا با اين تعبير سازگار باشد! ولى نكته جالب اينجاست كه تنها درختان سبزند كه مىتوانند عمل كربنگيرى و ذخيره نور آفتاب را انجام دهند، درختان خشک اگر صدها سال در معرض تابش آفتاب قرار گيرند ذرّهاى به ذخيره انرژى حرارتى آنها افزوده نمىشود و تنها موقعى قادر بر اين كار مهم هستند كه سبز و زنده باشند.
بنابراين، فقط «شجر اخضر» است كه مىتواند «آتشگيره» (وقود) براى ما بسازد و گرما و نور را به شكل مرموزى در چوب سرد و مرطوب خود نگاه دارد، اما به محض اينكه خشكيدند، عمل كربنگيرى و ذخيره انرژى آفتاب تعطيل مىشود.
از اين گذشته، تعبير «شجر اخضر» تعبيرى مناسب و زيباست، زيرا چوبهاى درختان سبز هنگامى كه با يكديگر
اصطكاک قوى پيدا كنند جرقه بيرون مىدهند، جرقهاى كه مىتواند مبدأ آتشافروزى شود.
روى اين اصل تعبير فوق هم ترسيم زيبايى است از چهره رستاخيز انرژیها و هم يک معجزه علمى جاويدان از
قرآن مجید و از سوى ديگر به عظمت قدرت خدا پى مىبريم كه آتش را در دل آب و آب را در دل آتش حفظ كرده است.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «شجر اخضر»، ج۲، ص۴۶۳.