شبه (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شِبْه (به کسر شین و سکون باء) و
شَبَه (به فتح شین و باء) از
واژگان قرآن کریم به معنای مثل و نظیر و شبیه است.
شبهه آن است که دو چیز در اثر مماثلت از همدیگر تشخیص داده نشوند.
آیات متشابه، آیاتی هستند که مراد
خدا از آنها روشن و قطعی نیست و تمیز داده نمیشود، ولی
آیات محکمات، آیات یک بعدیاند که مراد از آنها معلوم است. به آیات محکمات ام الکتاب گفته میشود. در اینکه چرا آیات متشابه در
قرآن آمده، اقوالی ذکر شده است.
شِبْه و
شَبَه به معنای مثل و نظیر است. همچنین است شبیه.
شبهه آنست که دو چیز در اثر مماثلت از همدیگر تشخیص داده نشوند.
(وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ) «
عیسی را نکشتند و به دار نزدند لیکن کار بر آنها مشتبه شد.»
تشابه بین الاثنین است مثل،
(تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ) ایضا متشابه نحو،
(وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ) مشتبه نیز بنا بر معنای اصلی بین الاثنین است چنانکه در اقرب آمده.
(وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ)(کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ اُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً) «هر زمان كه ميوهاى از آن، به آنان داده شود، مىگويند: «اين همان است كه قبلًا به ما روزى داده شده بود. (ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عالىتر است.)» و ميوههائى كه براى آنها آورده مىشود، همه (از نظر خوبى و زيبائى) يكسانند.»
(هُوَ الَّذِی اَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْکِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ..)آیات متشابه آنهائی است که مراد خدا از آنها روشن و قطعی نیست و تمیز داده نمیشود به عبارت دیگر محکمات آیات یک بعدیاند که مراد از آنها معلوم است، مثل
(اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ) ولی متشابهات آیات چند بعدی و دارای محامل بسیاراند که محتمل است هر یک از آنها مراد باشد. در «امم» گذشت که متشابهات با ارجاع به محکمات در حکم محکم میشوند.
متشابهات در آیه که وصف مقداری از آیات است غیر از متشابهی است که در آیه
(اللَّهُ نَزَّلَ اَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ..) واقع شده که آن وصف عموم
قرآن و مراد از آن تشابه آیات است از حیث خوبی نظم و محکمی اسلوب و بیان حقائق و غیره، ولی مراد از آن در
(وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ) با مقابله به محکمات آیاتی است که مراد از آنها بهمجرد دیدن و شنیدن روشن نمیشود بلکه دارای چند بعد است و به چند معنی احتمال دارد.
علت اینکه محکمات ام الکتابند، ظاهرا آنست که محکمات متضمّن بیان اصول مسلّمه
دین و پایههای آنند، مثل
(اللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ...) (اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ...) (اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُ...) (بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ...) (کُلٌّ اِلَیْنا راجِعُونَ...) (مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ...) (لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ اِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا...) (اَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها- وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ...) (یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ...) (اِنَّ الْاِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ اِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) و صدها آیات دیگر.
این آیات چنانکه میبینیم کاملا روشن و بیان پایههای دیناند که دین آنست بدانیم: معبودی جز
خدا نیست، زنده و ابدی و مدیر عموم
جهان است
ربّ العالمین است، آفریدن و
تدبیر در دست اوست، او آفریننده همه چیز است، حکومت همه در دست او و بازگشت همه بسوی اوست،
قیامت حتمی است مردهها همه زنده خواهند گشت. اگر جز خدا خدایانی بود آسمانها و زمین تباه میگشتند،
انسان در
آخرت هر آنچه کرده خواهد دید، همه در زیاناند جز اهل ایمان و عمل و...
علی هذا آنچه در «امم» گفته شد که علت ام الکتاب بودن آنست که متشابهات با برگشت به آنها بصورت محکم در میآیند، ظاهرا از درجه اعتبار ساقط است گرچه بعضی از متشابهات با ارجاع به محکمات بصورت محکم در میآیند.
اینکه علّت وجود متشابهات در قرآن چیست؟ وجوهی گفته شده از جمله:
اگر همه قرآن محکم بود مردم به اخبار آن اکتفا کرده و از نظر و
تدبّر بینیاز میشدند و فضل علما نسبت به دیگران روشن نمیشد و به ثواب تدبّر و
اتعاب نفس در استنباط معانی نائل نمیشدند.
بقول دیگر: معارف قرآنی بر دو قسم است یکی معارف عالیه که از حکم مادّه و افهام عادی خارجاند و شخص پس از شنیدن آنها بین حکم مادی و غیر مادی مردّد میشود مثلا در آیه
(اِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ) و
(وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ) بنظر میآید که احکام
ماده و
جسم در نظر است یعنی خداوند مانند شخص عادی در کمین است یا میآید.
دیگری معارف اجتماعی و احکام فرعیاند و چون این معارف دارای
ناسخ و
منسوخ است و از طرف دیگر قرآن به تدریج نازل شده این باعث ظهور متشابه در قرآن است.
نگارنده گوید: قول اول راجع است به اینکه خداوند برای ایجاد روحیه تدبّر، مقداری از آیات را متشابه فرستاده و مرجع قول دوم به این است که وجود متشابهات در قرآن طبیعی و لابد منه میباشد.
در اینجا وجه دیگری هست که از نظر نگارنده بسیار ارزنده است و آن اینکه وجود متشابهات سبب زنده ماندن و همیشه تازه بودن قرآن است و اگر متشابهات نبود، قرآن پیوسته تازه بودن خود را از دست میداد.
مثلا اگر شخصی داستان
جنگ چالدران را که میان قواء
شاه اسماعیل صفوی و
سلطان سلیم عثمانی اتفاق افتاد بخواند، دفعه اول کاملا شیرین و دلچسب خواهد بود، دفعه دوّم کمتر از اول و در دفعه سوّم دیگر احتیاج بخواندن نخواهد داشت و خواهد که کتاب آنرا بفروشد. زیرا با دو دفعه مراجعه همه مطالب بر وی روشن شده و جای ابهامی باقی نخواهد ماند. قرآن کریم نیز اگر همهاش محکم و واضح الدلاله بود موقعیت خود را از دست میداد، اینکه قرآن با این همه تفاسیر و مباحث در هر عصر احتیاج به تفسیر خاص دارد و آیات آن پیوسته معرکة الاراء و مورد بحث و تبادل نظر است، در اثر وجود متشابهات است. این آیات چند بعدی و حتی پنج بعدی و ده بعدی است که قرآن را زنده نگه داشته و پیوسته مطرح انظار نموده است.
علی هذا اگر همه قرآن محکمات بود آن وقت این کلام آسمانی موقعیت کنونی خود را نداشت و مطرح انظار صاحب نظران نبود، از طرف دیگر اگر همهاش متشابهات بود مورد خردهگیری واقع میگردید، که چرا همهاش چند پهلو و چند بعدی است، ولی وجود محکمات در بیان اصول مسلّمه دین، و وجود متشابهات در پشتوانه بودن، به تازگی ابدی قرآن، هر دو مکمّل همدیگراند و این کتاب مبین با این دو بال عظیم به پرواز آمده و روی این دو رکن اساسی قرار گرفته است و هر یک بدون آن دیگری ناقص خواهد بود.
بهتر است آیه را بار دیگر از نظر بگذرانیم:
(هُوَ الَّذِی اَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْکِتابِ وَ اُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَاَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَاْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَاْوِیلَهُ اِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ اِلَّا اُولُوا الْاَلْبابِ.)این آیه موقعیّت هر دو از محکمات و متشابهات را روشن میکند و این دو قسمت تشکیل دهنده کتابند، آنانکه روی اغراض فاسد و فتنهجوئی به متشابهات میچسبند مورد ملامت و ذم قرار گرفتهاند، ولی راسخون در علم هماناند که با همیّت هر دو قسمت اذعان کرده و گویند به قرآن
ایمان آوردیم، همهاش از جانب
پروردگار ماست.
از آیه کاملا روشن میشود که باید موقعیّت هر دو قسمت محفوظ باشد و منحرفان و مریض القلبها نباید متشابهات را دستاویز اغراض خویش قرار دهند، حال آنکه خداوند آنها را برای غرض خاصّی متشابه نازل فرموده است. این وجه که ذکر شد از نظر نگارنده چنانکه در ابتداء گفتم بسیار متین و ارزنده است.
(اللَّهُ نَزَّلَ اَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ) این متشابه بودن بر خلاف آیه قبل، شامل تمام قرآن است و مراد از تشابه مشابهت آیات در هدف و مقصود و میل بعضی به بعضی و توضیح بعضی به بعض دیگر است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «شبه»، ج۴، ص۲-۶.