سیداحمد خسروشاهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خاندان خسروشاهی از خاندانهای اصیل فقهی و روحانی
آذربایجان است که
روحانیت و
فقاهت در آن دودمان سالیان متمادی ـ شاید ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال ـ جریان و استمرار داشته است.
یکی از این علما آیتالله سید
احمد خسروشاهی میباشد.
بزرگان بسیاری از این خاندان در عرصه دانش و فضیلت ظهور کردهاند. برخی از آنها از ستارگان پر فروغ
علم و فضیلت به شمار میروند که از جمله آنها میتوان آیتالله
سیدابوالحسن خسروشاهی، از علمای
قرن سیزدهم هجری را نام برد. این مرد بزرگ که یکی از فقهای نامدار
شیعه است، جد
اعلای خاندان خسروشاهی به شمار میرود. فرزانگانی که از این خاندان در عرصه
اجتهاد ظهور کردهاند، عبارتند از:
۱ ـ آیتالله
سید علی خسروشاهی: وی از علمای اواخر قرن سیزدهم بود که به
کربلا و
نجف اشرف هجرت کرد و در آن جا ماندگار شد.
۲ ـ آیتالله
سید محمد خسروشاهی: وی فرزند آیتالله سید
علی خسروشاهی و فقیهی فرزانه بود. او در سال ۱۲۶۸ هـ. ق. در کربلا متولد گردید و در حوزههای کربلا و نجف به درجات
عالی نایل گشت. وی از شاگردان
شیخ انصاری است و آثاری نیز از خود به یادگار گذاشته است. کتاب
مشکاة المصابیح در
اصول الفقه و رسالهای در وضع الفاظ و
حقیقت شرعیه از آثار اوست.
۳ ـ آیتالله
سید محمد حسینی خسروشاهی : وی فرزند آیتالله سید
علی خسروشاهی است و در سال ۱۳۱۲ هـ. ق. در کربلا متولد شد و نزد بزرگانی چون شیخ انصاری به کمالات علمی و معنوی نایل گشت.
از وی آثاری چون مشکوة المصابیح فی التعادل و التراجیح، رسالة فی
التقیه، رسالة الباریه، رسالة فی بیان وضع الالفاظ و الحقیقة الشرعیه به چاپ رسیده است.
شیخ
آقا بزرگ تهرانی در
الذریعه، کتاب الاوضاع اللفظیة وی را معرفی کرده است.
۴ ـ آیتالله سید
احمد خسروشاهی، جد آقا سید
احمد در سال ۱۲۲۸هـ. ق. در
تبریز متولد گردید و پس از فراگیری مقدمات و
فقه در تبریز، برای تکمیل دانش خود به نجف هجرت نمود و از محضر بزرگانی چون حاج
میرزا حبیب الله رشتی،
فاضل ایروانی و آقا
شیخ حسن ممقانی ـ که از استادان معروف
حوزه علمیه در عصر خود بود ـ چندین سال بهره برد. او از جمله شخصیتهایی بود که در
عرفان و در مسیر معنویت نیز
سیر و سلوک کرده بود و به ایمان و
اخلاص شهرت داشت.
از سید
احمد، آثاری چون حجیة
القطع و الظن و
البرائة و حاشیه بر مشکوة المصابیح فی
التعادل و التراجیح به یادگار مانده است.
۵ ـ آیتالله
سید مرتضی خسروشاهی در سال ۱۳۷۲ هـ. ق. در تبریز متولد گردید و دروس مقدماتی را در زادگاه خویش فرا گرفت و سپس به
مشهد مسافرت نمود و در درس آیتالله
سید ابوالحسن انگجی و
میرزا ابوالقاسم جواهری شرکت کرد. وی مدتی نیز در درس
آیتالله نائینی و
آیتالله حایری یزدی شرکت کرد.
از وی آثار ارزشمندی چون
فوائد الافهام در شرح
قواعد الاحکام، نثارات الکواکب
علی خیارات المکاسب و رسائل جداگانه در مسائل متفرقه نیز به جای مانده است. آیت الله
سید ابوالفضل خسروشاهی، آیتالله سید
احمد خسروشاهی و آیتالله
سید هادی خسروشاهی از فرزندان آیتالله
سید مرتضی خسروشاهی هستند.
آیت الله سید
احمد خسروشاهی در ۲۶
ربیع الثانی ۱۳۳۰ هـ. ق. به
دنیا آمد و در دامان خاندان
علم و فضیلت پا به مکتب گشود. پدرش سید مرتضی خسروشاهی نخستین
معلم وی بود. پدرش مردی بود که علم و عمل و پارسایی او زبانزد خاص و عام بود و یکی از مراجع بزرگ و صاحب نفوذ خطه
آذربایجان به شمار میرفت.
سیداحمد نزد پدرش، مقدمات و قسمتی از سطح را فرا گرفت و سپس همراه پدرش، راهی شهرهای
سمنان و
مشهد گردید. این مسافرت به معنای
تبعید آیتالله سید مرتضی خسروشاهی به دو شهر یاد شده بود چون وی از جمله کسانی به شمار میرفت که در برابر سیاستهای فرهنگی رضاخان قد علم کرد و در جریان کشف
حجاب در سال ۱۳۱۴ ش. سخت بر آشفت. بدون تردید رژیم وقت این موضع گیری را از یک عالم بزرگی در موقعیت سید مرتضی آن هم در آذربایجان بر نمیتافت. فلذا چاره
حکومت در این بود که این عالم فرزانه را از تبریز که هسته مرکزی جریانات به شمار میرفت، دور سازد. آیتالله سید
احمد خسروشاهی هر چند در آن زمان در سنین جوانی بود، لکن هر چه بود، او نیز در کنار پدر، طعم تلخ تبعید و دور شدن از خانه و
زندگی را دریافت و از این سختیها و لحظههای تلخ زندگی پدر، درس آموخت.
وی پس از آن که در شهر مقـدس مشهد اقامت یافت، دومین مرحله از تحصیـلات خود را در جوار
امام رضا علیهالسّلام ، نزد استـادان بـزرگ
حوزه علمیه مشهد فرا گرفت.
در آن زمان، حوزه علمیه مشهد که به جهت حضور استـادان معروف، موقعیت مناسبی داشت، آقا سید
احمد را مدتها در مشهد ماندگار سـاخت و سرآغاز زندگی مبارک و توام با علم و فضیلت برای وی گردید. آیتالله حاج
حسین قمی، آیتالله
میرزا ابوالحسن انگجی و آیتالله آقـا
میرزا احمد آقا زاده خراسانی از استـادان بزرگ حوزه علمیه مشهد در آن عصر بودند.
آیت الله سید
احمد خسروشاهی پس از سپری شدن دوران تبعید پدر، همراه وی به تبریز بازگشت و نزدیک دو سال در این شهر، در کنار
پدر ماندگار گردید، لکن از این جهت که تبریز در آن روزگار حوزه علمیه باشکوهی نداشت، وی دوباره برای تحصیل علم هجرت دیگری را آغاز نمود و این بار برای تکمیل علوم و رسیدن به کمالات معنوی،
حوزه علمیه قم را برگزید. وی ۴ سال در محضر
آیتالله حایری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم زانوی
تواضع به
زمین زد و خوشه چین دانش و معارف آن بزرگ مرد علم و عمل بود و سپس مدتی نیز در درس آیتالله
سید محمدتقی خوانساری و آیتالله
سید محمد حجت کوه کمرهای شرکت کرد. و در
اصول و
فقه، به مراحل
عالی نایل گشت. وی در حوزه علمیه قم تدریس را آغاز کرد.
آثاری که از وی به جای مانده است، حکایت از تبحر ایشان در علوم مختلف دارد. آثار او که متاسفانه هنوز چاپ نشده است، عبارت است از:
۱ ـ رسالة فی حرمة التشبیه بالکفار (رساله در
حرام بودن
تشابه به کفار).
۲ ـ رسالة فی جواز النافلة لمن علیه الفریضه (رساله در جواز نافله برای کسی که
نماز واجب دارد).
۳ ـ رسالة فی المواعظ.
۴ ـ الحواشی
علی التبصره.
۵ ـ الحواشی
علی العروة .
آیت الله سید
احمد خسروشاهی پس از اقامت طولانی در قم، راهی آذربایجان گردید. داستان بازگشت وی به زادگاه خویش بسیار آموزنده است.
آیتالله اراکی که در آن زمان از فضلای حوزه علمیه قم به شمار میرفت و خود از نزدیک شاهد این ماجرا بود، پس از یاد آور شدن متن نامه آیتالله خوانساری به آیتالله سید مرتضی خسروشاهی، واقعه را این گونه بیان میکند: متن نامه آیتالله خوانساری به این شرح است:
بسمه
تعالیحضرت مستطاب حجةالاسلام و المسلمین حاج
سید مرتضی خسروشاهی دامت برکاته العالیه.
به عرض
عالی میرساند ان شاءالله
تعالی، مداوم در کمال استقامت و صحت موفق و مؤید باشید و این سال جدید بر وجود شریف و سایر بستگان محترم مبارک و مسعود باد... موضوع توقف حضرت معظم له (آقا سید
احمد) در قم مذاکره شد، موکول به اجازه حضرتعالی نمودند و البته چنین هم هست و توقف ایشان گذشته از اینکه برای خود ایشان روحا و جسما اصلح است، نظر به حال جامعه مسلمین و
حوزه علمیه و
اسلام هم رجاء به اصلحیت هست. لهذا
مقتضی است که حضرتعالی هم مفارقت ایشان بر خود هموار نموده و اجازه توقف ایشان را به خط شریف صادر فرمایید تا برای ایشان حجت باشد. در خاتمه، دوام
سعادت و سلامت وجود شریف را از درگاه خداوند متعال سائلم و ملتمس دعا.
والسلام
علیکم و رحمة الله و برکاته: المخلص (
محمد تقی خوانساری)
جالب این جاست که آیتالله سید مرتضی خسرو شاهی با درک نیاز اهالی به حضور عالمی چون سید
احمد، با ماندن وی در حوزه علمیه قم موافقت نمیکند و ایشان را به شهر تبریز فرا میخواند. ایشان نیز برخلاف میل باطنی خود که ماندن در قم بود،
رضایت خدا را در رضایت پدر میداند و راهی تبریز میگردد. آیت الله اراکی میگوید: «... در مورد نامهای که به خط من است، ابوی موافقت نکرد، ایشان نیز بلافاصله به تبریز مراجعت نمود... من به ایشان خیلی علاقه داشتم مردی مخلص بود و اهل علم و معرفت... و بعدها هر وقت به قم میآمدند، دیدار ما تجدید میشد...»
سادات خسروشاهی که در خطه
آذربایجان زندگی میکردند، به مردانی پاک، اصیل و با
ایمان و
اخلاص شهرت داشتند. از این میان، آیتالله سید
احمد آوازهاش بلندتر و اخلاصش زبانزد بود. سید
احمد در دوران جوانی که در
قم حضور داشت، پا به مسیر عرفان گذاشت و در این راه تلاشهای زیادی نمود و به مراحلی از سیر و سلوک نایل گشت. استاد وی در این طریق، مردی به نام آقا شیخ رضا بود که خود از انسانهای بزرگ و پارسا به شمار میرفت.
آیت الله آقا سید هادی خسروشاهی در این خصوص میگوید: «درباره چگونگی سیر و سلوک و مراحل عرفانی برادر بزرگوارش که آیتالله اراکی به آن اشاره میکند، شهید استاد
مطهری سخت پیگیر امر بود و حتی برای همین منظور، مشتاقانه به دیدار ایشان شتافت ولی اخوی اظهار نکرد و ظاهرا اکنون تنها آیتالله العظمی اراکی، آیتالله
سید حسن بدلا و شیخ العرفاء، آیتالله
میرزا حسن مصطفوی در این زمینه اطلاعاتی دارند... البته اخوی نکاتی در مورد استادشان به نام آقا شیخ رضا، به نگارنده آن هم پس از اصرار زیاد نقل کردند، با این شرط که به طور مکتوب جایی نقل نگردد. مرحوم اخوی اعتقاد عجیبی به این مرد ناشناخته داشت و وی را از اولیاءالله میدانست و پس از فوت آقا شیخ رضا میگفت: کمر من شکست و دیگر ره به جایی نبردم...»
در ارتباط با زهد و تقوای آیتالله سید
احمد خسروشاهی، گفته شده است:
«آن مرحوم به خلف ارشدش حاج سید مرتضی آقا نقل فرموده که در
نجف اشرف به
نماز شب مواظبت داشتم. بعضی از شبها که به واسطه کثرت مطالعه دیرتر میخوابیدم بیدار نمیشدم، هاتفی صدایم میکرد: آقا، آقا! یا میگفت: سید
احمد، سید
احمد! بیدار میشدم، شخص
هاتف را نمیدیدم، ولی پس از بیدار شدن میدیدم که
وقت نماز شب است. میدانستم که ملک است، چنان چه در روایات وارد شده که
مؤمن مواظب نماز شب را ملک بیدار میکند اگر بخواب بماند.»
آیت الله سید
احمد خسروشاهی در همان روزهای آغازین شکل گیری انقلاب اسلامی، از سال ۱۳۴۱ به این قافله پیوست و تا پیروزی ملت
ایران در برابر سلسله
پهلوی، در این مسیر قرار گرفت.
نقش وی در
انقلاب اسلامی ایران، رهبری و هدایت این جریان بود. او در کنار
امام خمینی و سایر بزرگان، در این جهت از هیچ تلاشی دریغ نورزید.
وی در کنار
شهید قاضی طباطبایی و سایر علمای انقلاب
تبریز، نهضت اسلامی را در
آذربایجان تقویت کرد و از این طریق در فراگیر ساختن حرکتهای اسلامی نقش بزرگی را ایفا نمود. اگر در تاریخ انقلاب، تبریز دومین شهری یاد میشود که پس از جریان قم، خروش بر میدارد، قطعا این زمینه و بستر خروش و حماسه مرهون تلاشهای بزرگانی چون سید
احمد خسروشاهی بود.
در سال ۱۳۴۱ در جریان خونین ۱۵ خرداد، وقتی امام خمینی از نیت تفرقه افکنانه رژیم مطلع میگردد که در صدد ایجاد اختلاف در بین
علما و بدبین ساختن برخی از بزرگان به نهضت است، پیش از هر گونه اقدام رژیم، افرادی را به مراکز استان و شهرهای مهم اعزام میکند و علمای بزرگ را از نیت دولت وقت آگاه میسازد و بزرگان را به استمرار حرکت انقلابی فرا میخواند. در این حرکت، مخاطب امام خمینی در آذربایجان آیتالله سید
احمد خسروشاهی و آیتالله سید
قاضی طباطباییبود که پیام امام خمینی توسط آیتالله
سید هادی خسروشاهی به علما میرسد. وی خاطرات خود را از این واقعه، این گونه به نگارش درآورده است:
«برادر بزرگوارم (آقا سیداحمد) روابط دوستانه و صمیمی با حضرت امام خمینی (قدس سره) از دوران تحصیل در قم داشت. در واقع، با امام در درس مرحوم آیتالله حایری مؤسس حوزه علمیه هم دوره بود و در
مدرسه دارالشفاء حجرهای در کنار حجره ایشان و آیتالله
سید صادق لواسانی داشت... و الفت بین امام و ایشان مشهود بود... در آغاز
قیام و پیش از حوادث خونین ۱۵ خرداد، آقای شیخ حسن صانعی به سراغ من آمد که حاج آقا با شما کار دارند... بلافاصله به خدمت ایشان رفتم، فرمودند: این حرکتی که از قم آغاز شده، اگر توسط آقایان علمای بلاد تاثیر و پی گیری نشود، دستگاه فکر میکند که قم تنها است، آن وقت نتیجه مطلوب به دست نمیآید. خوب است جناب
عالی به تبریز و دیگر بلاد آذربایجان تشریف ببرید و با آقای اخوی (آقا سید
احمد) و آقا مجتهدی و آقای
قاضی و بقیه علماء تماس بگیرید، موضوع را بگویید و خطرات را گوشزد کنید و متن تلگرافهای آقایان قم را نشان دهید تا آقایان بلاد هم اقدام کنند.»
امام خمینی هزینه سفر آیتالله سید هادی خسروشاهی را هم میپردازد. آیتالله خسروشاهی پیش از آن که
ساواک از جریان اطلاع یابد، با علمای آذربایجان صحبت میکند و پیام امام را به آنها میرساند. حاصل تلاشهای آیتالله خسروشاهی، بیداری مردم این سامان و پیوستن آذربایجان به انقلاب بود.
آری، انقلاب اسلامی چنان چه در شهرهایی چون
تهران و قم به رهبری روحانیت آگاه به گونهای فراگیر آغاز میگردد، در آذربایجان نیز این حرکت را روحانیون انقلابی روز به روز گسترده ساخته و
آتش آن را در دورترین نقاط این خطه شعله ور نگاه میدارند. هر چند در این مسیر با خطرات و مرارتهایی نیز روبرو میگردند.
آیت الله سید
احمد خسروشاهی در اعتراض به دستگیری امام خمینی پس از کشتار ۱۵ خرداد، این اعلامیه را صادر میکند:
بسم الله الرحمن الرحیم
مردم
مسلمان آذربایجان! واقعه شوم و جانگداز ۱۲
محرم قلوب عموم طبقات را جریحه دار ساخت و سبب شد که عدهای از علمای این استان نیز مانند سایر نقاط
ایران به مرکز
مهاجرت نموده و عملا بر خلاف تمام شایعات و
دروغ پردازیها، اتحاد و اتفاق و همدردی و پشتیبانی خود را ابراز نمایند و بالنتیجه در جلسات مذکور شرکت نموده و در اصلاح امور تا سر حد امکان بکوشند. هدف اساسی علمای مهاجر علاوه بر ابراز پشتیبانی، دو مطلب بود: ۱ ـ استخلاص عموم بازداشت شدگان این حادثه از آیات عظام و مبلغین و سایر طبقات. ۲ ـ تعقیب این نهضت مقدس که صلاح
دین و
ملت و بقای و استقرار کشور بستگی کامل به آن دارد.
نهضت که عموم طبقات طرفدار آن بوده و از دادن تلفات جانی و مالی خودداری ننموده است متاسفانه قبل از عملی شدن این دو امر و به جای تقدیر از حسن نیت علمای بزرگ که با گذشت و فداکاری در اصلاح امور صمیمانه کوشش میکنند، ما را به همراهی گروهی از علما شبانه دستگیر نموده و جبرا به شهرهای خود اعزام داشتند و بر خلاف مقام اصول آزادی و قانون کشور همه گونه
آسایش را از ما سلب کردهاند. اکنون جای بسی خوشوقتی است که قسمت اول این هدف تا حدی (نه بطور کامل) صورت عمل به خود گرفته است و حتی دیروز خبر آزاد شدن حضرت آیتالله العظمی خمینی ـ دامت برکاته ـ در سراسر کشور با شور و اشتیاق عجیب عموم مردم مسلمان روبرو گردید. البته جامعه
روحانیت و علمای بزرگ به همین مقدار اکتفا نکرده و هدفهای مقدس دینی خود را تعقیب خواهد کرد و نهضتی را که با پشتیبانی عموم طبقات به وجود آمد ادامه خواهد داد یعنی با تمام قوا حداکثر کوشش خود را به کار خواهد گرفت تا در محیط آرام و از طریق مسالمت آمیز مشکلات دینی و اجتماعی خواستههای مردم
غیور و مسلمان را اصلاح نماید و در این راه از ارواح طیبه
ائمه اطهار و از
حضرت ولی عصر استمداد و از پشتیبانی همه جانبه ملت مسلمان برخوردار خواهد بود.
۱۴ ربیع الاول الاحقر سید
احمد خسروشاهی
عوامل اطلاعاتی رژیم
پهلوی به تعقیب و جریان سازی علیه آیتالله خسروشاهی و دوستانش میپردازند. این واقعیت در سندی که از اداره اطلاعات رژیم پهلوی (
ساواک) به دست آمده است، به خوبی آشکار میگردد.
مدیریت کل اداره سوم:
مقتضی به عرض تیمسار قائم مقام ساواک برسد: بفرموده تیمسار قائم مقام سازمان اطلاعات و امنیت کشور با استفاده از دو روز تعطیلات به آذربایجان عزیمت و اینک نتیجه بررسیهای محوله را ذیلا به استحضار میرساند.
۱ ـ در نتیجه اقدامات قبلی و پی گیریهای مداوم آن اختلاف نسبتا زیادی بین روحانیون طراز اول
تبریز به علت تندرویهای آقایان
میرزا محمدعلی قاضی طباطبایی و سید
احمد خسروشاهی و چند تن دیگر ایجاد و به تدریج معتقد شدهاند که سخنرانیهای دو نفر مذکور که معمولا روزهای چهارشنبه و پنج شنبه هر هفته پس از خاتمه
نماز جماعت در مساجد شعبان و حاج
میرزا یوسف مجتهدی به عمل میآید و ارتباطی با مسایل مذهبی ندارد و بالحال به ضرر جامعه روحانیون منجر خواهد گردید.
۲ ـ اکثریت بازرگانان و اصناف که با توجه به رکود فعلی بازار مایل به ادامه کسب و
کار خود در محیط آرام هستند تا حد زیادی به حقایق امور پی برده و مایل نیستند که بیش از این تحت تاثیر و تلقینات سوء بعضی از روحانیون قرار گیرند.
۳ ـ با کمال تاسف مشاهده گردید مقامات
قضائی لشکر ۷ از متهمانی که در مورخه ۱۴/۷/۴۲ (روز افتتاح مجلس) به علت تحریک مردم به بستن
بازار از طرف شهربانی دستگیر و تحت تعقیب قانونی شده بودند به فاصله یک ساعت آزاد نموده است. این روش مقامات لشکر که بر خلاف انتظار رویه قبلی بوده است بسیار تاثیر سوئی بخشیده و علاوه بر تجری آزاد شدگان منجر به این گردیده است که شهربانی تبریز از دستگیری و معرفی سایر متهمین خودداری نماید.
۴ ـ
مسجد معروف به «قلعه بیکی» از طرف شهربانی بسته شده بود و به وعاظ ناراحت اجازه رفتن بالای
منبر داده نمیشد، مجددا باز و چند نفر از روحانیون مخالف و وعاظ ناراحت بالاخره باعث گمراهی مردم و موجب وقوع حوادث نامطلوب خواهد شد. با توجه به نزدیک شدن
ماه رمضان مصلحت منطقه چنین ایجاب مینماید که در درجه اول اشخاص مشروحه زیر وسیله شهربانی و با پشتیبانی و راهنماییهای ساواک دستگیر و به مراکز اعزام گردند مشروط به اینکه حداقل به مدت یک سال از مراجعت آنان به آذربایجان قویا جلوگیری شود در غیر این صورت بدون تردید نتیجه معکوس گرفته خواهد شد:
۱ ـ
میرزا محمد علی قاضی طباطبایی۲ ـ سید
احمد خسروشاهی۳ ـ
میرزا محمد علی انگجی۴ ـ شیخ جعفر اشراقی۵ ـ حاج سید مهدی دروازه ای۶ ـ حاج
میرزا محمد حسن انزابی الف) در صورتی که پس از دستگیری نامبردگان بازهم سایرین از اعمال خود دست بر ندارند اشخاص مشروحه زیر متعاقبا دستگیر و حداقل به مدت یک سال از منطقه طرد گردند:
۱ ـ حاج
میرزا عبدالله مجتهدی۲ ـ حاج
میرزا حسن ناصر زاده۳ ـ
میرزا حسین گوگانی۴ ـ اسحق (عیسی) اهری۵ ـ سید جواد هشترودی۶ ـ
میرزا محمد حسن بکایی ب) به احتمال قریب به یقین دستگیری سری اول مخصوصا ردیف ۲ و ۳ عکس العملهایی ایجاد و حوادث سوئی ببار خواهد آورد. برای جلوگیری از خطرات احتمالی و با توجه به اینکه در جریانات چند ماه اخیر در نتیجه تدابیر متخذه هیچگونه حادثه سوئی در منطقه رخ نداده است مقامات استانداری و انتظامی و امنیتی عقیده مندند که بعض احساس خطر و به منظور جلوگیری از وقوع حوادث نامطلوب این اختیار قبلا به استانداری داده شود که حداکثر به مدت یک هفته
حکومت نظامی اعلام و طبق مقررات آن رفتار شود.
ت) به موازات دستگیری سری اول در
تبریز و برای اینکه عکس العملهایی در سایر نقاط استان نشان داده نشود اجازه داده شود که درباره چند نفر از روحانیون مخالف و ناراحت منطقه منجمله
اردبیل، آذر شهر، اهر به همین منوال اقدام گردد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت آذربایجان شرقی
سخت گیری رژیم در ارتباط با
علما، کاری را پیش نبرد، بلکه بسیاری از روحانیون که اسامی آنها در لیست
سیاه قرار گرفته بود، بیش از پیش خود را نشان دادند. اگر تا آن زمان این حرکتها به صورت سازمان یافته نبود، پس از برخورد رژیم با روحانیت، سازمان یافته گردید. هر یک از علما بنابر وظیفهای که در برابر
دین و مردم
مسلمان احساس میکردند، در صحنه مبارزه حضور یافتند. علمای اعلام
تبریز هر شب در یکی از مساجد جمع میشدند و ضمن بیان مسائل اسلامی، مردم را در جریان حوادث سیاسی قرار میدادند. مردم استقبال پرشوری از این مجالس به عمل میآوردند. رژیم در ۱۲ آذر ۱۳۴۲، حاج سید
احمد خسروشاهی، حاج آقا
علی قاضی طباطبایی، حاج سید مهدی دروازهای و دو تن از واعظین به نام آقا حاج
میرزا حسن ناصر زاده و حاج
میرزا محمد حسن انزابی را دستگیر و به
زندان قزل قلعه
تهران بردند.
به دنبال دستگیری روحانیون تبریز، اهالی غیرتمند این شهر دست به
اعتصاب زدند و بازار و مغازههای خیابانها بسته شد. این اعتصاب تا چهار روز دیگر ادامه داشت. رژیم شاه به منظور سرکوبی اعتصاب کنندگان، حکومت نظامی اعلام کرد و عدهای از مردم را بازداشت نمود.
آیت الله خسروشاهی همراه چند تن از دوستان مبارز خود، ۴۵ روز در زندان قزل قلعه تهران بود و پس از آن، ۱۵ روز دیگر نیز در زندان ویژه سلطنت آباد بود. وی پس از آزادی از زندان نیز همچون سایر علمای مبارز، در منزل خود تحت مراقبت بود. این بزرگواران هر چند در آن سالها به ظاهر شکست خوردند و رژیم نیز با سرکوب ساختن نهضت ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲، خود را پیروزمند این نبرد تلقی کرد، لکن آنچه که در سال ۱۳۵۶ در تبریز اتفاق افتاد ـ که جرقهاش سراسر
ایران را نیز شعله ور ساخت دقیقا همان تلاشهایی بود که در سال ۱۳۴۲ انجام گرفته بود.
در سال ۱۳۵۶، پس از [[|قیام]] شهر قم، دومین شهری که توانست به این نهضت بپیوندد، شهر تبریز و در واقع، منطقه آذربایجان بود که مدتها تحت رهبری بزرگانی چون آیتالله سید
احمد خسروشاهی بود.
وی در ۲۸
خرداد سال ۱۳۵۶، در تبریز به رحمت حق پیوست. پیکرش با حضور کم نظیر مردم
تشییع گردید و سپس از شهر تبریز به
مشهد مقدس انتقال یافت و در جوار ا
مام رضا علیهالسّلام به خاک سپرده شد.
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «سید احمد خسروشاهی».