سیداحمد بریلوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید احمد بریلوی ملقب به
شهید، اصلاحگر انقلابی و مجاهد
شبه قاره هند در
قرن سیزدهم هجری/نوزدهم میلادی میباشد.
وی در ۶
صفر ۱۲۰۱ ق در «رای بریلی»، از توابع ایالت اتارپرادش
هندوستان متولد شد. نسبش به
امام علی (علیهالسّلام) میرسد.
آموزش ابتدایی را در خانه گذراند و سپس به دهلی رفت و نزد
شاه عبدالعزیز
دهلوی و
شاه عبدالقادر
دهلوی درس خواند و در۱۲۲۲ ق از
شاه عبدالعزیز اخذ
طریقت و در ۱۲۲۳ ق به «رای بریلی» بازگشت.
بازگرداندن «
حکومت اسلامی» و «اجرای نظام
شریعت» در هند، هدف اصلی او بود. برخی از نویسندگان بر این نظرند که سید احمد متاثر از افکار
وهابیان حجاز بود و سعی داشت که
اصلاح و تصفیه
اسلام را در هندوستان بر طبق اصول وهابی انجام دهد؛ اما برخی دیگر چنین نظری را درست نمیدانند و بر این باورند که جنبش فکری و سیاسی سید احمد ریشه در مکتب فکری و اصلاحی
شاه ولی الله دهلوی و فرزندش،
شاه عبدالعزیز
دهلوی داشت که علیه سیکها و به ویژه انگلسیها جریان پیدا کرده بود؛ آن هم در وضعیتی که در شمال غربی هند و در ایلت پنجاب، رژیم حکومتی سیکها با شدت و
جسارت، تمام بقایای رژیم مسلمان ورشکسته
مغول (بابری، تیموری، گورکانی) را از بین میبرد و در بنگال، انگلیسیها مستقر شده بودند ودر هند غربی نیز هندوها جنبش جدیدی را به راه انداخته بودند و مبلغان مسیحی هم با حمایت انگلیس و در پیوند با تهاجم مذهبی، فرهنگی و سیاسی آن در مناطق مختلف هند، فعال شده بودند.
نهضت سیداحمد بریلوی در واکنش نسبت به انحطاط داخلی و تهاجم خارجی در دو بعد فکری و سیاسی به وجود آمد.
تعلیمات سید احمد را یکی از همفکران و همرزمانش، به نام اسماعیل
دهلوی، قبل از شروع مبارزه و جهاد او در کتابی به نام الطریق المستقیم، جمع آوری و تالیف کرد. به نظر میرسد که روحیات و گرایشهای عمومی مسلمانان شبه قاره به آنگونه اصلاحات اعتقادی و اجتماعی سازگار نبود.
ولی از سوی دیگر، فعالیتهای او و همفکرانش که به «جنبش مجاهدین» معروف شده، در مقابله با تاثیراتی که آداب و اعمال دینی هندوان در روستاها بر زندگی مسلمانان برجای نهاده بود و در رفع و دفع این تاثیرات، حائز اهمیت بسیار بود.
این مجاهدین، هندوستان را در «مدینه ناقصه» یا «
دارالحرب» میدانستند، هم از آنروی که
قدرت بیگانه
بریتانیا بر آن استیلا یافته بود و هم از آن جهت که در آن کافران و مشرکان با مسلمانان در
آب و
خاک سهیم بودند. رساندن این مدینه ناقصه به مدینه تامه یا «
دارالاسلام» تنها از طریق جهاد امکان پذیر بود و جماعت مجاهدین در این راه دست به اقداماتی زده بودند.
وی برای تحقق این هدف، نخست درصدد کسب حمایت نظامی از نوابان (عنوان امرای مسلمانان شبه قاره) مستقل ایالتهای هند برآمد؛ بدین منظور به خدمت نواب امیرخان پنداوه پیوست. نواب در شمال هند جنگهای متعددی با انگلیسیها کرده بود
ولی پس از آن که با انگلیسیها سازش کرد، سید احمد خدمت او را ترک نمود.
سپس در ۱۲۳۳ ق به دهلی رفت و به فکر
اصلاح عقاید دینی مسلمانان و
نهضت جهاد افتاد و در این راه مولانا
شاه اسماعیل
دهلوی و مولانا عبدالحی
دهلوی دستیار او بودند. وی حدود دو سال، به شهرهای مختلف هند سفر کرد و برای اصلاح عقاید دینی و جنبش جهاد زمینه را فراهم ساخت. چنانکه مریدانش آموزشهای جنگی را میدیدند، و چون اشراف مسلمان هند عقد
زنان بیوه را ننگ میدانستند، بریلوی به عنوان نمون ه اصلاح عقاید، بیوه زنی را به
عقد زوجیت خود درآورد.
قدرت جنبش اصلاحی بریلوی هنگامی ظاهر شد که برخی از علمای هند فتوی دادند که چون فرنگیان بر دریاها مسلط شدهاند و مسلمانان هند برای
زیارت مکه ناچارند از راه
دریا به
حجاز سفر کنند و سفر دریایی برای آنان خالی از خطر نیست، بنابراین
تکلیف حج از آنان ساقط است.
شاه عبدالعزیز
دهلوی و مولانا
شاه اسماعیل
دهلوی و مولانا عبدالحی
دهلوی این فتوی را از نظر فقهی مردود دانستند و بریلوی خود همراه هفتصد و پنجاه و سه تن دیگر سوار کشتی شد وآنان را با هزینه شخصی به سفر حج برد ۰۱۲۳۷ق) و پس از بازگشت، به سازمان دادن جنبش جهاد پرداخت. هدف اصلی این جنبش، احیای حکومت اسلامی و ریشه کن کردن سلطه نصاری ومشرکان بود. وی پس از مقدمات لازم با مشورت دستیاران خود تصمیم گرفت که منطقه مسلمان نشین شمال غربی هند را مرکز فعالیت خود قرار دهد، زیرا بر اثر حملههای سیکها، آزادی مسلمانان آنجا تهدید میشد. بریلوی امیدوار بود که حکومتهای اسلامی در آن منطقه، همچون حکومت افغانستان، در جریان عملیات نظامی معترض وی نباشند و همچنین حکومتهای اسلامی سند و بهاولپور در مخالفت با حکومت سیکها در پنجاب او را یاری دهند.
بریلوی در ۷ جمادی الآخر ۱۲۴۱ ق از «رای بریلوی» به قصد پیشاور حرکت کرد، و در راه، علاوه بر توده مسلمانان، حاکمان منطقه را نیز به
هجرت و جهاد فراخواند. حکومت سیکها با شنیدن خبر عزم جهد بریلوی، «بدسنگ» را با ده هزار سرباز به اکوره (در ایالت سرحد پاکستان) اعزام کرد. در ۲۰
جمادی الاول ۱۲۴۲ ق نهصد نفر از مجاهدان بریلوی به لشکر سیکها
شبیخون زدند. در این عملیات، هفتصد تن سیک مقتول و سی و شش تن از مجاهدان شهید شدند. لشکر سیکها عقب نشست و در «شیدو» مستقر شد. پیروزی اکوره، مسلمانان را امیدوار کرد. در ۱۲ جمادی الآخر ۱۲۴۲ ق اجتماع باشکوهی در هند برگزار شد که در آن علما و خانان ایالت سرحد با بریلوی
بیعت جهاد کردند، سرداران قبیله درانی پیشاور، یارمحمد و سلطان محمد، نیز وعده همراهی دادند. به کوشش بریلوی، لشکری تقریبا صد هزارنفری از مجاهدان تشکیل شد. سیکها مخفیانه برای یارمحمد پیامهای تهدیدآمیز فرستادند و او را با خود همراه کردند و یارمحمد شب قبل از جنگ، بریلوی را مسموم کرد. نزدیک بود سیکها در جنگ شکست بخورند، اما یارمحمد و برادرانش، طبق سازش مخفیانه، از میدان جنگ گریختند و بدین ترتیب مجاهدان شکست خوردند. سپس بریلوی «پنجتار» را ستاد خود قرار داد.
در
شعبان ۱۲۴۴ ق، دو هزار و پانصد تن از علما و خوانین برای اجرای نظام شرع را در ایالت سرحد جاری کند و
خاص و عام در این نظام
شرع را در ایالت سرحد جاری کند و خاص و عام در این نظام،
متحد و به جماعت واحدی مبدل شوند. او عملیات جهاد را آغاز و مناطق شرقی «امب» و «مردان» و پیشاور او فتح کرد و برای حمله به پنجاب دست به تدارکات زد. سیکها آنچنان مرعوب شدند که به بریلوی پیشنهاد کردند تمام منطقه ماورای «آتک» را با
مصالحه به او واگذار کنند، اما بریلوی این پیشنهاد را نپذیرفت، چون هدف او، احیای حکومت اسلامی و اجرای نظام شرعی در هن بود، نه گرفتن منطقه.
در
زمستان ۱۲۴۶ق، سلطان محمد درانی، با عهدشکنی و
توطئه، دویست تن از مجاهدان را، که در روستاهای مختلف پراکنده بودند، غافلگیر و شهید کرد و بریلوی در نتیجه تجاوزات و مداخلههای مداوم سرداران درانی و بعضی از خوانین، صلاح دید که مرکز خود را ترک کند و به کشمیر، که
مسلمانان آنجا از او دعوت کرده بودند، برود. او در «غازی بهوگرمنگ»، «گونش» و «بالاکوت» مراکز
جهاد ایجاد کرد و به مظفرآباد رسید. سپس برای جنگ نهایی با سیکها آماده شد و بدین منظور مدتی نیز در بالاکوت باقی ماند. در ۲۴
ذیقعده ۱۲۴۶ ق جنگ خونینی میان سیکها و مجاهدان درگرفت. بسیاری از سیکها کشته شدند و حدود سیصد تن از مجاهدان، از جمله بریلوی و
شاه اسماعیل
دهلوی نیز
شهید شدند و بقیه لشکریان بریلوی، میدان را ترک کردند. قبر بریلوی نزدیک گرهی حبیب
الله در راه «مانشهره» به مظفرآباد است.
پس از شهادت سیداحمد بریلوی، پیروانش به نام «مجاهدین» در منطقه یوسف زاییها سالها برای
انگلستان درد سر و درگیری ایجاد کردند. گرچه فقدان سیداحمد، ضربه شدیدی بر این جنبش بود
ولی سازمان او دارای
نظم و تشکیلاتی شد و یک شبکه قوی را در هند روی کار آورد. نمایندههای وی، مسلمانان را در سراسر هند برای
جهاد آماده میکردند و پول و نیرو برای مجاهدین ساکن در سرحدات
افغانستان میفرستادند. شعب جنبش مجاهدین ساکن در سدحدات افغانستان میفرستادند. شعب جنبش مجاهدین در حیدرآباد، دکن، مدارس، سنگال، بمبئی و … تاسیس شد و دفتر مرکزی آن در «پتنه» بود. تا زمانی که رنجیت سنگ،
رهبر سیکها،
زنده بود، حمله اصلی مجاهدین متوجه حاکمیت سیکها بود و پس از سلطه انگلیسیها بر پنجاب و از میان رفتن حاکمیت سیکها، مجاهدین تحرکات سیاسی – نظامی خود را معطوف به دشمن اصلی، یعنی انگلیسیها ساختند.
آثار او عبارت است از؛ تنبیه الغافلین (به فارسی، در اصلاح
عقاید، چاپ دهلی ۱۲۸۵ق)؛ رساله
نماز (به فارسی)؛ رساله در
نکاح بیوگان (به فارسی)؛
صراط مستقیم (به فارسی)؛ ملهمات احمدیه فی الطریقه المحمدیه (درباره نهضت اصلاحی او، چاپآگره ۱۲۹۹ق).
(۱) محمدجعفر تهانیسری، تواریخ عجیبه یا سوانح احمدی، دهلی ۱۸۹۱.
(۲) رحمان علی، تذکره علمای هند، لکهنو ۱۹۱۴، ص ۸۱ ـ ۸۲.
(۳) سید احمد خان، آثار الصنادید، دهلی ۱۸۴۷، باب ۴، ص ۲۶ به بعد، ۵۵.
(۴) صدیق حسن خان، تقصار جیود الاحرار، بهوپال ۱۲۹۸.
(۵) محمد علی، مخزن احمدی، چاپ سنگی آگره ۱۲۹۹.
(۶) غلام رسول مهر، سیّداحمد شهید، لاهور ۱۹۵۵.
(۷) ابوالحسن علی ندوی، سیرت سیّد احمد شهید، لکنهو ۱۹۳۹.
(۸) جعفر علی نقوی، تاریخ احمدی، نسخه خطی کتابخانه تونک.
(۹) وقائع احمدی یا تاریخ کبیر، نسخه خطی؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «سیداحمدشهید بریلوی»، شماره۱۱۶۵. اسلام، فرهنگنامه علمای مجاهد، برگرفته از مقاله «سیداحمد بریلوی».