• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سیدابوالقاسم بن سیدمحمدباقر دهکردی اصفهانی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سیّدابوالقاسم دهکردی، از اعاظم فقهاء و مدرّسین اصفهان در قرن سیزدهم هجری بوده است.



سیّدابوالقاسم دهکردی بن سیّدمحمّدباقر؛ عالم فاضل، فقیه مجتهد اصولی، عابد زاهد کامل، از اعاظم فقهاء و مدرّسین اصفهان، در شنبه غرّه ماه رجب المرجّب ۱۲۷۲ق در دهکرد (شهرکرد فعلی) متولّد شد. گروهی از سادات محترم که نسبشان به عبدالله فرزند امام سجاد (علیه‌السلام) منتهی می‌شود از گذشته‌های دور در شهرکرد اصفهان، که نام قدیمش «دهکرد» بود، رحل اقامت افکنده بودند. سید محمدباقر دهکردی در زمره این افراد به شمار می‌رفت. او با زهد و پرواپیشگی، روزگار می‌گذرانید و مورد احترام مردم آن دیار بود. ماه رجب برای سید محمدباقر، حرمت و فضیلت ویژه‌ای داشت و به توصیه اجدادش در این ایام به روزه‌داری، ذکر و دعای بیشتری می‌پرداخت و با این برنامه، روح و روان خویش را در جویبار معنویت شست‌وشو می‌داد. او با گرامی‌داشت ماه رجب و شعبان، به استقبال ماه بابرکت رمضان می‌رفت، در روز شنبه، غرّه رجب سال ۱۲۷۲ هجری (مطابق با ۱۲۳۴ هـ. ش) شوق و هیجان سید محمدباقر دو چندان شد، زیرا دراین روز خجسته صاحب فرزندی شد که به نام جدش، او را ابوالقاسم نامید.
[۱] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباءالبشر، ج۱، ص۶۱.



نسب گرامی‌ آقا سیّدابوالقاسم دهکردی بن سیّدمحمّدباقر بن سیّدابراهیم بن میر محمّد‌هادی بن میر شمس‌الدّین، به جناب ابوالحسن محمّد پرهیزگار بن عبداللّه بن امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) منتهی می‌گردد. پدرش از علمای عالی قدر دهکرد بوده، و مادرش دختر آخوند ملاّمحمّد ابراهیم دهکردی، از فضلای آن دیار است. سیدمحمدباقر علاوه بر سیدابوالقاسم، چهار فرزند ذکور به نام‌های سیدمحمد نجفی، سیدجواد، سیدمحمود و سیداحمد نوربخش داشت.


سید محمدباقر، از همان ایام که ابوالقاسم کودکی بیش نبود، در اندیشه آینده‌ای پربار برای او بود تا در سایه تلاش و پرورش‌های اخلاقی، طریق هدایت را در نوردیده و به سوی کمال گام بردارد و به نشر حقایق اسلامی مبادرت ورزد. پرورش یافتن در دامان مادری متدین و پدری پرهیزگار و خوش‌خو،نخستین مکتب تربیتی ابوالقاسم بود. او در این فضای باصفا، در کنار رشد جسمانی، با فضیلت‌های دینی خو گرفت و شور و اشتیاق فراگیری دانش اسلامی در اعماق وجودش جوانه زد و با این شیوه‌های پرورشی به دنیای نوجوانی پا نهاد و خواندن، نوشتن و مقدمات علوم اسلامی را آموخت. سیدابوالقاسم از محضر آخوند ملا محمدحسن اصفهانی مشهور به کوهی، دایی خود ... که پرورش یافته مکتب حکیم سبزواری
[۲] صدوقی‌سها، منوچهر، تاریخ حکما و عرفا و متأخرین صدر المتألهین، ص ۱۲۵.
بود، استفاده کرد. شاید تأثیر آموزش‌ها و توصیه‌های این عالم فاضل بود که او را به حکمت و فلسفه راغب نمود.


ایشان در یازده سالگی جهت تحصیل به اصفهان آمد، و در مدرسه صدر نزد برادر بزرگوار خود سیّدمحمّدجواد دهکردی تلمّذ نمود، و سپس در درس حاج سیّدمحمّدباقر نجفی، میرزا ابوالمعالی کلباسی، حاج ملاّاسماعیل حکیم درکوشکی، میرزا محمّدحسن نجفی و ملاّمحمّدباقر فشارکی حاضر شد. سیدابوالقاسم این توفیق را به دست آورد که از دوران نوجوانی به حوزه علوم آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) روی آورد و برای ادامه تحصیل به مدرسه صدر اصفهان برود و پایه‌های علمی خویش را در فقه و اصول و ادبیات عرب استحکام بخشد و از استادان پرآوازه آن عصر بهره‌های وافر ببرد. در آن زمان، حوزه علمیه اصفهان به شیوه‌ای تازه اداره می‌گردید، یعنی همراه با فقه و اصول، حکمت و فلسفه در آن تدریس می‌شد، و مشاهیری در این عرصه چراغ معرفت را روشن نگاه می‌داشتند. این حوزه از نظر فقهی و فلسفی در بین حوزه‌های از نظر فقهی و فلسفی در بین حوزه ‌های علمیه شیعه موفقیت ویژه‌ای داشت و این امتیاز مربوط به زمانی است که حوزه علمیه قم رونق نگرفته بود. آنچه سیدابوالقاسم جوان و تشنه علم و فضیلت را مسرور می‌ساخت، مدرسان مطلع و مسلط بر علوم اسلامی و در عین حال پارسا و پرهیزگار بود. شادمانی این جویای معارف دینی موقعی رو به فزونی نهاد و لبخند رضایت بر لبانش نشانید و غبار خستگی و دوری از خویشاوندان را از ذهن و دلش بر گرفت که علمای این حوزه ضمن تدریس و تحقیق، به گشودن معضلات اجتماعی ـ سیاسی و ترویج معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه و پاسداری از ارزش‌ها مبادرت می‌ورزیدند. سال‌هایی که سیدابوالقاسم در اصفهان به تحصیل اشتغال داشت، عصر شکوفایی آن حوزه به شمار می‌رفت. او این تحرک، پویایی و جنب و جوش ویژه را مغتنم شمرد و در مسیر کسب معارف گام برداشت و با حرص و ولع فراوان و اخلاصی شایسته تحسین، دروس سطح را نزد ابوالمعالی کرباسی، آقا میرزا محمدحسن نجفی و حاج شیخ محمدباقر مسجدشاهی آموخت. از معروف‌ترین اساتید وی در اصفهان می‌توان به علمایی که نام آنها در ذیل آمده اشاره نمود:
۱. ابوالمعالی کرباسی (۱۲۴۷ ـ ۱۳۱۵ هـ . ق.) کوچک‌ترین فرزند فقیه پرآوازه، محمدابراهیم کرباسی است.
۲. میرزا محمدحسن نجفی که سیدابوالقاسم دهکردی در فقه شاگرد او بود.
۳. حاج شیخ محمدباقر مسجدشاهی، دیگر معلم سیدابوالقاسم دهکردی است که محدث قمی او را چنین وصف کرده است: «از علمای بزرگ، عالم به احکام شرعی، کامل در علوم اسلامی و مردی الهی و ربانی».
[۳] قمی، شیخ عباس، فوائد الرّضویه، ج۲، ص۴۰۹.



وی در سال ۱۳۰۱ق ازدواج نمود، و جهت تکمیل تحصیلات خود به عتبات عالیات مشرّف، و در سامرّا و نجف، از محضر درس آیات عظام میرزا محمّدحسن شیرازی، ملاّفتحعلی سلطان‌آبادی، حاج میرزا حسین نوری، شیخ زین‌العابدین مازندرانی، میرزا حبیب‌اللّه رشتی و آخوند ملاّمحمّدکاظم خراسانی بهره کافی و وافی برد، و به مراتب عالی علم نائل آمد.
گرچه استادانی سترگ در اصفهان که از نظر اندوخته‌های علمی، ابتکارات و شیوه‌های آموزش و وارستگی، از مرواریدهای اقیانوس معارف حوزه ‌های علمیه شیعه به‌شمار می‌آمدند، ولی گویی روح پرتکاپو و ذهن پویای سیدابوالقاسم نمی‌توانست در پرتو این فروغ‌ها قانع شود. او سرانجام، عزم سفر نمود و پس از تحمل سختی‌ها به عراق رسید و در سامرا پس از زیارت ستارگان درخشان آسمان ولایت و امامت، به حوزه درسی میرزای شیرازی راه یافت و در حلقه شاگردان میرزای شیرازی راه یافت.
او به خوبی دریافت که دنیای اسلام نیازمند تحصیل و تحقیقی است تا مسلمین را از بند استعمار برهاند و استکبار جهانی را در انزوا قرار دهد و چنین دانشی را استادش دارا بود و مشاهده می‌کرد که او ضمن آن که در میدان اندیشه و تفکر، خستگی نمی‌شناسد و اکثر اوقاتش در تحقیق و تدریس می‌گذرد و شاگردان را مجذوب خود می‌کند، از توطئه‌های ابر قدرت‌ها هم غافل نیست و درصدد آن است که مسلمین را از خواب غفلت بیدار کند و آنان را علیه طوفان استعمار بسیج نماید. بدین گونه، رفتار و تدریس و تربیت میرزا باعث گردید که هر کدام از شاگردانش هم چون انوار فروزان ظلمت‌ها را از بین برده، بخشی از دنیا را به عطر جان بخش علم و درایت خویش معطر گردانند.


بعد از ملاصدرا در مکتب فلسفی اصفهان گروهی، اهل ذوق و عرفا کوشیدند میراث علمی این حکیم را به شاگردان خود انتقال دهند. میراث این مکتب در قرون دوازدهم و سیزدهم هجری توسط میرابوالقاسم مدرس خاتون‌آبادی (متوفا: ۱۲۰۲ هـ.ق.) از آقا محمد بیدآبادی (متوفا: ۱۱۹۸ هـ.ق.) به آقا ملاعلی نوری اصفهانی (متوفا: ۱۲۴۶ هـ.ق.) رسید که بزرگترین مدرس فلسفه ملاصدرا در اصفهان بود و حدود ۱۰ سال به این تلاش علمی اشتغال داشت و شاگردان برجسته‌ای چون ملااسماعیل اصفهانی واحدالعین (نویسنده حاشیه بر «شوارق الآلام» ملامحمدجعفر لنگرودی (شارح «مشاعر» ملاصدرا)، میرسیدرضی لاریجانی، آقا محمدرضا قمشه‌ای، ملاعبدالله زنوزی و حاج ملاهادی سبزواری از حوزه درس او برخاستند و آن امانت علمی را به مشاهیر بعد از خود تحویل دادند.
[۵] کربن، هنری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی.

یکی از برجسته‌ترین تربیت یافتگان حوزه درسی میرزا حسن نوری و ملا اسماعیل واحدالعین، حاج اسماعیل درب‌کوشکی است. پدر وی، محمدجعفر در علوم اسلامی آگاهی‌هایی داشت. ملااسماعیل از علمای معقول و بزرگان حکما و مدرسین فلسفه و عرفان به شمار می‌رود که سیدابوالقاسم دهکردی محضرش را درک کرد و نزد وی با عالی‌ترین اندیشه‌های فلسفی و معارف عرفانی آشنا گردید. ملا اسماعیل درب کوشکی پس از عمری خدمات علمی، در روز جمعه ۱۵ شوال سال ۱۳۰۴ هـ.ق. به داربقا شتافت و در تخت فولاد اصفهان رو به روی سکوی اژه‌ای مدفون گردید.
[۶] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۴۸.

یکی از شخصیت‌هایی که سیدابوالقاسم دهکردی در مکتب اصفهان از وی استفاده کرد، آخوند ملامحمدباقر فشارکی متوفی به سال ۱۳۱۴ هـ .ق استاد میرزای شیرازی است، کتاب عنوان الکلام از او است.
[۷] قمی، شیخ عباس، فوائد الرّضویه، ج۲، ص۴۰۴.



مشایخ اجازه روایت و اجتهاد ایشان نیز عبارت‌اند از: آمیرزا‌هاشم چهارسوقی، میرزا محمّدحسن نجفی، ملاّمحمّدباقر نجفی، آخوند خراسانی، میرزا حسین نوری، و زین‌العابدین مازندرانی.
راه روایی مرحوم دهکردی از طریق علامه میرزا محمدهاشم اصفهانی به شیخ انصاری می‌رسد و طریق این شخصیت درخشان جهان تشیع، در روایت حدیث، به معصوم می‌رسد.
[۸] نشریه کتابخانه آیت الله مرعشی، میراث شهاب، شماره۱۶، ص۲۵.
از همین رو، امام خمینی (ره) در آغاز کتاب اربعین، در خصوص سیدابوالقاسم دهکردی و سه نفر دیگر از مشایخ اجازه خود می‌فرمایند: «طریق این چهار نفر به شیخ انصاری می‌رسد و ما طرق دیگری هم داریم که به شیخ انصاری منتهی نمی‌شود و در این جا آن طرق را ذکر نکردیم.»
[۹] ستوده، امیررضا، پا به پای آفتاب، ج۲، ص۲۲۸.
و در جای دیگر در این باره فرموده‌اند: «اخبرنی اجازه مکاتبهً و مشافههً عده من المشایخ العظام و الثقات الکرام و منهم السید العالم الثقه الثبت السید ابوالقاسم دهکردی الاصفهانی عن السید السند الامجد الآقا میرزا محمد هاشم الاصفهانی عن العلامه الانصاری.»
[۱۰] امام خمینی، روح‌الله، اربعین حدیث، ص۳.



سیدابوالقاسم دهکردی در حدود سال ۱۳۰۹ هـ.ق. پس از افزایش اندوخته‌های علمی و ارتقا به مقامات فقهی و اصولی در حوزه‌های علمیه سامرا و نجف که حدود هفت سال طول کشید، در سن ۳۷ سالگی به اصفهان بازگشت و در مدرسه صدر این شهر به تدریس و تحقیق و نیز تربیت طلاب پرداخت و ضمن این برنامه‌ها با تهذیب نفس و پارسایی، مدارج معنوی را طی کرد و با ملکوت انس گرفت و با ارتزاق از عالم معنویت به افکار بلندی در حکمت و عرفان رسید و از بزرگترین علمای عصر خود قلمداد گردید. بسیاری از فضلای اصفهان که حتی خود مشغول تدریس بودند، وقتی از مقامات والای علمی و معنوی این عالم ربانی مطلع شدند به محضرش شتافتند.
درس خارج فقه و اصول مرحوم آیت الله دهکردی یکی از مشهورترین دروس خارج فقه و اصول بوده و شخصیت‌هایی چون مرحوم میرزا علی آقا شیرازی، مرحوم معلم حبیب‌آبادی، مرحوم آیت الله سیدعبدالحسین طیب (صاحب تفسیر اطیب البیانآیت الله سیدمحمدتقی موسوی (صاحب مکیال المکارمآیت الله شیخ محمدرضا جرقوئی اصفهانی، آیت الله سیدحسن چهارسوقی، آیت الله مرتضی دهکردی معروف به حاج آقا میرزا دهکردی، آیت الله سیدمحمدباقر رجایی، عالم ربانی آیت الله حسین‌علی صدیقین، آیت الله مرتضی مظاهری نجفی، میرمحمدمهدی امام جمعه، ملا علی ماربینی، سیدابوالقاسم فریدنی، سیدعلی‌اکبر هاشمی، فرزند آقا حسین دهکردی، آیت الله سیداحمد نوربخش دهکردی (برادرش)، آیت الله سیدمحمدباقر امامی (برادرزاده‌اش) و آیت الله سیدمحمدجواد نجفی (برادرزاده و داماد ایشان) از محضر ایشان در رشته‌های مذکور بهره گرفته‌اند.
[۱۱] فصلنامه بام ایران، شماره۵ و ۶، ص۸.
[۱۲] باقری بیدهندی، ناصر، بانو مجتهده امین، ص۳۲.
[۱۳] مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی اجازات، ج۲، ص۳۱.
[۱۴] روضاتی، سیدمحمدعلی، زندگانی آیت الله چهارسوقی، ص۱۳۲.
[۱۵] نیکزاد، سیدکریم، شناخت سرزمین چهار محال و بختیاری، ج۲، ص۲۵.
[۱۶] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، یادنامه آیت الله سید بحرالعلوم میردامادی، ص۵۵-۵۶.
[۱۷] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص۳۰۵.
[۱۸] جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۵۴-۵۵.



سیدابوالقاسم دهکردی از مشایخ اجازه حضرت آیت الله سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی به شمار می‌رود. در همان روزهایی که دهکردی تازه از نجف آمده بود، فقیه عارف و حکیم ادیب، آیت الله حاج آقا رحیم ارباب (۱۲۹۷ ـ ۱۳۹۶ هـ .ق.) به محضرش شتافت و از عطر این گل بوستان علوی بهره‌مند گردید.
[۱۹] گلی‌زواره، غلامرضا، ناصح صالح، ص۲۴۰.
آیت الله سیدمحمد رضوی کاشانی از مشاهر و مفاخر علمای شیعه در اصفهان، محضر دهکردی را مغتنم شمرد و به کسب اجازه از وی موفق گردید.
[۲۰] قرقانی، مهدی، زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص۱۲۸.
آیت الله حاج شیخ مرتضی مظاهری فرزند محمدحسن بن محمدابراهیم کرونی نزد آیت الله دهکردی تلمذ نمود و موفق شد در علوم دینی به تألیفات متعددی همت بگمارد و در سنگر وعظ و خطابه، به هدایت مردم بپردازد و خود، شاگردان فاضل تربیت کند.
[۲۱] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج۲، ص۳۲۱.

آیت الله سیدمحمدرضا خراسانی جرعه‌هایی از اندیشه سیدابوالقاسم دهکردی را به کام ذهن خویش فرو ریخت. وی تحصیلات را تا مرز اجتهاد ادامه داد و پس از فوت سید علی نجف‌آبادی، مرجعیت کلی یافت و رئیس حوزه علمیه اصفهان گردید. چون رضاخان تصمیم به تعطیلی مراکز حوزوی گرفت و از روحانیان خواست لباس خود را کنار بگذارند، این عالم ربانی به بسیاری از اهل علم و فضل که شایستگی داشتند، پیغام داد: «در خانه‌های خود بنشینید و لباس خود را تغییر ندهید، من به عون الهی و یاری امام زمان (علیه‌السلام) زندگانی شما را تأمین می‌کنم.» همین پیشنهاد، مایه دلگرمی و اطمینان خاطر آنان شد و به تحصیلات ادامه دادند و هر یک عالمی بزرگوار و مدرسی برجسته شدند و پس از فرار رضاخان از ایران، حوزه علمیه اصفهان را دایر نمودند.
[۲۲] مدرس، مجاهدی شکست ناپذیر، ص۲۲۲.
آقا سیدعباس دهکردی (معروف به صفی)، فقه، اصول و حکمت را در اصفهان نزد آیت الله دهکردی فرا گرفت. وی در مسجد یزدآباد و مسجد کرمانی اقامه جماعت می‌نمود و به ارشاد و تبلیغ مشغول بود، تا آن که در سال ۱۳۹۴ هـ .ق. در اصفهان وفات یافت و در تخت فولاد مدفون گردید.
[۲۳] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج۲، ص۳۲۱.
حاج سیدکمال‌الدین نوربخش دهکردی، فرزند آقا سیدمحمود پس از آن که مقدمات علوم و ادبیات را در شهرکرد آموخت، در اصفهان به مدرسه صدر بازار رفت و نزد عموی خویش، سیدابوالقاسم دهکردی و برخی دیگر از استادان این حوزه به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. وی مدتی در دانشگاه تهران به تدریس علوم شرعی مشغول بود. برخی کتاب‌های وی سال‌ها در دبیرستان‌های کشور مورد استفاده دانش آموزان بود.
[۲۴] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج۲، ص۳۳۲-۳۳۳.

آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی از رجال حدیث محسوب می‌گردید و علاوه بر امام خمینی، دانشورانی چون مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، مرحوم آیت الله بروجردی، آیت الله سیدمحمدتقی موسوی احمدآبادی، حاج آقا رحیم ارباب و مرحوم معلم حبیب‌آبادی از ایشان اجازه نقل حدیث و اجتهاد دریافت کرده‌اند.
[۲۵] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج۲، ص۲۲۷.
[۲۶] جزایری، عبدالله، الاجازات الکبیره، ص۱۷.
[۲۷] علوی، عادل، القبسات، ص۴۰.
[۲۸] فصلنامه بام ایران، شماره۵ و ۶، ص۸.
[۲۹] جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۳۶-۳۷.



آیت الله دهکردی تا آنجا مورد وثوق مردم در استان اصفهان، چهارمحال و بختیاری و نقاط هم جوار قرار گرفت که اکثریت اهالی این نقاط وی را مرجع تقلید خویش قرار دادند و رساله عملیه ایشان حاوی فتاوی فقهی به نام هدایه الانام مکرر چاپ شد و در دسترس مقلدین آن فقیه عارف قرار گرفت. آیت الله دهکردی سال‌ها امامت جماعت مسجد سفره‌چی (سُرخی‌) واقع در خیابان چهار باغ پایین و مسجد شیخ‌الاسلام واقع در خیابان عبدالرزاق را عهده‌دار بود و در برخی ایام خصوصاً ماه مبارک رمضان به ایراد سخنرانی، موعظه و اقامه مراسم احیاء اقدام می‌نمود.
[۳۰] جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۳۶.
[۳۱] فصلنامه بام ایران، شماره۵ و ۶، ص۹.



سرانجام پس از هشتاد و یک سال زندگی با برکت که هفتاد سال آن در راه کسب معارف و افزایش توشه آخرت و تقوا سپری گردید، عالم ربانی آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی در شب یکشنبه ششم شوال سال ۱۳۵۳ هـ .ق. به سرای سرور شتافت و میهمان قدسیان گشت. همزمان با ارتحال وی، شهر اصفهان یکپارچه در ماتم و اندوه فرو رفت و در روز بعد پیکر پاکش از مسجد حکیم به سوی زینبیّه حرکت داده شد، در این حال چنان انقلابی در شهر اصفهان ایجاد گردید که مردم با پای پیاده در تشییع جنازه این عالم عامل حضور یافتند و آن را در سمت غربی زینبیه و در حجره‌ای مخصوص که قبلاً از مالکین خریداری شده بود، دفن کردند و این برنامه بر طبق وصیت ایشان صورت گرفت. زیرا وقتی به وی گفته بودند: آیا شما را در تخت فولاد دفن کنیم؟ جواب داده بود: آن جا عالمان و صالحان هستند که حکم نقره را دارند امّا مرا در جوار بانویی دفن کنید که به اهل بیت انتساب دارد و حکم طلا را دارد. در حال حاضر مسجدی به نام آن بزرگوار در کنار امامزاده زینبیّه اصفهان برپاست که مورد توجه مردم می‌باشد.
[۳۲] جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۱۰۳.
[۳۳] مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی اجازات، ج۲، ص۳۲.
در میانه خیابان عبدالرزاق اصفهان کوچه بن‌بستی به نام شهید امیرحسین دیانی (که قبلاً آیت الله دهکردی نام داشته) قرار دارد که در حال حاضر منزل آیت الله دهکردی در آن واقع شده است که به همان صورت اولیه و سبک و سیاق دوران حیات آن فقیه متقی، حفاظت گردیده است.
[۳۴] . فصلنامه بام ایران، ص۷.



سید ابوالقاسم دهکردی آثار ارزشمندی در علوم اسلامی از خود به یادگار نهاد که عبارتند از:
۱. منبرالوسیله؛ که مجلدی از آن در توحید و مواعظ به نام وسیله النجاه به طبع رسیده است. این کتاب اخیراً به اهتمام مجید جلالی دهکردی در قم چاپ شده است.
۲. حاشیه بر تفسیر صافی؛
۳. حاشیه بر وافی؛
۴. رساله‌ای فقهی در قبض؛
[۳۶] معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم آلاثار، ج۶، ص۲۰۰۷.

۵. بشارات السالکین یا واردات غیبیه؛
۶. جنّت المأوی در اخلاق؛
۷. حاشیه بر جامع عباسی؛
۸. ذخیره‌ای در ادعیه و ختومات؛
۹. رساله در طهارت؛
۱۰. رساله عملیه جهت مقلدین به نام هدایة الانام؛
۱۱. شرح بر شرایع، در دو مجلد در طهارت و بیع؛
۱۲. شرح فارسی بر کتب من لایحضره الفقیه؛
۱۳. الفوائد در متفرقات؛
[۳۷] کتابی، محمدباقر، رجال اصفهان، ج۱، ص۲۰۰.

۱۴. اللمعات فی شرح دعاء سمات؛
۱۵. رساله در مباحث الفاظ؛
۱۶. حاشیه بر نخبه محمدابراهیم کرباسی؛
[۳۸] کتابی، محمدباقر، رجال اصفهان، ج۱، ص۱۴۱.

۱۷. نور الابصار فی فضیله الانتظار؛
۱۸. المتاجر؛ تقریر درس استادش مرحوم میرزا حبیب الله رشتی.
۱۹. حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری؛
۲۰. رساله‌ای در طهارت؛
۲۱. ینابیع الحکمه در تفسیر؛
۲۲. شرح بر اصول کافی؛ چنان چه خودشان در کتاب منبر الوسیله فرموده‌اند.
۲۳. تنقیح الاصول؛ تقریرات درس محقق رشتی با نظریات مؤلف در بحث الفاظ.
۲۴. حاشیه بر رسائل شیخ انصاری؛
۲۵. شرح حدیث حقیقت کمیل بن زیاد که در کتاب منبر الوسیله ذکر شده است؛
۲۶. الاخلاق؛
۲۷. السوانح و اللوائح؛ (تاریخ اقامت ایشان در شیراز).
[۴۰] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباءالبشر، ج۱، ص۶۶.
[۴۱] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص۹۳-۹۴.
[۴۲] مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی اجازات، ج۲، ص۳۵۱.
[۴۳] جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۵۶.
[۴۴] جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۵۵۷.
[۴۵] معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم آلاثار، ج۶، ص۲۰۰۷-۲۰۱۰.
[۴۶] جابری انصاری، حاج میرزا حسن خان، تاریخ اصفهان و ری، ص۲۹۲.
[۴۷] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، مقدمه رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص۱۴۱.
[۴۸] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباءالبشر، ج۱، ص۶۱.
[۴۹] شیرازی اصفهانی، طرب بن هما، دیوان طرب، ص۱۲۲-۱۲۳.
[۵۰] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴.
[۵۱] مهدوی، سیدمصلح‌الدین، مزارات اصفهان، ص۲۳۴-۲۳۵.
[۵۲] جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۱۷ به بعد.
[۵۳] روضاتی، سیدمحمدعلی، زندگانی آیت الله چهارسوقی، ص۱۹۱-۱۹۸.
[۵۴] امین عاملی‌، سیدمحسن، اعیان الشّیعه، ج۹، ص۵۱۷.



۱. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباءالبشر، ج۱، ص۶۱.
۲. صدوقی‌سها، منوچهر، تاریخ حکما و عرفا و متأخرین صدر المتألهین، ص ۱۲۵.
۳. قمی، شیخ عباس، فوائد الرّضویه، ج۲، ص۴۰۹.
۴. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، ج۲، ص۲۴۴.    
۵. کربن، هنری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی.
۶. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۴۸.
۷. قمی، شیخ عباس، فوائد الرّضویه، ج۲، ص۴۰۴.
۸. نشریه کتابخانه آیت الله مرعشی، میراث شهاب، شماره۱۶، ص۲۵.
۹. ستوده، امیررضا، پا به پای آفتاب، ج۲، ص۲۲۸.
۱۰. امام خمینی، روح‌الله، اربعین حدیث، ص۳.
۱۱. فصلنامه بام ایران، شماره۵ و ۶، ص۸.
۱۲. باقری بیدهندی، ناصر، بانو مجتهده امین، ص۳۲.
۱۳. مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی اجازات، ج۲، ص۳۱.
۱۴. روضاتی، سیدمحمدعلی، زندگانی آیت الله چهارسوقی، ص۱۳۲.
۱۵. نیکزاد، سیدکریم، شناخت سرزمین چهار محال و بختیاری، ج۲، ص۲۵.
۱۶. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، یادنامه آیت الله سید بحرالعلوم میردامادی، ص۵۵-۵۶.
۱۷. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص۳۰۵.
۱۸. جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۵۴-۵۵.
۱۹. گلی‌زواره، غلامرضا، ناصح صالح، ص۲۴۰.
۲۰. قرقانی، مهدی، زندگانی حکیم جهانگیرخان قشقایی، ص۱۲۸.
۲۱. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج۲، ص۳۲۱.
۲۲. مدرس، مجاهدی شکست ناپذیر، ص۲۲۲.
۲۳. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج۲، ص۳۲۱.
۲۴. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج۲، ص۳۳۲-۳۳۳.
۲۵. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج۲، ص۲۲۷.
۲۶. جزایری، عبدالله، الاجازات الکبیره، ص۱۷.
۲۷. علوی، عادل، القبسات، ص۴۰.
۲۸. فصلنامه بام ایران، شماره۵ و ۶، ص۸.
۲۹. جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۳۶-۳۷.
۳۰. جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۳۶.
۳۱. فصلنامه بام ایران، شماره۵ و ۶، ص۹.
۳۲. جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۱۰۳.
۳۳. مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی اجازات، ج۲، ص۳۲.
۳۴. . فصلنامه بام ایران، ص۷.
۳۵. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲۲، ص۳۵۶.    
۳۶. معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم آلاثار، ج۶، ص۲۰۰۷.
۳۷. کتابی، محمدباقر، رجال اصفهان، ج۱، ص۲۰۰.
۳۸. کتابی، محمدباقر، رجال اصفهان، ج۱، ص۱۴۱.
۳۹. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲۵، ص۸۴.    
۴۰. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباءالبشر، ج۱، ص۶۶.
۴۱. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص۹۳-۹۴.
۴۲. مرعشی، سیدمحمود، المسلسلات فی اجازات، ج۲، ص۳۵۱.
۴۳. جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۵۶.
۴۴. جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۵۵۷.
۴۵. معلم حبیب‌آبادی، محمدعلی، مکارم آلاثار، ج۶، ص۲۰۰۷-۲۰۱۰.
۴۶. جابری انصاری، حاج میرزا حسن خان، تاریخ اصفهان و ری، ص۲۹۲.
۴۷. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، مقدمه رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص۱۴۱.
۴۸. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباءالبشر، ج۱، ص۶۱.
۴۹. شیرازی اصفهانی، طرب بن هما، دیوان طرب، ص۱۲۲-۱۲۳.
۵۰. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج۱، ص۱۹۳-۱۹۴.
۵۱. مهدوی، سیدمصلح‌الدین، مزارات اصفهان، ص۲۳۴-۲۳۵.
۵۲. جلالی‌دهکردی، مجید، آفتاب علم: زندگی‌نامه آیت الله سیدابوالقاسم دهکردی، ص۱۷ به بعد.
۵۳. روضاتی، سیدمحمدعلی، زندگانی آیت الله چهارسوقی، ص۱۹۱-۱۹۸.
۵۴. امین عاملی‌، سیدمحسن، اعیان الشّیعه، ج۹، ص۵۱۷.



سایت اندیشه قم    
مهدوی، سید مصلحالدین، اعلام اصفهان، ج۱، ص۳۳۰.    







جعبه ابزار