سید محمدعلی قاضی طباطبایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید محمدعلی قاضی طباطبایی (۱۳۳۱- ۱۳۹۹ق یا ۱۲۹۳-۱۳۵۸ش)، از علمای بنام و مبارز
تبریز در
دوران پهلوی و بعد از
انقلاب اسلامی ایران بود.
ایشان تحصیلات
علوم اسلامی را در تبریز و
قم و
نجف گذرانیده و از محضر بزرگانی چون
امام خمینی،
سید محمد حجت کوه کمری،
سید صدرالدین صدر،
سید حسین بروجردی،
سید محمدرضا گلپایگانی،
سید محسن حکیم،
سید ابوالقاسم خویی و
شیخ محمدحسین کاشف الغطاء و علمای دیگر بهره برده و در نهایت به زادگاه خویش در تبریز برگشته و به فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و مذهبی پرداخته است.
وی به علت مبارزات علیه حکومت پهلوی و حمایت از امام خمینی سالها در زندان و تبعید بود و نقش تاثیرگذاری در انقلاب اسلامی ایران داشت و بعد از انقلاب اسلامی از طرف امام خمینی به عنوان اولین
امام جمعه تبریز و نماینده ایشان در تبریز منصوب شد و بعد از عمری خدمت به انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ شمسی توسط
گروهک فرقان ترور شد و اولین
شهید محراب در
جمهوری اسلامی ایران نام گرفت.
انقلابها و نهضتها را از زوایای گوناگونی نظیر اهداف، پیامدها، روند، ماهیت، علل و عوامل پیروزی یا شکست و... میتوان مورد بررسی قرار داد. از محورهای عمده مطالعه انقلابات نگاه از منظرگاه فعالیت و عملکرد رهبرانشان میباشد. این روش یکی از مفیدترین راهها در شناخت انقلابها و جنبشها میباشد.
در این مقال به مناسبت شهادت یکی از رهبران موثر در انقلاب اسلامی یعنی آیت الله قاضی طباطبایی که شهادتش نمادی از ولایتمداری است، برآنیم تا با بررسی نقش ایشان در پیروزی انقلاب، پیوندشان را با امام و اندیشههای امام مورد بازبینی قرار دهیم.
از بزرگترین و قدیمیترین طایفه از
سادات علوی که به سرزمین
ایران مهاجرت نمودند خاندان امیر عبدالوهاب است که به سادات «عبد الوهابیّه» مشهورند.
این خاندان از ذریّه
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) از نسل
حسن مثنّی، از اولاد
ابراهیم طباطبا هستند و در ابتدا جّد آنها در زمان استیلای خلفای
بنی عباس از خطّه
عربستان،
مدینه منوره به ایران هجرت نمودند و در
اصفهان سکونت اختیار کردند؛ ناگفته نماند که اولاد امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) از صدر اول تا امروز، مردانی بزرگ و اشخاصی معروف و اغلب از علماء و بزرگان دین و دنیا بودهاند... مانند
آیت الله بحرالعلوم و آیت الله شهید
سید رضیالدین علی بن طاووس حسنی و...
اول
کسی که مؤسس این خاندان بزرگ در
آذربایجان گردیده و ریشه این تبار را در آن سامان کاشته عالم و فقیه متبحّر شیخ الاسلام
امیر عبدالغفار طباطبایی میباشد..
خاندان عبدالوهاب چه در زبانها و چه در کتابهایی که در شرح حال آنان نگارش یافته است به دو نام «قاضی طباطبائی» و «شیخ الاسلامی» (
منصب شیخ الاسلامی از مهمترین مسئولیتهائی بود که از طرف سلاطین اسلام به یکی از علمای بزرگ و مجتهدین عالیرتبه برای رسیدگی به امور مهمّ کشوری واگذار میشد. شیخ الاسلام در اکثر وظایف با منصب قضا شرکت داشت و بلکه میتوان گفت مانند قاضی القضات (عالیترین مقام قضایی کشور) بوده و بر حسب اختلاف زمان دایره فعالیتش محدود و یا توسعه یافته است. این پست و مقام در عهد پادشاهان عثمانی در
ترکیه و سلاطین «
آق قویونلو» در ایران اهمیت زیادی داشته است.
) مشهور و معروف بودهاند دلیلش این است که اکثر مردان این دودمان با عظمت از عالمان و بزرگان دین و سیاست بودند و سالیان درازی به امر
قضاوت و حلّ و فصل امور اجتماعی و مردمی اشتغال داشتند.
آیت الله
سید محمدعلی قاضی طباطبایی، یکشنبه ششم
جمادی الاولی سال
۱۳۳۱ هجری قمری در تبریز متولد شد. پدرش حاج
سید باقر مشهور به
میرزا باقر و عمویش
میرزا اسدالله از علمای بنام تبریز بودند و ایشان تحصیلات مقدماتی
علوم دینی را در مدرسه طالبیه نزد آن دو فرا گرفت.
وی در
۱۳۵۹ق جهت تحصیل در
حوزه علمیه قم به شهر قم مشرف شدند تا از محضر آیات عظام
سید محمد خوانساری،
سید محمد حجت کوه کمری،
سید حسین بروجردی،
سید محمدرضا گلپایگانی و
امام خمینی کسب فیض نماید.
در سال
۱۳۶۹ هجری قمری شهید قاضی به نجف عزیمت کردند و نزد علمای برجستهای نظیر مرحوم آیت الله
عبدالحسین رشتی،
میرزا باقر زنجانی و بجنوردی،
سید محسن حکیم،
سید ابوالقاسم خویی و شیخ
محمدحسین کاشف الغطاء به کسب
علوم دینی پرداخت.
وی از خود ثمراتی علمی در قالب آثار چاپ شده و چاپ نشده به جای گذاشت که بالغ بر ۵۰ مورد میباشد.
ایشان در طول مبارزات انقلابی در کنار امام، به عنوان یار و یاور ایشان بودند و نقاط حساسی از مبارزات نهضت به ایفای نقش میپرداختند که در طول مقاله به نقاطی اشاره خواهد شد.
بعد از تسلّط
رضا خان بر مقدّرات کشور ایران، بساط
ظلم و ستم و
اسلام ستیزی را در کشور گستراند که میرفت تمام مقدّسات را از بین ببرد، که در این میان مردم به رهبری روحانیت آگاه، در سراسر مملکت عَلَم مخالفت بر افراشتند و در مقابل اعمال خلاف شرع و ضد انسانی حکومت شوریدند. در این میان
شهر تبریز مثل همیشه پرچمدار علم مخالفت بود و در آن زمان
سید محمدعلی نوجوانی ۱۶ ساله از پدرش و عالمان شهر راه و رسم مبارزه را فرا میگرفت.
در سال
۱۳۴۷ق. به دنبال
قیام مردم تبریز به دستور حکومت دست نشانده و تحمیلی رضا خان پهلوی
سید محمدعلی به همراه پدر گرامیش راهی تبعیدگاه شد و به مدت دو ماه ناگزیر به اقامت اجباری در
تهران گردید و از آنجا بار دیگر به
مشهد مقدس تبعید شد و یکسال در آنجا، دوران تبعید خود را گذراند. دژخیمان پهلوی به این مقدار هم
رضایت ندادند و در غیاب آقا میرزا محمدباقر دستور دادند که خانهاش را در تبریز خراب نموده و جزو خیابان سازند بدون اینکه ضرر و زیان وی را جبران نمایند.
و این اولین تجربه مبارزاتی
سید محمدعلی بود.
سید محمدعلی قاضی از همان دوران جوانی، به ماهیت ضد مذهبی رژیم پهلوی پی برد. او که خود در ۱۶ سالگی طعم تبعید و ستم را چشیده بود و ظلم و ستم بر مردم را دیده بود، تصمیم قاطع بر مبارزه علیه استبداد گرفت و در این راه کمر همت بر بست.
حضرت امام خمینی در آن موقع از برجستهترین اساتید حوزه علمیه قم بود و در رشته
فلسفه دو کتاب مهم «
شرح منظومه» و «
اسفار» را تدریس میکرد. تبحّر علمی و روش جالب تدریس و همچنین خصوصیات ارزشمند اخلاقی و منشهای والای روحی امام، باعث شده بود که حوزه تدریس ایشان پر جمعیتترین درس حوزه باشد.
سید محمدعلی طباطبائی در این دو درس امام شرکت جست و از همان زمان رابطه نزدیک و پیوند عمیقی بین او و امام خمینی برقرار شد. وی ضمن استفادههای علمی، با بهرهجویی از افکار بلند استادش به تلاش و کوشش جهت دستیابی به آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی پرداخت. اقامت ایشان در شهر مقدس قم که از سال ۱۳۵۹ ق. شروع شده بود به مدت ده سال به طول انجامید وی در این مدّت علاوه از درسهای امام خمینی از محضر ایات عظام:
سید محمد حجت کوه کمری،
سید صدرالدین صدر، سیدمحمدرضا گلپایگانی و دیگر اساتید زبر دست بهرههای شایانی برد.
سید محمدعلی قاضی در سال ۱۳۶۹ق. تصمیم بر هجرتی دیگر گرفت و اینبار راه نجف را در پیش گرفت. وی قبل از عزیمت به
عراق، از وضع درس حوزههای علمیه آن سامان اطلاعات کافی بدست آورد و برنامه دقیق و منظمی جهت هرچه بیشتر استفاده نمودن از فرصتهای گرانبها تنظیم نمود.
به همین خاطر یکی دو روز از ورودش به نجف نگذشته بود که با جدیّت تمام در حوزههای درسی بزرگان همچون آیت الله العظمی
سید محسن حکیم و آیت الله
سید ابوالقاسم خویی و
آیت الله عبدالحسین رشتی و محمدحسین کاشف الغطاء و ...شرکت جست و مشغول کسب علم و دانش و تحصیل در فنون مختلف
فقه و
اصول و فلسفه شد.
شهید قاضی در میان اساتید نجف برای آیت الله العظمی حاج شیخ محمدحسین کاشف الغطاء احترام فوقالعادهای قایل بود و بیشتر با ایشان انس و الفت داشت و در واقع شیفته و مرید اخلاق والا و تبحّر عمیق علمی و افکار بلند سیاسی، اجتماعی کاشف الغطاء گشته بود.
اقامت در نجف و استفادههای علمی و معنوی از حوزه علمیه را میتوان از بهترین و شادابترین روزگاران عمر آیت الله قاضی طباطبائی بحساب آورد. چرا که در آن ایام، به تحکیم مبانی فکری خود پرداخت و به درجات عالی فقاهت و اجتهاد رسید و از مراجع بزرگی مثل آیت الله العظمی حکیم و آیت الله العظمی کاشف الغطاء و دیگران به اخذ
اجازه اجتهاد نایل آمد. (آیت الله قاضی از بیست نفر از مراجع بزرگ به اخذ درجه اجتهاد یا اجازه روایت نایل شدهاند که خودشان اسامی آنان را در مقدمه کتاب «
اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه» آوردهاند.)
ایشان بعد از سه سال اقامت در نجف، اواخر سال
۱۳۷۲ق. (۱۳۳۱ ش.) بنا به علل ناگواری ناگزیر شد شهر نجف را ترک نموده به تبریز مراجعت نماید.
آیت الله
سید محمدعلی قاضی طباطبائی در سنّ ۴۲ سالگی، حوزه نجف را پشت سر گذاشت و به سوی زادگاه خود شهر تبریز رهسپار شد تا به وظایف بس سنگین خود، در جهت اشاعه فرهنگ اسلام بپردازد. همان خدمات ارزندهای که نتایج سودمندش در انقلاب شکوهمند اسلامی نمایان گشت، آنطور که استادش آیت الله العظمی کاشف الغطاء پیشبینی کرده بود. ایشان در یکی از نامههای خود، خطاب به آیت الله قاضی چنین مینویسد:
«ای
سید بزرگوار و ای دانشمند والا مقام ... ما از حالا میبینیم که مردم آذربایجان عموما و اهالی تبریز خصوصا از راهنمائیها و ارشادات شما بهرهمند میشوند و چه زود است تأثیر خدمات ارزنده شما در نصرت حقّ و از بین بردن باطل محسوس و ملموس باشد و در یاری و کمک از حقّ چه بهتر و مقدّمتر از شما است؟
پدر روحی شما ـ محمدحسین
آیت الله قاضی طباطبائی فعالیتهای مهم و اثرگذاری قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران داشتند.
آیت الله قاضی طباطبائی فعالیتهای تاثیرگذاری قبل از انقلاب در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند.
سال ۱۳۴۲ شمسی در تاریخ ایران آغاز مبارزات امام خمینی با سخنرانی علیه
استکبار و تبعید ایشان بود و به دنبال آن یاران امام خمینی، به تبعیت از وی در سراسر کشور قد علم کردند و پرچم جهاد و مبارزه بر افراشتند، در این مبارزه، آیت الله قاضی طباطبائی سهم بسزائی در بر انگیختن احساسات مردم داشت. وی با سخنرانیهای آتشین و پخش اعلامیههای ضد رژیم، مردم تبریز را به صحنه پیکار آورد و با این عمل شجاعانه خود، شعله بر خرمن دشمن انداخت و حال زارشان را پریشانتر ساخت. چرا که طاغوتیان به خوبی میدانستند، قیام
آذربایجان یعنی به حرکت در آمدن کل ایران، و این همان کابوسی بود که دژخیمان همواره از آن وحشت داشتند.
در پی جوش و خروش امت مسلمان، سازمان ضد امنیّت با هماهنگی «علی دهقان» استاندار وقت آذربایجان، و «حسن مهرداد» رئیس
ساواک تبریز،
سید را دستگیر و به پادگان زرهی تهران بردند و بعد از آن به سیاهچال مخوف قزل قلعه تحویل دادند که دو ماه و نیم ماندگار شدند و بعد از آزادی از زندان هم
کسی حق رفتوآمد و تماس با ایشان را نداشت و همواره زیر نظر و مراقبت شدید مأموران ساواک بود. و در
تهران به عنوان تبعیدی زندگی میکرد.
سید طباطبایی، قبل از پیروزی انقلاب، همواره به عنوان یکی از یاران وفادار امام و حامیان وی ظاهر میشدند و به ایفای نقش میپرداختند. یکی از مهمترین نقشهای ایشان حمایت از خط و مشی امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در مخالفت با طرح
لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود که بر اساس آن به زنان حق رای داده میشد و قید اسلام از شرایط انتخابشوندگان و انتخابکنندگان حذف میشد و به جای
قسم به قرآن، قسم به کتاب آسمانی کفایت میکرد.
این طرح مخالفت
حوزه علمیه قم، مراجع تقلید خصوصا امام خمینی (رحمةاللهعلیه) را برانگیخت. بر همین اساس علمای تبریز، اعلامیههایی را صادر کردند که آیت الله قاضی از جمله امضاءکنندگان آن اعلامیهها
بود.
از دیگر وقایعی که آیت الله طباطبایی از آن در جهت پیشبرد اهداف انقلاب بهره برد، واقعه مدرسه طالبیه تبریز بود. این واقعه از اینجا شروع شد که اعلامیه امام در مدرسه طالبیه روی دیوار نصب شد که ماموران شهربانی وقتی خواستند اعلامیه را پاره کنند، با مقاومت طلاب مدرسه مواجه شدند و این درگیری به بازار کشیده شد و با شورش مردمی که از مسجد مقبره بیرون آمده بودند، محاصره نیروهای شهربانی شکسته شد. در اثر این حادثه بود که آیت الله قاضی اعلامیهای صادر کردند و فردای آن روز آن را با خط سرخ در تمام شهر منتشر کردند.
محرم ۱۳۴۲ همزمان بود با رویداد فجایع
مدرسه فیضیه و مدرسه طالبیه تبریز که به همینجهت شاه و علماء رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. آیت الله قاضی و علماء در این محرم به تبعیت از امام، تاکید بر استراتژی افشاگری علیه رژیم را از طریق مجالس روضه و وعظ و
سخنرانی قرار داده بودند.
در اثر اتخاذ این استراتژی بود که با دستگیری امام، بازار تبریز به حالت تعطیلی درآمد.
در پی سخنرانی امام (رحمةاللهعلیه) و دستگیری ایشان در سال ۱۳۴۲، اقبال عمومی و مردم چنان بود که مراجع تقلید بایستی اقدامی در خصوص رهایی امام انجام میدادند. لذا بر همین اساس بود که جمع کثیری از علما به سمت تهران حرکت کردند. در این میان آیت الله قاضی به تهران نیامد. مهمترین دلیل ایشان این بود که با وجود آیات عظامی چون آیت الله میلانی، آیت الله شریعتمداری،
آیت الله مرعشی نجفی، ایشان نمیتوانست تاثیر چندانی در قضایا داشته باشد، در ثانی نقشی که میتوانست در راستای پیشبرد اهداف نهضت در این موقعیت زمانی در تبریز ایفا کند به مراتب مهمتر از نقشی بود که میتوانست در تهران داشته باشد.
دشمنی با
اسرائیل از ویژگیهای بارز ایشان بود که به تأسی از امام آن را در منابر و اعلامیههای خود تبلیغ و هویدا میساخت. ایشان به پیروی از امام و همراه با علمای دیگری پس از سومین جنگ بین اعراب و اسرائیل تلاشهای فراوانی در قالب صدور اعلامیه مبنی بر لزوم جمعآوری کمکهای مردمی برای آسیب دیدگان و آوارگان فلسطینی به انجام رساندند.
در تبریز در سال ۵۲ برای تغذیه حرکتهای ضد رژیم اعم از چاپ و نشر اعلامیه، کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی، مساعدت به فعالانی که مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده بودند و... صندوقی به نام مجاهدین اسلامی زیر نظر ایشان تاسیس گردید تا از این طریق به بارور شدن نهضت کمکی کرده باشد.
ارتباط با دانشجویان در راستای مبارزه با رژیم یکی دیگر از فعالیتهای ایشان بود که وی در کارهای خود آن را مد نظر قرار داده بود.
آیت الله قاضی به خاطر مبارزات بیامانش، سالهائی از عمر پر برکت خود را در زندانها و تبعیدگاهها سپری کرد که یکی از محلّهای تبعید وی
بافت کرمان بود.
روز سیام آذر ماه ۱۳۴۷ ش. مصادف بود با یوم الله
عید سعید فطر در شهر تبریز نماز پر صلابت عید فطر در جوّ معنوی به امامت آیت الله
سید محمدعلی قاضی طباطبائی برگزار شد. ایشان که هیچ فرصتی را از دست نمیداد، از این اجتماع با شکوه نهایت استفاده را کرد و بر علیه سردمداران رژیم سخنرانی کردند و ضمن گفتار آتشین نقاب از چهره کریه رژیم پهلوی بر گرفت و روابط خفّتبار دولت با رژیم غاصب و نامشروع صهیونیستی را محکوم کرد، غروب همان روز برای اداء نماز مغرب و عشاء به مسجد شعبان تشریف آوردند و بعد از نماز و پاسخ به ابراز احساسات مردم از مسجد خارج شد.
هنوز چند قدمی از در مسجد دور نشده بود که مزدوران وطنفروش وی را احاطه کردند و با اجبار سوار ماشین کردند. و سپس او را به بافت کرمان تبعید نمودند.
بعد از اسکان در بافت کرمان، هر روز یک مأمور ساواک جهت حضور و غیاب تبعیدی به محل سکونت او سر میکشید. اتاقی که آیت الله قاضی در آن، روزهای تنهایی میگذراند، یک اتاق کوچک و محقّری بود که از سطح حیاط دو پلّه پایینتر بود. مأمور ساواک طبق تعلیماتی که از طرف سازمان به او داده شده بود، با گستاخی و تبختر رفتار میکرد و برای اینکه زور و حاکمیت دستگاه را به رخ تبعیدی کشیده باشد، بجای وارد شدن از در اتاق، با کفش از پنجره میپرید وسط اتاق، و با حالت غرور و خودخواهی و صدای خشن و ناهنجار دستور میداد زود باش امضاء کن ...
چند روز بدین منوال گذشت و آیت الله قاضی چندبار به ایشان تذکر داد که ادب را رعایت کند ولی آن بیادب گوشش بدهکار نبود و دست از کار بیشرمانه خود بر نمیداشت.
روزی هنگامی که مامور با همان رفتار همیشگی به وسط اتاق پرید،
سید بلافاصله کتاب سنگین و ضخیم «
المنجد» را برداشت و محکم بر پس گردن مأمور کوبید و فریاد زد:
بیادب! مگر نگفتم مؤدب باش ...
مأمور مغرور و خودباخته، با زبونی و ترس از اتاق بیرون رفت و آیت الله قاضی با این عمل شجاعانه خود بار دیگر ثابت کرد که سر نیزه در مقابل نیروی پرتوان ایمان و استقامت محکوم به شکست است.
بعد از بافت کرمان ایشان را به
زنجان تبعید کردند و بعد از اتمام آن در تاریخ ۱۳۴۸/۰۹/۰۶ به تبریز مراجعت کرد.
مقاله توهینآمیزی که در روزنامه رسمی و کثیرالانتشار اطلاعات به چاپ رسید و در آن نسبت به ساحت امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، هتاکی شد و در پی آن مردم
قم، دست به تظاهرات زدند و سیل خشم و نفرت بر علیه حکومت به راه انداختند و در پاسخ، حکومت وقت ایران مردم قم را به گلوله بسب و بسیاری را به
شهادت رساند.
با نزدیکشدن چهلم شهدای قم، روحانیت آگاه و در راس آنها مراجع بزرگوار و امامت امت با وجود سانسور شدید مطبوعات، از طریق اعلامیهها و سخنرانیهای پرشور و حماسی، جنایات بیشمار دستگاه حاکمه را برشمردند و مردم را به برگزاری هرچه باشکوهتر مراسم یادبود به خون خفتگان ۱۹ دی فرا خواندند.
در
استان آذربایجان، آیت الله قاضی با همکاری و همفکری علمای بزرگ از جمله
آیت الله سیدابوالحسن انگجی (رحمةاللهعلیه)، با انتشار بیانیهای مردم همیشه در صحنه آذربایجان را به شرکت در مراسم یادبود شهدای قم دعوت کردند.
سه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ در شهر تبریز مجلس باشکوهی در مسجد حاج میرزا یوسف برپا شد و مردم دسته دسته برای
عزاداری میآمدند. مزدوری به ساحت مقدس مسجد اهانت کرد و... زمان انفجار فرا رسیده بود. جوانی از غیرتمندان تبریز که از پارهکردن اعلامیه و سخنان توهینآمیز آن دژخیم به هیجان آمده بود با وی گلاویز شد، و او با استفاده از کلت جوان مجاهد را هدف تیر قرار داد و به شهادت رساند، در این لحظه مردم خشمگین جنازة خونآلود جوان قهرمان را برداشته، همچون سیل خروشان به طرف خیابانها راه افتادند و سینماها و مشروب فروشیها و مراکز فرقه ضاله بهایی و طاغوتیان و ساختمان حزب منفور رستاخیز و تعدادی از بانکها و ساختمانهای دولتی را به آتش کشیدند.
مردان تبریز با استفاده از این حماسه سرنوشتساز خود چنان ضربهای بر پیکر دشمنان اسلام و قرآن آوردند که تا به امروز نظیرش را ندیده بودند.
آیت الله قاضی پس از انقلاب از حرکت باز نایستادند و تا آخرین قطره خون در راه اسلام و انقلاب تلاش نمودند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، آیت الله قاضی طی حکمی از سوی امام در سال ۱۳۵۸ به عنوان
امام جمعه و نماینده تامالاختیار امام در تبریز منصوب شد. مهمترین کارکرد آقای قاضی را باید رهبری جریانها و فضای سیاسی تبریز همسو با فضای انقلاب در قالب ایجاد امنیت و ثبات، تحرک بخشیدن به سازندگیها، رفع کدورتها و رفع نواقص دانست. به عنوان مثال در اواخر خرداد ۵۸ تعدادی از همافران دست به تحصن زدند و خواستههایی را مطرح کرده بودند که با تلاشهای وی، دست از تحصن برداشتند.
با تاسیس حزب جمهوری اسلامی، آیت الله قاضی با صدور اعلامیههایی مردم را تشویق به عضویت در آن میکرد. در قم از طرف دفتر امام اعلام شد که «
حزب جمهوری اسلامی را حضرت آیت الله العظمی امام خمینی تایید میفرمایند و حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آیت الله قاضی طباطبایی نماینده امام هستند.»
آیت الله قاضی یکی از عالمان روشنبین و ژرفنگری بود که همیشه بر
وحدت اسلامی تأکید داشت و در فرصتهای مناسب با رفتار مدبرانه در جهت تحقق بخشیدن هرچه بیشتر وحدت بین مسلمانان جهان میکوشید.
او میگوید: «یاد دارم در زمانی که از
سوریه برگشته وارد
عراق شدم و غروب نزدیک بود، توقف کردیم که
نماز مغرب ادا کنیم و حرکت نماییم،
وضو گرفته در صحن خانه وسیعی حصیر اندخته خواستم مشغول
نماز باشم دیدم عدهای از جوانان
اهل تسنن آمدند و در چند قدمی ایستادند، فهمیدم که میخواهند بدانند که چطور
سجده خواهم کرد! من هم در موقع سجده پیشانی را بر بالای حصیر گذاشتم و سایر رفقا نیز اغلب از من تبعیّت کردند، بعد از فراغت از نماز چند نفر از آنها جلوه آمده از حقیقت سجده بر
تربت کربلا که بعضی از همراهان نماز گذاشته بودند، سئوال کردند، واقع امر را به آنها بیان کردم، بسیار قانع شده و امتنان بجا آوردند و اظهار نمودند که به ما جور دیگر تلقین کردهاند.»
(نظیر این جریان در
دمشق اتفاق افتاده بود.)
هنوز شش ماه از
انقلاب اسلامی ایران نگذشته بود که گروهک فرقان استاد حوزه و دانشگاه
آیت الله مطهری را به شهادت رساند ...
وقتی خبر شهادت استاد مطهری، به گوش آیت الله قاضی رسید بسیار متأثر شد و همواره به اطرافیان خود میگفت: کاش بنده هم مثل استاد مطهری، روزی به شهادت برسم.
چند روز بعد دعایش مستجاب شد!
سرانجام بعد از عمری مجاهدت و تعلیم و تربیت و نویسندگی، به تاریخ ۱۱ آبانماه ۱۳۵۸ در حالی که
روز عید قربان (در کتاب قاضی طباطبائی قله شجاعت و ایثار و اشتباها عید فطر نوشته شده است که بدینوسیله تصحیح میگردد.(مؤلف).)
نماز عید خوانده بود بهنگام شب بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد شعبان به دست
گروهک فرقان به شهادت رسید.
فردای آن روز مردم مصیبزده آذربایجان پیکر آن شهید را
تشییع کردند و در آرامگاه خانوادگی واقع در مسجد مقبره به خاک سپردند.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
با کمال تاسف ضایعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجتالاسلام و المسلمین آقا حاج
سید محمدعلی قاضی طباطبائی (رحمةاللهعلیه) بر عموم مسلمانان متعهد و علماء اعلام مجاهد و مردم غیور و مجاهد آذربایجان و به خصوص بازماندگان این شهید سعید تسلیت عرض، و از
خداوند متعال صبر انقلابی برای مجاهدین در راه حق و اسلام خواستارم ملت عزیز و برومند
ایران، و آذربایجانیان غیرتمند عزیز، باید در این مصیبتهای بزرگ که نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و عجز و ناتوانی و خودباختگی آنان است هرچه بیشتر مصمّم و در راه هدف و اعلای اسلام و
قرآن مجید بر مجاهدات خود افزوده و از پای ننشینند تا احقاق حق مستضعفین از جباران زمان بنماید.
عزیزان من در انقلابی که ابرقدرتها را به عقب رانده و راه چپاولگری آنان را از کشور بزرگ بسته است این ضایعات و ضایعات بالاتر اجتنابناپذیر است ما باید از کنار این وقایع با عزم و خونسردی بگذریم و به راه خود که راه جهاد فی سبیل الله است ادامه دهیم.
شهادت در راه خداوند، زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملتهاست، ملّتهای مسلمان از فداکاری مجاهدین ما در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگیرند و با پیوستن بهم سدّ
استعمار و
استثمار را بشکنند، به پیش به سوی آزادی و زندگی انسانی بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و
رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق و شهید سعید طباطبائی خواستارم.
۱۱ ذی الحجة الحرام ۱۳۹۹
روح الله الموسوی الخمینی
شهید محراب آیت الله قاضی از جمله قلمبدستان پرکاری بود که در طول عمرشان با تلاش گسترده و نیّتی خالصانه توانست تحقیقات ارزندهای را با بیانی رسا و قلمی شیوا و نثری استوار به جهان وسیع فرهنگ اسلامی عرضه بدارد.
کار تحقیقاتی و نویسندگی آن بزرگوار از دو جهت حائز اهمیت است، یکی نوشتن کتابهای مستقل در رشتههای مختلف که مورد نیاز بود و تألیفی صورت نگرفته بود و دیگری با تعلیقه و تصحیح و مقدمهنویسی بر آثار گرانقدر دیگر دانشمندان و چاپ مجدّد آنها، افکار بلند و ارزشمند آنان را احیا کرد.
رهآورد فکری شهید قاضی که به صورت نوشته به یادگار مانده است عبارتند از:
۱. الاجتهاد و التقلید (عربی ـ خطی)
۲. الفوائد (فقهی ـ تاریخی)
۳. خاندان عبد الوهاب (فارسی ـ خطی)
۴. کتاب فی علم الکلام (عربی خطی)
۵. فصل الخطاب فی تحقیق اهل الکتاب (عربی خطی)
۵. السعادت فی الاهتمام علی الزیارت (عربی ـ خطی)
۷. اجوبه الشبّهات الواهیه (فارسی ـ خطی)
۸. رسالت فی اثبات وجود الامام علیهالسّلام فی کل زمان (عربی خطی)
۹. سفرنامه بافت (بافت کرمان)، (فارسی، خطی)
۱۰. المباحث الاصولیّه (عربی ـ خطی)
۱۱. حاشیه بر کتاب رسائل شیخ انصاری (ره)
۱۲. حاشیه بر کتاب مکاسب شیخ انصاری (ره)
۱۳. حاشیه بر کفایة الاصول آخوند خراسانی (ره)
۱۴. تقریرات اصول آیت الله حجت کوه کمری
۱۵. تاریخ قضا در اسلام
۱۶. صدقات امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره علیهماالسّلام
۱۷. حدیقه الصالحین
۱۸. رساله در دلالت آیه تطهیر بر اهل بیت علیهمالسّلام
۱۹. رساله در اوقات نماز
۲۰. رساله در مباهله
۲۱. رساله فی مسأله الترتّب
۲۲. رساله در نماز جمعه
۲۳. تعلیقات بر کتاب الفردوس الاعلی تألیف علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء (عربی چاپی)
۲۴. تحقیق درباره روز اربعین حضرت
سید الشهداء علیهالسّلام (فارسی چاپی)
۲۵. تعلیقات بر کتاب انوار نعمانیه (عربی چاپی)
۲۶. مقدمه و تعلیقه بر تفسیر جوامع الجامع طبرسی (عربی چاپی)
۲۷. تعلیقات بر کتاب اسلام صراط مستقیم (فارسی چاپی)
۲۸. تعلیقات بر کتاب کنز العرفان (عربی خطی)
۲۹. مقدمه بر کتاب صحائف الابرار کاشف الغطاء (عربی ـ چاپی)
۳۰. آثار تاریخی آیت الله العظمی حکیم (فارسی چاپی)
۳۱. مقدمه بر تنقیح الاصولآقا رضا متوفی ۱۳۳۷ شمسی
۳۲. مقدمه بر کتاب مرآت الصلوه
۳۳. پیشگفتار بر علم امام علامه طباطبائی
۳۴. مقدمه بر کتاب معجزه و شرایط آن
۳۵. مقدمه بر کتاب جنه المأوی (عربی چاپی)
۳۶. پاورقی بر تعلیقات بر کتاب اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه (عربی چاپی)
۳۷. مقدمه بر انیس الموحدین نراقی (فارسی ـ چاپی)
۳۸. تحقیق در ارث زن از دارائی شوهر (فارسی چاپی)
۳۹. علم امام علیهالسّلام (فارسی ـ چاپی)
۴۰. مقدمه بر العقائد و الوثنیّه فی الدیانه النّصرانیه (عربی ـ چاپی)
۴۱. ترجمه مسائل قندهاریّه (از عربی به فارسی)
۴۲. مقدمه بر تاریخ ابن ابی الثلج بلخی (عربی ـ خطی)
۴۳. مقالات متعدد چاپ شده در مجلات عربی چاپ صیدا (
لبنان)
ایشان علاوه بر آثار فکری، آثار اجتماعی و عمرانی بسیاری هم از خود به یادگار گذاشتهاند.
آیت الله قاضی طباطبایی از رهبران معنوی و سیاسی انقلاب اسلامی بودند که در پیروزی و به ثمر رسیدن مبارزات انقلابی مردم
ایران به رهبری
امام خمینی نقش اساسی را خصوصا در منطقه
تبریز ایفا میکردند. کانون محوری فعالیتهای فکری و سیاسی ایشان با الهام از آموزههای
مکتب تشیع، ولایتمداری و تبعیت از امام خود بود. ایشان به تبعیت از امام (رحمةاللهعلیه) در راستای تحقق
حکومت اسلامی تلاشها و مجاهدتهای فراوانی به انجام رساندند که سرانجام در دهم آبان ۱۳۵۸ مصادف با عید سعید قربان پس از آنکه نماز عید را اقامه کردند و در خطبههای نماز به افشاگری پرداختند و فرمودند «مرا تهدید به قتل میکنند. من از
شهادت نمیترسم و آمادهام و از خدا میخواهم.» در همان روز بعد از نماز مغرب و عشاء در راه مراجعت به منزل توسط منافقی از گروه فرقان در سن ۶۵ سالگی به شهادت رسید.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در پیامی که به مناسبت شهادت ایشان صادر کرده بودند، ضمن تسلیت به خانواده و بازماندگان و همچنین مردم تبریز، اینگونه حرکات را که نشانه افول حتمی مستکبران است را گریزناپذیر دانستند و از خداوند برای ایشان طلب مغفرت کردند.
•
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سید محمدعلی قاضی طباطبایی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۷/۲۹. •
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «زندگینامه سید محمدعلی قاضی طباطبایی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۷/۲۹.