• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید علی بن محمدعلی حسینی میبدی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سید علی بن محمد علی میبدی (نسب نامه وی چنین است: سید علی بن محمد علی بن میر مرتضی بن میر سعید بن میر ابوالهادی بن میر محمد کریم بن میر علی شرفا (شرف الدین) بن میرعبدالکریم بن میر عبدالله بن میر سلطان محمود بن میر عبدالکریم (الثانی) بن میر عبدالله بن میر عبدالکریم (الاول) بن میر محمد بن میر سید مرتضی بن میر سید علی بن میر سید کمال الدین بن میر سید قوام الدین (المشهور بمیر بزرگ راس سلسلة السلاطین المرعشیین فی طبرستان) بن میر سید عبدالله بن ابی عبدالله محمد بن ابی هاشم بن ابی الحسن علی بن ابی محمد الحسن النسابه المحدث بن علی المرعشی بن عبدالله بن محمد الاکبر بن حسن بن حسین الاصغر بن الامام السجاد علی بن الامام الشهید الحسین بن الامام علی بن ابی طالب علیه‌السّلام.) «علامه میبدی» فقیه، اصولی، شاعر، لغت دان و از مفاخر علمای قرن سیزده و چهاردهم هجری است. خاندان عالم پرور میبدی طی چند سده عالمان بزرگی را به جامعه اسلامی تقدیم نموده‌اند.



با توجه به این که در یکی از نوشته هایش در سال ۱۳۰۰ ق می‌گوید:
«در این سال به حد چهل سالگی رسیده‌ام.»
[۱] کشکول، میبدی، ص۳.

معلوم می‌شود که در حدود سال ۱۲۶۰ ق به دنیا آمده است.
در آغاز تحصیل پدرش موافق نبود، ولی سرانجام او را راضی کرد. او می‌گوید:
«مرحوم والد طاب ثراه و جعل الجنة مثواه در اوائل بلوغ به توسط بعضی از اقوام، تکلیف به گرفتن زن و داخل شدن در کار تجارت فرمودند. در جواب به عرض رسانیدم که حقیر طفلم از آن راه که سعدی گفته است:
عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند• • • مرد اگر هست به جز عالم ربانی نیست
و اختیار این کار با مردان است، اگر مرد شدم به علوم ربانیه که در دست علما است زن گرفتن و کار دنیا کردن آسان است وگرنه بهتر از برای نامرد مرگ است... مردی کوزه ساز از من مساله ای پرسید، جواب آن را ندانستم، با خود گفتم: ذریه پیغمبر و نسل فاطمه اطهر که مساله نداند به چه کار آید، به خصوص که کوزه گری آن مساله را بداند. در این مدت هر وقت یاد آن مرد می‌کنم، به خصوص در قنوت نماز وتر ، او را دعا می‌کنم.»
[۲] اصلاح البلاد میبدی، خطی، ص۲.
او برای تحصیل به کربلا رفت. در جایی از کشکول اشاره به نامه‌ای می‌کند که در ایام تحصیل کنار مرقد امام حسین علیه‌السّلام برای پدر نوشته است. وی در این نامه این اشعار را برای پدر فرستاد:
ناز چشم دوستان پنهان نکردی بی قرار• • • نشنوی آواز موسیقار و فریاد هزار
تا نسوزی پای تا سر در محافل همچو شمع• • • روشنی بخش مجالس کی شوی‌ای باوقار
پای همت زن به دامن فقر و صابر شو در او• • • تا نیفتی همچو قارون عاقبت در قعر نار
هر چه آید بر سرت شو غوطه ور در بحر صبر• • • کام از او کن تلخ تا شیرین شود روز شمار
گوشه خلوت گزین پنهان شو از ابصار خلق• • • دیده از لذات دنیا پوش و بر کن دل زار
هیچ می‌دانی شب قدر از چه شد خیر الشهور• • • چون نهان شد در لیالی یافت قدر بیشمار
[۳] کشکول، میبدی، ص۱۷.





۲.۱ - شیخ عبدالحسین بن علی تهرانی

از علمای بزرگ کربلا و کتابخانه بزرگی در آنجا داشت. در سال ۱۲۸۵ ق ناصر الدین شاه فرمان تعویض ضریح و تبدیل آن به طلا با نظارت شیخ العراقین را صادر نمود. از این رو شیخ به سامراء رفت.
[۴] مزارات اهل البیت و تاریخ‌ها، ص۱۴۰.
[۵] جنات ثمانیه، ص۷۶۸.
علامه میبدی به همراه استاد شش ماه (تابستان و پاییز) در سامراء ماند. مجالس درس در آن جا از صبح تا شب دائر بود. یکی از دروسی که علامه میبدی در آن شرکت می‌کرد، شرایع السلام محقق حلی بود و ایشان تقریرات استاد را به رشته تحریر کشید.
سفر شیخ العراقین و میبدی به سامراء قبل از ورود میرزای شیرازی به آنجا بود. (میرزا در سال ۱۲۹۱ ق در سامراء اقامت گزید.)

۲.۲ - فاضل اردکانی

محمد حسین بن محمد اسماعیل اردکانی حائری ( فاضل اردکانی ) از علما و مراجع تقلید شیعه بود و در سال ۱۳۰۲ق از دار دنیا رفت. علامه میبدی از محضر وی استفاده‌ها برد و از ایشان اجازه اجتهاد دریافت کرد.


وی در دوران تحصیل با جدیت تمام به تحصیل و تدریس مشغول بود. او برای یادگیری زبان عربی با دیگران عربی صحبت می‌کرد و کتاب فارسی نمی‌خواند. خود در این باره می‌نویسد:
«اوقاتی در عتبات بودیم، روزی در سامراء در محضر استاد طاب ثراه بودم و از همه نوع افراد در مجلس بودند. شیخ رو کردند به قاضی که قدری از قرآن بخوان و قاضی که در قرائت استاد بود، شروع کرد به لحن عرب و صوت خوش قرآن خواندن. حقیر چون لهجه عربی را از اعراب کربلا تحصیل کرده بودم و در قرائت به قدر کفایت بهره داشتم، در چندین جای از آیات ، به قاضی اعتراض کردم. مجلس بر قاضی دشوار شد و بعد از فراغ گفت: تو بخوان. بلافاصله شروع کردم به خواندن به نحوی که شیخ استاد در تعجب شد و فرمود: تو جوان و نشو تو در یزد و هنوز چندان با عرب معاشرت نداشته‌ای چگونه قرائت را به لهجه عرب می‌خوانی؟
عرض کردم که در کربلا جمعی از اولاد اعراب نزد من درس می‌خواندند و با آن‌ها تعهد نمودم که به قدر مقدور با من به عربی سخن گویند و وقتی در خدمت جدم حسین علیه‌السّلام تضرع نمودم و همین مطلب را خواهش نمودم و چندان گذشت که ماهر شدم و با عرب‌ها هم سخن می‌شدم که چندان عجمیت در من معلوم نبود، بسیار تحسین فرمودند و تمام اهل مجلس گفتند که این حالت شایسته تحصیل است و مکرر با رفقای عرب و عجم خود در کربلا می‌گفتم که عمدا در مجالس، مطالب مشکله را عنوان کنید و از من بپرسید که ندانم و ناچار در فکر مطالعه و فهمیدن آن‌ها بشوم. گاهی قصاید عربی می‌ساختم و نزد شعرای عرب می‌خواندم که ایرادهای عربی بگیرند و مواقع الفاظ عرب را بفهمم و به کلی رجوع به کتب فارسیه نمی‌کردم مگر کتب ادعیه و مواعظ. و می‌دیدم که نکاتی که از تمام کلام فهمیده می‌شود هرگز در ترجمه فارسی نمی‌آید و حتی کتاب حق الیقین مجلسی که در میان کتب فارسی داشتم آن را به دوستی بخشیدم.»
[۶] اصلاح البلاد، خطی، ص۲.

این کوشش باعث شد این روحانی جوان میبدی به ادبیات و دقایق لغات عرب تسلط کافی پیدا کند و کتاب‌های دقیق و بی نظیری در این زمینه پدید آورد.


چندی بعد وی به علت بیماری به کرمانشاه رفت، اما قضای الهی او را در آن سرزمین ماندگار کرد. بعد از اقامت در کرمانشاه به وظایف دینی قیام نمود و اقدامات مؤثری انجام داد. ابتدا به آگاه سازی مردم از مسائل شرعی پرداخت و در موارد لازم به اقدامات عملی روی آورد. به چند نمونه از اقدامات وی اشاره می‌کنیم.

۴.۱ - مبارزه با شراب خواری

علامه میبدی بعد از استقرار در کرمانشاه متوجه شد بعضی از مردم به خاطر ندانستن مساله مرتکب شراب خواری می‌شوند و عده‌ای گمان می‌کنند شرابخواری گناه کوچک است و خدا ارحم الراحمین است. از این جهت در شب بیست و یکم ماه رمضان که اغلب مردم به عزاداری مشغول بودند، به سخنرانی در مذمت شراب پرداخت. این سخنرانی مؤثر واقع شده و عده‌ای توبه کردند.
[۷] اصلاح البلاد، خطی، ص۳.

او از راه‌های دیگر هم برای مبارزه با شراب خواری استفاده کرد. فرزند یکی از بزرگان قبایل در شراب خواری بسیار حریص بود و کسی به او تذکری نمی‌داد، اما علامه میبدی نامه نصیحت گونه‌ای به وی نوشت و در آن مواردی از مذمت‌های شراب را ذکر کرد. در فرازی از این نامه آمده است:
«گمان من این است که احدی تا به حال اتمام حجت بر شما نکرده... و حقیر به حمدالله مستغنی از مال و قوت و عزت شما هستم و دیدم پدران شما در مجالس تشیع پاس دین بلکه مرد آن روزگار بوده‌اند و حیف است که مثل شما اولاد خلف از اوصاف پسندیده آن‌ها باز مانید.»
وقتی نامه به دست این شخص رسید، از این کار پشیمان شد و از گذشته خود توبه کرد.
[۸] اصلاح البلاد، خطی، ص۴.


۴.۲ - اجرای حدود الهی بر شاهزادگان

اقدامات وی در مبارزه با شراب خواری بسیار مفید بود، اما این پدیده زشت گسترده تر از آن بود که با موعظه و سخنرانی بتوان با آن مبارزه کرد. از این رو میبدی با توجه به نفوذی که در جامعه داشت، به عنوان حاکم شرع به اجرای حدود پرداخت و با این معضل مبارزه کرد، البته موفقیت‌های خوبی هم به دست آورد. وی در این باره می‌نویسد:
«و یکی دیگر سهولت امر شراب خوردن بود که در گذر گاه و هر کوچه و بازار آواز مستان بلند بود و شب‌ها راه مسجد و بازار و ضیافت و زیارت برادران دینی بر مردم بسته شده بود و حکمران مملکت به سبب ابتلای بستگان خود راه سکوت را پیموده بود و گوش به شکوه و تظلم کسی نمی‌داد تا به حدی آشکار شد که خود حقیر به چشم خود دیدم و بنای جاری کردن حد شراب گذاشتم و جماعت بسیاری را هشتاد تازیانه زدم، حتی از اجرای بزرگان و شاهزادگان و داروغه و کدخدا و حکمران بلد متعرض نشد و بسیار کار شهر نظم گرفت، بلکه یکی خودش آمد و خواهش حد کرد تا این که وقتی یکی از ملازمین شاهزادگان را مست دیدم و فرار کرد او را از نواب شاهزاده خواستم تا سه روز نوکرها تجسس کردند و پیدا نشد. گفتم اگر او چشم از خویشان و خانه و بلد خود و نوکری می‌پوشد و از این ولایت می‌رود که من آسوده‌ام و تقصیری در اقامه حد نکرده‌ام و اگر پیدا شد هر وقت که باشد حد شرعی بر او جاری خواهم کرد. فورا پیدا شد و در درب مسجد او را حد زدم و او را از نوکری بیرون کردم و گفتم چنین نوکری سزاوار محضر شاهزاده نیست. بعد آمد و توبه کرد... تا او را به جای خود نصب کردند. باری چنان ترس و رعب در دل‌ها جا کرد که بسیاری آمدند و توبه کردند.»
[۹] اصلاح البلاد، خطی، ص۲۴.


۴.۳ - مبارزه با سوداگران فریب کار

از دیگر اقدامات ایشان مبارزه با افرادی بود که تحت عناوین مختلف به شیادی می‌پرداختند. آن‌ها از ساده دلی و پاکی مردم استفاده کرده و به نام کیمیاگری، فال گیری، دیدار با امام زمان و... از مردم پول‌های کلان می‌گرفتند. علامه میبدی با ارشاد مردم به مبارزه پرداخت و از مال باختگان برای باز پس گیری حقوق شان حمایت کرد. یکی از این مال باختگان که سیصد تومان به شیادان داده بود به میبدی مراجعه کرد و خواستار کمک شد. از قضا مرد شیادی که از این مرد پول گرفته بود به عتبات رفته بود و علامه میبدی با نامه نگاری به افراد از آن‌ها خواسته بود تا با هر حیله‌ای شده او را روانه کرمانشاه کنند. وقتی او به کرمانشاه برگشت پول را از وی باز پس گرفتند.
همین شخص روزی به مردم مژده دیدار با امام زمان داد و عده‌ای را مجبور کرد در روزی سرد با آب سرد غسل کنند و بعد از آن لباس احرام بسته در بیابان دو رکعت نماز گذارند تا در سجده امام زمان را ببینند. وقتی کسی امام زمان را ندید، آن شیاد مردی را کتک زد و مدعی شد نیتش فاسد بوده و به این خاطر دیدار حاصل نشد. و بعد از آن خود ادعای امامت کرد و کار به جایی رسد که مردم گمان کردند او در هر حال آنها را می‌بیند. میبدی با روشن ساختن فریب هایش او را در میان مردم رسوا کرد.
[۱۰] اصلاح البلاد، خطی، ص۲۵-۲۴.


۴.۴ - مبارزه با غلات

در آن زمان کرمانشاه و اطراف آن از افرادی که به خدا بودن علی علیه‌السّلام اعتقاد داشتند، پر شده بود، به گونه‌ای که علامه میبدی می‌گوید حدود دو سوم مردم شهر یا خود نصیری بودند و یا با آنان همراهی می‌کردند. از این رو به آگاه سازی مردم همت گماشت و در سخنرانی و مجالس از انحرافات آنها پرده برداشت و عاقبت کتابی در رد آنها نوشت. اندک زمانی نگذشت که بسیاری از اهل شهر از این فرقه‌ای باطل دست برداشتند.
[۱۱] اصلاح البلاد، خطی، ص۲۷.



بعد از شش سال توقف در کرمانشاه، عزم زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السّلام کرد و برای اینکه زیارتش با بصیرت بیشتر باشد، شروع به تالیف کتابی در آداب زیارت امام رضا علیه‌السّلام کرد. از این سفر خاطراتی خواندنی به یادگار مانده که یکی از آن‌ها چنین است:
«و چون در مشهد مقدس شرفیابی آستانه مبارکه حاصل شد کوری که از کرمانشاهان به همراهی آمده بود، آمد و گفت: آمده‌ام به پناه این آستانه، چه بگویم؟ گفتم به زبان کردی خود بگو چشم خود را می‌خواهم، زیادتر مگو و خود را در آن آستانه بینداز، شفا خواهی یافت، ان شاء الله. رفت و چنین کرد و در سه شبانه روز با ریسمان خود را به پنجره بیرون بست و غذایی چندان نخورد. در وقت اذان صبح شب سیم آن پناه دردمندان در میانه خواب و بیداری او را به خواست خداوند جل شانه شفا مرحمت فرمود و مردم به رسم خود لباس او را بردند و کسی در فکر تشریفات این معجزات نشد. و بزرگ آستانه که از دیوانیان بود، اعتنا نمی‌کرد. حقیر چاوش را گفتم که در میان شهر بانگ کند هر کس می‌خواهد معجزه تازه را بداند، بعد از نماز ظهر در ایوان بزرگ حاضر شود تا آگاه شود و این شعر را هم ساختم و به دست زوار دادم:
شکر لله از طواف مرقد شاه رضا• • • کوری از کرمانشاهان گرفت از شه شفا
و چند نسخه کردم و به دست رؤسای هر دسته از زوار دادم و گفتم حفظ کنند و باید جمیع زوار سینه زنان در درب منزل حاضر شوند و این شعر در زبان آنها روان باشد و جمیعا یک دفعه در ایوان گرم سینه زدن و این شعر خواندن باشند. چنین کردند و از طرف خیابان بالای سر داخل صحن مقدس شده، ایوان مبارک را مجلس کردند... حقیر عبایی به دوش کرده، آمدم و بر منبر ایوان بر آمدم و مردم را ساکت کردم و گفتم که بنای خداوند جل شانه در مقام محبت پیغمبران و اوصیای ایشان در حیات ایشان بر اظهار معجزات است از دست ایشان، اگر چه اهل بصیرت از صفای باطن بفهمند و لکن بعد از ثبوت حجیت، تجدید معجزه لازم نیست و با وجود این به جهت تقویت قلوب ضعفای شیعه همه ساله از ائمه ما معجزات بروز می‌کند به خصوص نزد قبور ایشان و چند معجزه‌ای که در عتبات دیده بودم ذکر کردم و گفتم از جمله آنها معجزه‌ای است که از این حجت خدا تعلق گرفته است به این کور گدا و اشاره کردم به این کور که برخیز. همین که برخواست گفتم بچه کرد است این جا تن ضعیف و دل خسته می‌خرند. با اخلاص آمد و شفا گرفت و جمیع زوار شاهد کوری او هستند و بینایی او معلوم است. شنیده‌ام تشریفات اعجاز این آستانه را بجا نیاورده‌اند که بر ما معلوم نشده، من اعلام کردم که تا چهل روز تمام بلاد را پر خواهد کرد نهایت از نقاره و کرنا اعلام دور صحن بود. باری چیزی نگذشت که جمیع تشریفات بجا آوردند و تمام شیعه برای نعمت بزرگ خدا را شکر کردند.»


میبدی در سال ۱۲۹۴ق به حج مشرف شد و در همین سال فاضل اردکانی برای وی اجازه اجتهاد صادر کرد.
در حدود سال ۱۳۰۲ق نیز به فرمان ظل السلطان سفری به اصفهان کرد و کتاب نبوت عیسی را به رشته تحریر درآورد.


علامه میبدی از علمای پر تالیف است و در موضوعات متنوعی دست به قلم شده است. نگاهی گذرا به این آثار، نشان می‌دهد که وی به خلا موجود در جامعه حساس بود و طبق نیاز دست به قلم می‌برد. آثار او را در این چند زمینه می‌توان دسته بندی کرد:

۷.۱ - اعتقادی

۱. اختصاص عموم النبوة بمحمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم یا نبوت عیسی : در استدلال بر این که نبوت حضرت عیسی عام نبود و تنها نبوت پیامبر اسلام برای عموم بود. این رساله در ۲۶ شعبان ۱۳۰۲ق پایان یافت.
۲. رد الشیخیه: که آن را در دو نیم روز در رجب ۱۲۸۵ در سامرا به پایان برد.
۳. سوگواری بعد از رجعت .
۴. عصمة الحجج فی عصمة الائمة: در سامراء و در ۲۷ ربیع الاول ۱۲۸۵ نوشته شده است. این کتاب در اثبات عصمت امامان است و با تحقیق سید صادق حسینی اشکوری به چاپ رسیده است.
۵. الهدایة النصیریة: در سال ۱۳۰۳ق در کرمانشاه نوشته شده و در سال ۱۳۰۶ق در قطع کوچک به چاپ رسیده است. این کتاب در رد عقاید نصیریه است و تاثیر بسزایی در میان مردم گذاشت.

۷.۲ - اهل بیت

۶. ارشاد المستمع: بحثی تاریخی درباره یکی از وقایعی است که در شام در مورد سر امام حسین اتفاق افتاد. این رساله در ربیع الاول ۱۳۰۳ نوشته شده است.
۷. مقتل الحسین.

۷.۳ - شعر

۸. الارجوزة البطیخیة: اشعاری در فوائد خربزه است.
۹. الارجوزة الحمامیه: اشعاری درباره حمام و فوائد و احکام آن است که در روز جمعه ۱۹ شعبان ۱۲۸۵ در سامراء به پایان رسیده است.
۱۰. الارجوزة سفر جلیه.
۱۱. الارجوزة النیروزیة: درباره وقایع تاریخی که در نوروز اتفاق افتاده و بعضی احکام این روز است. نگارش آن ۳ ربیع الاول ۱۲۹۳ در کرمانشاه به پایان رسیده است.
۱۲. الاطروفة درباره قواعد منطق است.
۱۳. القصیدة الحجیة: به آن که قصیده لامیه هم می‌گویند. نویسنده این اشعار را در بیست سالگی در اشتیاق به زیارت خانه خدا و هنگامی که استطاعت حج نداشته، سروده است. این اشعار در توسل به حضرات معصومین است.
۱۴ـ المنظومة الایرانیة.

۷.۴ - فقه

۱۵. احکام حیوان موطواة: در ربیع الثانی ۱۳۰۳ق نگارش یافته است.
۱۶. احکام روزه .
۱۷. احکام ماء البئر.
۱۸. احکام میت.
۱۹. ازاحة اللحیة فی حرمة حلق اللحیة: همان رساله حلق اللحیه و رساله استدلالی در حرمت ریش تراشی است که در دهم شوال ۱۳۰۱ تمام شده است.
۲۰. تابعیت احکام برای مصالح.
۲۱. تحقیق محل الاقامة: درباره محل اقامت مسافر است که در آن باید نماز را شکسته خواند و در سال ۱۳۰۸ در کرمانشاه نوشته شده است.
۲۲. تکرار الامام صلاة الجماعة: رساله‌ای استدلالی است در این که امام جماعت می‌تواند نمازش را تکرار کند.
۲۳. ثمار الاسفار: شرح استدلالی کتاب صلح شرایع و در واقع تقریر درس‌های استادش می‌باشد.
۲۴. چهارده مساله شاذه: در ۲۶ ذیقعده ۱۳۰۷ به پایان رسیده است.
۲۵. حاشیه بر شرائع.
۲۶. حاشیه بر حدائق.
۲۷. حکم الخلوة بالاجنبیة: رساله‌ای استدلالی در حرمت خلوت با نامحرم که در ۲۴ شوال ۱۳۰۱ به پایان رسیده است.
۲۸. حکم الذؤابة: نوعی موی سر و زلف مردان، کتاب در مورد این موضوع است که کدام نوع از موی سر را می‌توان گذاشت و کدام نوع شرعا نامطلوب است.
۲۹. خمس .
۳۰. رساله عملیه.
۳۱. زکات: در شب یکشنبه ۱۹ محرم ۱۲۹۹ نگاشته شده است.
۳۲. سجدة الشکر: در احکام و آداب سجده شکر است که در ۴ ذیقعده ۱۳۰۰ به پایان رسیده است.
۳۳. السؤال والجواب: عبادات و دلیل آنها است.
۳۴. صحة الحیل فی دفع الربا.
۳۵. عبادات المخالفین.
۳۶. علت غسل مس میت.

۷.۵ - لغت

۳۷. بدائع اللغة
[۱۵] الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۲۶، ص۸۸.
یا بدیع اللغة فی اللغات المولدة: در سال ۱۲۸۷ق در تهران به چاپ رسیده است.

۷.۶ - نحو

۳۸. اسقاط همزة الوصل فی الحکایة: در ۱۴ جماید الثانی ۱۳۰۵ در کرمانشاه پایان یافته است.
۳۹. البدل: درباره بدل و موارد استعمال آن است.
۴۰. تحقیق الضمیر: بحث مفصلی در ضمیر و اقسام آن می‌باشد.
۴۱. وجیزه فی النحو: در جلسه‌ای سخن از مختصر گویی بوده است و او قواعد نحو را به صورت مختصر در دو صفحه بیان کرده است.

۷.۷ - متفرقات

۴۲. آداب زیارت امام رضا .
۴۳. الاستخارة: روز پنجشنبه ۲۴ ذیحجه ۱۲۸۷ به پایان رسیده است.
۴۴. تحصیل الولد: در دو روز در روز دوشنبه ۱۲ رجب ۱۲۹۷ به پایان رسیده است.
۴۵. تذکرة المتعلمین: در انواع علومی است که برای آموختن مفید یا مضر است. این رساله در ۱۴ صفر ۱۳۰۰ نگاشته شده است.
۴۶. رسالة اصلاح البلاد: در این کتاب اقداماتی را که در کرمانشاه انجام داده است، بیان می‌کند.
۴۷. الزوائد: منتخبی است از حدیث و بحث‌های علمی ادبی و تفسیر بعضی آیات و اشعار فارسی و ادبی.
۴۸. شرح الارجوزة البطیخیة: شرح اشعاری است که در منافع خربزه سروده است.
۴۹. شرح حدیث راس المائة: در ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۰۰ به پایان رسیده است. این رساله شرح و توضیحی است درباره حدیثی که می‌گوید خداوند بر سر هر صد سال کسی که مجدد دین است، ظاهر می‌سازد.
۵۰. شرح القصیدة الحجیة: در ۱۸ محرم ۱۲۸۲ به پایان رسیده است.
۵۱. کشکول: در ۳۴۹ صفحه به صورت سنگی به چاپ رسیده است. در این کتاب نکات و لطایف زیبایی ذکر شده است و بعضی از رساله‌های کوچک خود را در آن آورده است.
۵۲. المجلسیة: در معنی و آداب نشستن در مجلس و پاره‌ای احکام متعلق به آن که در عصر ۲۶ صفر ۱۲۹۷ در کرمانشاه به پایان رسیده است.
۵۳. المجالس: سخنرانی‌های خود را در ایام مختلف به نگارش در آورده است.
۵۴. مفتاح السلامة: کلیاتی از احادیثی در سلامتی نفس و بدن است و در شعبان ۱۳۰۳ تالیف کرده است.
۵۵. ملحق مفتاح السلامة: در علل باطنی وبا و دفع آن است و در ۲۰ شوال ۱۳۰۷ نگاشته است.
۵۶. نقل مجلس: که مثنوی اخلاقی است و به شیوه نان و حلوای شیخ بهایی سروده شده است. و چند کتاب دیگر.




۸.۱ - بی رغبتی به دنیا

بی رغبتی به دنیا و طمع نداشتن به مال مردم از خصوصیات اخلاقی علامه میبدی بود. این خصوصیت باعث شده بود مردم به صدق گفتار وی ایمان داشته باشند و گفته‌های او را دلسوزانه تلقی کنند. او این خصوصیت را برای خود که از سادات و اولاد ائمه بود، لازم می‌دانست و معتقد بود این زهد باعث رغبت مردم به دین می‌شود. وقتی برادر ایشان سید حسن میبدی از دنیا رفت یکی از مسئولان برای وی مبلغی پول فرستاد تا صرف مجلس عزا شود. میبدی از گرفتن پول عذر خواست و در جواب نوشت: برای این که موعظه ما در مردم اثر کند و در قیامت به غیر از حقوق شرعیه منتی بر ما نباشد، از قبول آن معذورم. به این وسیله از تکرار این واقعه در موارد دیگر هم جلوگیری کرد.
[۲۳] اصلاح البلاد، خطی، ص۱۵.


۸.۲ - تبلیغ و ترویج دین

او در راه ترویج دین از هیچ کوششی فروگذار نبود. در راه سفر به مشهد وقتی مسجدی را خالی از نمازگزار دید، به نصیحت مردم پرداخت. او می‌نویسد:
«در سفر مشهد مقدس که به سمنان رسیدیم مسجدی را دیدیم در نهایت صفاء از برای عبادت و دیدیم بسیار مهجور و متروک شده، اعلام کردیم مردم بلد را و بعد از اجتماع و فراغ از نماز ظهر و عصر به منبر رفتیم و گفتیم‌ای گروه مؤمنان چرا باید چنین مسجدی مهجور بماند و غالب اوقات از نماز گذار خالی باشد. اول خصم شما با ما خواهد بود در محشر که چرا از من هجرت کردید و مرا خالی گذاردید... بعد از فراغ و کوچ کردن معلوم شد که بسیار آگاهی و بیداری از غفلت و التفات به احکام خفیه از برای ایشان و زوار حاصل شده و سرایت به سایر بلاد خواهد کرد.»
[۲۴] اصلاح البلاد، خطی، ص۴.



سرانجام این عالم فرزانه بعد از عمری خدمت و تلاش در راه دین در محرم ۱۳۱۳ ق در کرمانشاه دار فانی را وداع گفت.
[۲۵] فرزانگان میبد، ص۱۶۷.
جنازه وی را بعد از تشییع باشکوه در کرمانشاه به نجف اشرف منتقل کردند و در یکی از مقابر وادی السلام به خاک سپرده‌اند. در رثاء او شاعری این چنین سرود:
فغان و آه که آسید علی کنز علوم• • • کشید رخت زدار فنا به دار بقا
به باغ خلد خرامید و پشت پایی زد• • • به ملک و مال و زر و سیم این جهان فنا
به پاکدامنی و زهد بود چون سلمان • • • نظیر ابوذر به علم و هم تقوا
جهان عز و شرف آسمان عز و جلال• • • کز و تمامی دل مردگان بدند احیا
در سرای شریعت که بود ملجا عام• • • اجل زجور فرو بست و مهر زد به سرا
ز لطف داد خدا جاش در کنار رسول• • • بلی مکان پسر هست پهلوی بابا
کسی که فیض علومش به خلق دهر رسید• • • به مور و مار سپردند خاک بر سر ما
زشمع قامت او بود این جهان روشن• • • خموش شد که از شعله نیست هیچ به جا
کسی که دست فرماندگان گرفت او بود• • • شود عنایت حق دستگیر او فردا [۱۱]    


۱. حجت الاسلام و المسلمین سید محمد کاظم میبدی (۱۳۳۰): خطیبی توانا بود که در کرمانشاه به وعظ و ارشاد مردم می‌پرداخت. او نیز قریحه شعری داشت.
۲. آیت‌الله سید محمد جواد میبدی (۱۳۲۲ق) عالمی بزرگ و شاعری خوش ذوق بود که بعد از پدر کارهای او را ادامه داد. از او کتابی به نام جامع التنبیهات به یادگار ماند که در آن احادیث و فواید متفرقه و اشعاری گردآوری شده است.
[۲۶] فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه شخصی میبدی، ص۳۶.

سید محمد جواد سه پسر داشت که عبارتند از:
۱. آیت‌الله سید محمد میبدی (۱۴۰۲ ق)
در جوانی به عراق رفت و از محضر علمایی چون سید محمد کاظم یزدی و میرزا محمد تقی شیرازی استفاده برد و بعد از آن به کرمانشاه بازگشت. مدتی هم به قم رفت و به تدریس مشغول شد. کتاب الاربعون بابا در چهال فصل درباره «فضایل بعضی از اعمال» از کتاب‌های اوست.
[۲۷] فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه شخصی میبدی، ص۳۵.

۲. حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر میبدی (۱۴۱۸ ق)
عالمی جلیل بود که در قم و کرمانشاه به ارشاد مردم می‌پرداخت و در شعر کوثر تخلص می‌کرد. از او جنگ شعری در مدایح و مراثی اهل بیت به یادگار مانده است.
[۲۸] فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه شخصی میبدی، ص۶۸.
حجت الاسلام سید ناصر میبدی که هم اکنون در مشهد ساکن و دارای کتابخانه خوب و بزرگی در این شهر می‌باشد، نوه ایشان است.
۳. سید محسن میبدی.


۱. کشکول، میبدی، ص۳.
۲. اصلاح البلاد میبدی، خطی، ص۲.
۳. کشکول، میبدی، ص۱۷.
۴. مزارات اهل البیت و تاریخ‌ها، ص۱۴۰.
۵. جنات ثمانیه، ص۷۶۸.
۶. اصلاح البلاد، خطی، ص۲.
۷. اصلاح البلاد، خطی، ص۳.
۸. اصلاح البلاد، خطی، ص۴.
۹. اصلاح البلاد، خطی، ص۲۴.
۱۰. اصلاح البلاد، خطی، ص۲۵-۲۴.
۱۱. اصلاح البلاد، خطی، ص۲۷.
۱۲. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۱۵، ص۲۷۴.    
۱۳. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۱۱، ص۲۱۷.    
۱۴. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۱۲، ص۲۴۷.    
۱۵. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۲۶، ص۸۸.
۱۶. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۳، ص۷۳.    
۱۷. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۲، ص۱۹.    
۱۸. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۱۱، ص۸۳.    
۱۹. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۱۴، ص۹۰.    
۲۰. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۱۸، ص۷۶.    
۲۱. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۲۱، ص۳۳۳.    
۲۲. الذریعه، آقابزرگ تهرانی، ج۲۴، ص۲۹۴.    
۲۳. اصلاح البلاد، خطی، ص۱۵.
۲۴. اصلاح البلاد، خطی، ص۴.
۲۵. فرزانگان میبد، ص۱۶۷.
۲۶. فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه شخصی میبدی، ص۳۶.
۲۷. فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه شخصی میبدی، ص۳۵.
۲۸. فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه شخصی میبدی، ص۶۸.



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله«سید علی میبدی».    




جعبه ابزار