سید عبدالهادی شیرازی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید عبدالهادی شیرازی (۱۳۰۵-۱۳۸۲ق)، فقیه، اصولی و از مراجع تقلید شیعه در
قرن چهاردهم هجری قمری بود.
وی در
سامرا و
نجف تحصیل کرده و در
علم لغت،
منطق، تاریخ،
حکمت،
تفسیر،
رجال،
حدیث،
فقه و
اصول متخصص بود. او از شاگردان
میرزا علی آقا شیرازی فرزند
میرزا محمدحسن شیرازی،
میرزا محمدتقی شیرازی،
شیخ الشریعة اصفهانی،
محمدباقر اصطهباناتی شیرازی،
محمدکاظم خراسانی و دیگران بود. او در شمار مدرسان مشهور نجف قرار داشت و بعد از
سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت
شیعیان را عهدهدار شد. ایشان در مقابله با حزب کمونیستی
عراق، فتوا به کفر آن حزب صادر کرد. او در آخر عمر نابینا گشت و با این حال به فعالیتهای علمی و فرهنگی اشتغال داشت. از ایشان آثاری در موضوعات فقه و اصول برجای مانده است.
سید عبدالهادی شیرازی، فرزند آیتالله
سید اسماعیل شیرازی در سال
۱۳۰۵ق. در
شهر سامرا، در
عراق دیده به جهان گشود.
در سال ولادت سید عبدالهادی، پدرش درگذشت. سرپرستی او را آیتالله العظمی
میرزا محمدحسن شیرازی (میرزای بزرگ) که پسر عموی پدرش بود، بر عهده گرفت. اما هنوز هفت بهار از زندگانی وی نگذشته بود، که میرزای شیرازی، در سال
۱۳۱۲ق. جهان فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت.
پس از درگذشت میرزای شیرازی، فرزند وی عالم بزرگوار سید میرزا علی آقا که پسر عمه سید عبدالهادی محسوب میگردید، او را تحت سرپرستی خویش قرار داد و همچون پدر ارجمند خویش نهایت محبت و مهربانی را نسبت به این کودک یتیم ابراز داشت. به گفته
شیخ آقا بزرگ تهرانی، او بیش از فرزندان خویش به وی نیکی و مهربانی مینمود.
خاندان شیرازی همگی از اهل علم و دانش بودند که به زندگی برخی از آنها اشاره خواهد شد.
پدر آیتالله سید عبدالهادی شیرازی در سال
۱۲۵۸ق. در
شهر شیراز متولد گردید. او تحصیلات خود را از ابتدا تا آخر از محضر درس پرفیض پسر عمویش آیتالله میرزا محمدحسن شیرازی (میرزای بزرگ) فرا گرفت. در ضمن، وی دایی فرزندان میرزای شیرازی و یار و مشاور خاص معظم له بود. آیتالله سید اسماعیل حسینی درس و بحث خصوصی نیز با میرزای شیرازی داشت که علاوه بر ایشان گروهی از خواص نیز در آن شرکت میکردند.
نامبرده مدارج کمال را پیمود و به مکارم علمی و اخلاقی آراسته گردید و در جمع شاگردان میرزای بزرگ شیرازی چنان درخشید و بالید که شایستگی جانشینی پس از او را یافت. لکن پیک مرگ مهلتش نداد و در زمان حیات میرزای شیرازی در تاریخ دهم
شعبان ۱۳۰۵ هـ ق. در
شهر کاظمین درگذشت و پیکر پاکش به نجف اشرف انتقال داده شد و در کنار
حرم امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) ـ که خواهرش همسر میرزای شیرازی نیز در آنجا دفن است ـ به خاک سپرده شد.
آیتالله سید اسماعیل شیرازی به دو
زبان فارسی و
عربی اشعاری زیبا و جالب در مدح
ائمه (علیهمالسّلام) سروده است.
وی دارای دو فرزند پسر بود، یکی
سید عبدالحسین که ساکن
تهران بود و در سال
۱۳۶۵ق. در نجف از دنیا رفت و دیگری سید عبدالهادی که این نوشته به نام او است.
سید عبدالحسین شیرازی، برادر بزرگ سید عبدالهادی از علمای فاضل تهران و فردی نیکو، پاک سرشت، خداترس و بزرگوار بود. او در سال ۱۳۶۵ هـ. ق. که به قصد زیارت
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) به نجف اشرف رفته بود همانجا درگذشت و در مقبره میرزای شیرازی به خاک سپرده شد.
سید مهدی حسینی شیرازی، پسر عموی آیتالله سید عبدالهادی شیرازی بود. او در سال
۱۳۰۴ق. در
شهر کربلا متولد گردید، بعدها به سامرا مهاجرت کرد و پس از مدتی دوباره به کربلا بازگشت. وی در انقلاب عراق (سالهای جنگ بین المللی اول) که رهبر انقلاب عراق آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی بود شرکت نموده و علیه توطئههای استعمار
انگلیس مبارزه و جهاد کرد، مدتی در
کاظمین و نجف بود. و بعد به درخواست استادش آیتالله
حاج آقا حسین قمی به کربلا رفت و پس از درگذشت آیتالله قمی به تدریس
خارج فقه و اصول را اقدام نمود و در
حرم امام حسین (علیهالسّلام) نیز اقامه جماعت مینمود. وی در تاریخ ۲۸ شعبان
۱۳۸۰ق. در ۷۶ سالگی چشم از جهان فروبست..
عالمان بزرگی مثل
سید حسن شیرازی (شهید)،
سید محمد و
سید محمدصادق شیرازی فرزندان وی هستند.
آیتالله میرزا علی آقا شیرازی، فرزند میرزا محمدحسن شیرازی (میرزای بزرگ) عالمی بسیار وارسته و فقیهی گرانمایه بود. او در سال
۱۲۷۸ق. در نجف اشرف متولد شد. اساتید وی پدر بزرگوارش و آیات عظام:
سید اسماعیل صدر،
سید محمد شفیع کازرونی، شیخ
عبدالنبی نوری و میرزا محمدتقی شیرازی بودند. او در ۱۸
ربیع الاول ۱۳۵۵ درگذشت و در مقبره پدرش مدفون گردید.
آیتالله سید عبدالهادی شیرازی، در شهر سامرا تحصیلات مقدماتی خویش را در محضر برخی از فضلای این حوزه آغاز کرد. پس از آن سطح، فقه و اصول را در محضر دو تن از عالمان فرزانه، میرزا علی آقا (فرزند میرزای شیرازی) و میرزا محمدتقی شیرازی به پایان برد.
آنگاه به سال
۱۳۲۶ق. رهسپار نجف اشرف گردید و در جوار بارگاه ملکوتی امام علی (علیهالسّلام) درس فقه و اصول را از محضر بزرگانی چون شیخ
محمدکاظم خراسانی و
شیخ الشریعة اصفهانی، بهرهمند گردید.
فلسفه و
حکمت را در خدمت حکیم الهی،
محمدباقر اصطهباناتی شیرازی و
درس اخلاق را از شیخ
آقا رضا تبریزی آموخت.
اساتیدی که آیتالله سید عبدالهادی شیرازی از محضر آنان بهرهمند گردیده عبارتاند از:
۱ ـ آیتالله
میرزا علی آقا فرزند میرزا محمدحسن شیرازی (نجف ۱۲۸۷ ق)؛
۲ ـ آیتالله
میرزا محمدتقی شیرازی پیشوای انقلاب عراق؛
۳ ـ آیتالله آخوند شیخ
محمدکاظم خراسانی، صاحب «
کفایة الاصول» (مشهد ۱۲۵۵ ـ نجف ۱۳۲۹ هـ. ق)؛
۴ ـ آیتالله ملا فتحالله معروف به شیخ الشریعة اصفهانی (اصفهان ـ نجف ۱۳۳۹ هـ. ق)؛
۵ ـ آیتالله میرزا محمدباقر اصطهباناتی شیرازی (... شهادت: شیراز ۱۳۲۶ در
انقلاب مشروطیت).
سید عبدالهادی شیرازی، از بزرگانی چون شیخ الشریعة اصفهانی
سید مهدی آل حیدر کاظمی، سید علی آقا شیرازی، مولا
علی یزدی نجفی و حاج
شیخ عباس قمی و غیر اینان اجازه نقل روایت داشت.
آیتالله سید عبدالهادی شیرازی در سال
۱۳۳۰ق. از نجف اشرف به زادگاه خویش شهر سامرا بازگشت و از آن پس همواره فقط در درس آیتالله سید علی آقا فرزند میرزای بزرگ شیرازی، شرکت میکرد. تا زمانی که استاد دیگرش آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی رهبر انقلاب عراق در رابطه با انقلاب ضد انگلیسی عراق به کربلا مهاجرت نمود، او نیز بنا به تشخیص وظیفه و برای انجام مسئولیت اسلامی و اجتماعی با وی همراه شد و به کربلا رفت.
وی در سال
۱۳۳۷ق. از کربلا به نجف اشرف رفت و تا پایان عمر تنها در درس آیتالله شیخ الشریعة شرکت میکرد و به درس دیگری حاضر نمیشد. تا این که آخرین استادش در سال
۱۳۳۹ق. رحلت کرد و ایشان از آن پس خود تدریس طلاب حوزه نجف را به عهده گرفت و بسیاری از طلاب و فضلای حوزه علمیه نجف را از محضر پرفیض خویش بهرهمند ساخت.
آیتالله سید عبدالهادی شیرازی از نظر بعد علمی و ادبی در زمان خود دارای شخصیت برجسته و شاخصی بود چنانکه شیخ آقا بزرگ دربارهاش مینویسد:
او از استوانههای استوار فقه و فردی است که بزرگان و دانشمندان نسبت به دانش و فضل و کمالات وی اعتراف داشته و اهل فضل و دانش، او را به خاطر درس و بحثهای عالمانه و پربارش میشناسند. وی در زمره عالمان این زمان و از پیشوایان تحقیق و صاحبنظر میباشد.
او در
علم لغت،
منطق، تاریخ، حکمت،
تفسیر،
رجال،
حدیث، فقه و اصول متخصص گردید. وی در تمامی دانشهایی که بر شمردیم، فردی قوی، عمیق، خوشذوق و بلیغ بود. شعر را به دو زبان فارسی و عربی به خوبی میسرود.
صاحب «
الذریعه» در ادامه مینویسد: وی در تسلط بر دانش فقه و اصول به بالاترین سطح علمی رسیده بود و در میان طلاب و فضلا به فردی متبحر و محقق معروف بود. در محضر درسش گروه زیادی از طلاب و بزرگان حوزه نجف شرکت میکردند و از دانش وی بهره میجستند. به گونهای که شماری از بزرگان حوزه نجف، دستپرورده حوزه درس او میباشند. وی بیش از سی سال از عمر خویش تدریس نمود و در شمار مدرسان مشهور نجف قرار داشت، هیچکس از
عرب و
عجم چه در
عراق و چه در
ایران و جای دیگر نیست که آوازه بلند دانش و تقوای او را نشنیده باشد.
آقا بزرگ تهرانی درباره علت پیشرفت علمی و معنوی سید عبدالهادی مینویسد: یکی از عوامل، دارا بودن هوش و استعداد ذاتی و فطری است که وی از آن بهرهمند بود. عامل دیگر سرزمین و مرکز علمی شهر سامرا بود که محیطی عالمپرور و رشددهنده شخصیت محصل بود چنانکه شخصیتهای علمی بزرگی در دامان خود پرورش داد و عامل سوم مساله وراثت است و میدانیم که خاندان او از بزرگان و اهل دانش و کمال بودهاند. اینها عوامل و جهاتی بود که زمینه مساعدی را فراهم ساخته بود تا وی بدینسان رشد نموده، بالنده گردد و او را بدینجایگاه بلندمرتبه از دانش و فضل و کمال برساند.
ویژگی دیگری که آیتالله سید عبدالله الهادی شیرازی بدان آراسته بود و بدین لحاظ در جایگاه بلند مرتبهای قرار گرفت، بعد خداترسی و پاکی روح و تقوای وی بود. تقوایی که از همان اوان جوانی بدان شناخته میشد،
تقوا و پاکی و ورعی که از آباء و اجداد خویش به ارث برده بود.
وی در زمره پرواپیشگان خداترسی است که بدین لحاظ و به جهت فروتنی و
اخلاص و دوری از
ریا و
تکبر و بیاعتنایی و رویگردانی از زر و زیور دنیا ضربالمثلاند. او از بندگان صالح، عابد و زاهدی است که جز درد دین، دردی نداشته و غمی جز غم حساب و کتاب روز بازپسین خود نداشته است.
او نفس خویش را از پلیدیها و آلودگیهای این جهان مادی پیراسته، علم و عمل را با هم جمع نموده و به رستگاری و سعادت جاودان رسیده است. وی عالمی بلند مرتبه در اخلاق و
تهذیب نفس است و نظر به مقام شامخ علمی و تدین و تقوایی که داشت در نظر مردم بسیار گرامی و مورد احترام بود و دلهای مردم بدو روی میآورد و او را در دل و جان، عزیز و محترم میشمردند.
در اینباره از شاگردش علامه
محمدتقی جعفری (رحمةالله) میخوانیم:
«در فقه، مدت هفت سال من خدمت آیتالله سید عبدالهادی شیرازی بودم و در جلسه حاشیه بر عروه ایشان حضور داشتم که بسیار از نظر فقهی پربرکت بود. یکی از عالیترین ایام زندگانی من، همین مدت هفت سال است که خدمت ایشان بودم. مرحوم آقا سید عبدالهادی، مرد علم و عمل و براستی تجسمی از معرفت و تقوا بود».
..من بارها دیدم که ایشان موقع نماز خواندن میلرزید»
آیتالله فیاض:
«آیتالله سید عبدالهادی... مردی بسیار متین، بزرگوار، سنگین و رعایت کننده آداب بود. از جهت اخلاقی ممتاز بود، مواظب بود که در محضر و مجلسش حرف لغو و کلام نابجا گفته نشود. و الا ناراحت میشد، با وقار بود. هر کس که خدمت ایشان مینشست هم کسب علم میکرد و هم کسب اخلاق. در تقوی کامل بود.»
زهد و بیاعتنایی این مرد بزرگ نسبت به مال و منال دنیا تا جایی بود که با آن موقعیت بزرگ اجتماعی که داشت تا چند سال پیش از وفاتش هنوز در خانه استیجاری زندگی میکرد چنانکه نوشتهاند:
«میرزا عبدالهادی شیرازی یکی از علمای طراز اول و مراجع بزرگ
شیعه است که پس از
آیتالله بروجردی مرجعیت عامه داشت... نماز جماعت ایشان از روحانیت خاصی برخوردار بود. سه چهار سال قبل از وفاتش خانهای در (..) برای ایشان خریداری کردند زیرا تا این تاریخ در خانه استیجاری زندگی میکرد..
مردان حق و حقیقت و عالمان ربانی هرگز به دنبال مقامهای دنیوی نبوده و هیچگاه فریفته ریاستهای ظاهری و مادی و اسم و عنوان نمیگردند. حتی آنان ریاست دینی و پیشوائی مسلمین را نیز خوش نداشته، با اکراه و تنها برای انجام وظیفه آن را میپذیرند. و آیتالله سید عبدالهادی شیرازی یکی از این عالمان ربانی بود. همه کسانی که او را میشناختند درباره آن بزرگمرد اتفاقنظر دارند. شاگرد بلند آوازه وی علامه محمدتقی جعفری میگوید:
«مرحوم آقا سید عبدالهادی شیرازی نیز مردی بود که هرچه به او نزدیکتر میشدم، علاقهام به او بیشتر میشد. من ندیدم کسی را که این مقدار مقام دنبال او بدود ولی او از آن گریزان باشد. مرحوم شیرازی واقعا اینگونه بود.
موضوع تخصصی شدن رشتههای علوم حوزوی در حوزههای علمیه، دیر زمانی نیست که مطرح شده است و به آن به عنوان یک ضرورت نگاه میشود و کمتر کسی پیدا میشود که با این مساله به مخالفت برخیزد اما در پنجاه سال پیش، آن هم در
حوزه علمیه نجف به ندرت پیدا میشدند کسانی که موافق این موضع بوده، مگر اینکه از فکری باز و ضمیری روشن و درک و موقعیتشناسی خاصی برخوردار باشند. یکی از اینان مرحوم سیدعبدالهادی شیرازی بود که علامه جعفری در اینباره میگوید:
«
خدا رحمت کند مرحوم آیتالله آقا سید عبدالهادی شیرازی، بسیار مرد روشنی بود. آن زمان در نجف، من خدمت ایشان مساله تخصصی شدن ابواب فقه را عرض کردم. ایشان فرمود: درست است باید دنبال مطلب را گرفت و تعقیب کرد.
من خدمت ایشان عرض کردم امر دایر است بین این که شخصی در تمام ابواب فقه
مجتهد شود، اما در این اجتهاد فقط به روایتهای دمدستی اکتفا کند و بین این که در یک بخش مثلا مکاسب با اراضی؟ مجتهد شود اما پیرامون آن کاملا فحص کند و نگذارد چیزی باقی بماند کدامیک از این دو اقرب به واقع است؟ ایشان فرمود: مسلم این دومی.
آیتالله سید عبدالهادی در مسجد شیخ انصاری در نجف که محل تجمع بزرگان از اهل فضل و تقوا بود،
نماز جماعت اقامه میکرد و چون در سال
۱۳۶۵ق. مرجع تقلید شیعیان
آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی به رحمت ایزدی پیوست و مرجعیت پس از وی را آیتالله
حاج آقا حسین قمی در سال ۱۳۶۶ هـ ق. عهدهدار گردید، برخی از خواص علمای حوزه نجف، آیتالله سید عبدالهادی شیرازی را جهت تصدی این امر شایستهتر دانسته و از ایشان میخواستند، این منصب دینی و مهم را به عهده بگیرند. لکن وی همواره از پذیرفتن آن خودداری نموده و از به دوش گرفتن چنین مسئولیت خطیری شانه خالی میکرد ولی سرانجام با درخواستهای مکرر علما و مردم عراق و ایران و جاهای دیگر، وی با اکراه، این مسئولیت بزرگ را پذیرفت و رساله ایشان منتشر گردید و کم کم دایره مرجعیت او گسترده شد. لیکن این سید وارسته و مهذب کسی نبود که از این مقام و شهرت مرجعیت خشنود باشد همانگونه که شخصا گه گاهی در خلوت، ناراحتی و عدم رضایت خویش را برای من و برخی دیگر اظهار میداشت.
مؤلف کتاب «
مراقد المعارف» مینویسد:
وی از مراجع تقلید و علمای مجاهدی بود که مخالف حکومت و سلطه جابرانه حزب کمونیست عراق بود. در آن زمان (سال
۱۳۷۸ق) سران و حاکمان عراق به قدری نسبت به مردم عراق
ستم و جنایت میکردند که نه
هولاکو خان مغول در
بغداد، این اندازه مرتکب جنایت شده بود و نه صهیونیستها در دیریاسین!
حاکم ستم پیشه عراق در آن زمان عبدالکریم قاسم حتی دست به
تحریف قرآن میزد و آیات
قرآن را کم و زیاد میکرد، این بود که
آیتالله سید محسن حکیم و آیتالله سید عبدالهادی شیرازی فتوا به کفر حزب کمونیست عراق دادند.
فتوای آیتالله شیرازی، در تاریخ هشتم
شوال ۱۳۷۹ق. صادر شد و متن آن این بود: «الشیوعیة ضلال و الحاد فلایجوز الانتماء الیها».
کمونیسم، گمراهی و بیدینی است و جایز نیست کسی بدان منسوب باشد.
از آیتالله سید عبدالهادی شیرازی چهار فرزند به یادگار مانده: دو پسر و دو دختر . پسران وی یکی به نام
سید محمدعلی و دیگری به نام
سید محمدابراهیم است. دو داماد وی عبارتند از: برادران
سید مهدی و
سید کاظم مرعشی فرزندان
سید محمدرضا مرعشی رفسنجانی که در ضمن نوههای
سید اسدالله شیرازی برادر میرزای بزرگ محسوب میگردند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی که در اوایل تحصیل در
قم چند سالی در منزل برادران مرعشی (در نزدیکی منزل
امام خمینی) اقامت داشت درباره آنان میگوید: «... امروز از آیات قم و
مشهد هستند و آن روزها از فضلای نامی حوزه بودند و مورد توجه طلاب و مراجع، برادر سومشان هم به نام جعفر آقا بود که به فلج دچار بود. مادرشان هم خانمی سالخورده بود از نوههای مرحوم آیتالله شیرازی بزرگ».
شاگردانی که از آیتالله سید عبدالهادی شیرازی بهرهمند بردهاند عبارتاند از:
علامه محمدتقی جعفری تبریزی (رحمةالله) (۱۳۰۴-۱۳۷۷ش)
وی مدت هفت سال در
نجف اشرف از محضر آیتالله سید عبدالهادی شیرازی کسب فیض نمود.
آیتالله شیخ
محمدرضا مظفر (
۱۳۲۲-
۱۳۸۳ق. نجف اشرف)
آیتالله شیخ محمدرضا مظفر از عالمان وارسته، روشن، آگاه، زمانشناس، کوشا در راه نشر اسلام، از نویسندگان خوشفکر، صاحب قلم و پر کار در حوزه علمیه نجف اشرف بود. او دارای آثار علمیای چند در فقه و اصول است.
آیتالله شیخ
محمود یوسفی غروی، از یاران امام خمینی و در نجف اشرف در بیرونی منزل امام پاسخگوی مسائل شرعی مراجعین بود. او با شهید
مصطفی خمینی بسیار مانوس بود و در کارهای علمی (تحقیقات فقهی و اصولی) ایشان را یاری میداد.
وی به خاطر اسلام و طرفداری از امام و انقلاب اسلامی و مخالفت حزب بعث عراق و رنج بسیار کشید و زحمات فراوانی متحمل گردید، فرزند ایشان «شیخ محمدجواد» را بعثیها زیر شکنجه به
شهادت رساندند و پسر دیگر او را نیز دستگیر نموده و طبق گفته آیتالله یوسفی در مصاحبهای که در سال ۱۳۷۰ داشتند گفتند مدت ده سال است که از او خبری ندارم.
آیتالله حاج شیخ
ابوالحسن شیرازی فقیه و عالم فرزانه در سال ۱۳۲۶ هـ. ق در روستای «لایزنگان» داراب در
استان فارس دیده به جهان گشود. وی در ۱۶ سالگی تحصیلات حورزوی خود را در شهر داراب آغاز کرده و برای ادامه تحصیل به اصطهبان و
شیراز رفت. در سال
۱۳۴۵ق. در شیراز مدت چند سال سطوح عالیه را در خدمت آقایان
سید عبدالله و
سید نورالدین حسینی شیرازی و... فرا گرفت. در سال
۱۳۴۹ق. به مشهد مقدس رفت و از محضر آقایان
میرزا مهدی اصفهانی،
آقا بزرگ حکیم و
میرزا مهدی شهیدی خوشهچین علوم فقه، اصول، تفسیر و حکمت گردید. آنگاه در سال
۱۳۵۴ق رهسپار نجف اشرف گشت و از محضر بزرگانی چون شیخ
محمدکاظم شیرازی، سید عبدالهادی شیرازی، شیخ
محمدحسین غروی اصفهانی،
سید ابوالحسن اصفهانی و
آقا ضیاءالدین عراقی بهرههای فراوان برد و خود نیز به تدریس سطوح عالیه و خارج فقه پرداخت.
معظم له پس از اقامت چند ساله در نجف اشرف و کسب فیوضات عالیه به مشهد مقدس بازگشت و در جوار
حرم امام رضا (علیهالسّلام) تا آخر عمر باقی ماند. وی در جریان انقلاب اسلامی از یاران امام و از مبارزان علیه رژیم بود و پس از پیروزی انقلاب به سمت امامت جمعه شهر مقدس مشهد و نمایندگی
مجلس خبرگان رهبری و خبرگان قانون اساسی برگزیده شد. او در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۷۹ ش (۶
جمادی الاول ۱۴۲۱ق) درگذشت.
آیتالله محمدتقی بهجت بر پیکرش نماز خواند و در دارالزهد حرم رضوی (علیهالسّلام) به خاک سپرده شد.
آثار علمی که از آیتالله سید عبدالهادی شیرازی به یادگار مانده بیشتر در موضوع
فقه و
اصول بوده و عبارتاند از:
۱. «دارالسلام» (در فروع اسلام و احکام، دارای هزار فرع از فروع اسلامی)؛
۲. «رسالة فی اللباس المشکوک»؛
۳. «کتاب الصوم»؛
۴. «کتاب الزکوة»؛
۵. «کتاب النجاسات و المطهرات»؛
۶. «الاستصحاب»؛
۷. «اجتماع الامر و النهی»؛
۸. «الحواله»؛
۹. «الرضاع»؛
و رسالههایی که به زبان فارسی و عربی و تقریرات در مباحث فقه و اصول.
آیتالله سید عبدالهادی شیرازی در سال
۱۳۶۹ق. بر اثر بیماری از هر دو چشم نابینا گردید و مردم شهر نجف بدینجهت در ناراحتی و اندوه فرو رفتند. همه طبقات، بویژه طلاب و روحانیون که از آن پس از درس و بحث ایشان محروم شدند.
چون معالجات در عراق نتیجهای در پی نداشت، آیتالله شیرازی را به
تهران آوردند. گروهی از فضلای نجف نیز جهت احترام در خدمت ایشان بودند. مردم مسلمان شهرهای عراق و ایران که در مسیر وی قرار داشتند، مشتاقانه به دیدار مرجع تقلید خود شتافته، به گرمی از او استقبال نموده و از دیدار آیتالله شیرازی اشک شوق میریختند ولی در عینحال از این عارضهای که برای معظم له پیش آمده بود بسیار متاثر و اندوهگین بودند.
وی در بیمارستان فیروز آبادی تهران مدتی به معالجه چشمان خود ادامه داد. معروفترین چشم پزشکان به معالجه ایشان پرداختند. لکن معالجه سودبخش واقع نشد و وی بینایی خود را بدست نیاورد. ولی با همین حال به زیارت
حضرت رضا (علیهالسّلام) و
حضرت معصومه (علیهاالسّلام) مشرف گردید و با علما و بزرگان دو حوزه مشهد و قم بخصوص با
آیتالله بروجردی دیدار داشت. سپس به نجف بازگشت و در عینحال به درس و بحث و امامت جماعت خویش ادامه داد. حتی جواب استفتائات را نیز میدادند. به این صورت که استفتائات را برای ایشان میخواندند و وی شخصا جواب آن را بیان میفرمود.
آیتالله شیرازی برای بار دوم جهت معالجه چشم خود به
ایران آمدند که با تاسفباز هم نتیجهای حاصل نشد و مایوسانه به نجف بازگشتند. این شخصیت عالیقدر باز همچنان به اندازه توان خویش به مسؤلیتهای شرعی خود و خدمت به اسلام و مسلمین ادامه داد. خانه وی محل رفت و آمد مردم و علما و طلاب بود. هرگاه مرجعی از مراجع تقلید از دنیا میرفت مقلدین آن مرجع به وی رجوع مینمودند. تا اینکه در سال
۱۳۸۰ق. که بزرگترین مرجع تقلید شیعیان جهان آیتالله العظمی بروجردی رحلت نمود، بسیاری از مقلدین وی به صف مقلدین آیتالله شیرازی پیوستند و بدینسان دایره مرجعیت ایشان بسیار توسعه پیدا کرد. اما این گسترش دامنه مرجعیت با عارضه نابینائی چشم باعث ناراحتی و آلام روحی وی گردید به گونهای که بارها از ترس خدا و مسؤلیت سنگینی که بر دوش داشت اشک میریخت و ناله میکرد.
درباره دیدار آیتالله سید عبدالهادی شیرازی با آیتالله بروجردی (رحمةالله) آیتالله آقای
اسماعیل ملایری خاطرهای دارد که نشانگر کمال فروتنی و محبت این دو بزرگوار نسبت به یکدیگر بوده و الگوی خوبی برای طلاب و عالمان دینی است و آن خاطره را ایشان چنین باز میگوید:
«خاطره دیگر که شاهد بودم اینکه آیتالله سید عبدالهادی شیرازی به قم آمده بودند (ایشان برای معالجه به ایران آمده بودند و بنای ایشان آن بود که بی سر و صدا و بدون دید و باز دید بگذارنند)
خواستند که به دیدار آیتالله بروجردی بروند (با آنکه مرحوم آیتالله بروجردی به خاطر عدم اطلاع از آمدن ایشان، به دیدن ایشان نیامده بودند) در بین راه، به آقای آیتالله
سید علی یثربی، فرمودند: از اینجا تا منزل آقای بروجردی چقدر راه است؟ جواب داد. بعد ایشان فرمودند: پیاده برویم تا فضیلت ببریم!
وقتی به خدمت آیتالله بروجردی رسیدیم و از پله که بالا رفتیم، دیدم ایشان عصبانی هستند از این که چرا اطلاع ندادهایم که آیتالله سید عبدالهادی به قم تشریف آوردهاند.
در بین صحبتها، آیتالله سید عبدالهادی شیرازی فرمودند: «من به آقای شیخ
نصرالله خلخالی گفتهام که: برای برکت سفره ما، نان آقای بروجردی را برای ما بیاورید.» با آن که ایشان بعد از آیتالله سید ابوالحسن، مرجع تام بودند.
بعد از اتمام مکالمات، دیدیم که به زحمت، مرحوم آقای بروجردی بلند شدند و جلوتر از ما حرکت کردند و رفتند کفش حاج سید عبدالهادی را جفت کردند.»
شیخ
محمد شریف رازی مؤلف «
گنجینه دانشمندان» مینویسد:
نگارنده گوید گرچه آن بزرگوار در سال ۱۳۶۹ق. مبتلا به عارضه چشم گردید و... نابینا شد ولی به واسطه صفا و معنویت و تقوای عجیبی که داشت، دارای بصیرت باطنی بود و کرامتی از وی مشاهده گردیده از جمله، مهم این نگارنده بود که برای اصلاح آن، عریضهای خدمت ولی الله اعظم حضرت حجة بن الحسن
صاحب الزمان (روحی له الفداه و عجّلاللهفرجهالشریف) نوشتم، حواله به آن مرحوم فرمود، و به دست وی کفایت گردید».
علامه محمدتقی جعفری میگوید:
«یک روز خدمت آقا سید عبدالهادی شیرازی رفتم، دیدم در بستر بیماری قرار گرفته و از شدت درد و ناراحتی ناله میکند. عرض کردم: آقا! چیزی نیست انشاءالله هرچه زودتر بهبود یافته و سلامتی خویش را به دست میآورید، ایشان با یک حالت خاص فرمودند:
جان عزم رحیل کرد گفتم که مرو • • • گفتا چه کنم، خانه فرود میآید.
آری، وقتی مدت اقامت در این دنیای فانی به پایان رسد و پیمانه عمر انسان لبریز گردد، چارهای از تسلیم مرگ شدن و رفتن به جهان ابدی نیست.
آیتالله سید عبدالهادی شیرازی (اعلیاللهمقامه) در عصر
روز جمعه دهم
ماه صفر ۱۳۸۲ق. در
کوفه بر اثر بیماری تب که یک روز پیش از آن بدان مبتلا گردیده بود، چشم از جهان فروبست و به رحمت ایزدی پیوست. همین که خبر درگذشت این مرد بزرگ و مرجع تقلید در شب شنبه به نجف اشرف رسید، مردم مؤمن این شهر به طرف کوفه هجوم برده در حالی که پیشاپیش آنان، روحانیون و طلاب در حرکت بودند، و از این ماتم بزرگ به سر و سینه میزدند. پس از رسیدن به کوفه پیکر پاک وی را در آب
فرات غسل داده، جنازه را شب تا صبح در مسجد (یونس پیامبر) گذارده و در صبح شنبه دستهجات عزاداری از کوفه و نجف و
کربلا به راه افتاد. ابتدا پیکر مطهر او را به مسجد کوفه بردند که در آنجا علمای بزرگ و مراجع تقلید اجتماع کرده بودند، بعد جنازه را در
حرم مسلم بن عقیل طواف داده سپس آن را روی دست تا نجف اشرف آورده و در مقبره میرزای بزرگ به خاک سپردند.
به مناسبت درگذشت آیتالله سید عبدالهادی شیرازی مجله «مکتب اسلام» در چهل سال پیش چنین نوشت:
هنوز سایه شومی که ابرهای غم و اندوه بر اثر فقدان بزرگ پیشوای جهان تشیع حضرت آیتالله بروجردی بر دلها افکنده بود کنار نرفته بود، هنوز قلبها در آتش آن ضایعه بزرگ و اسفانگیز میسوخت، هنوز اشکها نخشکیده و جراحات دلها التیام نیافته بود که بار دیگر جهان تشیع با از دست دادن یکی از شخصیتهای بزرگ روحانی و علمی خود در هالهای از غم و اندوه فرو رفت.
فوت ناگهانی آیتالله شیرازی که عصر جمعه دهم صفر (۲۲ تیر ماه) در کوفه و نجف اشرف انتشار یافت و تا صبح شنبه در سراسر ممالک اسلامی منعکس گردید، تاسف عمیقی در عموم طبقات مسلمانان و شیعیان بجای گذارد و جامعه تشیع را غرق ماتم و عزا ساخت.
در بسیاری از نقاط تعطیل عمومی شد و در تمام شهرستانها مخصوصا در
قم و
نجف اشرف مراسم سوگواری و یاد بود آن عالم عالیقدر بر پا گردید و میلیونها نفر در این مراسم شرکت کردند و مراتب تجلیل و احترام را نسبت به مقام شامخ آن بزرگ ابراز داشتند.
آیتالله شیرازی به حق از افتخارات عالم تشیع و از علمای بزرگ
حوزه علمیه نجف بود و افتخارات بزرگی برای
جهان اسلام کسب نمود.
این دانشمند بزرگ، نمونهای از فضائل جدش
علی (علیهالسّلام) بود، مردی با تقوی، بردبار، متواضع، پرحوصله، بیاعتنا به مظاهر مادی، بلند همت و مؤدب و دلسوز بود.
عمری را به پاکی در کنار قبر امیرمؤمنان (علیهالسّلام) در راه نشر علم و فضیلت گذراند و شاگردان برجستهای تربیت نمود ه و به عالم اسلام تحویل داد و در نزدیکی همان تربت پاک مولای متقیان (علیهالسّلام) از جهان چشم بربست و در کنار آن به خاک سپرده شد.»
آیتالله سید عبدالهادی شیرازی معاصر آیتالله میرزا
حبیبالله مدرس عسکری اشتهاردی (متولد
۱۳۱۰ و متوفای
۱۳۷۳ق) مطابق با ۱۳۳۲ هـ. ش بوده است.
زندگینامه میرزا حبیبالله در کتاب
ستارگان حرم،
آمده است.
•
سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «سید عبدالهادی شیرازی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۶/۱۸.