• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سُخْر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





سُخْر (به ضم سین و سکون خاء) از واژگان قرآن کریم به معنای ریشخند کردن است.
مشتقات سخر که در آیات قرآن استفاده شده عبارتند از:
ساخِر اسم فاعل و به معنای مسخره‌کننده؛
إِسْتِسْخار به معنای طلب اظهار مسخره؛
تَسْخير (به فتح تاء و سکون سین) به معنای وادار كردن به عمل با قهر و اجبار؛
سخرى (به ضم سين و كسر آن) به معنى مسخره شده يا تسخير شده است.



سُخْر به معنای ريشخند كردن است.
در اقرب گويد «سَخِرَ منهُ: هزِئ بهِ‌»
اين كلمه در همه جاى قرآن با «من» تعديه شده است در اقرب الموارد با «باء» نيز گفته سپس می‌گويد: فراء تعديه با باء را منع كرده
و جوهری گويد ابو زيد حكايت كرده كه آن پست‌ترين دو استعمال است
و در تاج العروس آمده كه «سخريه» براى در ضمن گرفتن معنى «هزأ» است.


به مواردی از سُخْر که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - تَسْخَرُوا - نَسْخَرُ (آیه ۳۸ سوره هود)

(إِنْ‌ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ‌)
«اگر ما را مسخره بكنيد ما هم شما را مسخره و ريشخند خواهيم كرد.»


۲.۲ - السَّاخِرِينَ‌ (آیه ۵۶ سوره زمر)

(وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ‌ السَّاخِرِينَ‌)
(و از مسخره‌كنندگان آيات او بودم!)
ساخِر به معنای مسخره‌كننده‌ است.


۲.۳ - يَسْتَسْخِرُونَ (آیه ۱۴ سوره صافات)

(وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ)
«چون آيه‌اى بينند مسخره و ريشخند كنند يا يكديگر را به اظهار ريشخند وا می‌دارند.»
به عقيده طبرسی سخر و استسخر هر دو به يک معنى است و بعضى استفعال را طلب اظهار مسخره گفته‌اند.
در اقرب نيز هر دو به يک معنى است
ولى می‌شود گفت كه اضافه مبانى كثرت و مبالغه را می‌رساند.


۲.۴ - تسخیر

تَسخير يعنى وادار كردن به عمل با قهر و اجبار.
راغب گويد: تسخير آن است كه شى‌ء را به غرض مخصوصى با قهر سوق كنند.
طبرسی آن را رام كردن گويد كه عبارت اخراى سوق به قهر است.
ديگران نيز چنين گفته‌اند.

۲.۴.۱ - سَخَّرَ (آیه ۲ سوره رعد)

(وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ ...)
يعنى «خورشید و ماه را رام كرد و به حركت و نظم مقهور نمود.»


۲.۴.۲ - سَخَّرَ (آیه ۲۰ سوره لقمان)

(أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ‌ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ...)
(آيا نديديد خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمين است مسخّر شما كرده....)
«لَكُمْ» در اين آيه و آيات ديگر نشان می‌دهد كه اين تسخير براى بندگان و براى منافع آنهاست.


۲.۴.۳ - مُسَخَّراتٍ‌ (آیه ۵۴ سوره اعراف)

(وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ‌ مُسَخَّراتٍ‌ بِأَمْرِهِ ...)
(و خورشيد و ماه و ستارگان مسخّر فرمان او هستند....)


۲.۵ - سخری

سخْرى به ضم سين و كسر آن به معنى مسخره‌شده يا تسخيرشده است.

۲.۵.۱ - سِخْرِيًّا (آیه ۱۱۰ سوره مؤمنون)

(فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ)
(امّا شما آنها را به باد مسخره گرفتيد تا اين عمل شما را از ياد من غافل كرد؛ و شما به آنان مى‌خنديديد!)


۲.۵.۲ - سِخْرِيًّا (آیه ۶۳ سوره ص)

(أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ)
(آيا ما آنان را بى جهت به مسخره گرفتيم يا چشمها آنهارا نمى‌بيند؟!)


۲.۵.۳ - سُخْرِيًّا (آیه ۳۲ سوره زخرف)

(أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ)
(آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مى‌كنند؟! ما معيشت آنها را در زندگى دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و درجات بعضى را برتر از بعضى قرار داديم تا يكديگر را به خدمت گيرند؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع‌آورى مى‌كنند بهتر است.)


۲.۵.۴ - قرائت سخری

طبرسى ذيل آیه ۱۱۰ مؤمنون نقل كرده كه آن به معنى مسخره شده و با ضم و كسر هر دو آيد ولى به معنى تسخير شده فقط با ضمّ آيد.
و نيز گويد:
آنرا در آيه‌ (لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا ...) بالاتفاق با ضم خوانده‌اند
ولى در آيه‌ (فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ‌ سِخْرِيًّا ...) و (أَتَّخَذْناهُمْ‌ سِخْرِيًّا ...) با ضمّ و كسر هر دو خوانده‌اند.

ناگفته نماند: «سِخْرِيًّا» در مؤمنون ۱۱۰ و ص ۶۳ در قرآن‌ها به كسر سين است گرچه قراء با هر دو خوانده‌اند به نظر می‌آيد كه مراد از آن در دو آيه فوق مسخره گرفتن است مخصوصا در سوره مؤمنون كه ما بعد آن‌ «وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ» است. ولى در آیه ۳۲ زخرف مراد از آن تسخير شده است كه ذيلا آن را بررسى می‌كنيم:

(أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ) (آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مى‌كنند؟! ما معيشت آنها را در زندگى دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و درجات بعضى را برتر از بعضى قرار داديم تا يكديگر را به خدمت گيرند؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع‌آورى مى‌كنند بهتر است.)
«سُخْرِيًّا» در اين آيه‌ چنانكه گفتيم بالاتفاق با ضمّ قرائت شده است. و مراد از آن تسخير كردن است كه مردمان يكديگر را مسخر می‌كنند.
مراد از رحمت ظاهرا نبوت است كه آيه قبل می‌گويد
(وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‌ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ)
(و گفتند: چرا اين قرآن بر مرد بزرگ و ثروتمندى از اين دو شهر مکه و طائف نازل نشده است؟!)
در جواب آمده: آيا آنها رحمت خدا را قسمت می‌كنند و می‌خواهند نبوّت روى دلخواه آن‌ها باشد گذشته از نبوّت معيشت‌هاى آنها را نيز ما قسمت كرده‌ايم و بعضى را بر بعضى مزيّت داده‌ايم تا يكديگر را تسخير كنند و هر كس از ديگرى فرمان برد و دست به هم دهند تا كار دنيا اداره شود.
ناگفته نماند چنانكه در «رزق» گذشت خداوند استعدادهاى بشر را مختلف قرار داده تا هر يک در كارى متخصص باشند و هر يک كارى پيش گيرند و هر متخصص آن ديگرى را تسخير كند تا اطاعت و فرمانبرى در جريان افتاده كارها رو براه شوند. اگر مردم در يک استعداد آفريده می‌شدند و يكسان می‌بودند يكديگر را مسخر نمی‌كردند و امور دنيا پيش نمی‌رفت . به نظر نگارنده مراد از «قَسَمْنا» و «رَفَعْنا» راجع به اختلاف استعدادها است نه به ثروت و مال دنيا گرچه نتيجه آن اختلاف در ثروت نيز هست و اللّه اعلم.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سخر»، ج۳، ص۲۴۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۰۲.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۳۲۷.    
۴. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۶۳۸.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۶۳۸.    
۶. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۲، ص۶۷۹.    
۷. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۱۱، ص۵۲۳.    
۸. هود/سوره۱۱، آیه۳۸.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۳۷.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۲۴.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۵۳.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۴۱.    
۱۳. زمر/رسوره۳۹، آیه۵۶.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۶۴.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۴۲۸.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۸۲.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۰۳.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۸۷.    
۱۹. صافات/سوره۳۷، آیه۱۴.    
۲۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۹۴.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۱۲۹.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۶۲.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۸۷.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۶۹۷.    
۲۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۶۳۹.    
۲۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۴۰۲.    
۲۷. رعد/سوره۱۳، آیه۲.    
۲۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۳۹۴.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۸۹.    
۳۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۸.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۱.    
۳۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۰.    
۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۳.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۴۱.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۲۸.    
۳۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۸۵.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۵۰۱.    
۳۸. اعراف/سوره۷، آیه۵۴.    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۵۷.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۱۸۴.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۱۴۸.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۹، ص۱۳۰.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۹.    
۴۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۰.    
۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۴۹.    
۴۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۱۰۲.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۷۱.    
۴۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۸۵.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۹۰.    
۵۰. ص/سوره۳۸، آیه۶۳.    
۵۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۵۷.    
۵۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۳۵.    
۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۲۰.    
۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۲۸.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۵۵.    
۵۶. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۲.    
۵۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۹۱.    
۵۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۴۵.    
۵۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۹۸.    
۶۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۱۶.    
۶۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۷۱.    
۶۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۰.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۸۸.    
۶۴. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۲.    
۶۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۰.    
۶۶. ص/سوره۳۸، آیه۶۳.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۸۸.    
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۷۵۴.    
۶۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱۰.    
۷۰. ص/سوره۳۸، آیه۶۳.    
۷۱. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۲.    
۷۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۹۱.    
۷۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۴۵.    
۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۹۸.    
۷۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۱۶.    
۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۷۱.    
۷۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۱.    
۷۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۹۱.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سخر»، ج۳، ص۲۴۲.    






جعبه ابزار