• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رزق (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





رِزْق (به کسر راء و سکون زاء) از واژگان قرآن کریم به معنای روزی است.



رِزْق به معنای روزى است. (كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ‌ رِزْقِ‌ اللَّهِ) راغب می‌گويد: رزق گاهى به عطاء دائمى اطلاق می‌شود خواه دنيوى باشد يا اخروى و گاهى به نصيب و بهره و گاهى به غذائی كه وارد جوف می‌شود گويند: شاه رزق لشكر را داد و دانش روزى من شده. طبرسی ذيل آیه ۳ بقره رزق را عطاى دائمى گفته و گويد آن نقيض حرمان است.
صحاح آن را عطا و آنچه از آن نفع برده می‌شود معنى كرده و گويد و گاهى به باران، رزق اطلاق می‌شود.
خلاصه آنكه رزق عطائى است كه از آن منتفع می‌شوند خواه طعام باشد يا علم و يا غير آن.


در قرآن مجيد گذشته از معناى مشهور به نبوت و علم رزق گفته شده نحو (يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى‌ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَنِي‌ مِنْهُ‌ رِزْقاً حَسَناً ...)
و ايضا به باران نحو (هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً)
و گاهى فقط به خوراک اطلاق شده مثل‌ (وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ‌ رِزْقُهُنَ‌ وَ كِسْوَتُهُنَّ ...)
چنانكه مى‌بينيم کسوت را از رزق جدا كرده است.

۲.۱ - رازق

رازق تمام مخلوق اوّلا و بالذّات خداوند است چنانكه فرموده‌ (إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ‌ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ) مقدم شدن «هُوَ» دليل حصر است‌ و ايضا فرموده‌ (وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ‌ رِزْقُها ...)
وانگهى چون آفريننده هر چيز خداست قهرا رازق همه مخلوق اوست و رزاق از اسماء حسنی است كه مخصوص خدا می‌باشد و اگر بغير از خدا اطلاق شود بالعرض و به واسطه است مثل‌
(وَ ارْزُقُوهُمْ‌ فِيها وَ اكْسُوهُمْ)
(وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى‌ وَ الْيَتامى‌ وَ الْمَساكِينُ‌ فَارْزُقُوهُمْ‌ مِنْهُ)ا
يضا از جمله‌ «لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ‌» كه در سوره‌هاى حج آیه ۵۸ ، مؤمنون آیه ۷۲ ، سباء آیه ۳۹ و از جمله‌ «وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ‌» نيز اين مطلب روشن می‌شود كه خدا رازقان را بسيار شمرده و خود را بهترين آنها خوانده است.

۲.۲ - قبض و بسط رزق

به تصريح قرآن توسعه و تنگى روزى در دست خداست‌ (إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ‌ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ كانَ بِعِبادِهِ خَبِيراً بَصِيراً) از ذيل آيه به دست می‌آيد كه قبض و بسط روى عللى است و جزافى نيست كه خدا به بندگان دانا و به صلاح آنها عالم است‌ (اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ‌ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ ...) همچنين است آيات قصص آیه ۸۲ ، عنکبوت آیه ۶۲ ، سباء آیه ۳۶ ، زمر آیه ۵۲ و غيره. همين طور است آيه‌ (وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِي‌ الرِّزْقِ‌ ...)
تأثير تلاش انسان و وارد شدن از راه‌هاى صحيح را در كثرت روزى نمی‌شود بى‌تأثير دانست ولى جزء العلة و يا از آن هم كمتر است. آنكه يک ليوان آب از شير لوله‌كشى شهر پر می‌كند نمی‌تواند بگويد من در اين كار مستقلّم زيرا آن شير به لوله و آن به لوله بزرگ و آن به تصفيه خانه و آن به كانال و آن به رودخانه و آن به کوه متصل است. باران و برف به وسيله ابرها به كوه می‌بارند و دریاها به وسيله حرارت آفتاب تبخير می‌شوند پس پر كردن يک ليوان آب متصل به خورشيد است چطور می‌شود گفت اين كار را من انجام دادم بلكه بايد گفت خدا شرايط را جور آورده و من در بر داشت آب جزء العله بودم.
همچنين است در هر كار ميليون‌ها شرائط و مقدمات لازم است كه جور كردن همه آنها در اختيار بشر نيست لذا قبض و بسط در دست خدا است گر چه كار و تلاش بشر نيز بى تأثير نيست آيه‌ (وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِي‌ الرِّزْقِ‌) كه گذشت با آيه‌ (نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا) روشن می‌شود.

۲.۳ - رزق اخروی

(كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِي‌ رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً ...) آيه درباره اهل بهشت است كه چون ميوه‌اى به دست آنها برسد گويند اين همان است كه در دنیا بما داده شد توضيح اينكه ما مثلا وقتى اناری می‌خوريم در وجود ما مبدل به مادّه می‌شود و اگر بعد از آن دو ركعت نماز بخوانيم همان ماده مبدّل به نيرو شده به صورت نماز از وجود ما خارج می‌شود و حقيقت نماز جز مقدارى نيرو نيست كه در اثر ذکر و حركت از بدن ما می‌ريزد. اين نيرو روز قیامت مجسّم شده و به انار بهشتى مبدّل می‌گردد و تحويل انسان می‌شود و انسان چون آن را ديد گويد: اين همان ميوه است كه در دنيا داشتم و چون ميوه بهشتى دائمى و بهتر از میوه دنياست لذا بعد از «هذَا الَّذِي‌ رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً» آمده است يعنى در عين آنكه هر دو يكى‌اند متشابه‌اند كه ميوه بهشتى بهتر از ميوه دنيا است.


(وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ فِي‌ الرِّزْقِ‌ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي‌ رِزْقِهِمْ‌ عَلى‌ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ) به نظر می‌آيد كه ضمير فيه به «رزق» راجع است يعنى مفضل و مفضل عليهم در روزى برابراند و ظاهر آيه آن است كه به همه خدا روزى می‌دهد بعضى را را به واسطه استقلال و حرّيت و وسائلى كه دارند و بعضى را كه غلامان و غيرهم باشند به واسطه اربابان و پدران. لذا پدران و اربابان حق ندارند بگويند: ما به غلامان و فرزندان روزى ميدهيم بلكه رازق همه خداست و اينكه روزى آنها به واسطه بزرگان است اين فضيلتى است براى مولى‌ها و پدران مثلا.
بعضى‌ها گفته‌اند اگر مراد آن باشد كه همه در روزى برابراند اين نقض صدر آيه است كه فرموده‌ «وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ» ولى واسطه بودن آنها در اثبات فضيلت كافى است.
بعضى از بزرگان فرموده مراد آن است كه: خدا بعضى را در روزى بر بعضى برترى داده و برتران حاضر نيستند روزى خود را به ديگران بدهند تا همه با هم مساوى باشند و آنها مساوى نيستند بلكه فضيلت در رزق مخصوص به آنهاست آيا نعمت خدا را انكار می‌كنند؟! ناگفته نماند فهم اين معنى از آيه بسيار مشكل است مشكلتر از آن فهم‌ «فِيهِ سَواءٌ» است كه بگوئيم يعنى مساوى نيستند.

۳.۱ - حکمت قبض و بسط رزق

(وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ‌ الرِّزْقَ‌ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ)
در المیزان می‌گويد: چون خاصيت وسعت مال تکبر و خودپسندى و طغیان است چنانكه فرموده‌ (إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‌ • أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌) لذا اگر خدا همه را سير می‌كرد ستم می‌كردند على هذا خدا استحقاق هر شخص را می‌داند و رزق را به اندازه نازل می‌كند.
نگارنده فكر می‌كنم مراد آن است كه اگر خداوند به همه روزى را بسط می‌كرد همه دارا و غنى می‌شدند، و در اثر رفع احتياج، امتيازات و قوى و ضعيف بودن از بين می‌رفت و مردم در اثر ثروت متجاوز شده و از يكديگر تمكين نمی‌كردند و جوامع بشرى متلاشى می‌گرديد. ولى حكمت بالغه اقتضاء می‌كند كه بسط در كار نباشد و مردم يكديگر را در كار تسخير كنند چنانكه فرموده‌ (نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ)
آرى استعدادات بشرى مختلف است هر يک كارى پيش گرفته و همه به يكديگر مسخراند تا كار زندگى پيشرفت كند. مراد از آيه آن نيست كه خدا خواسته مردم گرسنه شوند بلكه غرض آن است كه خدا خواسته مردم در كارهاى دنيا در اثر احتياج بوسائل به يكديگر محتاج باشند و در اين باره طغیان نكنند.

۳.۲ - رزق در آسمان

(وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ‌ وَ ما تُوعَدُونَ) گفته‌اند مراد از رزق باران است و باران را رزق گفته‌اند كه سبب رزق است و گفته‌اند در آن مضاف مقدر است يعنى «فِي السَّمَاءِ سَبَبُ رِزْقِكُمْ» گفته‌اند: مراد اسباب رزق است كه در بالااند مانند خورشيد، ماه، كواكب و اختلاف فصول و پى در پى بودن شب و روز و تقدير آن «اسباب رزقكم» است.
و گفته‌اند: تقدير ارزاق در سماء است و يا اينكه ارزاق در لوح محفوظ نوشته شده است و گفته‌اند: مراد از «وَ ما تُوعَدُونَ» بهشت است و گفته‌اند بهشت و آتش و يا ثواب و عقاب است هيچ يک از اين اقوال براى من قانع كننده نيست خود نيز چيزى كه آرام‌كننده وجدان باشد نمی‌دانم. در بعضى آيات هست كه خدا به شما از آسمان و زمين روزى می‌دهد نحو (قُلْ مَنْ‌ يَرْزُقُكُمْ‌ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ) همچنين است آیه ۶۲ نمل ، آیه ۲۴ سباء ، آیه ۳ فاطر . با ملاحظه اين آيات و آيه ما نحن فيه می‌شود به دست آورد كه مراد عوامل آسمانى و زمين و مواد آنهاست كه مبدل به رزق می‌شوند و آنها مواد اوليه رزق‌اند.

۳.۳ - رزق به معنای نصیب از خیر

(أَ فَبِهذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ • وَ تَجْعَلُونَ‌ رِزْقَكُمْ‌ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ) گويند: مراد از رزق نصيب آنهاست از خیر يعنى نصيب خود را از خيری كه بايد از قرآن برداريد تکذیب آن قرار می‌دهيد و تكذيب را جاى خير و فايده می‌گذاريد و گويند مراد از رزق قرآن است‌ يعنى تكذيب را به عوض اين قرآن می‌گيريد. و گويند كلمه شکر از آن محذوف است يعنى «وَ تَجْعَلُونَ‌ شُكر رِزْقَكُمْ‌ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ» قول اول بهتر به نظر می‌رسد و اللّه اعلم.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۸۲.    
۲. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۵، ص۱۶۷.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۵۱.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۶۰.    
۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۵۱.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۳.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۲۱.    
۸. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۴، ص۱۴۸۱.    
۹. هود/سوره۱۱، آیه۸۸.    
۱۰. غافر/سوره۴۰، آیه۱۳.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.    
۱۲. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۸.    
۱۳. هود/سوره۱۱، آیه۶.    
۱۴. نساء/سوره۴، آیه۵.    
۱۵. نساء/سوره۴، آیه۸.    
۱۶. حج/سوره۲۲، آیه۵۸.    
۱۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۷۲.    
۱۸. سبأ/سوره۳۴، آیه۳۹.    
۱۹. مائده/سوره۵، آیه۱۱۴.    
۲۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۳۰.    
۲۱. رعد/سوره۱۳، آیه۲۶.    
۲۲. قصص/سوره۲۸، آیه۸۲.    
۲۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۲.    
۲۴. سبأ/سوره۳۴، آیه۳۶.    
۲۵. زمر/سوره۳۹، آیه۵۲.    
۲۶. نحل/سوره۱۶، آیه۷۱.    
۲۷. نحل/سوره۱۶، آیه۷۱.    
۲۸. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۲.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    
۳۰. نحل/سوره۱۶، آیه۷۱.    
۳۱. شوری/سوره۴۲، آیه۲۷.    
۳۲. علق/سوره۹۶، آیات۶-۷.    
۳۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۵۶.    
۳۴. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۲.    
۳۵. ذاریات/سوره۵۱، سوره۲۲.    
۳۶. یونس/سوره۱۰، آیه۳۱.    
۳۷. نمل/سوره۲۷، آیه۶۲.    
۳۸. سبأ/سوره۳۴، سوره۲۴.    
۳۹. فاطر/سوره۳۵، آیه۳.    
۴۰. واقعه/سوره۵۶، آیات۸۱ - ۸۲.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رزق»، ج۳، ص۸۲.    






جعبه ابزار