• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سَنَسِمُه (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





سَنَسِمُه: (سَنَسِمُهُ عَلَى)
سَنَسِمُه: از ماده «وسم» (بر وزن رسم) و «سمة» (بر وزن هبه) به معنى «اثر گذاشتن» (داغ، علامت و نشان) است.
«متوسّم» (اسم فاعل) به كسى مى‌گويند كه از كمترين اثر، پى به واقعيت‌هايى مى‌برد.
معادل آن در فارسى: هوشيار، بافراست و باذكاوت است.



به موردی از کاربرد سَنَسِمُه در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - سَنَسِمُه (آیه ۱۶ سوره قلم)

(سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ)
(ولى ما به زودى بر بينى او داغ ننگ مى‌نهيم.)

۱.۱.۱ - سَنَسِمُه در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: مصدر وسم و همچنين سمه به معناى علامت‌گذارى است و كلمه خرطوم به معناى بينى است. بعضى‌ گفته‌اند: اطلاق خرطوم بر بينى آن شخص کافر، با اين‌كه خرطوم تنها بينى فيل و خوک است، در حقيقت نوعى توبيخ و ملامت است و در اين آیه تهديدى است به آن شخص، به خاطر عداوت شديدى كه با خدا و رسول او و دينى كه بر رسولش نازل كرده، مى‌ورزيده است.
ظاهرا منظور از علامت‌گذارى در بينى او اين باشد كه بى‌نهايت او را خوار مى‌كنيم و ذلتى نشاندار به او مى‌دهيم، به طورى كه هر كس او را ببيند با آن علامت او را بشناسد، چون بينى در قيافه و صورت انسان يكى از مظاهر عزت و ذلت است، هم مى‌گوييم فلانى باد به دماغش انداخته و هم مى‌گوييم من دماغ فلانى را به خاک ماليدم و يا دماغش را خرد كردم.
ظاهرا عمل علامت‌گذارى در دماغ آن شخص در قیامت واقع مى‌شود نه در دنیا. هر چند كه بعضى‌ از مفسرين آن را حمل بر رسوايى در دنیا كرده و براى توجيه اين نظريه خود را به زحمت انداخته است.


۱.۲ - لِّلْمُتَوَسِّمِينَ (آیه ۷۵ سوره حجر)

(إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ)
(در اين سر گذشت عبرت‌انگيز، نشانه‌هايى است براى هوشياران.)

۱.۲.۱ - لِّلْمُتَوَسِّمِينَ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه آيه به معناى علامت و نشانه است و منظور از آيات كه در اول آيه است نشانه‌هايى است كه بر وقوع حادثه‌اى دلالت كند، مانند بقايا و آثار آن حادثه. مراد از كلمه آيه كه در دو آيه بعد آمده، علامتى است براى مؤمنین كه بر حقانيت دعوت الهى و انذار آن دلالت كند. كلمه توسم به معناى تفرس و منتقل شدن از ظاهر چيزى به حقيقت و باطن آن است.
معناى آيه اين است: در جريان اين عذابى كه بر قوم لوط آمد و بلاد آن‌ها را نابود كرد، علامت‌ها و بقاياى آثارى است كه هر متفرس و زيركى از ديدن آن به حقيقت جريان منتقل مى‌شود، چون اين علامات سر راه هر عابرى است و هنوز به طور كلى نابود نشده است و اين خود براى مؤمنين نشانه‌ايست كه بر حقيقت انذار و دعوت دلالت مى‌كند و معلوم مى‌سازد كه آن‌چه پيغمبران از آن انذار مى‌كردند حقيقت دارد و شوخى نيست. با اين بيان روشن مى‌گردد كه چرا يک جا جمع آورد و فرمود آيات و جاى ديگر مفرد آورد.


۱.۲.۲ - سَنَسِمُه در تفسیر نمونه

(إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيٰاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ‌)
«در اين (سرگذشت عبرت‌انگيز) نشانه‌هايى است براى هوشياران»
بنابراين «متوسّمين» اشخاص باهوش، زيركند و به علامت و نشان نظر مى‌افكنند و از روى فراست از ظاهر به باطن و حقيقت چيزى پى مى‌برند.
فراست از صفات مؤمنان است، چنان‌كه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مى‌فرمايد: «از فراست مؤمن بپرهيزيد، چرا كه به نور خدا مى‌بيند.»
در روايت ديگرى مى‌خوانيم كه امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «متوسّمين، امامانند»
از امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) نقل شده كه فرمود: «متوسّم، پيامبر بود و من بعد از او و سپس امامان از دودمان من.»


۱. قلم/سوره۶۸، آیه۱۶.    
۲. حجر/سوره۱۵، آیه۷۵.    
۳. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دار القلم، ص۸۷۱.    
۴. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۶، ص۱۸۳.    
۵. قلم/سوره۶۸، آیه۱۶.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۶۵.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۲۳.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۷۲.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۱۹.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۰۲.    
۱۱. حجر/سوره۱۵، آیه۷۵.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۶۶.    
۱۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۲۷۲.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۱۸۵.    
۱۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۲۰۸.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۲۸.    
۱۷. حجر/سوره۱۵، آیه۷۵.    
۱۸. عروسی حویزی، شیخ عبدعلی، تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۲۳.    
۱۹. عروسی حویزی، شیخ عبدعلی، تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۲۳.    
۲۰. عروسی حویزی، شیخ عبدعلی، تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۲۳.    
۲۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۱، ص۱۱۳.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۱، ص۱۱۶.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۲۴، ص۳۸۸.    



• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «سَنَسِمُه»، ج۴، ص۶۶۸.






جعبه ابزار