سَلَف (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَلَف (بر وزن شرف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای گذشته و گذشتن، مصدر و اسم هر دو آمده است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
اِسلاف (به کسر الف و سکون سین) به معنای گذراندن و
سالف و
سالفه (به فتح سین و کسر لام) به معنای گذشته است. بيست و یک مورد از این واژه در نهج البلاغه آمده است.
سَلَف به معنای گذشته و گذشتن، مصدر و اسم هر دو آمده است.
امام علی (علیهالسلام) به
زیاد بن ابیه آن وقت که در خدمت آن حضرت بود مینویسد:
«فَدَعِ الاِْسْرافَ مُقْتَصِداً... وَ إِنَّمَا الْمَرْءُ مَجْزيٌ بَما [أ
] سلَفَ، وَ قادِمٌ عَلى مَا قَدَّمَ، وَ السّلاَمُ.» «از
اسراف بپرهیز، اهل اقتصاد و میانهرو باش... انسان با عملی که کرده و گذرانده مجازات میشود و میآید بر آنچه کرده است. سلف و اسلاف انسان پدران و اقوام گذشته اوست.»
(شرحهای نامه:
)
به
معاویه مینویسد:
«وَ لَبِئْسَ الْخَلَفُ خَلَفٌ يَتْبَعُ سَلَفاً هَوَى في نَارِ جَهَنَّمَ.» «بد جانشینی است جانشینی که پیرو پدر گذشتهای است که در آتش افتاده است.»
(شرحهای خطبه:
)
«سالف و سالفه» به معنای گذشته است، چنانکه در
خطبه ۱۶۵ و
۱۸۲ آمده است.
«لاَ يُخالِفُ سالِفَ أَلْوانِهِ» (با رنگ سابق تفاوتى پيدا نمىكنند)
(شرحهای خطبه:
)
بيست و یک مورد از واژه سلف در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سلف»، ج۱، ص۵۴۶.