سَفْح (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَفْح (به فتح سین و سکون فاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای ریختن و ریخته شدن است. سه بار از این واژه در
نهج البلاغه آمده است.
سَفْح به معنای ریختن و ریخته شدن آمده و مثل ریختن و ریخته شدن
خون و
اشک، لازم و متعدی هر دو آمده است.
امام علی (علیهالسلام) «وَدَم مَسْفوح» یعنی «خون ریخته شده.»
(شرحهای خطبه:
)
درباره
طاووس فرموده:
«كَزَعْمِ مَنْ يَزْعُمُ أَنَّهُ يُلْقِحُ بِدَمْعَة تَسْفَحُها مَدامِعُهُ» یعنی «به گمان کسی که گمان دارد، طاووس با ریختن اشکی از مدامع خود، مادهاش را
آبستن میکند.»
(شرحهای خطبه:
)
«سفاح الجبال» کرانههای کوههاست که از کوهها ریخته شدهاند، به لشکری که به محلی میفرستاد نوشت:
«فَإذا نزَلتُمْ بِعَدُوّ أَوْ نَزَلَ بِكُمْ، فَلْيَكُنْ مُعَسْكَرُكُمْ في قُبُلِ الاَْشْرافِ، أَوْ سِفاحِ الْجِبالِ» «چون در نزدیک
دشمن اردو زدید لشکرگاهتان در پیش کوهها یا کرانههای کوهها باشد.»
(شرحهای نامه:
)
سه بار از واژه سفح در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سفح»، ج۱، ص۵۳۴.