سن بلوغ پسران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از نشانههای
بلوغ در
فقه، رسیدن
کودک به سن معینی است که به استناد
احادیث معلوم شده است.
در
مذهب شافعی و
حنبلی سن بلوغ در
پسر اتمام پانزده سال و در
مذهب مالکی اتمام هفده یا هجده سالگی است. براساس نظر مشهور
فقهای شیعه، سن بلوغ پسر پانزده سال تمام قمری است.
ملاک در کامل شدن سن بلوغ،
عرف است و دقّتهای عقلی و ریاضی مستند عمل قرار نمیگیرد، همچنین معیار در تعیین سال بلوغ، قمری است،
بلوغ در لغت به معانی وصول به چیزی، رسیدن به مراد، رسیدن یا نزدیک شدن به پایان مقصد (مکان، زمان یا امری دیگر)، کامل شدن و پختن میوه و رسیدن
کودک به سنّ رشد بهکار رفته است.
و امّا در اصطلاح، این حکم در بین فقها مسلّم و اجماعی است که رفع
حجر از
کودک با بلوغ تحقّق مییابد. بهتعبیری دیگر، پایان محجوریت کودک، رسیدن به حدّ بلوغ است. ولی در تعریف آن تنها به ذکر علائم بلوغ اکتفا کرده و معنایی غیر از معنای لغوی برای آن ذکر ننمودهاند.
در اصطلاح عام،
بلوغ آغاز مرحلهای طبیعی در زندگی کودک است که در آن، با پیدایی و شکوفایی
غریزه جنسی و پدید آمدن برخی دگرگونیهای جسمی و روانی و رشد عقلی و ادراکی، به مرتبه
مردان و
زنان نایل میشود.
یکی از
نشانههای بلوغ در
فقه، رسیدن کودک به سن معینی است که به استناد
احادیث معلوم شده است. به موجب این احادیث، هرگاه تا رسیدن کودک به سن مزبور هیچیک از دیگر
امارات شرعی بلوغ تحقّق نیافته باشد، سن یاد شده زمان بلوغ کودک محسوب خواهد شد.
در
مذهب شافعی و
حنبلی سن بلوغ در
پسر اتمام پانزده سال و در
مذهب مالکی اتمام هفده یا هجده سالگی است، هر چند از مالک و فقهایی دیگر نقل شده که اصولاً سن را نشانه بلوغ نمیدانستهاند.
ابوحنیفه سن بلوغ را در در پسران هفده یا هجده میداند، ولی سایر
حنفیان سن بلوغ را در دختر و پسر اتمام پانزده سال میدانند.
برخی منابع اهلسنت برای دوره بلوغ فاصله سنیِ خاصّی مطرح کردهاند، بدینترتیب که سنین یاد شده را انتهای دوره بلوغ، و دوازده سالگی را در پسران ابتدای آن دانسته و کودک را در این فاصله سنّی «
مُراهق» نامیدهاند.
براساس نظر مشهور فقهای امامی، سن بلوغ پسر پانزده سال تمام قمری است.
اما برخی سن بلوغ را آغاز پانزده سالگی و برخی دیگر آغاز چهارده سالگی دانستهاند.
ریشه این اختلافنظر، وجود احادیث مختلف است، و فقها به روشهایی بین مضامین این روایات جمع کردهاند.
مشهورترین (برخی دیگر چهارده سال را ملاک قرار دادهاند.
علامه حلّی در
مختلف الشیعة این نظریه را از
ابن جنید نقل نموده، در
مهذّب البارع نیز همین نظریه مورد پذیرش قرار گرفته است. برخی دیگر سیزده سال را ذکر نمودهاند.
و گروه سوّم بین
عبادات و
حدود و
معاملات تفصیل قائل شده و معتقدند نسبت به اجراء حدود و انجام معاملات. حدّ بلوغ پسران، پانزده سال است. و در عبادات کمتر است.
) نظریه در میان فقیهان، از گذشته تا به حال (قدماء، متاخّرین و معاصرین) این است که سن بلوغ در پسران پانزده سال تمام است.
در قوانین
جمهوری اسلامی ایران نیز معیار بلوغ در سن پسر، پانزده سال تعیین شده است.
ادلّه فقهی معیار سن بلوغِ پسران:
اولین دلیل بر سن بلوغ پسر
اجماع است.
«وَ ابتَلُوا الیَتَامی حَتَّی اِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَاِن انَستُم مِّنهُم رُشداً؛
یتیمان را
آزمایش کنید تا هنگامیکه بالغ شده و تمایل به
نکاح پیدا کنند، آنگاه اگر آنها را دانا به درک مصالح زندگانی خود یافتید، اموالشان را در اختیارشان قرار دهید.»
(بَلَغُوا النِّکاحَ)، یعنی به حدّی برسند که قادر بر
مجامعت و انزال منی باشند و استعداد آن را داشته باشند. باید دانست مقصود از خروج منی و
احتلام، بالفعل نیست.
خلاصه آنکه در این آیه، حکم جواز دفع مال به ایتام و دخالت آنها در اموال خود، معلّق بر بلوغ نکاح شده است و معنی آن چنانکه مفسّرین ذکر نمودهاند، استعداد و توان نکاح و قدرت بر انزال میباشد و معلوم است استعداد انزال، مستلزم وقوع آن در خارج نیست. بنابراین ممکن است شخص، بالغ باشد، هرچند به دلیل عدم خروج منی از او، لازم نباشد غسل نماید.
بعضی از فقها معتقدند آیه شریفه، بر این علامت دلالت دارد، زیرا مقصود از بلوغ، قدرت بر آمیزش و انزال است و کسی که پانزده سال نداشته باشد، این توانایی را ندارد.
در مورد اطفال
استصحاب عدم بلوغ جاری است و رفع این حالت نیاز به دلیل و اطمینان دارد و دلیل روشنی غیر از اتمام پانزده سال وجود ندارد. بنابراین پانزده سال، حدّ بلوغ است.
قبل از پانزده سالگی،
اصل برائت از تکلیف جاری است.
قویترین دلیل در اینباره، روایاتی در حدّ
استفاضه میباشد مانند روایت حمران از
امام باقر (علیهالسّلام)، که پانزده سالگی را سن بلوغ در پسران میداند.
همچنین در
روایت صحیح،
معاویة بن وهب میگوید: از
امام صادق (علیهالسّلام) سؤال کردم، در چه سنّی کودک را به انجام نماز ترغیب و در ترک آن تادیب مینمایند؟ فرمودند: بین سالهای هفت تا نه سال. سؤال نمودم و در چه سالی برای روزه؟ فقال: «فِیمَا بَینَ خَمسَ عَشَرةَ او اَربَعَ عَشرةَ».
بین سالهای چهارده و پانزده سالگی.
یکی از فقها در نحوهی استدلال به این روایت میگوید: (قبل از سنین چهارده و پانزده سالگی، وقت وادار نمودن کودک به تمرین برای انجام
نماز و
روزه و تادیب او در ترک آنها بیان شده است، چنانکه از سیاق عبارت و تردید بین دو عدد چهارده و پانزده، همین معنی استفاده میشود، و مقتضای عبارت، مؤید این معنی است که بلوغ در یکی از این دو سن تحقّق مییابد. لیکن در عدد اقّل، یعنی چهارده سال، ممتنع است. زیرا در اینصورت زمان متوسط بین چهارده و پانزده، تمرین محسوب نمیگردد و لازمهی تردید این است که باید اینگونه باشد. بنابراین حدّ بلوغ، عدد اکثر است، یعنی پانزده سال».
روایات دیگری
نیز میباشد که به دلیل رعایت اختصار، از ذکر آنها خودداری میگردد.
دیدگاه مشهور (نظریه غیر مشهور این است که صرف ورود در سال پانزده، کفایت میکند.
) میان فقیهان این است که بلوغ سنّی پسران با کامل شدن سال پانزدهم تحقّق مییابد. صرف ورود در سال پانزدهم، کفایت نمیکند. بسیاری از فقها با صراحت این مساله را بیان نمودهاند.
مستند این نظریه، روایات معتبر
و
استصحاب عدم تحقّق بلوغ، قبل از کامل شدن سال اخیر و دیگر ادلّه
میباشد.
ملاک در کامل شدن سال اخیر،
عرف است و دقّتهای عقلی و ریاضی مستند عمل قرار نمیگیرد. معیار در تعیین سال بلوغ، قمری است،
ملاک در کامل شدن سال اخیر،
عرف است و دقّتهای عقلی و ریاضی مستند عمل قرار نمیگیرد.
معیار در تعیین سال بلوغ، قمری است، زیرا متعارف در زمان صدور روایات و بیان ادّله و نیز متبادر از آنها، سالهای قمری است.
اثبات سنّی که معیار بلوغ است، با موازین و ملاکهای شرعی، مانند
علم،
بیّنه و
شهادت شهود، شیوع، و گفتار پدر و مادر تحقّق مییابد. در
انبات، علاوه بر این امور، در صورت ضرورت و نیاز، با بررسی و امتحان موضع، و در خصوص
احتلام، ادّعای کودک نیز مسموع و قابل قبول است.
انصاری، قدرتالله، احکام و حقوق کودکان در اسلام، ج۱، ص۸۲-۸۴، برگرفته از بخش «مطلب اوّل:سن بلوغ در پسران»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۶/۲۷.