سفر شرعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سفرى كه
موجب قصر نماز مىگردد را
سفر شرعى گویند.
سفر موجب قصر نماز را سفر شرعی میگویند.
بر مسافر واجب است نمازهای چهار رکعتی را با شرایطی که خواهد آمد
قصر (شکسته) بخواند، اما نماز صبح و مغرب قصر ندارند.
یکی از آنها (اموری که در قصر خواندن برای مسافر معتبر است) مسافت است که عبارت است از هشت
فرسخ ممتد در جهت رفت یا در جهت برگشت یا آنکه مجموع رفتوبرگشت رویهم هشت فرسخ شود، بهشرط آنکه رفتن کمتر از چهار فرسخ نباشد - چه برگشتش به رفتنش متّصل باشد و بین رفتوبرگشت را با یک شب یا بیشتر ماندن، قطع نکند یا قطع بکند ولی نه به صورتی که اقامت قاطع سفر محقق شود و نه آنکه چیز دیگری که سفر را قطع میکند حاصل شود - که نماز را قصر میخواند و روزه را افطار میکند، ولی احتیاط (مستحب) شدید، در صورت آخری (که بین رفتوبرگشت در جایی بماند) این است که علاوهبرآن، نماز را تمام بخواند (و روزه هم بگیرد) و روزه را قضا نماید.»
و هر «فرسخ سه میل است و
میل چهارهزار ذراع دست است که طول آن (ذراع دست) به پهنای بیست و چهار انگشت است و هر انگشتی به پهنای هفت جو میباشد و هر جوی به پهنای هفت مو از موهای متوسط اسب برزون است. و اگر مسافت از این مقدار - هرچنداندکی - کمتر باشد، نماز تمام است.»
دوم آنها: داشتن قصد مسافت از هنگام خروج است، بنابراین اگر
قصد کمتر از
مسافت را بنماید و بعد از رسیدن به آن مقصد، قصد مقدار دیگری را که کمتر از مسافت است بکند و به همین صورت (ادامه دهد) باید در رفتن نماز را تمام بخواند، اگرچه رویهمرفته، بهاندازه مسافت یا بیشتر باشد، ولی اگر شروع به برگشتن کند، درصورتیکه مسافت کامل باشد و قصد دارد که آن را طی کند، باید نماز را قصر بخواند.
سوم آنها: استمرار قصد است، بنابراین اگر قبل از آنکه به چهار فرسخی برسد، از قصدش برگردد یا
مردّد شود، باید نماز را تمام بخواند و آنچه را که شکسته خوانده، نه در وقت و نه در خارج از وقت،
اعاده ندارد. و اگر برگشتن از قصد یا تردید در آن بعد از رسیدن به چهار فرسخ باشد بر قصر خواندن نماز باقی میماند، اگرچه همان روزش برنگردد، درصورتیکه تصمیم داشته باشد که قبل از ده روز برگردد.
چهارم آنها: قصد نداشته باشد در بین مسافت، ده روز یا بیشتر اقامت کند و قصد نکند که در بین مسافت از
وطن خود بگذرد، مثل اینکه تصمیم بگیرد در بین چهار فرسخ یا سر چهار فرسخی، ده روز بماند، یا در بین راه یا سر چهار فرسخی، وطنی داشته باشد که میخواهد از آن بگذرد، پس در این صورت نماز را باید تمام بخواند.
پنجم آنها: سفر
جایز باشد، بنابراین اگر سفر معصیت باشد، نباید شکسته بخواند؛ چه خود سفر معصیت باشد، مانند
فرار از میدان جنگ و مانند آن، یا
هدف از سفر،
معصیت باشد، مانند آنکه مسافرت کند تا مثلاً راهزنی کند یا آنکه از سوی سلطان به چیزهایی که از راه ظلم به دست آمده نایل شود و مانند اینها. البته اگر در اثنای سفر به حرام بیفتد، مثل
غیبت کردن و مانند آن از چیزهایی که هدف مسافرتش نیست، باید قصر بخواند و سفر معصیت حساب نمیشود، بلکه اگر بر چهارپای غصبی هم سوار شود و مسافرت کند، بنابر اقوی، سفر معصیت نیست (و نماز را باید شکسته بخواند) و همچنین اگر سفرش ضدّ واجب باشد به اینکه واجب را ترک نموده و مسافرت کند، مثل اینکه
بدهکار باشد و طلبکارها مطالبه طلب میکنند و این شخص مسافرت کند با اینکه ادای بدهی در حضر ممکن است نه در سفر، که باید نماز را شکسته بخواند. البته در موردی که مسافرت بهخاطر
ترک واجب صورت بگیرد، احتیاط (مستحب) آن است که جمع بخواند و این احتیاط ترک نشود، اگرچه وجوب تمام خواندن، در این فرض، خالی از قوّت نیست.
ششم آنها: از کسانی که خانهبهدوش هستند نباشد، مانند بعضی از بادیهنشینهایی که در بیابانها میگردند و در محلی که
آب و گیاه و
چراگاه هست میمانند و جای معیّنی را انتخاب نمیکنند (و بعد از چندی بهجای دیگر میروند) و ملوانها و کشتیبانهایی که خانهشان در کشتی است، ازاینقبیل میباشند، پس بر همه اینان واجب است که در چنین سفرهای بهخصوص (که ذکر شد) نماز را تمام بخوانند. البته اگر برای مقصد دیگری، مانند
حج یا زیارت و مانند اینها، مسافرت کنند باید مثل دیگران نماز را شکسته بخوانند و اگر یکی از اینان، برای انتخاب
منزل مخصوصی یا برای پیداکردن محل آب و گیاه، مثلاً به مقدار مسافت (از محل استقرار فعلی) سفر کند، در اینکه قصر بر او واجب است یا تمام، مورد اشکال است و باید
احتیاط به جمع خواندن ترک نشود.
هفتم آنها: سفر کردن، پیشه و کار او نباشد، مثل چهارپادار و نامهرسان و رانندگان و مانند اینها و ملوان و کشتیبانی که خارج از کشتی منزل دارند و کار در کشتی را برای خود حرفه قرار دادهاند ازاینقبیل میباشند. ولی اگر منزلشان خود کشتی باشد، از صنف قبلی هستند. و درهرحال بر همه اینها واجب است در سفری که کارشان است، نماز را تمام بخوانند - اگرچه سفر برای خودشان باشد نه برای غیرشان، مثل اینکه چهارپادار اثاث و خانوادهاش را از جایی به جایی ببرد - ولی در سفری که کارشان نیست، مثل اینکه اگر کشتیبان دست از کشتی بردارد و برای
زیارت یا غیر آن برود، باید نماز را قصر بخواند. و میزان آن است که سفر کردن به عنوان شغل و کارش صدق کند و این معنی وقتی تحقق پیدا میکند که تصمیم بر آن بگیرد و مقدار قابلتوجهی هم برای این کار سفر بکند - و در صدق آن، دو یا چند مرتبه سفر کردن لازم نیست، البته بعید نیست که در سفر اول، قصر بر او واجب باشد، هرچند صدق کند که این سفر شغل و کار او است، اگرچه
احتیاط (مستحب) آن است که در سفر اول و دوم جمع کند و در سفر سوم، تمام خواندن بر او متعیّن میشود.
اگر کسی شغلش
سفر نباشد، لکن برایش کاری پیش آید که سفرهای متعددی بکند، باید قصر بخواند، مثل اینکه کاری در شهری دارد که احتیاج به مسافرتهای متعدد داشته باشد. بلکه همچنین است اگر منزل کسی تا
حرم سیّدالشهداء (علیهالسلام) مثلاً به مقدار
مسافت باشد و نذر کند، یا بنا بگذارد که هر شب جمعه به زیارت حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) برود. و همچنین است اگر منزلش تا شهری که کار و شغل او در آن شهر است به مقدار مسافت باشد و هر روز به آن شهر میرود، ظاهر آن است که در سفر و در شهری که
وطن او نیست، نمازش را باید شکسته بخواند.
هشتم آنها: رسیدن به
محل ترخّص است، پس قبل از حد ترخّص، نباید شکسته بخواند. و منظور از حد ترخّص، جایی است که
اذان شهر را نشنود یا دیوار و شکلهای آن را - نه شبح آن را - از آنجا نبیند و احتیاطی که نباید ترک شود آن است که هر دو (نشنیدن اذان و ندیدن دیوار) حاصل شود. و معتبر است که نشنیدن اذان و ندیدن دیوار بهخاطر دور شدن از محل باشد نه بهخاطر عوارض دیگر.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۴۸۴. •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی