سعدالدین مسعود بن عمر تفتازانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سعدالدین مسعود بن عمر بن عبدالله تفتازانی،
فقیه،
ادیب،
متکلم و منطقدان سده ۸ ق/۱۴م میباشد.
نام او در بیشتر تراجم «مسعودبن عمربن عبداللّه تفتازانی» آمده است
اما
ابن حجر نام او را محمود نوشته است.
در پایان نسخهای از
المطول،
به نقل از خود تفتازانی آمده است که وی در ۷۲۸ق
و در ۱۶ سالگی، کتاب شرح التصریف را تألیف کرده است که بر طبق آن، سال ولادت او میبایست ۷۱۲ق باشد.
ابن حجر
و به تبع او
سیوطی و ابن عماد
نیز تاریخ تولد او را همین سال دانستهاند، اما مولانا فتحالله شروانی، از شاگردان تفتازانی، در اوایل شرح خود بر کتاب الارشاد فی النحو وی سال ولادت او را ۷۲۲ق دانسته است.
از سوی دیگر، به گزارش دیگر منابع تألیف شرح التصریف در ۷۳۸ق صورت گرفته است.
ابن حجر
به نقل از ابن جزری ولادت او را در سال ۷۱۲ دانسته است.
شاید بتوان گفت که با توجه به شواهد مذکور
و فاصله معقول میان نخستین تألیف تفتازانی
و تاریخ اثر بعدی او، یعنی شرح
تلخیص المفتاح (۷۴۸ق)،
در مجموع قول دوم در باب تاریخ تولد او اعتبار بیشتری دارد.
تفتازانی در قریه تفتازان از توابع نسا، در نزدیکی سرخس، متولد شد.
از تألیفات او چنین برمیآید که وی به شهرهای بسیاری در حوزه
خراسان بزرگ همچون سرخس، خوارزم،
سمرقند،
هرات، غجدوان، فریومد
و جام سفر کرده است (آثار).
بخشی از دوره زندگانی تفتازانی مقارن با
حکومت تیمور گورکان بود.
پس از تصرف خوارزم به دست تیمور در ۷۸۱ق/۱۳۷۹م، به درخواست ملک محمد سرخسی،
فرزند کوچکتر ملک معزالدین حسین کرت، از ملوک کرت هرات که تفتازانی کتاب المطول را به نام او نوشته است، برای تفتازانی امان خواسته شد
و وی روانه سرخس گردید. چندی بعد، به اطلاع تیمور رساندند که تفتازانی از جمع دانشمندان گرد آمده در سمرقند دور مانده،
و نصیب
حاکم سرخس گردیده است؛ از جمله با میرسیدشریف جرجانی، عالم
و متکلم مشهور،
(۸۱۶ ق) که با وی دارای علایق علمی مشترک
و آثار مشابهی بود.
بـراساس گـزارش مشهوری کـه در الشقائق النعمانیة
آمده است، در اواخر عمر تفتازانی مباحثهای میان وی
و جرجانی در حضور تیمور گورکان با داوری نعمانالدین خوارزمی برپا شد،
و با برتری جرجانی
و تألم فـراوان تفتازانی پایـان یافت، تا آنجا کـه به گفتـه برخـی همیـن واقعه به وفات او انجامید.
درباره تاریخ وفات تفتازانی نیز همانند سال تولدش اختلاف است. ابن حجر در انباء الغمر،
نام تفتازانی را ذیل وفیات سال ۷۹۱ق آورده،
و در الدرر الکامنة
تاریخ ۷۹۲ق را ذکر کرده است. به همین ترتیب در دیگر منابع نیز هر یک از این دو قول مورد استناد قرار گرفته است.
خواندمیر نیز سال ۷۹۷ق را تاریخ وفات او دانسته است
که با توجه به تاریخ مباحثه میان تفتازانی
و میرسیدشریف جرجانی
در ۷۹۱ق
و فاصله اندک آن با درگذشت وی، پذیرفتنی نیست.
طاش کوپریزاده
و شوکانی
تاریخ دقیق ۲۲
محرم ۷۹۲ را ذکر کردهاند،
و این قول با نظر به سرودهای در ماده تاریخ تفتازانی
قابل تأیید است. پیکر او در ۲۹
جمادی الاول، طبق وصیتش در سرخس به خاک سپرده شد که امروزه هیچ اثری از
آرامگاه او به چشم نمیخورد.
معروف است که وی در
کلام، مشرب اشعری
و در فقه، مذهب شافعی داشته است
عدهای او را حنفی دانستهاند.
برخی به گرایشهای
کلامی وی به مشرب ماتُریدی اشاره کردهاند.
ولفسون
گرایش وی را به دیدگاه کِلابیه در برخی مسائل
کلامی نشان داده است.
تراجم نویسان اشخاص مختلفی را به عنوان استاد تفتازانی نام بردهاند که از آن جملهاند:
قطب الدین رازی تحتانی بویهی (متوفی ۷۶۷)،
قاضی عضدالدین ایجی (متوفی ۷۵۶)، ضیاءالدین بن عثمان قزوینی (متوفی ۷۸۰) فقیه شافعی،
و نسیم الدین محمد نیشابوری کازرونی (متوفی ۸۰۱). از میان اینها قاضی عضدالدین ایجی
و قطب الدین رازی تحتانی شهرت دارند. کهنترین منبعی که منابع دیگر این مطلب را از قول او آوردهاند، انباء الغمر بابناء العمر از ابن حجر عسقلانی است؛ در حالی که در نسخههای چاپی موجود از این کتاب نامی از عضدالدین ایجی، به عنوان استاد تفتازانی یاد نشده،
و عبارت «أخذ عن القطب
و غیره» آمده
که در منابعی که در آنها به این کتاب استناد شده، به عبارت «أخذ عن القطب
و العضد» مبدل شده است.
افزون بر این، از یک سو چنانکه منابع نشان میدهند، عضدالدین ایجی تنها یک بار به دعوت ابوسعید بهادرخان، آخرین فرمانروای ایلخانی از حوزه شیراز خارج شده، به سلطانیه
سفر کرده،
و پس از بازگشت به زادگاهش در همانجا
وفات یافته است.
ابن حجر قاضی را به عنوان استاد تفتازانی نام برده
و دیگران نیز از او پیروی کردهاند.
اما چه بسا این اطلاع نادرست باشد، چرا که قاضی در ایج (ایگ) در نواحی
شیراز متولد شده
و بیشتر عمر را در سلطانیه (نزدیک
زنجان) گذرانده است، از سوی دیگر نشانهای دالّ بر خروج تفتازانی از خراسان وجود ندارد. احتمالاً سخنی که تفتازانی در تجلیل از قاضی عضدالدین گفته
ــ
و چه بسا صرفاً ناظر به آثار او باشد ــ سبب شده که تفتازانی را شاگرد وی به شمار آورند.
برخی از منابع با توجه به گزارشی که در آن
میرسیدشریف جرجانی با ملازمت سعدالدین تفتازانی به دربار شاه شجاع مظفری (
حاکم شیراز) معرفی شده است، شاگردی او نزد عضدالدین ایجی را پذیرفتهاند،
حال آنکه این معارفه را، به تصریح منابع،
سعدالدین انسی که از رجال
و مصاحبان دربار شاه شجاع بود، ترتیب داده،
و گویا منشأ این اشتباه نوعی تشابه اسمی بوده است.
از میان شاگردان تفتازانی میتوان به حسامالدین بن علی بن محمد ابیوردی،
صاحب کتاب ربیع الجنان، برهانالدین حیدر هروی شیرازی،
علاءالدین علی رومی،
علاءالدین محمد بخاری
و فتحالله شروانی
اشاره کرد. به گزارش ملافتح اللّه شروانی ــ شاگرد
و شارح کتاب ارشاد الهادی فی النحو تفتازانی ــ که قبر تفتازانی را در سرخس دیده است، بر صندوق
مقبره او نوشتهای بوده که بهطور فشرده، تاریخ تألیفات
و سفرهای وی را نوشته بوده است.
دانشمندان در بیان جایگاه تفتازانی در تاریخ علوم، اختلاف نظر دارند. غالباً ــ با توجه به اینکه آثار وی به درسنامهها یا شرح
و حاشیه نویسی منحصر است ــ وی را معلمی توانا، اما فاقد دیدگاهی خاص در مسائل مورد بحث، می دانند
و آثار او را محصول زمانهای میدانند که عاری از اصالت
و نوآوری فکری است.
مثلاً تهذیب وی را در مقایسه با شمسیه کاتبی عاری از پیشرفت میدانند. اما به نظر میرسد که تفتازانی با تألیف درسنامههای بلیغ
و فصیح، آموزش علوم اسلامی را گسترش داد
و در برخی از مسائل، همچون معمای جذر اصم یا پارادوکس دروغگو،
عقاید جدیدی ابراز کرد. شرح المقاصد که دیدگاه تفتازانی در حل شبهه جذر اصم در آن آمده، الجذرالاصم فی شرح مقاصد الطالبین نامیده شده است.
اهمیت وی در گسترش
و اعتلای معارف
و فرهنگ اسلامی در دوره پس از ویرانگریهای
مغول به اندازهای است که مورخان، وی را حد فاصلِ متقدمان
و متأخران دانستهاند.
عمده ترین فعالیت وی در حفظ
و گسترش علوم، نگارش درسنامههای گوناگون بود که اهل علم همواره به آنها توجه داشتهاند.
اهمیت تفتازانـی به جز تألیف آثار متعدد در حوزههای
منطق،
کلام،
فقه،
اصول،
بدیع،
معانی و بیان، به جهت نقش درخور توجه او در حفظ میراث علمی گذشته است.
ابن خلدون، دانشمند معاصر تفتازانی، پس از مشاهده آثار او در
مصر، در مقدمه تاریخ خود از تفتازانی به عنوان یکی از بزرگان شهر هرات نام میبرد که آثار او در شاخههای مختلف، نشان از احاطه او بر این علوم دارد.
پس از حمله مغول، زمانی که شمار بسیاری از کتابهای ارزشمند در خطر از میان رفتن بود، شرحنویسانی چون تفتازانی
و دیگران سهم بسزایی در نگهداری این آثار داشتند. افزون بر این، حُسن تدوین
و بیان فصیح او در آثارش سبب شده است تا امروزه نیز برخی از آنها همچون گذشته از متون آموزشی به شمار آیند.
آثار او بر سه قسم است: درسنامه، مانند تهذیب المنطق
و الکلام؛ شرح درسنامههای رایج، مانند شرح عقاید نسفی؛
و تعلیقه بر دیگر آثار
و شرح آنها، مانند حاشیه بر کشّاف. معاصران تفتازانی
و متأخران از بیشتر آثار وی استقبال کردهاند. آثار او در مراکز آموزشی به عنوان درسنامه در سطوح گوناگون پذیرفته شد. شهرت آثار وی بسرعت از مرزهای ایران گذشت
و سراسر
جهان اسلام را فراگرفت.
توفیق تفتازانی مرهون
فصاحت و بلاغت و چیره دستی او در بیان آموزشی مطالب است. وی در اغلب آثار خود به مکان
و زمان نگارش آنها اشاره کرده، ازاینرو ترتیب تاریخی آثار وی مشخص است.
بیشتر تألیفات تفتازانی در قالب حواشی
و شروحی است که به لحاظ اهمیت خاص تاریخی، ارزشی کمتر از اثر مستقل نداشتهاند. آثار باقیمانده وی اینهاست:
۱. التلویح فی کشف حقائق التنقیح، شرحی بر تنقیح الاصول با عنوان التوضیح، از عبیدالله بن مسعود عجبوبی (د ۷۴۷ق). تفتازانی تألیف این اثر را در ۷۵۸ق به پایان رساند.
این کتاب بارها به چاپ رسیده است. از حاشیه ملاخسرو بر این اثر نسخهای خطی در کتابخانه چستربیتی دوبلین موجود است.
۲. تهذیب المنطق
و الکلام (دنباله همین مقاله، عنوان فرعی برای همین کتاب).
۳. شرح الاربعین النوویة، در
علم حدیث که از جمله چاپهای آن میتوان به تونس (۱۲۹۵ق)
و استانبول (۱۳۱۲ق) اشاره کرد.
۴. شرح التصریف، شرحی بر التصریف عزالدین ابوالفضائل زنجانی (د ۶۵۵ق). این اثر اولین تألیف تفتازانی است که آن را در ۱۶ سالگی در شهر فریومد به پایان رساند.
از میان حاشیهنگاران بر شرح التصریف میتوان به محمد بن عمر حلبی، نصیرالدین لقانی
و شمسالدین محمد عزمی شافعی اشاره کرد
شرح التصریف بخشی از کتاب
جامع المقدمات، شامل متون آموزشی در
حوزههای علمیه ایران است که بارها به صورتهای مختلف به چاپ رسیده است.
۵. شرح الرسالة الشمسیة، شرحی بر بخش تصورات رسالة الشمسیه از نجمالدین کاتبی (د ۶۹۳ ق) در
علم منطق است که تفتازانی آن را در ۷۵۲ق در شهر جام تألیف کرد.
این اثر بارها به طبع رسیده است، همچون چاپ استانبول (۱۲۳۸ق) همراه
حاشیه سیالکوتی و چاپ قاهره (۱۳۱۲ق). این کتاب در لکهنو با عنوان السعدیه در ۱۳۲۶ق چاپ شده است.
۶. شرح شرح مختصر ابن حاجب. کتاب منتهی السؤال
و الامل فـی علمی الاصول
و الجدل
و مختصر آن از
ابن حاجب مالکی (د ۶۴۶ق) است که تفتازانی در ۷۷۰ق
و در شهر خوارزم بر شرح
قاضی عضدالدین ایجی بر این اثر شرح نگاشته است.
این کتاب در ۱۳۱۷ق همراه با حاشیه تفتازانی
و جرجانی بر شرح قاضی عضد،
و نیز در ۱۳۹۴ق با حاشیه حسن هروی بر حاشیه جرجانی در قاهره به چاپ رسیده است.
۷. شرح العقائد، شرحی بر کتاب العقائد النسفیة، از نجمالدین ابوحفص عمر نسفی ماتریدی (د ۵۳۷ ق) که نگارش آن در ۷۶۸ق در شهر خوارزم به انجام رسیده است. این اثر در زمره مشهورترین متون
کلامی اهل سنت به شمار میآید
و دهها شرح
و حاشیه بر آن نوشته شده است
(برای اطلاع از نسخههای حواشی
و شروح،
) علی بن سلطان محمد قاری در کتابی با عنوان
فرائد القلائد علی احادیث شرح العقائد احادیث کتاب تفتازانی را گردآوری
و شرح کرده است (برای نسخه خطی آن،
). این کتاب بارها به چاپ رسیده،
و چند بار به صورت تحقیقی نیز عرضه شده که از آن جمله است: به کوشش کلود سلامه در دمشق (۱۹۷۴م)؛ به کوشش احمد حجازی سقا در قاهره (۱۴۰۸ق)؛ نیز به کوشش محمد عدنان درویش در دمشق (۱۴۱۱ق). از این کتاب ترجمهای به آلمانی به قلم پلانت،
و ترجمه فرانسوی قطعاتی به قلم دوسون در جلد اول کتاب «فهرست عمومی امپراتوری عثمانی» انتشار یافته است.
۸.
مختصر المعانی، شرح کوچکتر تفتازانی بر کتاب
تلخیص المفتاح در
معانی و بیان و بدیع، از
خطیب قزوینی (د ۷۳۹ق) که در آن
مفتاح العلوم سکاکی را تلخیص کرده است. شرح مبسوط تفتازانی بر تلخیص با عنوان المطول شهرت دارد (دنباله مقاله). وی این اثر را در ۷۵۶ق در غجدوان تألیف،
و به محمود جانی بیکخان، از امرای مغول اهدا کرده است.
بر این کتاب حواشی
و تلخیصهای فراوانی نوشتهاند که از آن میان میتوان به حاشیههای حفید تفتازانی،
ابراهیم ابن عربشاه اسفراینی،
ملاعبدالله یزدی و دسوقی
و نیز تلخیص زکریای انصاری اشاره کرد
چاپهای بسیاری از این اثر صورت گرفته، اما چاپ تحقیقی آن در قاهره به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید انتشار یافته است. محمدمهدی بن غیاثالدین محمد رضوی رسالهای در ترجمه فارسی ابیات مختصر نگاشته است که نسخه خطی آن در کتابخانه ملی ملک نگهداری میشود.
مرن پارههایی از این اثر را همراه با ترجمه آلمانی در کتاب «بلاغت عرب» به چاپ رسانده است.
۹.
المطول (دنباله همین مقاله، عنوان فرعی برای همین کتاب).
۱۰. مقاصد الطالبین فی اصول الدین (یا المقاصد فی علم
الکلام)، کتابی در
علم کلام که به سال ۷۸۴ق در شهر سمرقند تألیف شده است.
بر این کتاب نیز شرح
و حاشیه بسیار نگاشتهاند
تفتازانی خود بر مقاصد شرحی نوشته است که از مشهورترین آثار وی
و در ردیف متون جامع در علم
کلام به شمار میآید. این کتاب نخست در ۱۲۷۷ق (۲ مجلد)
و سپس در ۱۳۰۵ق (۱ مجلد) در استانبول به چاپ رسیده است. چاپ تحقیقی این اثر در ۵ جلد به کوشش عبدالرحمان عمیره در بیروت (۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م) انتشار یافته است.
۱۱. النعم السوابغ فی شرح
الکلم النوابغ، شرحی بر
الکلم النوابغ
جارالله زمخشری که مجموعهای از
کلمات قصار
حکمتآمیز است. این کتاب در ۱۲۸۳ق در استانبول
و نیز در ۱۲۸۷ق در قاهره طبع گردیده است. همچنین به همراه حاشیه محمد بیروتی در بیروت (۱۳۰۶ق) چاپ شده است. از ترجمه ترکـی این کتاب نیز به قلم مصطفی عصامالدین نسخهای خطی بر جای مانده است
شولتنس ترجمه آلمانی بخشهایی از آن را در کتاب «جملات برگزیده عربی» در لیدن (۱۷۷۲م) آورده است.
۱. الارشاد، یا ارشاد الهادی، کتابی در
علم نحو که تفتازانی آن را برای فرزندش تألیف کرده است.
نسخههای این اثر در کتابخانههای مختلف دنیا نگهداری میشود.
دو شرح معروف بر این کتاب نوشته شده است: نخست از محمد بن علی حسینی
فرزند شریف جرجانی (برای نسخههای خطی آن،
)
و دیگری از شمسالدین محمد بخاری. (برای نسخههای خطی آن،
)
۲. البحث المشترک، رسالهای در
علم صرف که نسخهای از آن در کتابخانه پاریس موجود است.
۳. الترکیب الجلیل، رسالهای در علم نحو. نسخههای موجود آن یکی در فهرست کتابخانه برلین، همراه کتاب ترتیب الجمیل فی شرح الترکیب الجلیل، نوشته دباغزاده محمد افندی معرفی شده است،
و دیگری در فهرست کتابخانه وین.
۴. ترکیب غریب
و ترتیب عجیب، رسالهای در مبادی نحو که نسخهای از آن در کتابخانه برلین موجود است.
۵. رساله در
خواص اسماءالله، که نسخهای خطی از گزیده آن به
زبان فارسی در کتابخانه ملک موجود است.
۶. رسالة فی العلاقة المعتبرة فی المجاز.
۷. شرح البردة، شرحی بر قصیده برده شرفالدین بوصیری. (برای نسخه خطی آن،
)
۸. شرح تلخیص الجامع الکبیر، که تفتازانی در آن تلخیص محمد بن عبّاد خلاطی (د ۶۵۲ق) از الجامع الکبیر محمد بن حسن شیبانی (د ۱۸۷ق) در
فقه حنفی را شرح کرده است. وی این کتاب را در ۷۸۶ق در شهر سرخس تألیف نموده است.
نسخههایی خطی از این اثر در کتابخانههای لالهلی
و یکی جامع ترکیه یافت میشود.
۹. شرح القسم الثالث من مفتاح العلوم، شرحی بر بخش معانی، بیان
و بدیع از کتاب مفتاح العلوم سکاکی (د ۶۲۶ق) که تفتازانی در ۷۸۹ق در شهر سمرقند نگارش آن را به اتمام رسانده است.
نسخههایی از این اثر در کتابخانههای وین
و اسکوریال
موجود است.
۱۰. شرح الکشاف، شرحی بر کتاب الکشاف عن الحقائق التنزیل از ابوالقاسم جارالله زمخشری (د ۵۳۸ ق). تفتازانی در این اثر حاشیه شرفالدین طیبی (د ۷۴۳ق)، با عنوان فتوحالغیب فی الکشف عن قناع الریب را تلخیص نموده،
و تعلیقاتی نیز بر آن افزوده است. این شرح ناتمام در ۷۸۹ق در سمرقند به رشته تحریر درآمده است
و تا
سوره فتح را در بر دارد.
از نسخههای خطی این اثر میتوان به نسخههای موجود در کتابخانه برلین
(۳))، دانشگاه تهران
و آستان قدس اشاره کرد. بیست وچهار نسخه خطی از آن در کتابخانههای ایران شناسایی شده است که نشان دهنده اهمیت آن است.
افرادی چون برهانالدین حیدر هروی، حفید تفتازانی
و علاءالدین قوشجی بر شرح تفتازانی حاشیه نگاشتهاند که حاشیههای دو نفر اول مشتمل بر پاسخ به اعتراضات میرسیدشریف جرجانی است.
۱۱. فاضحة الملحدین، در رد
فصوص الحکم محییالدین ابن عربی.
ابوبکر بن احمد نقشبندی کتاب الحق المبین را در پاسخ به این ردیه نوشته است.
۱۲. کشف الاسرار
و عدة الابرار، تفسیر فارسی قرآن کریم
که نسخهای از آن در کتابخانه یکیجامع
موجود است.
۱۳. مفتاح الفقه، مجموعه موجزی در
فقه شافعی که به روایتی در ۷۷۲ق،
و به روایتی دیگر در ۷۸۲ق
در شهر سرخس تألیف شده است. تنها نسخه موجود از این کتاب متعلق به کتابخانه برلین است.
آثار متعددی به تفتازانی نسبت داده شده است، از جمله: اربعین
و شرح الاربعین النَّوَویه، هر دو در علم حدیث؛
شرح نهجالبلاغه؛ رساله الاءکراه؛
رساله کوتاه ضابطه انتاج الاشکال، در منطق؛ رساله فتاوی حنفی، در فقه؛ شرح فرائض سراجالدین سجاوندی؛
الفتاوی الحنفیة، مشتمل بر فتاوی تفتازانی در ۷۵۹ق در شهر هرات؛
کشف الاسرار
و عده الابرار، که
تفسیر قرآن کریم به فارسی است.
از تفتازانی اشعاری نیز باقیمانده است.
در کتابخانه دانشگاه استانبول نسخه خطی اثری از
ابراهیم ابن عربشاه اسفراینی با عنوان شرح ولدیه وجود دارد که متن اصلی آن به تفتازانی نسبت داده شده است.
بروکلمان نیز نسخههای خطی آثار دیگری از تفتازانی را به نامهای شرح ایساغوجی، شرح فی تساوی الزوایا الثلاث
و مختصر فی علم المعانی معرفی کرده است
همچنین ولد چلبی نسخهای از ترجمه منثور
بوستان سعدی به زبان ترکی معرفی کرده که به تفتازانی منسوب است.
رسالهای است مشهور از
تفتازانی در
منطق و کلام که به
زبان عربی نوشته شده است. این رساله با همه فشردگی
و اختصار، از متون معتبر در حوزههای آموزشی قدیم بوده،
و بر آن شرحها
و حواشی فراوان نوشته شده است. تفتازانی این اثر را در ۷۸۹ق/۱۳۸۷م به پایان رساند.
همچنان که در مقدمه آمده است، وی تهذیب را برای پسرش نوشته
و از اینرو از ابتدا نگارش آن به قصد
تعلیم بوده است. نام کامل این رساله غایة تهذیب
الکلام فی تحریر المنطق
و الکلام و تقریب المرام من تقریر عقاید الاسلام بوده،
و تفتازانی در آغاز کتاب، آن را راهنمایی برای طالبان حقیقت
و آگاهی معرفی کرده است.
تفتازانی در این چکیده مباحث منطقی
و کلامی، با حذف زواید، اصول مطالب را در غایت ایجاز بیان میکند
و همین ساختار مجالی فراخ برای تهیه متون گستردهتری براساس این اثر فراهم ساخته است.
دیگر ویژگی مهم تهذیب همراهی دو موضوع منطق
و کلام است که باید آن را از پیامدهای توجه
متکلمان به منطق
و فلسفه دانست، چرا که در این دوره، برخلاف سنت
کلامی متقدم، جایگاه منطق
و تا حدودی فلسفه ارسطویی تثبیت شده بود.
پیش از تفتازانی، همنشینی علم
کلام با مباحث امور عامه فلسفی در متن واحد سابقه داشته است که از آن جمله میتوان به
المحصل فخرالدین رازی، المقاصد خود تفتازانی
و المواقف
قاضی عضدالدین ایجی اشاره کرد. با اینهمه، بخشهای فلسفی این متون هیچیک به عنوان اثر مستقل موردنظر نبودهاند. بنابراین کار تفتازانی را با توجه به تعلیمی بودن اثر میتوان شیوهای جدید
و گواه این دانست که از دیدگاه او، منطق ابزاری معتبر
و کارآمد برای همه کسانی است که قدم در راه یادگیری روشهای استدلالی
و جدلی علم
کلام مینهند. وجود این دیدگاه درباره نسبت منطق با
کلام موجب میشده است که در برخی تحریرهای آموزشی دیگر، کلیات این دو رشته را در متن واحدی بگنجانند، چنانکه دو اثر مجزای تجرید المنطق
و تجرید
الکلام از
خواجه نصیرالدین طوسی (د ۶۷۲ق) در منظومهای واحد تلخیص شدهاند.
تهذیب المنطق به لحاظ شیوه تألیف، از آن گونه کتابهای منطقی به شمار میآید که ساختاری دو بخشی شامل
معرف و حجت یا
تصور و تصدیق دارند. این روش تدوین را نخست
ابنسینا در بخش منطق کتاب
الاشارات و التنبیهات به کار گرفته است.
پس از آن
و پیش از تفتازانی، آثار دیگری چون مطالع ارموی
و الشمسیه نجمالدین کاتبی نیز با همین سیاق تألیف شدهاند
و تأثیر آنها را بر تهذیب المنطق در ترتیب
و محتوای مطالب میتوان مشاهده کرد.
تفتازانی از آنجا که نظام دو بخشی را برای تدوین کتابش انتخاب کرده است، مقدمه را با تقسیم
علم به
حصولی و حضوری میآغازد
و سپس از مفهوم تصور
و تصدیق برای توضیح چیستی علم منطق استفاده میکند
و آنگاه مباحث منطقی تهذیب را در دو مقصد کلی تصورات
و تصدیقات، در ۱۱ فصل، سامان میدهد که با مبحث الفاظ آغاز میشود
و به روش آثار مشابه با فصل جداگانهای در
صناعات خمس پایان مییابد. وی خاتمهای نیز مشتمل بر رئوس ثمانیه بر کتاب افزوده است که در این بخش از اجزاء علوم
و مبادی آنها یاد میکند
و مقدمات روششناختی عام را برای دانشهای مختلف توضیح میدهد.
برخی از حاشیهها
و شرحهای تهذیب المنطق به حدی اهمیت یافتهاند که بر خود آنها با چند واسطه نیز حاشیههایی نوشته شده است.
متن فشرده تهذیب در ضمن نسخهها
و چاپهای شروح
و حواشی آمده است. مهمترین این آثار بدینقرارند:
شرح
جلالالدین دوانی (د ۹۰۷ق) که بارها از جمله در ۱۲۶۴، ۱۲۹۳
و ۱۲۹۴ق در لکهنو به چاپ رسیده است. کسانی بر این شرح نیز حاشیههایی نوشتهاند که از جمله ابوالفتح مخدوم شریفی، میرزاهد هروی، غیاثالدین منصور دشتکی،
ملاعبدالله ابن حسین یزدی و عبدالحی لکهنوی را میتوان نام برد.
برخی از این حواشی همراه با شرح دوانی در چاپهای مختلف انتشار یافتهاند.
حاشیه ملاعبدالله بن شهابالدین یزدی (د ۹۸۱ق)، به
زبان عربی، که همچون شرحی نسبتاً مفصل
و از مشهورترین حواشی تهذیب است
و از دیرباز به ویژه در حوزههای علمی
ایران و شبه قاره هند از متون درسی مهم به شمار میرفته است. بر این اثر، حاشیههای فراوانی نوشتهاند که از آن میان میتوان حاشیههای
عبدالرزاق لاهیجی، میرزا محمدعلی قراچه داغی، ملانظرعلی گیلانی
و میرزا علیرضا تجلی را نام برد.
حاشیه ملاعبدالله بارها همراه برخی از حواشی آن به چاپ رسیده است، از جمله چاپهای سنگی ۱۲۴۳ق در کلکته، ۱۸۷۷م در لکهنو،
و ۱۲۶۸، ۱۲۸۷
و ۱۳۲۳ق در
تهران. از میان چاپهای متعدد جدیدتر میتوان چاپ انتقادی
قم (۱۳۶۳ش) را ذکر کرد که شامل منتخبی از حواشی این متن است.
ملاعبدالله یزدی شرح دیگری نیز بر تهذیب به فارسی داشته که
آقابزرگ تهرانی نسخههایی از آن را برشمرده است.
شرح فارسی محمد بن محمود حسینی شهرستانی که در لکهنو (۱۸۷۷م)،
و در کانپور (۱۹۱۵م) انتشار یافته است.
شرح
محمود نیریزی شیرازی که منصور دشتکی ارزش آن را ستوده است. نسخهای خطی از این شرح در کتابخانه آستان قدس نگهداری میشود.
شرح فارسی ملاعبدالرزاق لاهیجی (د ۱۰۵۱ق)، که نسخه خطی آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است.
از دیگر حاشیهنویسان یا شارحان بخش منطق تهذیب تفتازانی، این کسان را نیز میتوان نام برد احمد بن یحیی مشهور به حفید تفتازانی، محمد بن سلیمان کافیجی
،
حیدرقلیخان سردار کابلی،
امیرنظامالدین عبدالحی جرجانی،
و هبةالله حسینی معروف به شاه میر.
از مباحث کتاب تهذیب المنطق، فصل مربوط به ضابطه اشکال چهارگانه قیاس، موردتوجه خاص نیز قرار داشته،
و بر آن حاشیههای جداگانهای نوشته شده است.
تفتازانی بخش
کلام از کتاب تهذیب المنطق
و الکلام را در ۶ باب، با موضوعاتی مشابه مقصدهای شش گانه کتاب المقاصد خود، تنظیم کرده است، چنان که این بخش را میتوان به منزله تلخیصی از همان کتاب دانست، اما به جهت همین ویژگی در برخی مراکز درسی قدیم بیشتر موردتوجه بوده،
و بر آن شرحها
و حاشیههای متعددی نوشته شده است. از آن میان،
شرح مزجی محمدامین نواده
ملاصالح مازندرانی،
حاشیه حافظ بن علی عمادی با عنوان تحفة اللبیب،
و شرح قسم
الکلام از برهانالدین لار محمدحسینی پتنی را
میتوان نام برد. از شرحهای متأخری که حاصل تدریس کتاب در
کردستان بوده است. تقریب المرام فی شرح تهذیب
الکلام اثر عبدالقادر بن محمد سنندجی است که در ۲ مجلد با حواشی محمد وسیم کردستانی
و فرجالله زکی کردستانی در ۱۳۱۸-۱۳۱۹ق در بولاق انتشار یافته است. ترجمهای فارسی از این شرح با عنوان تذهیب المرام به قلم فخرالدین بن احمد رودباری، از علمای کردستان، به کوشش محمدرئوف توکلی در ۱۳۸۱ش در تهران به چاپ رسیده است.
این کتاب شرحی است در زمینه علوم
زبان عربی که
تفتازانی بر
تلخیصالمفتاح خطیب قزوینی (د ۷۳۹ق) نگاشته است. تفتازانی کار نوشتن این شرح را که در ۷۴۲ق/ ۱۳۴۱م در جرجـانیه آغاز کرده بـود، در۷۴۸ق در
هرات به پایان رسانید.
حاشیههای متعددی بر مطول نگاشته شده است، از جمله حاشیه
میرسید شریف جرجانی (د ۸۱۴ق) صاحب کتاب
تعریفات (قسطنطنیه، ۱۲۴۱ق)،
حاشیه سیالکوتی (قسطنطنیه، ۱۲۴۱ق)، حاشیه چلبی فناری (قسطنطنیه، ۱۲۷۰ق/۱۸۵۴م)
و حاشیه دسوقی (بولاق، ۱۲۷۱ق). حاشیههای بسیاری نیز بر حواشی مطول نوشته شده است
برخی نیز به شرح شواهد شعری مطول پرداختهاند، مانند کمالالدین فسوی.
تفتازانی در مقدمه مطول، خطیب قزوینی
و اثر بلاغی او را میستاید
و مهمترین منابع مورد استفاده خود را دو کتاب
دلائل الاعجاز و اسرار البلاغه عبدالقاهر جرجانی معرفی میکند.
وی بهطور کلی با نگاه انتقادی به شرح تلخیص نپرداخته، با این همه، در پارهای از مباحث دیدگاههای خطیب قزوینی را تأیید نمیکند
و یا نظر دیگران را ترجیح میدهد. (مثل اینکه اعتقاد دارد تتابع اضافات، پیوسته سبب ثقل در لفظ نمیگردد
و مخل فصاحت
کلام نیست،
یا اینکه دیدگاه سکاکی را در تعریف
علم معانی نیکوتر یافته است.
) دیگر شارحان تلخیص چون
عصامالدین اسفراینی (د ۹۴۴ یا ۹۵۱ق) از مطول بهره بردهاند.
ظاهراً نخستین چاپ مطول در ۱۲۶۰ق در قسطنطنیه (استانبول) بوده است.
چندین چاپ سنگی نیز از کتاب مطول میان سالهای ۱۲۶۶-۱۳۲۳ق در
تهران،
تبریز و هند منشتر شده است.
تفتازانی در کتاب مطول بیشتر به مباحث بلاغی پرداخته، هرچند که گاه مباحث منطقی، فلسفی
و کلامی نیز در کتاب دیده میشود.
مطول تفتازانی از جمله کتابهایی است که در گذشته در حوزههای علمی
ایران اقبال خوبی یافته،
و در زمره کتابهای درسی قرار گرفته است
و اکثر طلاب به منظور تقویت بنیه ادبی خود به خواندن آن همت گماشتهاند؛ اما اینک به عنوان کتابی مرجع شناخته میشود
و تنها آنانکه به شکل تخصصی به بلاغت عربی میپردازند، از آن استفاده میکنند.
تفتازانی در دورهای از تاریخ
علم کلام جای میگیرد که از آن به «طریقه متأخرین» تعبیر کردهاند. در این دوره
متکلمان در مباحث
کلامی از منطق ارسطویی، بهجای منطق برگرفته از
اصول فقه، استفاده کردند. همچنین در این دوره بسیاری از اصطلاحات فلسفی وارد
علم کلام شد.
البته
تفتازانی در همین دوره نیز نویسندهای درجه اول
و مبتکر آراء نو در علم
کلام بهشمار نمیآید؛ بیشتر شهرت وی به سبب شروحی است که بر آثار علمی مختلف نگاشته است. با این همه، آثارش در میان علما
و حوزههای درسی قبول عام یافت، چندانکه از اشاره
ابن خلدون به آثار او در
مصر ــ با توجه به اینکه وی تنها یک دهـه پس از تفتازانـی درگذشته است (۸۰۸ ق) ــ میتوان دریافت که در همان هنگام که او در سمرقند
و خوارزم مجلس درس داشت، آثارش در دیگر مراکز علمی
جهان اسلام نظیر
قاهره مورد استقبال بود.
همچنین آثار وی به
شبه قاره هند و جنوبشرقی آسیا نیز راه یافت
و بارها ترجمه
و شرح شد
و در محافل علمی آنجا رواج یافت.
شرح العقاید النسفیة
و شرح المقاصد دو اثر مهم تفتازانی در علم
کلام هستند که از چند وجه اهمیت دارند.
شرح العقاید النسفیة از مشهورترین
و معتبرترین شروح رساله العقاید
نجمالدین ابوحفص عمر نسفی از
متکلمان ماتریدی سده ۶ ق است. در این شرح تفتازانی پس از متن نسفی به شرح جمله به جمله
و یا گاه
کلمه به
کلمه پرداخته است. این خود از یکسو هم به تسریع در خواندن متن کمک میکند
و هم از سوی دیگر سبب شده است تا متن پس از گذشت ۵ قرن بدون تغییری محسوس باقی بماند. از سوی دیگر، این متن به جهت دربرداشتن
آراء معتزله نیز مفید است. چه،
اهل سنت و جماعت در مقام رد معتزله، به شرح
و بیان دقیق عقاید خود برخاستند.
البته نسفی در العقاید هیچ اشاره صریحی به معتزله نکردهاست، اما تفتازانی هر جا لازم بوده، از آنها یاد کرده،
و ریشه مخالفت آنها را با
اهل سنت بیان کرده است.
شرح المقاصد شرحی است که تفتازانی بر کتاب دیگرش، المقاصد نگاشت تا به گفته خود مطالب موجز
و مجمل آنرا بسط دهد
و مسائلی، بهویژه «سمعیات»
را طرح کند که متأخران کمتر به آنها توجه کردهاند، اما متقدمان بسیار به آنها عنایت داشتهاند. در این کتاب مجموعهای غنی از مباحث مختلف فلسفی
و کلامی و آرا ء
متکلمان، فیلسوفان
و عالمان دیگر علوم
و نام شمار بسیاری از کتب رایج
و مهم را میتوان یافت. با این همه، این اثر از نظر تبویب
و دایره موضوعات با دیگر آثار مهم
کلامی آن دوره مانند المواقف
ایجی و شرح آن از جرجانی یکسان است. البته، تفتازانی
و دیگر عالمان معاصرش از اصطلاحات
و روش بیان
فخرالدین رازی در کتاب موجزش، المحصَّل، بهره بردهاند
و میتوان گفت همان مطالب را با جزئیات بیشتری طرح کردهاند.
یکی از مهمترین ویژگیهای دو کتاب تفتازانی دربرداشتن بخش قابل توجهی از آراء ابومنصور ماتریدی (د ۳۳۳ق)
و فرقه ماتریدیه است. چه، ظاهراً عقاید
و آراء ابومنصور ماتریدی تا سده ۸ ق در سایه ابهام قرار داشت،
تا اینکه تفتازانی بخشی از آراء خاص وی را بهطور خلاصه در شرح العقاید النسفیة
و شرح المقاصد بیان کرد.
به نظر برخی از محققان گویا نام فرقه ماتریدیه نیز بدین صورت تا پیش از تفتازانی
نبود،
و در دورههای نخستین این مکتب بهطور عام مکتب علمای سمرقند یا
ماوراءالنهر خوانده میشد.
شرح تفتازانی بر کتاب نسفیِ ماتریدی
و نیز توجه وی به
آراء ماتریدیه، با توجه به اینکه در هیچیک از این دو اثر به مکتب
کلامی و حتی فقهی خود تصریح نکردهاست، بحثهایی را درباره تعلق او به هر یک از دو فرقه اشاعره
و ماتریدیه برانگیخته است.
شاید بتوان چنین کاری را ناشی از دو عامل دانست: نخست محیط زندگی وی، یعنی ماوراءالنهر ــ که به گفته خود او ــ مهد ماتریدیه بود
دیگری گرایشهای اتحادجویانه
متکلمان متأخر که معمولاً به اختلاف میان دو مذهب اشاعره
و ماتریدیه چندان توجه نمیکردند
و میکوشیدند آنها را به نحوی رفع کنند
و یا کوچک جلوه دهند (الروضة البهیة فیما بین الاشاعرة
و الماتریدیة اثر ابوعُذبه حسن بن عبدالله
و السیف المشهور فی شرح عقیدة ابی منصور اثر عبدالکافی سُبکی
)؛
تساهل تفتازانی را که معتقد بود با وجود اختلاف دو فرقه اشاعره
و ماتریدیه بر سر اصولی نظیر «استثنا در ایمان»، «تکوین»
و «ایمان مقلد»، محققان از هر دو فرقه نباید طرف مقابل را به
بدعت و گمراهی متهم کنند، میبایست ناشی از این نوع گرایش دانست.
اما آنچه از مراجعه مستقیم به آثار وی برمیآید، این است که او در بسط
و بیان عقایدش، نظریات خود را با لحنی بهدور از جانبداری
و بدون تأکید بر مواضع اختلاف ماتریدیه
و اشاعره، بیان کرده،
و گاهی به اشاعره نزدیک است
و گاه به ماتریدیه. به هر روی، ظاهراً بهتر آن است که او را عضوی از جریان پرسابقه ضد معتزله اهل سنت بدانیم که البته عقایدش بیشتر با اهل سنت متأخر مطابقت داشت.
برشمردن
و بیان آراء مفصل
کلامی و فلسفی تفتازانی در مجال کوتاه این مقاله ممکن نیست، از اینرو افزون بر برخی از کلیات، تنها به بخشی از آنها اشاره میشود که بیشتر به روشن شدن مواضع وی درباره دو فرقه
کلامی اشاعره
و ماتریدیه کمک میکند.
تفتازانی به نحوی مبسوط درباره نسبت
فلسفه و کلام و مسائل مشترک
و متمایز هر یک از این دو
علم بحث کردهاست.
او علم
کلام را اساس شرایع
و احکام و معیار قواعد عقاید اسلام میدانست.
به رأی او موضوع
کلام «موجود»
بود
و تقسیم آن به
قدیم و حادث . البته درباره موجود برپایه عقاید اسلامی
و قواعد مأخوذ از
کتاب،
سنت و اجماع،
و نیز برپایه معقولاتی که با این قوانین
و قواعد مغایرت نداشته باشد، بحث میشود. به این اعتبار، علم
کلام از «علم الاهی»
یا همان بخش الاهیات فلسفه متمایز است که موضوع آن موجود است تنها از آن جهت که وجود دارد (موجود بما هو موجود،
). اصل
علم کلام عبارت است از مباحث مربوط به
ذات و صفات،
نبوت،
امامت،
معاد و امور متعلق به آنها از احوال ممکنات.
از این رو، تفتازانی به شیوه برخی از متأخران ــ که بسیاری از مسائل
علوم طبیعی و ریاضی را به حوزه
کلام وارد کردند ــ خرده گرفته است. با این حال، در توجه به این امر میگوید که چون مباحثی
حِکمی وجود داشته که در عقاید دینی نکوهش نشدهاند
و از میان
علوم اسلامی تنها با
کلام مناسبت داشتهاند، متأخران برای افزودن بر حقایق
و بیرون آمدن از تنگناهای بحث، آنها را به مسائل
کلام افزودهاند. او پرداختن به آن مباحث را تنها برای طرح اشکال بر مخالفان
و تضعیف نظر ایشان، یا شروع به بحث درباره مباحثی که مبتنی بر چنین مسائلی هستند، جایز دانسته است، زیرا ورود چنین مسائلی به تکمیل علم
کلام میانجامد، در غیر اینصورت، از اضافات آن به شمار میآید
و سبب اطاله
کلام میشود.
با وجود اختلاف
کلام و فلسفه، این دو علم در این نظر اشتراک دارند که
انسان دو قوه دارد: یکی قوه نظری که کمال آن
معرفت یافتن است به حقایق آنطور که هستند،
و دیگری قوه عملی که کمال آن انجام دادن اموری است که به واسطه آن شایسته کسب
سعادت دو جهان میشود. «ملت»، یا همان
دین،
و فلسفه در توجه به کامل نمودن این دو نیرو در نفوس بشری
و آسانکردن طریق وصول به دو غایت مذکور، با هم مطابقاند. چه، همانطورکه
حکمای فلاسفه
حکمت نظری و عملی را برای کمک به مردم در کسب کمال آن قوا تدوین کردهاند، بزرگان ملت
و علمای امت، علم
کلام و شرایع
و احکام را نیز به همان منظور تدوین کردهاند.
کلام برای «ملت» همچون
حکمت نظری است برای فلسفه.
با این همه، برخی عقاید جزمی دینی مانند «صدور کثیر از واحد»، «نزول
فرشته از
آسمان»
و «مسبوق به عدم بودن جهان» را از نقاط تمایز فلسفه
و کلام دانستهاست.
در مسئله صفات، او همچون دیگر اشاعره ۷ صفت موسوم به صفات معانی یا «صفات وجودیه» را برای
خداوند اثبات میکرد که اینها ست:
قدرت، اراده، علم، حیات، سمع، بصر
و کلام،
و این صفات را قدیم
و زائد بر ذات میدانست. به نظر وی اختلاف اصلی میان اشاعره
و فلاسفه
و معتزله نه بر سر
صفات سلبی، مانند اینکه خداوند در جهت
و مکان نیست، که بر سر
صفات ثبوتی حقیقی، مانند علم
و قدرت خداوند بود.
البته ماتریدیان،
و از جمله نسفی، صفت «تکوین» را نیز بر صفات هفت گانه افزوده بودند،
اما تفتازانی همچون دیگر اشاعره این رأی را نپذیرفت
و معتقد بود که دلیلی وجود ندارد بر اینکه تکوین را صفتی غیر از قدرت
و اراده بدانیم.
صفت «
کلام» همواره محل نزاع
متکلمان بودهاست. به رأی تفتازانی، معتقدان به ملل
و مذاهب مختلف همه بر اینکه خداوند «
متکلم» است، اجماع داشتهاند
و اختلاف تنها در کیفیت این سخنگویی
و حدوث
و قدم آن بودهاست. به رأی تفتازانی، نزد اهلحق یا همان اشاعره، «
کلام» خداوند نه از جنس اصوات
و حروف است که صفتی ازلی
و قائم به ذات اوست؛ اطلاق
کلام خداوند به
قرآن به این معناست که این عبارتها
و اشارهها بر
کلام قدیم خداوند دلالت دارند. به رأی وی اشاعره با اثبات «
کلام نفسی» با همه فرقهها
و بهویژه معتزله به مخالفت پرداختهاند. اما اگر حدوث قرآن را به معنای حادث بودن «
کلام حسی» متشکل از حروف
و اصوات بگیریم، اشاعره در این باره با معتزله اختلافی ندارند. اشاعره افزون بر پذیرفتن این صفت برای خداوند، بر این باور بودند که
کلام خداوند را میتوان شنید. ماتریدیه نیز بر همین باور بودند، جز اینکه ظاهراً میان صفت
کلام و قرآن تمایزی قائل بودند.
تفتازانی هم با استناد به آیه «حتّی یسمع
کلام اللّٰه»، معتقد بود
کلام خداوند شنیدنی است. اما به این معنی که
موسی (علیهالسلام) نه
کلام خداوند که صدایی دال بر
کلام او را شنید یا به تعبیر دیگر موسی بیواسطه کتاب
و فرشته،
و نه با سمع عادی، بلکه بهصورت روحانی
و با تمام اعضایش، سخن خداوند را شنید.
درباره افعال بندگان، تفتازانی پس از بیان آراء برخی از متقدمان اشاعره
و بررسی آنها، در نهایت ضمن تأیید نظر
ابوحامد غزالی، بیان میکند که میان
جبر و اختیار راه میانهای هست
و آن عبارت است از اینکه فعل بنده از جهت «اختراع» مقدور خداوند است
و از جهت دیگر ــ که همان «کسب» است ــ به قدرت بنده تعلق دارد. سپس ادلهای عقلی
و سمعی برای اثبات واقع شدن فعل بنده به
قدرت خداوند، ارائه کردهاست.
به نظر میرسد، تفتازانی آراء نسفی را درباره افعال متناقض دانسته است. چه، نسفی از سویی معتقد است که «بندگان دارای افعال اختیاری هستند که بهواسطه آنها
ثواب و یا
عقاب میشوند»
و از سوی دیگر خداوند را «محدِث عالم»
و «خالق افعال بندگان» برشمرده است.
از اینرو، تفتازانی برای رفع این
تناقض چنین
استدلال کرده است که هر فعل دو جنبه دارد: یکی «کسب»، که همان به کار گرفتن اراده
و قدرت است از سوی بنده برای انجام دادن فعل،
و دیگری «
خلق» که ایجاد فعل از سوی خداوند در پی کسب است.
در واقع او اختیار را به «اختیار کسبکردن» تفسیرکرده است.
البته، این توضیح را نابسنده دانسته، میگوید برای خلاصه کردن این معنا که فعل بنده، مخلوق خداوند است
و در عین حال به همراه اراده
و قدرت بنده بهوجود میآید، بیان بهتری نیافته است.
به رأی برخی نظریه کسب ماتریدی که تفتازانی آنرا به نسفی نسبت داده، از آنجا که بنابر آن قدرت کسب که خداوند در بنده میآفریند
و فعل کسب که بنده در حقیقت فاعل آن است، هر دو مقدم بر فعلاند، نمایاننده نظر ضرار بن عمرو است.
تفتازانی همچون دیگر اشاعره «
تکلیف مالایطاق» را جایز میدانست. او در این باره همچون دیگر
متکلمان متأخر اشعری،
تقسیمبندی سه گانهای از «مالایطاق» ارائه داده است. یکی اموری که محالاند، زیرا خداوند عالم است که آنها به انجام نمیرسند
و درباره آنها خبر داده است، مانند ایمان نیاوردن
کافران. دیگر اموری که به ذات خود محالاند، مانند جمع دو ضد؛
و سه دیگر اموری که به ذات خود ممکن هستند، اما قدرت بنده به آنها تعلق نمیگیرد، مانند خلق اجسام. او تکلیف مالایطاق به معنای اخیر را جایز میداند، که البته بحثی صرفاً نظری است. به عقیده وی این مطلب را میتوان از راه
استقراء و نیز
آیات مختلفی از
قرآن کریم دریافت.
در اینباره رأی وی با رأی نسفی، مبنی براینکه تکلیف مالایطاق بر بنده جایز نیست، مغایرت دارد.
تفتازانی نیز همچون اشعری،
ایمان را تصدیق قلبی میدانست
و معتقد بود که اقرار زبانی
و انجام دادن اعمال، فرع بر ایمان هستند
و در حقیقت آن تأثیری ندارند. در این میان وی بر این نکته بسیار تأکید کرده است که شرط فهمیدن معنای ایمان ــ که کیفیتی نفسانی است ــ این است که معنای تصدیق را به درستی دریابیم. در این باره به رأی غزالی استناد کرده است که تصدیق در اینجا با تصدیق منطقی که در برابر تصور قرار میگیرد،
و با معرفت، متفاوت است
و تسلیم معنا میدهد. او تصدیق معتبر در ایمان را به فارسی «به گرویدن، باور داشتن
و راستگو داشتن» معنا کرده است. تصدیق به این اعتبار، برخلاف نظر
جهم بن صفوان و شیعه، با معرفت تفاوت دارد.
اعتقاد وی به اینکه اعمال در حقیقت ایمان تأثیری ندارند، از یکسو سبب شده است تا مرتکب
گناه کبیره را
مؤمن بداند
و از سوی دیگر قائل شده است به اینکه ایمان نقصانپذیر است، اما نه به این معنا که در اصل آن تغییری رخ دهد، بلکه مقصود از «زیاد شدن» ایمان این است که دوام، ثبات
و یا انوار
و ثمرات آن افزایش مییابد. تفتازانی در این رأی با دیگر اشاعره متأخر نظیر
جوینی و فخرالدین رازی
و نیز ماتریدیه اختلاف داشت. با این همه، توضیحهای وی گاهی به رد نقصانپذیری ایمان هم نزدیک میشود.
به نظر تفتازانی ایمان
و اسلام با هم متغایر نیستند، اما این به معنای وحدت مفهومی آنها نیست، بلکه به این معنا ست که هیچیک از دیگری جدا نیست.
درباره مسئله «استثنا»، تفتازانی در شرح العقاید
موضع خاصی اتخاذ نکرده، بلکه به جنبههای مختلفی پرداختهاست که هر یک از مذاهب به این مسئله نگریستهاند. اما از لحن
کلام وی در شرح المقاصد
میتوان چنین نتیجه گرفت که وی در این باره قاطعیت نظر نسفی
و ماتریدیه را ندارد
و آن را
جایز دانسته است؛ زیرا به رأی وی برزبانآوردن عبارت استثنا (انشاءالله) به این معنا نیست که مؤمن در ایمان خود در زمان حال
شک دارد، بلکه این کار برای طلب ایمان مُوافات
و حسن عاقبت است.
تفتازانی درباره صحت ایمان مقلِّد ــ همانطور که اشاره شد آن را از نقـاط اختلاف اشاعره
و ماتریدیه میدانست ــ همرأی با ماتریدیه بود
و آن را صحیح میدانست.
(۱) آستان قدس، فهرست.
(۲) ابن حجر عسقلانی احمد، انباء الغمر، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
(۳) ابن حجر عسقلانی احمد، انباء الغمر، قاهره، ۱۳۸۹ق.
(۴) ابن حجر عسقلانی احمد، الدرر الکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
(۵) ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه، بیروت، ۱۹۸۸م.
(۶) ابن عربشاه، احمد، عجائب المقدور، قاهره، ۱۳۰۵ق.
(۷) ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۱ق.
(۸) اقبال آشتیانی، عباس، ظهور تیمور، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۰ش.
(۹) بامداد، مهدی، آثار تاریخی کلات
و سرخس، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۱۰) تفتازانی، مسعود، المطول، استانبول، ۱۳۰۴ق.
(۱۱) حاجیخلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون.
(۱۲) خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۳) خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
(۱۴) دفتر کتبخانه لالهلی، استانبول، ۱۳۱۱ق.
(۱۵) سخاوی، محمد، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۳-۱۳۵۵ق.
(۱۶) سیوطی، عبدالرحمان، بغیة الوعاة، بهکوشش محمدابوالفضـل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م.
(۱۷) شوکانی، محمد، البدرالطالع، بیروت، ۱۳۴۸ق.
(۱۸) طاش کوپریزاده، احمد، الشقائق النعمانیة، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، ۱۴۰۵ق.
(۱۹) طاش کوپریزاده، احمد، مفتاح السعادة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۷ق/۱۹۷۷م.
(۲۰) عواد، کورکیس، الذخائر الشرقیة، به کوشش جلیل عطیه، بیروت، ۱۹۹۹م.
(۲۱) فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، مشهد، ۱۳۳۹ش.
(۲۲) لکهنوی، محمد عبدالحی، الفوائد البهیة، بیروت، ۱۳۲۴ق.
(۲۳) مرکزی، خطی.
(۲۴) مطلوب، احمد، القزوینی
و شروح التلخیص، بغداد، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
(۲۵) ملک، خطی.
(۲۶) میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۲۷) نصرآبادی محمدطاهر، تذکره، تهران، ۱۳۱۷ش.
(۲۸) هاشمپور سبحانی، توفیق،
و حسامالدین، آقسو، فهرست نسخههای خطی فارسی کتابخانه دانشگاه استانبول، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۲۹) حموی، یاقوت،معجم البلدان.
(۳۰) یکی جامع کتبخانه سنده محفوظ کتب موجوده نک دفتریدر، استانبول، ۱۳۰۰ق.
(۳۱) طهرانی، آقابزرگ، الذریعه.
(۳۲) تفتازانی، مسعود، تهذیب المنطق، ضمن الحاشیة علی تهذیب المنطق، قم، ۱۳۶۳ش.
(۳۳) ثقةالاسلام تبریزی، علی، مرآة الکتب، به کوشش محمدعلی حائری، قم، ۱۳۸۰ش.
(۳۴) فرامرز قراملکی، احد، الاشارات
و التنبیهات، سرآغاز منطق دو بخشی، آینه پژوهش، تهران، ۱۳۷۳ش، س ۴، شم ۶.
(۳۵) معصومی همدانی، حسین، میان فلسفه
و کلام، معارف، تهران، ۱۳۶۵ش، دوره سوم، شم ۱.
(۳۶) واندیک، ادوارد، اکتفاء القنوع، قاهره، ۱۳۱۳ق/۱۸۹۶م.
(۳۷) مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی
و عربی، تهران، ۱۳۴۱ش.
(۳۸) علوی مقدم، محمد، بحثی درباره کتاب مطول سعدالدین تفتازانی
و تأثیر آن در کتب بلاغی، مشکٰوة، مشهد، ۱۳۶۳ش، شم ۵.
(۳۹) حسینی، احمد، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی آیتالله گلپایگانی، قم، ۱۳۵۷ش.
(۴۰) سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة، قاهره، ۱۳۴۶ق/ ۱۹۲۸م.
(۴۱) زرکلی، خیرالدین، اعلام.
(۴۲) تفتازانی، مسعود، المطول، همراه حاشیه میرسید شریف جرجانی، قم، مکتبة الداوری.
(۴۳) تجلیل، جلیل، اقتباسات سعدالدین تفتازانی از عبدالقاهر جرجانی، مجله دانشکده ادبیات
و علوم انسانی، تهران، ۱۳۵۶ش، شم ۱.
(۴۴) بغدادی، اسماعیلپاشا، هدیة العارفین.
(۴۵) نسفی، عمر، العقاید، در حاشیه شرح العقاید النسفیة.
(۴۶) مادلونگ، ویلفرد، مکتبها
و فرقههای اسلامی در سدههای میانه، ترجمه جواد قاسمی، مشهد، ۱۳۷۵ش.
(۴۷) گارده، لوئی
و جرج قنواتی، فلسفة الفکر الدینی، ترجمه صبحی صالح
و فرید جبر، بیروت، ۱۹۶۷م.
(۴۸) کستلی، مصطفی، حاشیة علی شرح العقاید، استانبول، ۱۹۷۳م.
(۴۹) شهرستانی، عبدالکریم، الملل
و النحل، به کوشش عبدالعزیز محمد وکیل، قاهره، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۸م.
(۵۰) جلالی، لطفالله، تفتازانی، اشعری یا ماتریدی، طلوع، تهران، ۱۳۸۳ش، شم ۱۰-۱۱.
(۵۱) تفتازانی، مسعود، شرح المقاصد، به کوشش عبدالرحمان عمیره، قم، ۱۳۷۰-۱۳۷۱ش.
(۵۲) تفتازانی، مسعود، شرح العقاید النسفیة، در حاشیه شرح العقاید النسفیة.
(۵۳) ایجی، عبدالرحمان، المواقف، بیروت، عالمالکتب.
(۵۴) ابوعذبه، حسن، الروضة البهیة، حیدرآباد، ۱۳۲۲ق.
(۵۵) ابن فورک، محمد، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، به کوشش دانیال ژیماره، بیروت، ۱۹۸۶م.
(۵۶) ابن خلدون، ابوزید عبدالرحمن، العبر تاریخ ابن خلدون.
(۵۷) حجتی، محمدباقر، فهرست موضوعی نسخههای خطی عربی کتابخانههای جمهوری اسلامی ایران
و تاریخ علوم
و تراجم دانشمندان اسلامی: علوم قرآنی، تفسیر، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۵۸) دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا.
(۵۹) صفا، ذبیح اللّه، تاریخ ادبیات در ایران، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۶۰) قمی، عباس، کتاب الکنی
و الالقاب، صیدا ۱۳۵۷ـ ۱۳۵۸، چاپ افست قم.
(۶۱) کوربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبائی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۶۲) لکنوی، عبدالحی بن عبدالحلیم، الفوائد البهیّه فی تراجم الحنفیّه، کراچی ۱۳۹۳.
(۶۳) محقق، مهدی، بیست گفتار در مباحث علمی
و فلسفی
و کلامی و فرق اسلامی: سهم ایرانیان در تحول
کلام اسلامی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۶۴) مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب.
(۶۵) مونتگمری وات، ویلیام، فلسفه
وکلام اسلامی، ترجمه ابوالفضل عزتی، تهران ۱۳۷۰ش.
(۶۶) اوسترین ولفسون، هری، فلسفه علم
کلام، ترجمه احمد آرام، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۶۷) Elder، EE، introd A Commentary on the Creed of Islam، New York، ۱۹۸۰.
(۶۸) Ghaffar Khan، H A،» India «، History of Islamic Philosophy، ed SH Nasr and O Leaman، Tehran، ۱۹۹۶، vol II.
(۶۹) Moris، Z،» Islamic Philosophy in the Modern Islamic World: South-East Asia «، ibid.
(۷۰) Watt، WM، The Formative Period of Islamic Thought، Edinburgh، ۱۹۷۳.
(۷۱) Wolfson، HA، The Philosophy of the Kalam، London، ۱۹۷۶.
(۷۲) EI۲.
(۷۳) Ellis، A G، Catalogue of Arabic Books in the British Museum، London، ۱۹۶۱.
(۷۴) Ahlwardt.
(۷۵) ESC۲.
(۷۶) Flügel، G، Die arabischen، persischen، türkischen Handschriften der kaiserlichen und königlichen Hofbibliothek zu Wien، Hildesheim، ۱۹۷۷.
(۷۷) GAL.
(۷۸) GAL، S.
(۷۹) Gibb، E J، W، A History of Ottoman Poetry، Cambridge، ۱۹۸۴.
(۸۰) i Hidāyat Ħusain، M، Catalogue of the Arabic Manuscripts in the Būhār Library، Calcuta، ۱۹۲۳.
(۸۱) Vajda، G، Index général des manuscrits arabes Musulmans، Paris، ۱۹۵۳.
(۸۲) a Van Ess، J، Die Erkenntnislehre des ªAdudaddin al-Ici، Wiesbaden، ۱۹۶۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفتازانی»، شماره۳۶۷۰. بابک فرزانه-سارا حاجی حسینی-عطیه میرزایی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «سعدالدین مسعود بن عمر تفتازانی».