سَدَّ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَدد (به فتح سین) یا
سدّ از
واژگان نهج البلاغه به معنای بستن و اصلاح کردن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
سَدّ (به فتح و ضمّ اول) به معنای سدّ معروف و حایل میان دو چیز و
سَدید (به فتح سین) به معنای قول صواب و محکم که باطل را در آن راهی نیست،
سَداد (به فتح سین) به معنای رشاد و هدایت، سدد (به فتح سین و دال) به معنای راستی و استقامت است. نوزده مورد از این واژه در نهج البلاغه آمده است.
سدد یا
سدّ به معنای بستن و اصلاح کردن آمده است. «سدّ الثلمة: اصلحها و وثّقها»
سَدّ (به فتح و ضمّ اول) به معنای سدّ معروف و حایل میان دو چیز است. در
مفردات و
اقرب گوید: اگر سدّ طبیعی و
فعل خدا باشد به ضمّ اوّل است و اگر کار
انسان باشد به فتح آن
چنانکه مردم به
ذوالقرنین گفتند:
(قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ اِنَّ یَاْجُوجَ وَ مَاْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْاَرْضِ) سَدید به معنای قول صواب و محکم که باطل را در آن راهی نیست،
سَداد به معنای رشاد و هدایت، «سدد» (بر وزن شرف) به معنای راستی و استقامت را گویند: «سدّ الشیء استقام»
امام علی (علیهالسلام) در مقام
موعظه فرموده:
«فَاعْمَلُوا... قَبْلَ أَنْ... وَيَنَقَطِعَ الْمَهَلُ، وَتَنْقَضِيَ الْمُدَّةُ، وَتُسَدَّ أبْوابُ التَّوْبَةِ، وَتَصْعَدَ الْمَلاَئِكَةُ» «عمل کنید پیش از آنکه مهلت قطع شود و مدت تمام شود و باب
توبه مسدود گردد و
ملائکه کاتبان اعمال به
آسمان روند.»
(شرحهای خطبه:
)
به بعضی از عماّلش در یک تشبیه عجیب مینویسد:
«فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى إِقَامَةِ الدِّينِ...وَأَسُدُّ بِهِ لَهَاةَ الثَّغْرِ الْـمَخُوفِ» «لهاة» زبان کوچکی است که از حلق انسان آویخته است آن حضرت دهان را به مرز تشبیه کرده و فرموده: «تو از کسانی هستی که در اقامه
دین به تو اعتماد دارم و به وسیله تو زبان این مرز مخوف را میبندم گویا منظور آنست که اطراف این زبان را میگیرم تا راهی به درون نباشد.»
(شرحهای نامه:
)
درباره
تقوی فرموده:
«فَإِنَّ تَقْوَى اللهِ مِفْتَاحُ سَدَاد، وَذَخِيرَةُ مَعَاد، وَعِتْقٌ منْ كلِّ مَلَكَة» (تقوا و
ترس از خدا کلید گشایش دروازههای راستی و درستی است و ذخیره
رستاخیز و سبب آزادی از هرگونه بردگی (
شیطان) و نجات از هرگونه هلاکت.)
(شرحهای خطبه:
)
در وقت عزیمت به
صفیّن به درگاه
حق تعالی عرض کرد:
«اللَّهُمَّ رَبَّ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ.... إِنْ أَظْهَرْتَنَا عَلَى عَدُوِّنَا فَجَنِّبْنَا الْبَغْيَ وَسَدِّدْنَا لِلْحَقِّ» (بار خداوندا! اى پروردگار اين سقف برافراشته....اگر بر دشمن پيروزمان ساختى ما را از تجاوز و تعدّى بركنار دار و و بر راه حق استوار بنما.)
(شرحهای خطبه:
)
«تسدید» به معنی استقامت دادن و مستقیم کردن. به آن شخص که گفت: چرا شما را با وجود حق بودن از مقامتان کنار کردند فرمود:
«يَا أَخَا بَنِي أَسَد، إنَّكَ لَقَلِقُ الْوَضِينِ، تُرْسِلُ فِي غَيْرِ سَدَد وَلَكَ بَعْدُ ذِمَامَةُ الصِّهْرِ، وَحَقُّ الْمَسْأَلَةِ» (اى برادر اسدى! تو مردى مضطرب و دستپاچهاى، بى موقع پرسش مىكنى! امّا در عينحال احترام خويشاوندى و بستگى برقرار و حقّ پرسش محترم است.)
(شرحهای خطبه:
)
سدد بر وزن شرف به معنی استقامت و استواری است معنی این کلام در «اسد» یا «رسل» و یا در «ذمم» گذشت.
«اسداد» جمع سدّ است که در
خطبه ۲۷ آمده است.
«فَإِنَّ الجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الجَنَّةِ، فَتَحَهُ اللهُ...وَضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بالأسداد» (
جهاد درى است از درهاى
بهشت...
عقل و فهمشان تباه مىگردد.)
(شرحهای خطبه:
)
در
خطبه ۹۱ آمده:
«السُّدَدِ الْمَضْرُوبَةِ» آن به معنی ابواب و درهاست مفردش سدّه است. (راسخان در علم آنهايند كه خداوند آنها را با اقرار اجمالى به تمام آنچه از آنها پوشيده است)
(شرحهای خطبه:
)
نوزده مورد از واژه سدد در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سَدد»، ج۱، ص۵۲۱.