سُحْق (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سُحْق (به ضم سین و سکون حاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای دوری است.
سَحْق (به فتح سین و سکون حاء) به معنای شدّت كوبيدن است. این کلمه سه بار در
نهج البلاغه آمده است.
سُحْق (به ضمّ اول) به معنای دورى است.
سَحْق (به فتح اول) به معنای شدّت كوبيدن است. «سَحَقَهُ سَحْقاً: دقَّهُ اشدَّ الدقّ»
حضرت علی (علیهالسلام) درباره لشكركشى مشركان به
رسول خدا فرموده:
«حَتَّى أَنْزَلَتْ بِسَاحَتِهِ عَدَاوَتَهَا مِنْ أبْعَدِ الدَّارِ وَأَسْحَقِ الْمَزَارِ» «اسحق» در اينجا به معنى دورتر است. «تا اينكه عرب دشمنى خويش را از دورترين ديار و دورترين محل زيارت در ميدان آن حضرت فرود آورد.»
(شرحهای خطبه:
)
حضرت آنگاه كه شنيد بعضى از اهل
مدینه به
شام مىگريزند به
سهل بن حنیف عامل مدينه نوشت:
«بَلَغَنِي أَنَّ رِجَالاً مِمَّنْ قِبَلَكَ يَتَسَلَّلُونَ إِلَى مُعَاوِيَةَ فَلاَ تَأْسَفْ... فَبُعْداً لَهُمْ وَسُحْقاً» «شنیدم مردانى از اطراف تو پنهانى به طرف
معاویه مىروند، تأسف نخور... از رحمت خدا دور و كنار باشند.»
(شرحهای نامه:
)
حضرت درباره
کعبه فرموده است:
«فَصَارَ مَثَابَةً... تَهْوِي إِلَيْهِ ثِمَارُ الاَْفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَار سَحِيقَة وَمَهَاوِي فِجَاج عَمِيقَة» «بيت
خدا محل رجوع گشت كه شتاب مىكند به سوى آن ارواح قلوب، از بيانهاى دور و از گودیهاى راههاى طويل.»
(شرحهای خطبه:
)
این کلمه سه بار در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سحق»، ص۵۱۹.