سازماندهی نظامی در سیره نبوی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از
هجرت به
مدینه حدود بیست و هفت
غزوه را با
فرماندهی هوشمندانه خویش
هدایت کرد و به
پیروزی رسانید؛ به صورت اجمالی سازماندهی نظامی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای جنگهای مختلف
در نظر میگرفتند دارای معیارهایی بود که
در چند عنوان بیان میشود.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از
هجرت به
مدینه حدود بیست و هفت
غزوه را با
فرماندهی هوشمندانه خویش
هدایت کرد و به
پیروزی رسانید؛
اما
معیار انتخاب فرماندهان جنگی
در سریهها بر اساس
میزان آگاهی و
شناخت فرمانده از وضعیت نیروهای
دشمن، وجود ویژگیهای شخصیتی لازم
در فرمانده برای
در هم شکستن دشمن و تخصصها و تاکتیکهای متناسب با حمله صورت میگرفت، نه بر اساس موقعیت اجتماعی،
سابقه نظامی و یا
سابقه در اسلام.
این شیوه انتخاب فرماندهان جنگی از بررسی اجمالی بیوگرافی و ویژگیهای شخصیتی فرماندهان و افراد تحت فرماندهی آنان به روشنی مشخص است؛
مثلاً پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
در محرم سال چهارم
هجری «ابیسلمه بن عبدالاسد» را برای سرکوبی
قبیله «
بنی اسد» به «قطن» (کوهی
در ناحیه بید که آبی متعلق به بنیاسد
در آن وجود داشت)
فرستاد؛
در حالی که
در سپاه او بزرگانی از
صحابه مانند:
ارقم ابن ابیارقم ، اسید بن الحضیر، ابوقناده بن نعمان و عباده ابن بشر، شرکت داشتند که از لحاظ
منزلت و موقعیت از او برتری بودند.
همچنین حضرت
در سال یازدهم
هجری لشکری به فرماندهی
اسامه بن زید، برای
تهاجم به رومیان آماده کرد. اسامه، جوانی هیجده ساله بود که
سوابق جنگی نداشت؛ اما قدرت فرماندهی و هدایت سپاه
در وی چنان بود که
در سپاهش تمامی
انصار و
مهاجران و
سابقین در اسلام جز
علی (علیهالسّلام) و عباس عموی پیامبر حضور داشتند.
عمرو بن عاص نیز به فرماندهی سریهای انتخاب شد.
در سپاه وی، افرادی همچون
ابوعبیده جراح و فرماندهان بزرگی با
سابقه طولانیتری
در اسلام حضور داشتند؛ حال آنکه تنها چند ماه از اسلام آوردنش میگذشت.
در هر نبردی، تخصصهای نظامی گوناگونی مورد نیاز است. سپاه اسلام هم از این
قاعده مستثنا نیست و برای رسیدن به اهداف مطلوب
در هر
نبرد به تخصصهای نظامی از قبیل: «جمعآوری اطلاعات»، «سواره نظام»، «نیروی پیاده»، «تیراندازان» و...نیازمند است؛ از اینرو پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
در هر جنگی، افراد را بر اساس مهارتها و ویِژگیهای شخصیتیِ مورد
نیاز برای هر گروه، بدون توجه به رابطه خویشاوندی برمیگزید و
در منصبهای نظامی قرار میداد.
برای نمونه برای ماموریتهای اطلاعاتی
از شخصیتهای آگاه،
توانا،
بردبار و راز دار، مانند «حباب بن منذر، عبدالله بن جحش و
حذیفة بن یمان» بهره میجست. پرچمدار
سپاه را از میان افراد
شجاع و
جسور همچون علی (علیهالسّلام) و
حمزة بن عبدالمطلب و سوارکاران
را از افرادی انتخاب میکرد که محکم و
استوار بر
اسب میجنگیدند.
در زمان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مشاغل نظامی، ثابت و رسمی نبود و مناصب نظامی متغیر بود؛ از این رو تقسیم کار به عواملی از قبیل: نوع مامورریت، (اطلاعاتی، جنگی، و...) نوع نبرد،
قدرت دشمن و سلاحهای آنان،
توان جنگی لازم برای مقابله و مکان جنگی بستگی داشت؛
اما تعیین افراد
در مناصب نظامی بر اساس میزان تخصص و کارایی آنان
در سیره پیامبر به عنوان روشی ثابت دیده میشود.
بر این اساس، حضرت، نیروها را به یگانهایی تقسیم، و وظیفه هر گروه و دسته را مشخص میکرد. این شیوه سازماندهی نیروها، امر فرماندهی و تسّلط بر نیروها را
در زمان
جنگ، آسان و تحرک یا
استقرار را امکانپذیر میساخت؛
چنان که
در فتح مکه البته بر حسب شرایط، هر تیره و قبیله را
در ستونهای مجزایی قرار داد.
مهاجران را
در ۳ ستون ۲۰۰ نفری،
اوس را
در ۶ ستون ۳۵۰ نفری و قبیله
اسلم را
در یک ستون ۲۰۰ نفری منظم کرد
و فرماندهی هر ستون را به رئیس قبیله واگذار کرد؛ برای نمونه «بریدة بن الحصیب و ناجیة بن الاعجم» از فرماندهان قبیله اسلم بودند که هر یک، فرماندهی افراد قبیله خود را عهدهدار شدند.
هر قبیله
در یک ردیف و به شکل هرمی (تکی، دو، سه و چهارتایی) سازماندهی میشد؛ مثلاً قبایل «
کنانه، بنیحمزه، بنیلیث و سعدبنبکر» به
شیوه «هرم فردی» و تحت فرماندهی «ابیواقد اللیثی»؛ قبیله «
اشجع» به شکل «هرم دوتایی»؛ قبیله «مزینه» به صورت هرم سه تایی و «
قبیله جهینه» به شکل هرم چهارتایی آرایش یافت. با این شیوۀ سازماندهی نیروها،
حرکت و
سرعت برای دستیابی به موقعیتهای جنگی فراهم میشد.
بنابر اهمیّت فوقالعاده اطلاعات و معلومات کسبشده از دشمن، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
در برنامهریزی و
هدایت جنگ به سوی
پیروزی، خود شخصاً فرماندهی کل اداره اطلاعات را بر
عهده میگرفت
و گاهی حتی نقشهها و تدابیر اتخاذ شده را از نیروهای اطلاعاتی،
پنهان نگه میداشت.
سریه عبداللهبنجحش،
عملیات فتح مکه
و سریه ابیقتادة بن ربعی انصاری
و بسیاری دیگر از غزوهها و سریهها نشاندهنده
اهتمام ویِژه پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به این بخش از سازماندهی جنگی است.
اطلاعات جمعآوری شده، حول چهار
محور اصلی صورت میگرفت:
الف) آگاهی از منطقه عملیاتی دشمن به وسیله قرار گرفتن
در مسیر کاروانهای دشمن
و یا شنیدن گفتگوهای سپاه دشمن
در شب یا اوضاع بد آب و هوایی.
ب) تعیین تعداد سپاه دشمن به وسیله کسب خبر از قبایل
دوست و همپیمان و یا نیروهای اطلاعاتی،
مانند اطلاعات جمعآوری شده
در جنگ خندق به وسیله زبیربنعوام؛
ج) شناسایی اهداف جنگی دشمن به وسیله عوامل اطلاعاتی موجود
در میان دشمن، مانند اطلاعات «
عباس بن عبدالمطلب»
در میان
قریش،
به کارگیری حیلههای جنگی،
مانند غزوههای
احد و ذاتالرقاع و خندق که با گوشدادن مخفیانه به گفتگوهای فرماندهان و با خبرشدن سپاهیان از اهداف نظامی آنان.
د) شناسایی راهها و محورهای ناشناخته و خارج از مسیر برای
دفع حرکتهای غافلگیرانه یا غافلگیر کردن دشمن و یا مقابله با حملههای احتمالی دشمن به وسیله پیشقراولان،
راهنمایان
و ساکنان محلی.
نیروهای اطلاعاتی که وظیفه آنان کسب اخبار صحیح و کامل مربوط به دشمن بود، از میان افرادی انتخاب میشدند که از
هوش،
استعداد فراوان، سلامتی و
دقت کامل برخوردار بودند؛ افرادی مانند: «حباببنمنذر» و «
حذیفهبنیمان».
این اقدام براساس شرایط ذیل انجام میپذیرفت:
الف)
استقرار نیرو برای تحرک آسان نیروهای خودی و سختشدن تحرکات
سپاه دشمن؛
ب) واقعشدن
خورشید در پشت سر نیروها (همانند
نبرد بدر)؛
ج) قرار گرفتن استحکامات طبیعی
در پشت سر نیروها (همچون
غزوه احد)؛
د) نزدیک بودن به
چشمه آب و راهها؛
ر) امکان تامین
استتار و اختفای نیروها
در صورت لزوم؛
ز) وجود مراتع و
چراگاه در محل استقرار نیروها؛
س) دارا بودن شرایط مناسب بهداشتی؛
ش) توان جابهجایی و
انتقال نیروها به مکانی دیگر
در صورت قطع امدادرسانی
و یا توان
الحاق نیروهای کمکی به دشمن؛
ص) قراردادن مقر
فرماندهی بر بلندی، برای مشرفبودن بر
سپاه و اداره
جنگ و دیدهبانی.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «سازماندهی نظامی در سیره نبوی»، تاریخ بازیابی ۹۵/۵/۲۶.