زینالدین علی بن احمد کرکی عاملی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیخ زین الدین
علی بن احمد بن محمد بن هلال کرکی عاملی ـ که به نام جدش شهرت یافته و با عنوان «
علی بن هلال کرکی» از او نام برده میشود ـ از عالمان فرزانه و سترگ عصر صفوی است.
زمان و
مکان ولادت او معلوم نیست، اما احتمالا موطن و زادگاهش
جبل عامل است. گفته شده که وی سالها در سرزمن
هند میزیسته و همچنین در اجازه نامه
محقق ثانی به وی، اشاره شده که
شیخ علی منشار به قصد تحصیل
علوم دینی و مجاورت با مرقد حضرت
امیر مؤمنان ـ علیهالسّلام ـ، مدت زیادی ساکن
عراق بوده و نزد او دروس مختلفی را آموخته است.
هنگامی که
شیخ علی منشار روانه
ایران شد، چهار هزار جلد کتاب نیز به همراه خود برد و در واقع، او حامل میراث گران بهای فرهنگی و علمی بوده است.
همه این کتابها پس از
مرگ، به تنها فرزندش ـ که همسر
شیخ بهایی بوده ـ به
ارث میرسد.
نام پدرش، احمد و به «منشار» مشهور بوده است؛ از این رو
شیخ علی به منشار، شهرت یافت. اطلاع چندانی از پدرش، در دست نیست. از عناوینی که محقق ثانی در اجازه نامه اش به
شیخ علی، درباره پدر وی به کار برده، بر میآید که احمد منشار گرچه از دانش آموختگان دینی نبوده است؛ اما شخصیتی صالح، پرهیزگار و ایشان را افتخار صالحان دانسته است. این مطلب نشان میدهد که محقق ثانی، پدر
شیخ علی را میشناخته که از چهرههای نام آشنای آن زمان بوده است.
چشمگیرترین فراز زندگی
شیخ علی منشار، مهاجرت او به ایران است.
شیخ علی، در زمره نخستین گروه از عالمان جبل عامل است که به دعوت استادش،
محقق کرکی، آهنگ ایران کرد و به نقل آفرینی در تحولات فکری، دینی و سیاسی ایران پرداخت. راه یابی آنان به دربار پادشاهان صفوی، قدرت و نفوذ فوق العادهای برایشان به ارمغان آورد و البته حضور در مناصب قدرت، که به دعوت و خواست حاکمان صفوی بود، پیامدهای مثبت فراوانی هم به همراه داشت. در حقیقت، حضور جبل عاملیها در ایران، نقطه عطفی در
تاریخ تشیع ایران به شمار میرود.
هجرت عالمان جبل عامل به ایران، در عصر صفوی، بی تردید یکی از عوامل مهم و انکار ناپذیر رسمیت یافتن مذهب
شیعه است. اولین و شاخصترین آنان، استاد
شیخ علی منشار، یعنی محقق کرکی است. در واقع، مذهب
تشیع در ایارن عصر صفوی، بیش از هرکس، مرهون تلاشهای خستگی ناپذیر این
عالم برجسته شیعی است. البته این مهاجرت، به تدریج روی داد. ابتدا محقق کرکی راهی ایران شد و آن گاه به دعوت او، عدهای دیگر، از جمله
شیخ علی بن هلال کرکی، به ایران عزیمت نمودند. اینان را میتوان پیشگامان مهاجران جبل عامل دانست.
این هجرت، سه پیامد اساسی به دنبال داشت:
توسعه
مذهب اثنا عشری در ایران، نخستین پیامد این هجرت بود. در سالهای آغازین استقرار دولت صفوی، تشیع فقط در چند شهر کوچک، مانند:
ساوه،
قم،
ری و... رواج داشت؛ در مدت دو سده پس از حکومت صفویان، این مذهب در قلمرو حکومت آنان با استقبال عمومی رو به رو گردید.
عالمان جبل عامل برای دست یابی به این هدف بزرگ، راههای گوناگونی را پیمودند، از جمله این که، از همان آغاز حضور خود در ایران، کتابها و رسالههای مختلی را در اثبات حقانیت مذهب اثناعشری و رد مذهب سنیان به رشته تحریر درآوردند؛ البته ناگفته نماند که تاکید بر نقش جبل عاملیها در رواج مکتب و مذهب
اهل بیت، به معنی انکار یا تاثیر اندک عالمان ایران عصر صفوی نیست؛ به عنوان نمونه،
علامه مجلسی از عالمان ایرانی است، اما حضوری بسیار قدرتمند و پرنفوذ در دربار شاهان داشت و وجود او، مانع بسیاری از امور خلاف
شرع شاه معاصرش بود. از سوی دیگر، تالیفات وی تاثیرات شگرف معنوی و مذهبی در پی داشت؛ به طوری که گفتهاند تنها با تالیف و انتشار کتاب حق الیقین (از علامه مجلسی)، هفتاد هزار تن از سنیان
سوریه به مذهب تشیع پیوستند.
چ
عالمان جبل عامل، در رواج و آموزش علوم شیعی تلاشهای گستردهای مبذول داشتند و حوزههای بحث و تدریس را رونق بخشیدند. شاهان صفوی نیز با پشتیبانی از آنان، مانند: اختصاص دادن مبالغی برای طالبان علم تعیین مقرری برای استادان و همچنین تاسیس موقوفاتی برای این امور، بر شدت این روند افزودند.
جبل عاملیها، با تبیین احکام فقهی مختلف و گسترش
علم کلام و
تفسیر، توانستند عالمانی را بپرورند، که اینها نیز خود زمینه ساز تربیت گروه بزرگی از روحانیان دیگر شدند.
نمود آشکار این پیامد، به دست گرتفن قدرت سیاسی و تصدی مناصب مذهبی، اجتماعی، سیاسی و... است. البته نفوذ آنان، در طول سالهای حکومت صفویان، با افت و خیزها و شدت و ضعفهایی همراه بود. این نفوذ با محقق کرکی آغاز شد. او چنان
مورد توجه شاه طهماسب بود که شاه خود را کارگزار او میدانست.
مناصبی که شاهان صفوی بر عهده عالمان جبل عاملی و ایرانی نهادند، متنوع و مناسب با آنها است، برای پی بردن به میزان نفوذ سیاسی و اجتماعی عالمان، به برخی از این مناصب اشاره شود.
۱. مقام
شیخ الاسلامی؛
۲. مقام صدرات؛
۳. ملا باشی گری؛
۴.
امامت جمعه جماعت؛
۵. تدریس و تربیت دانش اندوزان و تالیف کتاب و رساله؛
۶.
قضاوت؛
۷. وعظ و ارشاد؛
۸. تولیت مساجد و مدارس؛
معمولا برای مناصب مهمی چون:
شیخ الاسلامی، ملا باشی گری و صدرات، عالمانی برگزیده میشدند که از جهت
علم و عمل، سرآمد و مقبول دیگر روحانیان باشند. وظایف متصدیان این مناصب بسیار گسترده بود.
و حتی بسیاری از اوقات،
مورد مشورت شاهان قرار میگرفتند و به شاهان امر و نهی میکردند. از جمله وظایف آنان از این قرار است:
تعیین حکام شرع و قاضیان، تعیین مباشران، مدرسان، متولیان مدارس، موقوفات، انتخاب پیش نمازها و
شیخ الاسلامها و امام جمعهها، رفع تعدی از مظلومان و
شفاعت نزد شاهان، تعلیم و تحقیق مسائل شرعی و نظارت بر امور روحانیان.
علی بن عبدالعال کرکی (محقق ثانی)
شیخ جمال الدین ابوالعباس احمد بن
شیخ شمس الدین محمد بن خاتون
به یقین، عالم فرزانهای چون
شیخ علی منشار ـ که به علت توجه فراوان محقق کرکی به او، به ایران دعوت میشود ـ دارای محافل و مجالس تدریس بوده است؛ اما در کتابهای شرح حال، از شاگردان ایشان، تنها نام کسانی دیده میشود که از او «اجازه نامه» دریافت داشتهاند؛ هر چند میتوان حدس زد که احتمالا صاحبان اجازه، در مجلس درس او حضور داشتهاند. گذشته از این، دختر
شیخ علی منشار که زنی
فقیه و
محدث بوده، به یقین از زلال دانش و اندیشه پدر فرزانهاش، بهره تام برده؛ ولی در کتابهای شرح حال اشارهای بدان نشده است. نام برخی از شاگردان وی ـ که به آنها دست یافتیم ـ از این قرار است:
۱. شمس الدین ملک محمد بن سلطان حسین اصفهانی
۲. محمد بن حید مشهور به میرک (میرکی) اصفهانی
۳. سید حسین بن محمد موسوی کرکی
پی بردن به جایگاه علمی و منزلت اجتماعی شخصیتهایی چون
شیخ علی منشار ـ که بسیاری از زوایای زندگی اش بر ما پوشیده است ـ دشوار به نظر میرسد، اما برخی نکات، که در لابه لای شرح حال وی دیده میشود، به خوبی ما را به پهنه وسیع دانش و افق بلند فکری این دانشمند جبل عاملی آگاه میسازد. این نکات را که در گوشه و کنار برخی کتابهای شرح حال آمده و گاهی بارها تکرار شده، و شاید کمتر کسی به اهمیت آنها توجه داشته در این جا میآوریم.
۱. صاحب «ریاض العلما» آورده است:
قول
شیخ علی در مسائل شرعی و جواب فتاوا، معتبر و موثق بوده و در انتظام امور شرعی و عرفی، رای صائب داشت و بر اقرانش فائق بود. به علاوه، وی پس از درگذشت استادش محقق ثانی، عهده دار
شیخ الاسلامی شد و نیز
وکالت در حلالیات
اصفهان، به وسیله شاه، به او تفویض گشت و در تنظیم
معاملات دینی و دنیوی کوشا بود.
از این که وی پس از وفات محقق ثانی، عهده دار مقام
شیخ الاسلامی شد و از اعتبار و وثاقت قول او در مسائل فقهی، معلوم میشود که وی دارای تواناییهای علمی بالا، نفوذ در میان رجال علمی و سیاسی و دارای قدرت تدبیر در امور اجرایی بوده است.
۲. نقل شده است که از این عالم ربانی، چهار هزار جلد کتاب به دخترش، که تنها فرزند او به شمار میرفت به ارث رسید. این تعداد کتاب در آن سالها، گذشته از آن که علو همت او را در جمع آوری آثار علمی نشان میدهد، حاکی از آن است که او شیفته آموختن و پژوهش و تتبع بوده است؛ از این رو، بی
راه نیست اگر گمان شود که او قلههای مختلف دانش را فتح کرده و با علوم گوناگونی آشنا بوده است.
از این که استادش محقق کرکی، او را به ایران دعوت میکند، این نکته به دست میآید که وی شخصیتی متخلق و فرهیخته و با توانایی علمی برتر بوده و
مورد عنایت استادش قرار داشته است. اهمیت این نکته آن است که یکی از اهداف محقق کرکی از دعوت عالمان به ایران، رواج معارف و علوم ناب شیعی، در جامعه نوپای شیعی ایران بوده است. و این که از این افراد در جهت تربیت عالمان دیگر بهره گیرد و مسؤولیتها و مناصب علمی و اجتماعی و مذهبی و سیاسی را بر عهده آنان گذارد. از این رو
محقق کرکی میبایست عالمانی را به ایران فرا میخواند که واجد چنین شرایطی باشند. مؤید این نظر، جملات آغازین اجازه نامه محقق کرکی، به
شیخ علی منشار است که گفته است:
«همانا (
شیخ علی منشار) از صالحان و پرهیزگاران و فاضلان شریف است که توجه تام به اکتساب فضایل دارد.»
۴. در شرح حال دختر
شیخ علی گفتهاند که وی زنی محدث و فقیه بود و تدریس میکرد.
این مطلب کاشف از آن است که
شیخ علی، خود، بر آن علوم احاطه و تسلط داشته است؛ چرا که بدون تردید، اولین استاد و شاید تنها استاد دخترش بوده است.
۵.
شیخ علی منشار پس از کوچ به ایران، مشاهده کرد که زمینههای بسیاری فراهم است تا
تشیع، پس از سالها غربت و انزوا، رونق گیرد. او تصمیم گرفت تا برخی از عالمان بزرگ دیگر را به ایران دعوت کند، که در میان آنان نام بزرگانی چون پدر
شیخ بهایی نیز دیده میشود. از این جا معلوم میشود که نظر و امر
شیخ علی منشار مطاع و
مورد توجه و پذیرش عالمان بوده است.
از
شیخ علی منشار، آثار اندکی به جای مانده است که عبارتند از:
۱. رساله فی النکاح؛ نسخهای از این رساله را
آقا بزرگ تهرانی، در
نجف دیده است.
۲. کتاب الطهاره؛
این کتاب مشتمل بر مباحث مهم برای
طهارت است. وی این اثر را به درخواست شاه طهماسب به رشته تحریر درآورد و فرزند محقق کرکی بر این کتاب حاشیه زده است.
شیخ آقا بزرگ تهرانی نسخهای از این اثر را نزد سید ابوالقاسم ریاضی خوانساری به خط محمد باقر، مکتوب سال ۱۱۳۱ هـ. ق دیده است.
۳. صیغ العقود والایقاعات؛
۴. رساله فی صلاه الجمعه؛
شیخ منشار، در این اثر، قائل به عدم وجوب عینی
نماز جمعه شده است.
شیخ علی منشار، فقط یک دختر داشته است که پس از
ورود به ایرن، به همسری
شیخ بهایی درآمد. نام این دختر ذکر نشده است؛ اما چنان که در «ریاض العلما» آمده، وی زنی عالم و فقیه بوده و تدریس مینموده و زنان در درس او شرکت میکردهاند. سال وفات وی نامعلوم است؛ اما گفته شده که پس از مرگ همسرش (
شیخ بهایی) در قید
حیات بوده است.
شیخ علی منشار عاملی، پس از سالها تلاش در راه گسترش و احیای مکتب اصیل
تشیع، سرانجام، روز دوشنبه سیزدهم
ربیع الاول (۹۸۴ هـ. ق) در
اصفهان درگذشت. پیکرش به
مشهد مقدس انتقال یافت.
و در دارالسیاده آستان
امام رضا ـ علیهالسّلام ـ،
در
خاک لحد آرام گرفت.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شیخ علی منشار عاملی».