زَعِیمٌ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زَعِیمٌ:(وَ أَنَا بِهِ زَعِيمٌ) «زَعِیمٌ» زَعيم به معنای کفیل و عهدهدار است. و نيز زعيم به معنای رئيس است. راغب در تقريب آن گويد: چون عقيده بر اين است كه قول رئيس و كفيل محل احتمال كذب است.
ماجرای برادران
یوسف (علیهالسلام) كه اين جمله را شنيدند، سخت تكان خوردند و وحشت كردند، چرا كه هرگز چنين احتمالى به ذهنشان راه نمىيافت كه بعد از اين همه احترام و اكرام، متهم به
سرقت شوند! وقتی به آنها گفتند ما پيمانه
سلطان را گم كردهايم و نسبت به شما ظنين هستيم.
و از آنجا كه پيمانه گران قيمت و مورد علاقه ملک بوده است، هركس آن را بيابد و بياورد، يک بار
شتر به او جايزه خواهيم داد
(وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ). سپس گوينده اين سخن براى تاكيد بيشتر گفت: و من شخصا اين جايزه را تضمين مىكنم.
(وَ أنا بِهِ زَعيمٌ).
به موردی از کاربرد «زَعِیمٌ» در قرآن، اشاره میشود:
(قالواْ نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ وَ لِمَن جاء بِهِ حِمْلُ بَعيرٍ وَ أَناْ بِهِ زَعيمٌ) «گفتند: جام مخصوص
پادشاه را! و هركس آن را بياورد، يک بارِ شتر غلّه به او داده مىشود؛ و من ضامن اين پاداش هستم.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
زعیم و
کفیل و ضمين، هر سه به يک معنا است، ولى گاهى زعيم را در
رئیس قوم كه متكفل امور قوم است استعمال مىكنند.
در اين
آیه احتمالى است كه خيلى هم بعيد نيست، و آن اينكه گوينده
(نَفْقِدُ صُواعَ الْمَلِكِ) كارمندان يوسف (علیهالسلام)، و گوينده
(وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعيرٍ وَ أَنا بِهِ زَعيمٌ) خود يوسف (علیهالسلام) باشد، چون رئيس و سرپرست مردم خود او بوده، و او بوده كه اعطاء و منع و ضمانت و كفالت و حكم، شان او بوده. بنا بر اين برگشت معناى كلام به اين مىشود كه: مثلا بگوييم يوسف (علیهالسلام) و كارمندانش از ايشان جواب دادند، كارمندان گفتهاند: ما پيمانه پادشاه را گم كردهايم، و يوسف گفت: هركه آن را بياورد يک بار
شتر (
طعام) به او مىدهيم و من خود ضامن اين قرارداد مىشوم.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «زعیم»، ص ۲۴۷.