• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زندگانی امام حسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




امام حسین (علیه‌السّلام) فرزند برومند نخستین امام معصوم و نخستین حامی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، یعنی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) و پسر بانوی معصوم عالم، حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) است.



امام حسین (علیه‌السّلام) درسوم (همچنین عزالدین بن اثیر این قول را از زیربن بکار، نقل کرده است)
[۱] شیخ مفید، مسار الشیعه، تحقیق شیخ مهدی نجف، ج۷، ص۹۱، مولفات الشیخ المفید.
(یا پنجم) شعبان سال چهارم (اما شیخ کلینی تولد حضرت را در سال سوم هجری نوشته است)
[۱۲] مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، ج۲، ص۲۹۵.
هجری در مدینه دیده به جهان گشود. آن بزرگوار شش سال و چند ماه
از آغاز عمر خویش را در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گذراند و پس از رحلت ایشان، به مدت سی سال
در کنار پدر بزرگوارش، زندگی کرد. حضرت در ده سال امامت امام مجتبی (علیه السلام)، همچون یاری وفادار و دلسوز و پشتیبانی قوی برای برادر، در کنار وی روزگار گذراند و دهه آخر عمر خود را که دوران امامت خویش بود، در عصر زمامداری معاویه سپری کرد. با آغاز حکومت یزید و بیعت خواهی وی از امام، آن بزرگوار با مخالفت و سر باز زدن از بیعت و خروج از مدینه و اقامت در مکه، قیام خویش را آغاز کرد و سرانجام در روز دهم محرم سال ۶۱ قمری، در نبردی نابرابر، به همراه گروهی از خاندان و یارانش در سرزمین کربلا به شهادت رسید.


چنان که اشاره شد، امام حسین (علیه‌السّلام) به سالهای نخستین عمر خویش را، زیر نظر مقام نبوت و رسالت و در دامان مقام عصمت و طهارت سپری کرد. در این دوران، حسین (علیه‌السّلام) افزون بر بهره مندی از مهر و عطوفت پدر و مادر، از عنایت ویژه جدش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز برخوردار بود. این توجه خاص پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نسبت به نور دیده خویش، از همان آغازین روزهای ولادت، به صورتهای مختلف، نمایان بود. اذان و اقامه گفتن در گوش راست و چپ نام گذاری حضرت به «حسین»، عقیقه کردن، خواندن تعویذ، قرار دادن زبان یا انگشت خود در دهان او و مکیدن آن، و خبر دادن از این موضوع که خداوند مقام امامت را تنها در نسل حسین قرار داده است و... حاکی از آن بود که پیامبر به نوه‌اش، عشق و علاقه‌ای خاصی داشته است.
یکی از حوادث مهم تاریخ زندگانی حسین بن علی (علیه‌السّلام) در سالهای پایانی عمر پیامبر، شرکت حضرت در «مباهله» جدش با گروهی از مسیحیان نجران است که وقتی اسقف آنان دید پیامبری با خاندانش، یعنی علی (علیه السلام)، حضرت زهرا (علیهاالسلام)، حسن و حسین تنها برای مباهله آمده‌اند، از مباهله خودداری کرد. از عایشه نقل شده
[۲۲] بغدادی، ابن سعد، «ترجمة الحسین (علیه‌السّلام) ومقتله»، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، ص۱۳۹-۱۴۰.
[۲۳] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۳-۸۲.
که رسول خدا در روز مباهله، علی، زهرا و حسنین را زیر عبای مشکی رنگ خط دار خویش جمع کرده، این آیه را تلاوت فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا؛ همانا خداوند می‌خواهد از شما خاندان (پیامبر) پلیدی را ببرد و به شما پاکی کامل ارزانی دارد».
حضور حسین به همراه برادر در این حادثه تاریخی و قرار گرفتن آن دو در زمره «اصحاب کساء»، نشان دیگری بر بزرگی، اعتبار و حقانیت آنان بود. در واقع رسول خدا خواست در این برهه از مصاف حق و باطل، اوصیای خویش را که همیشه مدار و محور حق و حقیقت هستند، به مسلمانان و مسیحیان بشناساند.


هنوز هفت بهار از عمر حسین بن علی نگذشته بود که وی با حوادث ناگوار و جان کاهی چون رحلت پیامبر، جریان سقیفه بنی ساعده و تصرف ناحق و ظالمانه خلافت و زعامت اسلامی، غصب فدک، حمله به خانه پدرش علی و ضرب و توهین به مادرش حضرت زهرا و در نهایت شهادت آن بزرگوار و گستاخی به امیرالمؤمنین که برای گرفتن بیعت اجباری از آن حضرت و در نهایت تهدید به کشتن در صورت عدم بیعت با خلیفه،
[۲۷] طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۳، ص۲۰۲.
روبه رو شد. امام حسین در حدود ۲۵ سال خلافت سه خلیفه اول، که شاهد و ناظر انحراف خلافت اسلامی از مسیر حقیقی خود بود، در برابر این کج روی، سکوت نکرد و از مواضع پدر بزرگوارش حمایت و پیروی کرد.
در دوره خلافت ابوبکر (۱۱-۱۳ق)، آن بزرگوار در کنار مادرش حضرت فاطمه و همراه برادرش حضرت مجتبی برای مطالبه فدک، نزد ابوبکر رفتند و به عنوان شاهد، گواهی دادند که فدک متعلق به مادرشان است. ابوبکر ابتدا پذیرفت؛ اما با مداخله عمر، گواهی آنان رد شد. (در نقل مجلسی آمده است که ابوبکر شهادت آنان را رد کرد و فاطمه بر ابوبکر و عمر غضب کرد.)
[۳۱] شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، تصحیح علی اکبر غفاری، ج۴، ص۲۰۰.
[۳۲] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۹، ص۳۹۷.
همچنین در آغازین روزهای خلافت ابوبکر، وقتی امیرالمؤمنین با همسرش حضرت زهرا شبانه برای بحث و گفت و گو با انصار و مهاجران و جلب حمایت آنان در امر خلافت، به خانه آنان می‌رفتند، حسین بن علی و برادرش، پدر و مادر را در این امر همراهی می‌کردند.


در عصر خلافت عمر (۱۳-۲۳ ق)، گزارشهایی درباره اعتراض حسین بن علی (علیهماالسلام) به خلیفه درباره تصرف غاصبانه خلافت در مأخذ تاریخی ثبت شده است؛ (مشابه این جریان، اعتراض حسین به ابوبکر نیز نقل شده است)
[۳۹] نوری طبرسی، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، تحقیق مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ج۱۵، ص۱۶۵.
بدین صورت که حضرت روزی وارد مسجد شد و عمر را دید که بر منبر جدش رسول خدا نشسته است. حسین با مشاهده این صحنه، بالای منبر رفته، به او گفت: از منبر پدرم پایین بیا و بالای منبر پدرت برو! عمر (که نمی‌دانست چه جواب دهد) گفت: پدرم منبر نداشت! آنگاه حضرت را در کنار خود نشانید و پس از پایین آمدن از منبر، او را به منزل خویش برد و پرسید: این سخن را چه کسی به تو آموخته است؟ حضرت پاسخ داد: هیچ کس!
[۴۲] هبة الله، ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق، تحقیقی محمد باقر محمودی، ص۱۴۱-۱۴۲.
(نمونه دیگر، احتجاج حضرت با عمر است درباره مسئله خلافت و اینکه ابوبکر و عمر این مقام را به ناحق، از علی (علیه‌السلام) ربوده‌اند)
در روزگار خلافت عثمان (۲۳-۳۵ق)، که امام حسین (علیه‌السلام) دوران جوانی خویش را می‌گذراند، حضرت در همراهی با پدر و برادر بزرگوارش، هیچ گاه سیره و روش عثمان را در امر خلافت، تایید نکرد.


وقتی عثمان، ابوذر غفاری، آن صحابی زاهد و پارسای رسول خدا را به دلیل اعتراض به فساد حکومت وی، از مدینه به بیابان ربذه تبعید کرد، با وجود اینکه خلیفه دستور منع بدرقه ابوذر را صادر کرده بود، امیرالمؤمنین به همراه جمعی از یاران، از جمله حسنین به بدرقه ابوذر رفتند و در همان هنگام، حسین (علیه‌السلام) پس از پدر، طی سخنانی خطاب به ابوذر، ضمن دلداری به وی، مخالفت خود را با سیاستهای عثمان، چنین اعلام کرد: عموجان؛ خدای متعال تواناست که آنچه را می‌بینی، دگرگون سازد، و خدا هر روز در شان و کاری است. آن قوم دنیای خود را از تو بازداشتند و تو دین خود را از آنان بازداشتی، از آنچه تو را بازداشتند، بی نیاز هستی؛ درحالی که به آنچه تو آنان را از آن بازداشتی، نیازمند تر هستند. از خدا صبر و نصرت بخواه و از بیتابی و آز، به خدا پناه ببر که شکیبایی، از دین و کرامت است. آزمندی (دستیابی به) روزی را جلوتر نمی‌اندازد و بیتابی، اجل و مرگ را به تاخیر نمی‌اندازد. (مسعودی، تنها اشاره به جریان بدرقه امیرالمؤمنین و حسنین کرده است)
[۴۸] مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، ج۲، ص۳۵۰.

هرچند مشهور است که حسین بن علی به همراه برادرش در برخی از فتوحات عصر خلفا (مانند فتح ایران) حضور داشته و همراه سپاه خلفا، به نبرد با کفار و مشرکان پرداخته‌اند؛ اما باید توجه داشت که اولا چنین اخبار و گزارشهایی در منابع متقدم شیعی نیامده است؛ ثانیا با بررسی روایات و گزارشهایی که در این باره در مآخذ اهل سنت آمده، روشن می‌شود که این روایات از لحاظ سند، دچار ضعفهای جدی هستند و از لحاظ محتوا و دلالت نیز، مشکلات و نارساییهای اغماض ناپذیری دارند. از این رو نمی‌توان پذیرفت که حسنین در برخی از نبردهای عصر خلفا حضور داشته‌اند.
[۴۹] رنجبر، محسن، «مواضع امام علی در برابر فتوحات خلفا»، فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، ش۲، ص۷۰-۷۵.



در دوران خلافت امیرمؤمنان که با سه نبرد جمل، صفین و نهروان سپری شد، حسین بن علی همانند سربازی فداکار، دلاور و مطیع، در کنار پدر بزرگوارش، در صحنه‌های سیاسی و نظامی، حضور فعالانه داشت. وی در نبرد جمل، فرماندهی جناح چپ سپاه حضرت علی را عهده دار بود
[۵۳] هبة الله، ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق، تحقیق محمد باقر محمودی، ص۱۶۴.
و در جنگ صفین، از یک سو با خطبه‌های مهیج و پرشور، مسلمانان را به مبارزه با سپاه شام ترغیب می‌کرد، و از سوی دیگر، با شرکت در پیکار با قاسطین، نقش مؤثری در این جنگ داشت.
[۵۵] منقری، نصربن مزاجم، وقعة صفین، تحقیق و شرح عبدالسلام محمد هارون، ص۲۴۹.
[۵۶] منقری، نصربن مزاجم، وقعة صفین، تحقیق و شرح عبدالسلام محمد هارون، ص۵۳۰.
حضرت حسین بن علی (علیه‌السلام) تنها در این پیکار چنان مؤثر و فعال بود که امیرالمؤمنین پیوسته مراقب بود به وی و برادرش، آسیبی نرسد. (امیرالمؤمنین در نهج البلاغه در این باره می‌فرماید: املکوا غنی هذا الغلام لایهدتی فننی آنفس بهذین یعنی الحسن والحسین - علی الموت، لنلا ینقطع بهما نسل رسول الله : «از طرف من، جلوی این جوان (حسن بن علی) را بگیرید تا با مرگ خویش پشت مرا نشکند که من از رفتن این دو (حسنین) به میدان نبرد دریغ دارم؛ مبادا با مرگ آن دو، نسل رسول خدا قطع شود») در جریان حکمیت هم، حسین بن علی که از طرف امیرالمؤمنین یکی از شاهدان این ماجرا بود.
[۶۰] سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ج۲، ص۳۸۶.



یکی از حوادث مهم و سرنوشت سازی که در عصر امامت امام مجتبی رخ داد و موجب رنجش و حتی اعتراض گروهی از یاران حضرت شد، جریان صلح امام (علیه‌السّلام) با معاویه و واگذاری حکومت به وی بود.
در برخی از گزارشهای تاریخی آمده که حسین بن علی با دیدگاه برادرش درباره صلح، مخالف بوده است!
[۶۵] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، ج۱، ص۱۳۵.
[۶۸] عبدالرحمن بن محمد، ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون (العبر)، ج۲، ص۶۱۹.
این سخن، تنها تهمتی است از سوی بدخواهان امت و کسانی که به اصل عصمت ائمه اعتقادی ندارند؛ چراکه بنا بر یکی از مبانی اعتقادی شیعه، همه امامان، معصوم و دور از خطا و لغزش هستند. از این رو آنان اشتباه نمی‌کنند تا به دنبال آن، اعتراض یا اختلاف با معصوم دیگر پدید آید.
افزون بر این، اگر پیشوای سوم با صلح برادر خویش مخالف بود، باید پس از شهادت امام حسن، بی درنگ به مبارزه مسلحانه با معاویه می‌پرداخت؛ اما (به دلیل موانعی که خواهیم نوشت) تا معاویه زنده بود، حضرت قیام مسلحانه نکرد. (البته امام حسین در دوران معاویه اقدامات غیرمسلحانه‌ای برای شناساندن و برملا کردن چهره واقعی معاویه و شیوه حکمرانی اش انجام داد.) و اعلام دیدگاه خود را درباره قیام و حرکت، به بعد از مرگ وی، واگذار نمود. از این رو آغاز قیام مسلحانه و انقلاب امام، با آغاز خلافت یزید، رقم خورد.
بنابراین پیمان صلح، مورد تایید پیشوای سوم شیعیان نیز بود و ایشان در دوره ده ساله امامت برادرش امام حسن، کاملا با مواضع و سیاستهای برادر موافق بوده، از آنها دفاع می‌کرد. از این رو (چنان که خواهد آمد) در برابر درخواستهای مکرر مردم عراق مبنی بر رفتن به کوفه و برپایی قیام بر ضد حکومت معاویه در عصر امامت برادر، پاسخ مثبت نداد و فرمود: «ابومحمد (حسن بن علی) راست گفته است. مادامی که این شخص (معاویه) زنده است، باید هریک از شما شیعیان ملازم خانه خود باشید.... (... صدق ابو محمد، فلیکن کل رجل منکم حلسا من اخلاس بیته، مادام هذا الانسان حیا) اگر او به هلاکت رسید و شما زنده بودید، امیدواریم خدا ما را برگزیده، رشد (و صلاح) ما را عطا کند و ما را به خود وانگذارد...» . (... فان یهلک وانتم احیاء رجونا ان یختارالله لنا ویؤتینا رشدنا ولایکلتا الی انفسنا...) این همسویی و رعایت جانب برادر، تنها منحصر به جریان صلح و حفظ تعهد او نمی‌شد؛ بلکه سیدالشهدا در امور دیگر نیز رعایت احترام برادر بزرگ خویش را می‌کرد؛ چنان که (علیه السلام) فرموده: ما تکلم الحسین بین یدی الحسن اغظاما له... «حسین نه برای حفظ احترام حسن به هیچ گاه در برابر او سخن نگفت». همچنان که در بخشش به افراد نیز، امام حسین سروری برادر را بر خود حفظ کرده، احترام ایشان را بر خود لازم می‌دانست. بنا بر خبری از امام صادق (علیه السلام) ، وقتی حسن بن علی به مستمندی پنجاه دینار بخشیدند، حسین به همان مستمند، ۹۹ دینار کمک کرد.


۱. شیخ مفید، مسار الشیعه، تحقیق شیخ مهدی نجف، ج۷، ص۹۱، مولفات الشیخ المفید.
۲. شیخ طوسی، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ص۸۲۹.    
۳. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، ص۸۴.    
۴. شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۷، تحقیق مؤسسة ال البیت.    
۵. شیخ طوسی، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ص۸۵۲.    
۶. ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۹۶.    
۷. تستری (شوشتری)، محمدتقی، «رسالة فی تواریخ النبی والال»، در قاموس الرجال، ج۱۲ (آخر کتاب)، ص۱۰-۱۱.    
۸. یوسفی غروی، محمدهادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۲، ص۴۳۹-۴۴۱.    
۹. ابن سعد، ترجمة الحسین ومقتله»، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، ص۱۷.    
۱۰. دولابی، محمدبن احمد، الذریة الطاهرة، تحقیق سید محمد حسینی جلالی، ص۶۸.    
۱۱. طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۲۲۶.    
۱۲. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، ج۲، ص۲۹۵.
۱۳. مسعودی، التنبیه والاشراف، تحقیق عبدالله اسماعیل السماوی، ص۲۱۳.    
۱۴. کلینی، محمدبن یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، ص۴۶۳.    
۱۵. ابن سعد، «ترجمة الحسین (علیه‌السّلام) و مقتله»، تراثنا، ش۱۰، ص۱۸.    
۱۶. حسینی فیروزآبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، تحقیق المجمع العالمی لاهل البیت، ج۳، ص۲۱۲.    
۱۷. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، تحقیق یوسف البقاعی، ج۳، ص۱۵۵.    
۱۸. القشیری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق احمد عمر هاشم و موسی شاهین لاشین، ج۴، ص۱۸۸۳.    
۱۹. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۲، ص۴۱.    
۲۰. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۱، ص۳۱۹.    
۲۱. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۲، ص۲۲۴.    
۲۲. بغدادی، ابن سعد، «ترجمة الحسین (علیه‌السّلام) ومقتله»، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، ص۱۳۹-۱۴۰.
۲۳. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۳-۸۲.
۲۴. شیخ مفید، الارشاد، تحقیق مؤسسة ال البیت، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۸.    
۲۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲۶. دینوری، ابن قتیبه، الامامه و السیاسة، تحقیق علی شیری، ج۱، ص۳۰.    
۲۷. طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۳، ص۲۰۲.
۲۸. سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، تحقیق محمدباقرانصاری زنجانی، ص۱۵۷.    
۲۹. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۶۰.    
۳۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۹۸-۳۰۱ ح۴۸.    
۳۱. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، تصحیح علی اکبر غفاری، ج۴، ص۲۰۰.
۳۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۹، ص۳۹۷.
۳۳. سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، تحقیق محمدباقر انصاری زنجانی، ص۱۴۶-۱۴۸.    
۳۴. سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، تحقیق محمدباقر انصاری زنجانی، ص۳۰۲.    
۳۵. سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، تحقیق محمدباقر انصاری زنجانی، ص۴۳۷.    
۳۶. طبرسی، الاحتجاج، تحقیق ابراهیم بهادری و محمد هادی به، ج۱، ص۲۰۶.    
۳۷. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۲، ص۴۷.    
۳۸. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱۱، ص۱۴.    
۳۹. نوری طبرسی، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، تحقیق مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، ج۱۵، ص۱۶۵.
۴۰. بغدادی، ابن سعد، ترجمة الحسین (علیه‌السّلام) و مقتله»، فصلنامه تراثنا، ش۱۰، ص۳۱.    
۴۱. نمیری، ابن شبه، تاریخ المدینة المنورة، ج۳، ص۷۹۸-۷۹۹.    
۴۲. هبة الله، ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق، تحقیقی محمد باقر محمودی، ص۱۴۱-۱۴۲.
۴۳. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، ج۲، ص۶۹.    
۴۴. طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۷۷-۷۸.    
۴۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۰، ص۴۷.    
۴۶. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۸، ص۲۵۳-۲۹۴.    
۴۷. مدنی شیرازی حسینی، سید علی خان، الدرجات الرفیعه، مقدمه سید محمد صادق بحرالعلوم، ص۲۴۸-۲۴۹.    
۴۸. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، ج۲، ص۳۵۰.
۴۹. رنجبر، محسن، «مواضع امام علی در برابر فتوحات خلفا»، فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، ش۲، ص۷۰-۷۵.
۵۰. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی تمییز اصحابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، ج۲، ص۶۹.    
۵۱. ابن کثیر، البدایة والنهایة، تحقیق مکتب تحقیق التراث، ج۸، ص۱۶۱.    
۵۲. شیخ مفید، الجمل، تحقیق سیدعلی میرشریفی، ص۱۸۶.    
۵۳. هبة الله، ابن عساکر، ترجمة الامام الحسین من تاریخ مدینة دمشق، تحقیق محمد باقر محمودی، ص۱۶۴.
۵۴. منقری، نصربن مزاجم، وقعة صفین، تحقیق و شرح عبدالسلام محمد هارون، ص۱۱۴.    
۵۵. منقری، نصربن مزاجم، وقعة صفین، تحقیق و شرح عبدالسلام محمد هارون، ص۲۴۹.
۵۶. منقری، نصربن مزاجم، وقعة صفین، تحقیق و شرح عبدالسلام محمد هارون، ص۵۳۰.
۵۷. امام علی (علیه السلام)، نهج البلاغه، ص۲۱۷، خطبه۲۰۷.    
۵۸. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱، ص۲۴۴.    
۵۹. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱۱، ص۲۵.    
۶۰. سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ج۲، ص۳۸۶.
۶۱. شیخ مفید، الاختصاص، تصحیح و تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۱۷۹.    
۶۲. منقری، نصربن مزاحم، وقعة صفین، تحقیق و شرح عبدالسلام محمد هارون، ص۵۰۷.    
۶۳. بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، ج۳، ص۱۴۸.    
۶۴. طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۴، ص۱۲۲.    
۶۵. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، تحقیق محمد سماوی، ج۱، ص۱۳۵.
۶۶. هبة الله، ابن عساکر، ترجمة الامام الحسن بن علی (علیه‌السّلام) من تاریخ مدینة دمشق، ص۱۷۸.    
۶۷. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج۱۶، ص۲۳.    
۶۸. عبدالرحمن بن محمد، ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون (العبر)، ج۲، ص۶۱۹.
۶۹. بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، ج۳، ص۱۵۰.    
۷۰. قرشی، باقر شریف، حیاة الامام الحسن بن علی، ج۲، ص۲۴۱ به بعد.    
۷۱. دینوری، ابوحنیفه، الاخبارالطوال، تحقیق عصام محمد الحاج علی، ص۲۲۱.    
۷۲. بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، ج۳ ص۱۵۰.    



پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۱۵۵-۱۶۳.






جعبه ابزار