• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زمینه‌های اصلاح (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در قرآن کریم به برخی از زمینه‌های اصلاح اشاره شده است که در این مبحث به آنها پرداخته می‌شود.



اقامه نماز از زمینه‌های قرار گرفتن در زمره مصلحان می‌باشد همانطور که در قرآن می‌فرماید:
«والذین... و اقاموا الصلوة انا لانضیع اجر المصلحین؛‌ و كسانى كه به كتاب (آسمانى) چنگ درمى‌زنند و نماز برپا داشته‌اند (بدانند كه) ما اجر درستكاران را تباه نخواهيم كرد».

۱.۱ - بررسی تفسیر آیه مذکور

آیات فوق به خوبى نشان مى‌دهد که اصلاح واقعى در روى زمین بدون تمسک به کتب آسمانی و فرمان‌هاى الهى امکان‌پذیر نمی‌باشد، و این تعبیر بار دیگر این حقیقت را تاکید مى‌کند که دین و مذهب تنها یک برنامه مربوط به جهان ماوراء طبیعت و یا سراى آخرت نیست، بلکه آئینى است در متن زندگى انسان‌ها، و در طریق حفظ منافع تمام افراد بشر و اجراى اصول عدالت و صلح و رفاه و آسایش و بالاخره هر مفهومى که در معنى وسیع اصلاح جمع است.
و اینکه مى‌بینیم از میان فرمان‌هاى خدا مخصوصا روى نماز تکیه شده است به خاطر آن است که نماز واقعى پیوند انسان را با خدا چنان محکم مى‌کند که در برابر هر کار و هر برنامه او را حاضر و ناظر مى‌بیند و مراقب اعمال خویش و این همان است که در آیات دیگر از آن تعبیر به تاثیر نماز در دعوت به امر به معروف و نهی از منکر شده است، و ارتباط این موضوع با اصلاح جامعه انسانى روشن‌تر از آن است که نیاز به بیان داشته باشد.


تقواپیشگی، زمینه اصلاح رفتار مؤمنان از سوی خدا شمرده می‌شود.
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا؛ اى كسانى كه ایمان آورده‌ايد از خدا پروا داريد و سخنى استوار گوييد».• «یصلح لکم اعمــلکم... فوزا عظیما؛ تا اعمال شما را به صلاح آورد و گناهانتان را بر شما ببخشايد و هر كس خدا و پيامبرش را فرمان برد قطعا به رستگارى بزرگى نايل آمده است.»

۲.۱ - نگاه تفسیری به آیات مذکور

کلمه (سدید) از ماده (سداد) است، که به معناى اصابت رای ، و داشتن رشاد است، و بنابراین، قول سدید، عبارت است از کلامى که هم مطابق با واقع باشد، و هم لغو نباشد، و یا اگر فایده دارد، فایده‌اش ‌ چون سخن چینی و امثال آن، غیر مشروع نباشد. پس بر مومن لازم است که به راستى آنچه مى‌گوید مطمئن باشد، و نیز گفتار خود را بیازماید، که لغو و یا مایه افساد نباشد.
••یُصلِحْ لَکُمْ أَعْمَلَکمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ مَن یُطِع اللَّهَ وَ رَسولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً
(اصلاح اعمال) و (مغفرت ذنوب) را نتیجه قول سدید دانسته، و فرموده: قول سدید بگویید، تا اعمالتان صالح گردد، و گناهانتان آمرزیده شود، و این بدان جهت است که وقتى نفس آدمى عادت کرد به راستى، و به قول سدید، و به هیچ وجه آن را ترک نکرد، دیگر دروغ از او سر نمى‌زند، و سخن لغو، و یا سخنى که فساد از آن برخیزد از او شنیده نمى‌شود، و وقتى این صفت در نفس رسوخ یافت، بالطبع از فحشاء و منکر، و سخن لغو دور گشته، در چنین وقتى اعمال انسان صالح مى‌شود، و بالطبع از عمرى که در گناهان مهلک صرف کرده، دریغ مى‌خورد، و از کرده‌ها پشیمان مى‌گردد، و همین پشیمانى توبه است و وقتى توبه کرد، و خدا هم در مابقى عمر از ارتکاب گناهان مهلک محافظتش فرمود، دیگر گناهان کوچک خیلى خطرى نیست، چون خود خدا وعده داده که اگر از گناهان کبیره اجتناب کنید، ما صغیره‌هایتان را مى‌آمرزیم، (ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم) و در نتیجه ملازمت قول سدید انسان را به سوى صلاح اعمال کشانیده، و به اذن خدا به آمرزش گناهان منتهى مى‌شود.


تمسک به کتاب آسمانی از زمینه‌های قرار گرفتن در زمره مصلحان می‌باشد.
«والذین یمسکون بالکتـب... انا لانضیع اجر المصلحین؛ و كسانى كه به كتاب (آسمانى) چنگ درمى‌زنند و نماز برپا داشته‌اند (بدانند كه) ما اجر درستكاران را تباه نخواهيم كرد».


تنبیه زنان و مردان زناکار، زمینه اصلاح و خودسازی آنها می‌باشد همچنانکه در قرآن می‌فرماید:
«والذان یاتیـنها منکم فـاذوهما فان تابا واصلحا فاعرضوا عنهمآ...؛ و از ميان شما آن دو تن را كه مرتكب زشتكارى مى‌شوند آزارشان دهيد پس اگر توبه كردند و درستكار شدند از آنان صرف نظر كنيد زيرا خداوند توبه‌پذير مهربان است.»
تنبیه زن ناشزه ، روشی برای واداشتن او به تسلیم و آشتی می‌باشد:
«الرجال قومون علی النسآء... والتی تخافون نشوزهن... واضربوهن فان اطعنکم فلاتبغوا علیهن سبیلا..؛ مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و نيز به دليل آنكه از اموال‌شان خرج مى‌كنند پس زنان درستكار فرمانبردارند(و) به پاس آنچه خدا(براى آنان) حفظ كرده اسرار(شوهران خود) را حفظ مى‌كنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد(نخست) پندشان دهيد و(بعد) در خوابگاه‌ها از ايشان دورى كنيد و (اگر تاثير نكرد) آنان را ترك كنيد پس اگر شما را اطاعت كردند (ديگر) بر آنها هيچ راهى (براى سرزنش) مجوييد كه خدا والاى بزرگ است.»


با توجه به برخی از آیات قرآن ، توبه، زمینه اصلاح و خودسازی می‌باشد، آنجاکه می‌فرماید:
«الا الذین تابوا واصلحوا وبینوا فاولـئک اتوب علیهم وانا التواب الرحیم؛ مگر كسانى كه توبه كردند و (خود را) اصلاح نمودند و (حقیقت را) آشكار كردند پس بر آنان خواهم بخشود و من توبه‌پذير مهربانم.»
«والذان یاتیـنها منکم فـاذوهما فان تابا واصلحا فاعرضوا عنهمآ ان الله کان توابا رحیما؛ و از ميان شما آن دو تن را كه مرتكب زشتكارى مى‌شوند آزارشان دهيد پس اگر توبه كردند و درستكار شدند از آنان صرف‌نظر كنيد زيرا خداوند توبه‌پذير مهربان است.»
«الا الذین تابوا واصلحوا واعتصموا بالله واخلصوا دینهم لله فاولـئک مع المؤمنین...؛ مگر كسانى كه توبه كردند و (عمل خود را) اصلاح نمودند و به خدا تمسك جستند و دین خود را براى خدا خالص گردانيدند كه (در نتيجه) آنان با مؤمنان خواهند بود و به زودى خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد بخشيد.»
«فمن تاب من بعد ظلمه واصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم..؛پس هر كه بعد از ستم‌كردنش توبه كند و به صلاح آيد خدا توبه او را مى‌پذيرد كه خدا آمرزنده مهربان است.»
«.. من عمل منکم سوءا بجهــلة ثم تاب من بعده واصلح فانه غفور رحیم؛ و چون كسانى كه به آيات ما ایمان دارند نزد تو آيند بگو درود بر شما پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر كرده كه هر كس از شما به نادانى كار بدى كند و آنگاه به توبه و صلاح آيد پس وى آمرزنده مهربان است.»
«ثم ان ربک للذین عملوا السوء بجهــلة ثم تابوا من بعد ذلک واصلحوا ان ربک من بعدها لغفور رحیم؛ (با اين همه) پروردگار تو نسبت به كسانى كه به نادانى مرتكب گناه شده سپس توبه كرده و به صلاح آمده‌اند البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان است.»
«و الذین یرمون المحصنـت ثم لم یاتوا باربعة شهداء فاجلدوهم ثمـنین جلدة ولاتقبلوا لهم شهـدة ابدا واولـئک هم الفـسقون؛ و كسانى كه نسبت زنا به زنان شوهردار مى‌دهند سپس چهار گواه نمى‌آورند هشتاد تازیانه به آنان بزنيد و هيچگاه شهادتى از آنها نپذيريد و اينانند كه خود فاسقند.»•« الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فان الله غفور رحیم؛مگر كسانى كه بعد از آن (بهتان) توبه كرده و به صلاح آمده باشند كه خدا البته آمرزنده مهربان است.»


سخن حق و درست، باعث اصلاح اعمال مؤمنان از ناحیه خداوند می‌شود.
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا؛ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد از خدا پروا داريد و سخنى استوار گوييد.»• «یصلح لکم اعمــلکم... ؛تا اعمال شما را به صلاح آورد و گناهانتان را بر شما ببخشايد و هر كس خدا و پيامبرش را فرمان برد قطعا به رستگارى بزرگى نايل آمده است.»(«سدید» به معنای صواب و درست است.)


دعا به درگاه خداوند، زمینه اصلاح فرزندان را فراهم می‌کند:
«... قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک... واصلح لی فی ذریتی..؛ مى‌گويد پروردگارا بر دلم بيفكن تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته‌اى سپاس گويم و كار شايسته‌اى انجام دهم كه آن را خوش دارى و فرزندانم را برايم شايسته گردان در حقیقت من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمان‌پذيرانم.»• «اولـئک الذین نتقبل عنهم احسن ما عملوا..؛اينانند كسانى كه بهترين آنچه را انجام داده‌اند از ايشان خواهيم پذيرفت و از بدی‌هايشان درخواهيم گذشت در (زمر) بهشتيانند (همان) وعده راستى كه بدانان وعده داده مى‌شده است.»

۷.۱ - تفسیر آیات

(قال رب اوزعنى ان اشکر نعمتک التى انعمت على و على والدى و ان اعمل صالحا ترضیه) - کلمه (اوزعنى) از مصدر (ایزاع) است که معناى الهام را مى‌دهد، و این الهام، الهام آن امورى نیست که اگر خدا عنایت نکند آدمى به حسب طبع خود علم به آنها پیدا نمى‌کند، و آیه (و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها) از آن خبر مى‌دهد، بلکه الهام عملى و به معناى وادار کردن، و دعوت باطنى به عمل خیر و شکر نعمت و بالاخره عمل صالح است.
خداى تعالى در این آیه آن نعمتى را که سائل درخواست کرده نام نبرده، تا هم نعمتهاى ظاهرى چون حیات، رزق، شعور و اراده را، و هم نعمتهاى باطنى چون ایمان به خدا اسلام، خشوع، توکل بر خدا و تفویض به خدا را شامل شود. پس جمله (رب اوزعنى ان اشکر نعمتک ...) درخواست این است که نعمت ثناء بر او را ارزانیش بدارد تا با اظهار قلى و عملى نعمت او را اظهار نماید. اما قولى که روشن است. و اما عملى به اینکه نعمتهاى خدا را طورى استعمال کند که همه بفهمند نعمت وى از خداى سبحان است و خدا آن را به وى داده، و از ناحیه خود او نیست، و لازمه این گونه استعمال این است که عبودیت و مملوکیت این انسان در گفتار و کردارش هویدا باشد.
و اینکه کلمه (نعمت) را با جمله (التى انعمت على و على والدى) تفسیر کرده مى‌فهماند که شکر مذکورم از طرف خود سائل است، و هم از طرف پدر و مادرش. و در حقیقت فرزند بعد از درگذشت پدر و مادرش زبان ذکر گویى براى آنان است.
(و ان اعمل صالحا ترضیه) - این جمله عطف است بر جمله (ان اشکر...)، و سؤال دیگرى است متمم سؤال شکر، چون شکر نعمت چیزى است که ظاهر اعمال انسان را زینت مى‌دهد، و صلاحیت پذیرفتن خداى تعالى زیورى است که باطن اعمال را مى‌آراید، و آن را خالص براى خدا مى‌سازد.
(و اصلح لى فى ذریتى) - اصلاح در ذریه به این معنا است که صلاح را در ایشان ایجاد کند و چون این ایجاد از ناحیه خداست، معنایش این مى‌شود که ذریه را موفق به عمل صالح سازد، و این اعمال صالح کار دل‌هایشان را به صلاح بکشاند. و اگر کلمه اصلاح را مقید کرد به قید (لى) و گفت (ذریه‌ام را براى من اصلاح کن) براى این است که بفهماند اصلاحى درخواست مى‌کند که خود او از اصلاح آنان بهره‌مند شود، یعنى ذریه او به وى احسان کنند، همانطور که او به پدر و مادرش ‌ احسان مى‌کرد.
و خلاصه دعاى این است که خدا شکر نعمتش و عمل صالح را به وى الهام کند، و او را نیکوکار به پدر و مادرش سازد، و ذریه‌اش را براى او چنان کند که او را براى پدر و مادرش کرده بود.


۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۰.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ۴۳۵.    
۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۷۰.    
۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۷۱.    
۵. ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۱۰.    
۶. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۵۲۲.    
۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۰.    
۸. نساء/سوره۴، آیه۱۶.    
۹. نساء/سوره۴، آیه۳۴.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۱۶۰.    
۱۱. نساء/سوره۴، آیه۱۶.    
۱۲. نساء/سوره۴، آیه۱۴۶.    
۱۳. مائده/سوره۵، آیه۳۹.    
۱۴. انعام/سوره۶، آیه۵۴.    
۱۵. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۹.    
۱۶. نور/سوره۲۴، آیه۴.    
۱۷. نور/سوره۲۴، آیه۵.    
۱۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۷۰.    
۱۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۷۱.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۲۴.    
۲۱. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.    
۲۲. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۶.    
۲۳. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۰۷.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «زمینه های اصلاح».    




جعبه ابزار