زخرف (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زخرف:(زُخْرُفَ الْقَوْلِ) «زخرف» در اصل، به معنای
«زینت» و همچنین به معنای طلا که وسیله زینت است آمده، سپس به سخنان فریبنده که ظاهری زیبا دارد نیز
«زخرف» و
«مزخرف» گفته شده است. و این بدان جهت است که طلا یکی از فلزات معروف زینتی است؛ خانههای پر نقش و نگار را نیز
«زخرف» میگویند، و همچنین سخنان پر آب و رنگ فریبنده را گفتار
«مزخرف» مینامند.
ترجمه و تفاسیر آیات مرتبط با
زخرف:
(وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ) (اين گونه در برابر هر پيامبرى، دشمنى از شياطين انس و جنّ قرار داديم؛ آنها به طور سرّى سخنان ظاهر فريب و بىاساس براى اغفال مردم به يكديگر القا مىكردند؛ و اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند؛ ولى ايمان اجبارى سودى ندارد. بنابراين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: زخرف آن آرايشى را گويند كه آدمى را به اشتباه بيندازد، پس زخرف قول آن گفتارى است كه امر را بر انسان مشتبه سازد. و كلمه
غرور در اين
آیه يا
مفعول مطلق فعل مقدرى است از جنس خود آن يعنى از ماده غرر ، و يا
مفعول له. بنابراين، معناى آيه چنين مىشود: همانطور كه براى تو دشمنانى از شيطانهاى انسى و جنى درست كردهايم كه پنهانى و با اشاره عليه تو نقشهريزى مىكنند و با سخنان فريبنده مردم را به اشتباه مىاندازند براى تمامى انبياى گذشته نيز چنين دشمنانى درست كرده بوديم. و گويا مراد اين باشد كه شيطانهاى جنى به وسيله وسوسه به شيطانهاى انسى
وحی مىكنند و شيطانهاى انسى هم آن وحى را به طور
مکر و تسويل پنهانى براى اينكه فريب دهند- يا براى اينكه خود فريب آن را خوردهاند- به همديگر مىرسانند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا) (يا براى تو خانهاى پر نقش و نگار از طلا باشد؛ يا به آسمان بالا روى؛ و حتّى اگر به آسمان روى،
ایمان نمىآوريم مگر آنكه نامهاى از سوى
خدا بر ما فرود آورى كه آن را بخوانيم.» بگو: «منزّه است پروردگارم از اين سخنان بىمعنا)! مگر من جز انسانى فرستاده از سوى خدا هستم؟!»)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: و يا خانهاى از طلا داشته باشى
(أَوْ تَرْقى فِي السَّماءِ) و يا به آسمان بالا روى
(وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ) و هرگز به بالا رفتنت ايمان نياوريم
(حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا) تا آنكه بر ما نازل كنى
(كِتاباً نَقْرَؤُهُ) كتابى را كه بخوانيم.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «زخرف»، ص۲۷۰.