به معنای بیاعتنایی است.
به معنای بىاعتنایى است.
يعنى: «او را به قيمت معيوب و درهمى چند فروختند و درباره وى بىاعتنا بودند همين قدر میخواستند كه پولى به كف آرند و اگر بىاعتنا نبودند بقيمت ارزان نمىفروختند.»
در «بخس» گذشت كه در نقص كمّى و كيفى هر دو به كار میرود
شايد مراد از آن در آيه نقص كيفى باشد در اين صورت
«دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ» نقص كمّى آن را میرساند. و ايضا به نظر میآيد ضمير
«فِيهِ» به
یوسف بر گردد نه به
«ثَمَن» اين كلمه فقط يک دفعه در قرآن مجيد آمده است و زهد كه اين همه تعريف دارد همان بىاعتنائى به
دنیا است كه فرموده
(لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ) (اين به خاطر آن است كه براى آنچه از دست دادهايد تأسف نخوريد، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد؛ و خداوند هيچ
متکبّر فخرفروشى را دوست ندارد.)
زاهد كسى است كه به آمدن و رفتن دنيا بىاعتنا باشد. كار كند، تلاش نمايد، استفاده كند ولى در عين حال به دنيا بىاعتنا باشد.