• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ریا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



‌تظاهر و خودنمایی برای انجام عملی نیک را ریا می‌گویند که در عبادت موجب بطلان آن می‌باشد. از احکام آن در باب صلات سخن گفته‌اند.



خداوند تعالی می‌فرماید: «ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون الذین هم یرائون و یمنعون الماعون؛ وای بر حال نمازگزارانی که از نماز خویش غافلند آنان‌که ریاء می‌کنند و احسان و نیکی به فقراء را منع می‌کنند». و می‌فرماید: «یراءون الناس ولا یذکرون الله الا قلیلا منافقین... با مردم ریا می‌ورزند و خدا را جز‌ اندکی یاد نکنند». و می‌فرماید: «کالذی ینفق ماله رآء الناس مانند کسی که مالش را برای ریا انفاق می‌کند. (صدقات خویش را با منّت و آزار، تباه نسازند». و می‌فرماید: «فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا ولا یشرک بعباده ربه احدا (ای رسول ما به امت بگو من...) پس هرکس به دیدار پروردگار خویش امیدوار است عمل صالح انجام دهد و در پرستش خدای خویش کسی را با او شریک نکند».


نبی گرامی اسلامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: ترسناک‌ترین چیزی که از آن بر شما می‌ترسم شرک اصغر است. عرض کردند: یا رسول الله شرک اصغر چیست؟ فرمود: ریا! آنگاه چنین فرمود: هنگامی که در روز قیامت خدای تعالی پاداش عمل بندگان را می‌دهد می‌فرماید: بروید سراغ کسانی که در دنیا برای آنها ریا می‌کردید ببینید آیا پاداشی دارند به شما بدهند، و فرمود: خدای تعالی می‌فرماید: هر کس عملی انجام دهد و دیگری را در آن با من شریک کند تمام عمل را به شریکم می‌دهم من از آن عمل بیزارم و از شرک بی‌نیازتر از هر بی‌نیازم. «من عمل عملا اشرک فیه غیری فهو له کله و انامنه بریء وانا اغنی الاغنیاء عن الشرک.» و می‌فرماید: عملی را که ذره‌ای ریا در آن باشد خدا نمی‌پذیرد. «لا یقبل الله عملا فیه مقدار ذرة من ریاء.» و می‌فرماید: پائین‌ترین درجه ریا شرک است. «ان ادنی الریاء شرک.»
و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فرمود: ریاءکار سه نشانه دارد اگر مردم او را ببینند بانشاط می‌شود و چون تنها شود کسالت او را فرا می‌گیرد و دوست دارد در تمام کارهایش او را ستایش کنند. «ثلاث علامات للمرائی، ینشط اذا رای الناس و یکسل اذا کان وحده و یحب ان یحمد فی کل اموره.» و می‌فرماید: از خدا چنان بترسید که محتاج عذرخواهی نباشید و بدون ریا و قصد شهرت عمل کنید زیرا هرکس برای غیر خدا عمل کند خدا او را به عملش واگذار می‌کند. «اخشوا الله خشیة لیست بتعذیر واعملوا فی غیر ریاء ولا سمعة فانه من عمل لغیر الله وکله الله الی عمله.»
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: خدای تعالی می‌فرماید: من بهترین شریکم هر کس در عملش دیگری را با من شریک کند آن عمل را نمی‌پذیرم، من تنها عملی را می‌پذیرم که خالص باشد. «انا خیر شریک من اشرک معی غیری فی عمل عمله لم اقبله الا ما کان لی خالصا.» و می‌فرماید: رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: زمانی می‌رسد که مردم به خاطر طمع در دنیا دارای درونی پلید و برونی نیکو می‌شوند، از ظاهر زیبایشان قصد پاداش گرفتن از خدا ندارند، دینشان ریائی است و هیچ ترسی ندارند خدا عقابی همه‌گیر، شامل آنها می‌کند و آنها چون غریق، دعا می‌کنند و مستجاب نمی‌شود. و باز می‌فرماید: رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: فرشتگان در کمال سرور و خوشحالی اعمال نیک بنده را بالا می‌برند. چون عمل به بالا می‌رسد خدای تعالی می‌فرماید: این عمل را رد سجین قرار دهید چون صاحبش آن را برای من انجام نداده است. «ان الملک یصعد بعمل العبد مُبتَهجاً بِهِ فاذا صعد بحسناته یقول الله اجعلوها فی سجین انه لیس ایای اراد به.» امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: اعمالتان را برای خدا انجام دهید و برای مردم کار نکنید چه این‌که هرچه برای خدا انجام شود خدا می‌پذیرد و آنچه برای مردم انجام شود به سوی خدا صعود نمی‌کند. «اجعلوا امرکم هذا لله ولا تجعلوه للناس فانه ما کان لله فهو لله و ما کان للناس فلا یصعد الی الله.» و می‌فرماید: هر ریایی شرک است بدرستی که هرکس برای مردم عمل کند ثوابش بر مردم است و هرکس برای خدا عمل کند پاداشش بر خداست. «کل ریاء شرک انه من عمل للناس کان ثوابه علی الناس و من عمل لله کان ثوابه علی الله.» و باز آن بزرگوار در تفسیر آیه شریفه «فمن کان یرجو لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا ولا یشرک بعبادة ربه احدا» چنین می‌فرماید: گاهی انسان عملی نیک انجام می‌دهد ولی نه برای رضای خدا بلکه میل دارد مردم بشنوند و او را بستایند، این شخص همان کسی است که در عبادت پروردگارش شرک ورزیده است. سپس چنین اضافه کرد: هرگز بنده‌ای نیست که در نهان کار خیری کند و روزگار بگذرد مگر خدا برایش خیری ظاهر کند و هرگز بنده‌ای نیست که در نهان کار شری کند و روزگار بگذرد مگر این‌که خدا برایش شری ظاهر سازد. و باز می‌فرماید: چه می‌کند کسی که نیکی را آشکار و بدی را پنهان می‌کند آیا با خود فکر نمی‌کند که واقعاً چنین نیست در حالی که خدای تعالی می‌فرماید: «بل الانسان علی نفسه بصیرة» بلکه انسان بر نفس خویش آگاه است. هرگاه باطن درست باشد ظاهر قوی می‌شود. «منظور این است که اگر باطن از شرک و ریا پاک شد اعضاء و جوارح به تبعیت تصمیم قلب برای عبادت خدا نیرومند می‌شوند ولی در صورتی که در قلب ریا و سمعه باشد اعضا دچار رخوت و کسالت می‌شوند و نشاط عبادت از انسان سلب می‌شود.»


ریا از جهت لغوی از رؤیت مشتق شده است و به معنی طلب منزلت و مقام در قلوب مردم به وسیله ارائه اعمال نیک می‌باشد.
و سُمعه لغة‌ از سماع گرفته شده و به معنی طلب منزلت در قلوب مرم به وسیله انتشار موجبات منزلت است.


ریا عبارت است از ظاهرسازى و تظاهر به عمل نیک، بدون آنکه غرض اصلى انجام دادن آن باشد؛ بلکه مقصود، نمودن آن به دیگران به منظور پاکدامن و نیکوکار جلوه دادن خویش باشد، در حالى که در واقع چنین نیست. ریا در عبادت با انجام دادن عبادت براى غیر خدا به قصد خودنمایى و نشان دادن آن به مردم تحقق مى‌یابد. مقابل آن اخلاص قرار دارد. بعبارت دیگر اراده مقام و منزلت بوسیله اطاعت خداوند متعال، بنابراین به چنین عابدی مرائی «ریاکار یا خودنما» و به مردمی که عابد، عبادتش را به آنها می‌نمایاند تا جایی در دل آنها پیدا کند رائی و به عملی که شخص ریاکار اظهار می‌کند مرائی به «وسیله ریا» و به قصد این شخص ریا می‌گویند.


اخلاص شرط صحّت عبادت و ریا در آن حرام و موجب بطلان عمل است.


بطلان عبادت با ریا چندگونه متصور است:
۱. عبادت تنها به قصد خودنمایى و نشان دادن به دیگران انجام گیرد.
۲. عبادت هم به قصد امتثال امر خدا و هم به قصد خودنمایى انجام گیرد؛ بدین‌گونه که هریک از ریا و امتثال در عبادت دخیل باشد و محرّک عبادت‌کننده هر دو امر، توأمان باشد.
۳. هر یک از ریا و امتثال امر، انگیزه‌اى مستقل براى عبادت باشد؛ به‌گونه‌اى که هر کدام بدون ضمیمه دیگرى براى صدور عبادت از فرد کافى باشد؛ هرچند هر دو در عبادتى جمع شده‌اند.
۴. امتثال، انگیزه‌اى مستقل باشد؛ به‌گونه‌اى که به تنهایى در صدور عبادت از فرد کافى باشد؛ لیکن ریا انگیزه‌اى تبعى باشد؛ به‌گونه‌اى که به تنهایى محرّک شخص بر عبادت نگردد.
قول به عدم بطلان در دو صورت آخر به سیدمرتضی از قدما نسبت داده شده است.

۶.۱ - ریا در بعض عبادت

در بطلان عبادت به ریا فرقى بین ریا در تمامى عبادت یا جزئى از آن، اعم از اجزاى واجب و مستحب نیست. برخى، ریا در جزء مستحب، مانند قنوت را موجب بطلان عبادت ندانسته‌اند. برخى دیگر، ریا در جزء واجب را موجب بطلان همان جزء دانسته و گفته‌اند: در صورت تدارک آن با اخلاص، به شرط عدم استلزام محذورى، مانند از بین رفتن موالات عبادت صحیح است.

۶.۲ - ریا در مقدمات عبادت

ریا در مقدمات عبادت، مانند رفتن به مسجد جهت گزاردن نماز و یا پس از عبادت و یا در اعمال خارج از ماهیّت عبادت، مانند تحت‌الحنک انداختن در نماز موجب بطلان عبادت نیست، مگر آنکه ریا -در صورت آخر- به ریا در نماز گزاردن با تحنّک برگردد، که در این صورت موجب بطلان آن مى‌شود.


چیزهائی که می‌توان به وسیله آنها ریا کرد و به عبارت دیگر می‌توانند مرائی به باشند بسیارند. و در یک تقسیم کلی می‌توان آنها را به پنج قسم تقسیم کرد. طبق این تقسیم تمام وسائل ریا در این اقسام جمع می‌شوند:
۱ـ بدن ۲ـ هیئت و ترکیب ظاهری ۳ـ گفتار ۴ـ کردار ۵ـ پیروان و هر چیزی که خارج از وجود شخص باشد.
طالبان دنیا معمولا ً به وسیله این چند چیز ریا می‌کنند ولی ریا و جاهطلبی به وسیله اعمالی که عبادت شمرده نمی‌شوند آسان‌تر و ساده‌تر از ریا به وسیله عبادات است «چون در این نوع ریا انسان کمتر مرتکب گناه می‌شود».

۷.۱ - قسم اول

قسم اول ریا در دین بوسیله بدن است که توسط لاغری و رنگ زردی انجام می‌شود هدف از این کار این است که دیگران با دیدن این حالت خیال کنند انسان در راه دین شدیداً کوشا و در امر دین بسی محزون است و خوف آخرت بر وجودش غلبه نموده و خورد و خوابش را در ربوده است. آهسته صحبت کردن و گود شدن حدقه چشم و خشکی لب به خاطر اظهار روزه‌داری از همین باب است. لذا حضرت عیسی بن مریم (علیه‌السّلام) می‌فرماید: هنگامی که روزه می‌گیرید سرتان را روغن بزنید، موهایتان را شانه کنید و در چشم، سرمه بکشید. دستور به این موارد به خاطر این است که عابد در معرض خطر ریا است.

۷.۲ - قسم دوم

قسم دوم ریا به وسیله هیئت و قیافه است مثل درهم کردن موی سر، ‌تراشیدن شارب، پائین‌ انداختن سر و در موقع راه رفتن، آهسته حرکت کردن، باقی گذاردن اثر سجده در پیشانی و پوشیدن لباس‌های خشن، کوتاه و وصله‌دار برای این‌که اظهار کند تابع سنت است و توجهی به دنیا ندارد.

۷.۳ - قسم سوم

قسم سوم ریا به وسیله گفتار است مثل موعظه، تذکر، گفتن سخنان حکیمانه، حفظ اخبار و احادیث، جنباندن لب در حضور مردم، امر به معروف و نهی از منکر در ملا عام و امثال آن.

۷.۴ - قسم چهارم

قسم چهارم ریا به وسیله اعمال است مثل طول دادن اجزاء نماز از قبیل قیام، رکوع، سجده و پایین ‌انداختن سر، اظهار بی‌توجهی و امثال آن.

۷.۵ - قسم پنجم

قسم پنجم ریا به وسیله دوستان، ملاقات‌کنندگان و هم‌نشینان است مثل این که با کسانی از قبیل علما، عباد، زهاد و فقرا و مساکین رفت آمد یا کاری کند که مردم، زیاد به او مراجعه کنند تا بدین‌وسیله نشان دهد که رتبه دینی‌اش بالا است.

امام خمینی حقیقت ریا را نشان دادن اعمال حسنه یا صفات پسندیده برای طلب جاه و منزلت نزد مردم می‌داند. ایشان در یک تقسیم خاصی ریا را به سه قسمت تقسیم می‌کند: ۱- ریا در عقاید و معارف الهی؛ که بدترین نوع ریا می‌باشد ۲- ریا در صفات پسندیده ۳- ریا در اعمال عبادی؛ این قسم خود بر دو وجه است: ۱- ریا در انجام کارهای عبادی است ۲- ریا در ترک عمل به این معنا که شخص عملی را با قصد جلب قلوب دیگران ترک کند؛ مانند ترک کردن امامت جماعت، برای نشان دادن منزه بودن خود از حب دنیا و جاه آن.
نفوذ ریا در اعمال انسان امری ظریف و دقیق است که گاهی شخص خود متوجه آن نیست مثلاً گاهی شخص مشغول تحصیل علوم دینی است در حالی که در قلب خود میل دارد بر دیگران اظهار فضل کند. امام خمینی فرجام شخص ریاکار را شرک، کفر، هلاکت و محروم شدن از شفاعت می‌داند. امام خمینی برای درمان ریا، دو راه کار ارائه می‌دهد: یک راه کار عملی که همان تفکر در فقر و عجز مخلوقات و توجه به توحید فعلی و دیگری راه کار عملی را ذکر «لا اله الا الله» می‌داند.

برای تحقق ریا سه چیز لازم است که ارکان ریا نامیده می‌شوند.
۱ـ قصد و نیت ریا
۲ـ وسیله ریا یا مرائی به
۳ـ چیزی که انسان به خاطر آن ریا می‌کند که در اصطلاح مرائی لاجله نامیده می‌شود «هدف ریا»
هر کدام از این سه رکن دارای درجات و مراتبی هستند که با شدت و ضعف آنها ریا شدّت و ضعف می‌یابد.

۸.۱ - درجات رکن اول

قصد ریا چهار درجه دارد اولین و شدیدترین درجه، آن است که انسان از انجام عبادت اصلا قصد ثواب نداشته باشد مثل کسی که بین مردم نماز واجب یا مستحب می‌خواند ولی اگر تنها باشد آن را ترک می‌کند. درجه دوم، آن است که اهمّ قصدش ریا و خودنمائی باشد و بطور تبعی و در حاشیه کمی هم به ثواب و پاداش الهی توجه داشته باشد. درجه سوم این است که انتظار ثواب به همان‌ اندازه در او ایجاد انگیزه می‌کند که قصد خودنمائی دخالت دارد به عبارت دیگر قصد ریا و نیت ثواب به‌طور مساوی وجود داشته باشند به‌طوری که اگر یکی از آنها نباشد شخص به عبادت بر انگیخته نمی‌شود. و آخرین و ضعیف‌ترین درجات قصد ریا آن است که نیت خودنمائی نشاط بیشتری در او ایجاد می‌کند و قصد ثوابش را تقویت می‌کند به‌طوری که اگر نبود باز هم عبادتش را انجام می‌داد. این چهار مرتبه درجات و مراحل قصد ریا هستند که همگی حرام و موجب بطلان اعمال می‌شوند دلیل این مطلب آیات و روایاتی است که در صدر بحث ذکر شد از قبیل حدیث قدسی شریف: من بی‌نیازترین بی‌نیازها از شرکم. و آیه شریفه: ولا یشرک بعبادة ربه احدا و کلام گهربار امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در توصیف ریا کار: در خلوت کسل می‌شود و در بین مردم به نشاط می‌آید. «یکسل فی الخلوة وینشط عند الناس.»

۸.۲ - درجات رکن دوم

وسایل ریا عبارت از طاعات و عبادات است که به دو دسته تقسیم می‌شوند.
۱ـ ریا در اصل عبادات
۲ـ ریا در اوصاف عبادات

۸.۲.۱ - ریا در اصل عبادات

این قسم خود دارای سه مرتبه است:
۱ـ ریا در اصل ایمان که شدیدترین نوع ریا است و صاحبان این‌گونه ریا از منافقین محسوب می‌شوند که وعده عذاب ابدی به آنها داده شده و چه بسا چنین شخصی از کفار بدتر باشد زیرا کفر باطنی و نفاق ظاهری را در خود جمع کرده است.
قرآن کریم می‌فرماید: کلا ان کتاب الفجار لفی سجین وما ادراک ما سجین کتاب مرقوم. چنین نیست نامه عمل بدکاران در سجین قرار دارد و تو چه می‌دانی سجین چیست؟ کتابی است نگاشته شده، سجین از ماده سجن به معنی زندان است و مراد از آن در این آیه شریفه و احادیث، جهنم است که تجسم عمل و نامه ممثل زندگی بدکاران می‌باشد.
۲ـ ریا در اصل عبادات با قبول واقعی اصول دین مثل ریا در نماز، زکات، حج و جهاد این مرتبه از مرتبه اول ضعیف‌تر است.
۳ـ ریا به وسیله نوافل و مستحباتی که اگر آنها را ترک کند مرتکب گناهی نشده ولی اگر در خلوت باشد در انجام آنها تنبلی و کسالت می‌ورزد و در میان مردم برای انجام آنها شوق پیدا می‌کند.

۸.۲.۲ - ریا در اوصاف عبادات

این قسم نیز دارای سه مرتبه است:
۱ـ ریا در کارهایی که با ترک آنها عبادات باطل می‌شود مثل کسی که اگر تنها باشد قرائت و رکوع و سجود نمازش را سریع انجام می‌دهد ولی در بین مردم آنها را به‌طور کامل به جا می‌آورد.
۲ـ ریا در کارهایی که با ترک آنها عبادت ناقص نمی‌شود ولی در حکم تتمه و تکمله عبادت هستند، مثل طولانی‌تر کردن رکوع و سجود از حد معمول، طولانی‌تر کردن قیام، مرتب ایستادن، طول دادن قرائت و تانّی در قرائت و اذکار نماز.
۳ـ ریا به وسیله اضافاتی -و نه اصل آن- که از اصل عبادت خارجند مثل حاضر شدن در جماعت قبل از دیگران، ایستادن در صف اول و دست راست امام و ریا اول وقت یا امثال آن -بنابر قول برخى- موجب بطلان عبادت مى‌شود. برخى در بطلان عمل به آن اشکال کرده‌اند.

۸.۳ - درجات رکن سوم

اهدافی که انسان برای رسیدن به آنها ریاء می‌کند در سه مرتبه قرار دارند:
۱ـ اولین و شدیدترین مرتبه آن است که انسان به خاطر آن عبادت کند که فرصتی بدست آورد که در آن معصیت کند مثل کسی که با انجام عبادات و مستحبات و خودداری از خوردن شبهه‌ناک اظهار ورع و تقوی می‌کند بدین امید که به امانت و درست‌کاری معروف شود و منصبی چون قضاوت و سرپرستی اوقاف، وصایا و ایتام به او تفویض شود که بتواند در آن سوء استفاده نماید.
۲ـ اینکه منظورش از ریا رسیدن به امری مباح از اموری دنیوی باشد مثل دست یافتن به مالی یا ازدواج با زنی که در غیر این صورت موفق به ازدواج با او نمی‌شود.
۳ـ اینکه هدفش از ریا این باشد که با دیده نقص به او ننگرند و او را از خواص به شمار آورند مثل کسی که با عجله در حال حرکت است و چون کسی او را می‌بیند از ترس اینکه بگویند بی‌وقار است سرعتش را کم می‌کند. یا بدون توجه شوخی می‌کند ولی به خاطر اینکه او را کوچک نشمرند به دنبال شوخی استغفار می‌کند و اظهار حزن کرده آه می‌کشد. «طبق این تقسیمات ریا دارای ۷۲ درجه می‌باشد که از ضرب چهار مرتبه قصد ریا در شش درجه وسائل ریا و ضرب حاصل آن در سه رتبه اهداف ریا بدست می‌آید.»


«آنچه تاکنون ذکر شد تقسیم ریا به حسب شدت و ضعف بود که از شدت و ضعف ارکان آن ناشی می‌شود».
(و اکنون ریا را به حسب ظهور و خفاء تقسیم می‌کنیم) بنابراین تقسیم، ریا به چهار قسم منقسم می‌شود.
۱ـ ریای جلی (آشکار).
۲ـ ریای خفی (پنهان).
۳ـ ریای اجلی (آشکارتر).
۴ـ ریای اخفی (پنهان‌تر).

۹.۱ - ریای اجلی و جلی

- ریای اجلی آن است که صاحبش را به عمل وا می‌دارد به‌طوری که موجب و علت عمل است.
ـ ریای جلی که از اجلی پنهان‌تر است، آن است که صاحبش را به عمل وادار نمی‌کند ولی انجام عمل را برایش آسان‌تر می‌کند مثلا کسی که اهل نماز شب است ولی بیدار شدن برای او مشکل است در صورتی که گرفتار این مرتبه ریا باشد هنگامی که مهمان دارد برای بیدار شدن آمادگی بیشتری پیدا می‌کند.

۹.۲ - ریای اخفی و خفی

ـ ریای خفی که مرتبه بعد از ریای جلی است آن است که عمل خود را با اظهار شمایل به دیگران ارائه دهد مثل اظهار لاغری و رنگ زردی، آهسته صحبت کردن، خشکی دهان، آثار اشک در صورت و غالب شدن چرت که همگی بر شب‌زنده‌داری دلالت می‌کنند.
ـ ریای اخفی که پنهان‌ترین نوع ریای است آن است که صاحبش عمل خود را پنهان می‌کند و نمی‌خواهد که دیگران از آن اطلاع پیدا کند و از ظهور عملش خوشحال نمی‌شود ولی از دیگران انتظار سلام و احترام دارد و دوست دارد او را بستایند و در رفع حوائج او کوشا باشند و چون وارد مجلسی می‌شود برای او جا باز کنند و اگر کسی در این امور کوتاهی کند ناراحت می‌شود. و تمام این انتظارات را به خاطر عباداتش دارد به‌طوری که اگر آن عبادات را انجام نمی‌داد این توقعات را نداشت.


در اینجا ممکن است سؤالی مطرح شود و آن اینکه: ما می‌بینیم کسی نیست که از ظاهر شدن اعمالش خوشحال نشود پس آیا تمام مردم ریاکارند؟
جواب: هر سرور و فرحی ریا نیست بلکه سرور دارای اقسامی است که فقط بعضی از آنها ریاء و مذموم و باقی پسندیده و محمودند.


۱ـ گاهی انسان عملش را مخفی می‌کند و آن را فقط به خاطر خدا انجام می‌دهد ولی هنگامی که مردم از آن اطلاع می‌یابند خوشحال می‌شود زیرا می‌داند با خواست خدا اعمالش ظاهر شده و خدا باعث اطلاع مردم شده است از این جهت پی می‌برد که خداوند به او نظر لطف و مرحمت دارد لذا خوشحال می‌شود، این خوشحالی به خاطر نظر لطفی است که خداوند متعال در حق او داشته است نه به خاطر ستایش مردم و پیدا کرن منزلت در قلوب آنان این سرور اشکالی ندارد. و خدای متعال می‌فرماید: «قل بفضل الله وبرحمته فبذلک فلیفرحوا؛ ای پیامبر به مردم بگو که شما باید فقط به فضل و رحمت خداوند شادمان باشید.
۲ـ گاهی از این معنی استدلال می‌کند که همان‌طور که خدا در این دنیا کارهای نیکش را آشکار و کارهای زشتش را مستور نموده است معلوم می‌شود که در قیامت با او چنین معامله‌ای می‌کند. همان‌طور که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: هر بنده‌ای که خدا در دنیا بر او پرده‌پوشی کند در آخرت نیز بر زشتی‌هایش پرده خواهد پوشاند. «ما ستر الله علی عبد فی الدنیا الا ستر علیه فی الاخرة.» بنابراین خوشحالی او در صورت اول از این است که عملش مورد قبول واقع شده و در صورت دوم از رفتاری است که در آینده (آخرت) با او می‌شود.
۳ـ گاهی سرور و فرحش به این خاطر است که می‌بیند هرکس از این عمل آگاه شود از او پیروی خواهد کرد و بدین جهت اجرش چند برابر می‌شود و علاوه بر این که اجر عمل نهانی نصیبش شده اجر و پاداش عمل ظاهری را نیز بدست آورده است و او به مقتضای حدیث نبوی با هرکس که پیرویش کند در اجر و ثواب شریک است و به‌اندازه او پاداش می‌گیرد بدون این که از اجر عمل‌کننده چیزی کاسته شود.
۴ـ گاهی انسان از این خوشحال می‌شود که می‌بیند آنها یک بنده مطیع و عابد را دوست دارند و او را «به خاطر اطاعتش» می‌ستایند پس معلوم می‌شود که خود، مطیع هستند و قلباً میل به طاعت دارند در روایت است که مردی به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرض کرد: یا رسول الله عملم را پنهان می‌کنم و دوست ندارم کسی از آن مطلع شود ولی چون کسی اطلاع می‌یابد. خوشحال می‌شوم. حضرت فرمود: برای تو دو پاداش هست پاداش عمل پنهانی و پاداش عمل آشکار. از امام باقر (علیه‌السّلام) درباره مردی که عمل خیری انجام می‌دهد و چون دیگران او را می‌بیند خوشحال می‌شود، سؤال شد. فرمود: اشکال ندارد هرکس دوست دارد خدا او را به خوبی در میان مردم مشهور کند البته در صورتی که عملش را به این منظور انجام نداده باشد.
۵ـ اما اگر سرور و فرح از آن جهت باشد که در قلوب مردم منزلت پیدا می‌کند و مردم او را می‌ستایند و بزرگ می‌دارند و در رفع حوائجش می‌کوشند و در برخوردها او را احترام می‌کنند این‌گونه سرور و خوشحالی، ریا و نکوهیده است. پس معلوم شد که هر سروری ریا نیست.


یکی از اقسام ریا این است که انسان عمل آشکار را بر خلوت ترجیح دهد بعضی گفته‌اند بر عکس این حالت یعنی ترجیح خلوت بر جلوت هم ریا است زیرا اگر کسی فقط برای خدا عمل کند نباید خلوت و جلوت برایش فرق داشته باشد. یکی دیگر از اقسام ریا ترک عمل از ترس گرفتار شدن به ریا است کسی که چنین عملی انجام می‌دهد کار شیطان را آسان کرده و او را از افساد بی‌نیاز نموده است.


گاهی ریا در غیر عبادات واقع می‌شود. این‌گونه ریا گاهی واجب و گاهی مستحب است زیرا بر مؤمن واجب است که آبروی خود را حفظ کند و کاری را که عیب او محسوب می‌شود انجام ندهد مثلا برای جوانمردان سزاوار نیست که در معرض مشاهده دیگران مرتکب امور پست شوند اگرچه این کارها در خلوت برای آنان جایز باشد و لذا در شریعت مقدس اسلام دستور داده شده که انسان ظاهرش را تزئین کند، نعمت خدا را اظهار نماید، فقر خود را کتمان و اظهار غنی نماید. در روایت است که روزی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای رفتن بین اصحاب آماده می‌شد در همین حال در ظرف آبی می‌نگریست و عمامه و موهایش را صاف می‌کرد. عرض کردند: یا رسول الله شما هم از این کارها می‌کنید؟ فرمود: بله خدا دوست دارد هنگامی که بنده‌ای نزد برادرانش می‌رود خود را برای آنها تزئین کند. «ان الله یحب من العبد ان یتزین لاخوانه اذا خرج الیهم.» و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فرمود: شما باید خود را برای برادر مسلمانتان زینت دهید همان‌طور که برای غریبه‌ای که دوست دارید شما را در بهترین شکل ببیند زینت می‌دهید. «لیتزین احدکم لاخیه المسلم کما یتزین للغریب الذی یحب ان یراه فی احسن الهیئة.» و امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: لباس پاکیزه دشمن را خوار می‌کند. «الثوب النقی یکبت العدوّ.» مواردی که ذکر شد همه از مورد ریای پسندیده است.


ریا در عبادات یا ناشی از این است که انسان همیشه دوست دارد از لذت ستایش برخوردار و از رنج نکوهش در امان باشد. یا مولود طمعی است که به مال مردم دارد. علاج ریا به این است که انسان مضرّات ریاء را بشناسد و بداند که ریا چه مصالح باطنی را از او سلب می‌کند و چه محرومیت‌ها که در دنیا از توفیقات و در آخرت از قرب و منزلت نزد خدا برای او ببار می‌آورد و چه عقاب‌ها و خواری‌ها و غصب‌هایی نصیب او می‌کند و بداند که ریاکار به خسران دنیا و آخرت دچار می‌شود چون در دنیا به خاطر مراعات قلوب مردم همیشه خاطرش مشوّش است و رضایت مردم هرگز حاصل نمی‌شود زیرا هرچه گروهی را پسندیده آید گروهی دیگر را ناخوشایند است و همیشه رضایت بعضی از آنها در خشم بعضی دیگر نهفته است و هرکس رضایت آنها را خشم خدا طلب کند خدا بر او خشم می‌گیرد و آنها را بر او خشمناک می‌کند. بدترین و شدیدترین درجات، ریائی است که شخص بدون هیچ‌گونه محرک و انگیزه الهی برای بدست آوردن فرصت معصیت و سوء استفاده اظهار ایمان کند و ضعیف‌ترین درجه این است که قصد ریا باعث نشاط بیشتر او در التزام به اوصاف خارجی عبادات از قبیل حضور در جماعت شود به این خاطر که مردم او را به دیده نقص و حقارت ننگرند. البته این ۷۲ درجه، درجات و مراتب رئیسه ریا به حساب می‌آید که در بین هر مرتبه تا مرتبه بعدی درجات و مراتبی غیر قابل حصر وجود دارد. و بداند که تمام امور از جمله قلوب مردم در دست خداست و اوست که هرگونه بخواهد آنها را می‌گرداند. پس هرکس بین خود و خدایش را اصلاح کند خدا بین او و مردم را اصلاح می‌کند و هرکس خدایی را که تمام امور به دست اوست برای رضایت مردمی که نفع و ضرر، موت و حیات و نشر و حشر خود را مالک نیستند به غضب آورد واقعاً سفیه و احمق است. و چگونه طمع به اموال مردم باعث می‌شود انسان عملی انجام دهد در حالی که می‌داند خداست که قلوب را تسخیر می‌کند و به آنها اراده منع و بخشش می‌دهد. «و مهما تکن عند امریء من خلیقة وان خالها تخفی علی النّاس تعلم؛ و هرگاه انسانی دارای خصلتی باشد آشکار می‌شود اگر چه خیال کند از نظر مردم مخفی است.» و چه بسا خدا خبائث درونش را برای مردم آشکار کند و آنها هم از او بیزار شوند و بر او خشم گیرند و دچار خسران دنیا و آخرت شود همان‌طور که در روز محشر در محضر تمام خلائق رازش فاش خواهد شد. ولی اگر عملش را برای خدا خالص کند خدا اخلاصش را برای مردم آشکار می‌کند و او را محبوب همه می‌گرداند و دیگران را مسخر او کرده زبانشان را به حمد و ثنایش می‌گشاید. این‌ها همه در حالی است که در مدح آنها کمالی و در مذمتشان نقصی نیست و اگر واقعاً انسان، شوق، ستایش دارد و از مذمت و نکوهش می‌هراسد به مدح ملائکه مقربین و بالاتر مدح پروردگار عالم دل ببندد و از مذمت ملائکه و نکوهش پروردگار بترسد. بعد از این که این‌ها را دانست خود را عادت دهد که عباداتش را پنهان کند و آنها را در محل دربسته انجام دهد همان‌گونه که کارهای زشت را پنهان می‌کند و به اطلاع خدا از عباداتش قانع باشد تا نفسش برای مطلع کردن دیگران با او منازعه نکند و چون مدتی بر این حال مواظبت کند برایش آسان خواهد شد. ولی باید از خدا کمک بخواهد و با نفس خود مجاهده کند که مجاهده بر عهده بنده و هدایت از خداست. «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا والله لایضیع اجر المحسنین». آنان‌که در راه ما جهاد کنند ایشان را به راه خویش هدایت می‌کنیم و خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند.


شبّر، سیدعبدالله، اخلاق شبّر، ص۲۶۲.


۱. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۷.    
۲. نساء/سوره۴، آیه۱۴۲.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۲۶۴.    
۴. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.    
۵. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.    
۶. قیامت/سوره۷۵، آیه۱۴.    
۷. غروی تبریزی، علی، التنقیح، ج۵، ص۷-۸.    
۸. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۱۸۷.    
۹. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۱، ص۴۳۳.    
۱۰. السابعة نراقی، احمد، مستند الشیعة، ج۲، ص۶۶.    
۱۱. غروی تبریزی، علی، التنقیح (الطهارة)، ج۶، ص۱۱-۱۶.    
۱۲. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۱۸۷.    
۱۳. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی،‌ ج۲، ص۴۴۲-۴۴۳.    
۱۴. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی،‌ ج۲، ص۴۴۷.    
۱۵. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۴۴۴-۴۴۵.    
۱۶. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۳۶-۳۵ و ۵۰.    
۱۷. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۴۹-۴۸.    
۱۸. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۳۹-۳۸.    
۱۹. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۵۴-۵۳.    
۲۰. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.    
۲۱. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۱۸۸-۱۸۹.    
۲۲. طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی،‌ ج۲، ص۴۴۳.    
۲۳. یونس/سوره۱۰، آیه۵۸.    
۲۴. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۹.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ریا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۰۹.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۲۱۰-۲۱۱.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی






جعبه ابزار