رُکوب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رُكوب (به ضم راء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای سوار شدن است.
رَكِب (به فتح راء و کسر کاف) از مشتقات آن میباشد.
از اين كلمه موارد زيادى با اطلاقهاى مختلف در
نهج البلاغه آمده است، مانند راكب الجهل، راكب المعصيه، راكب المجهول و غيره.
رُكوب و
رَكِب به معنای سوار شدن است.
راغب گويد: ركوب در اصل بودن انسان است در پشت حيوانى و گاهى به كشتى نشستن اطلاق مىشود.
ابن سکیّت گويد: راكب فقط به شتر سوار گفته مىشود. اسب سوار و خرسوار را فارس گويند.
به برخی از مواردی که در نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
درباره شيطان فرموده:
«فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَيَّنَ لَهُمُ الخَطَلَ» یعنی: « آنها را به لغزش سوار كرده و كار قبيح را در نظرشان خوب نشان داده است.»
(شرحهای خطبه:
)
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «رکوب»، ج۱، ص۴۶۴.