• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رُکوب (مفردات‌نهج‌البلاغه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





رُكوب (به ضم راء) از واژگان نهج البلاغه به معنای سوار شدن است.
رَكِب (به فتح راء و کسر کاف) از مشتقات آن می‌باشد.
از اين كلمه موارد زيادى با اطلاق‌هاى مختلف در نهج‌ البلاغه آمده است، مانند راكب الجهل، راكب المعصيه، راكب المجهول و غيره.



رُكوب و رَكِب به معنای سوار شدن است.
راغب گويد: ركوب در اصل بودن انسان است در پشت حيوانى و گاهى به كشتى نشستن اطلاق مى‌شود.
ابن سکیّت گويد: راكب فقط به شتر سوار گفته مى‌شود. اسب سوار و خرسوار را فارس گويند.


به برخی از مواردی که در نهج البلاغه به‌کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - خطبه ۷

درباره شيطان فرموده: «فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ، وَ زَيَّنَ لَهُمُ الخَطَلَ» یعنی: « آن‌ها را به لغزش سوار كرده و كار قبيح را در نظرشان خوب نشان داده است.» (شرح‌های خطبه: )


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، ج۱، ص۴۶۴.    
۲. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۲، ص۷۳.    
۳. راغب اصفهانی، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۶۳.    
۴. ابن سکیت، الکنز اللغوی فی اللسن العربی، ص۹۹.    
۵. سید رضی، محمد، نهج البلاغه، ت الحسون، ص۵۳، خطبه ۷.    
۶. عبده، محمد، نهج البلاغه - ط مطبعه الاستقامه، ج۱، ص۳۷، خطبه ۷.    
۷. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۵۳، خطبه ۷.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ص۴۷، خطبه ۷.    
۹. بحرانی، ابن میثم، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۵۹.    
۱۰. بحرانی، ابن میثم، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۶۱.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المومنین، ج۱، ص۴۶۳.    
۱۲. هاشمی خویی، حبیب‌الله، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۵۳.    
۱۳. ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۲۸.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «رکوب»، ج۱، ص۴۶۴.    






جعبه ابزار