رَطْب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رَطْب ( به فتح راء و سکون طاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای تر بودن است.
این معنی هم به شکل
مصدر و هم
اسم آمده است.
خرماى تازه را به علت تر بودن رطب گفتهاند، به معنى طراوت و زينت هست.
از اين لفظ سه مورد در
نهج البلاغه آمده است.
رَطْب به معنای تر بودن است.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) درباره آدم محتظر فرموده:
«فَبَيْنا هُوَ كَذلِكَ عَلَى جَناح مِنْ فِراقِ الدُّنْيا... إِذْ عَرَضَ لَهُ عارِضٌ مِنْ غُصَصِهِ، فَتَحَيَّرَتْ نَوافِذُ فِطْنَتِهِ، وَ يَبِسَتْ رُطوبَةُ لِسانِهِ، فَكَمْ مِنْ مُهِمّ مِنْ جَوابِهِ عَرَفَهُ فَعَيَّ» يعنى «آنگاه كه در معرض مرگ و در حاشيه زندگى بود، ناگاه از غصّههاى فراق دنيا، بر او عارض شد افكار نافذ او از كار افتادن و رطوبت زبانش خشک شد، اى بسا جواب مهمّى كه دانست ولى از اظهار عاجز ماند.»
درباره خلقت زمين فرموده:
«وَ أَجْمَدَها بَعْدَ رُوطوبَةِ أَكْنافِها» (و پس از رطوبت جوانبش، آن را خشک ساخت.)
و نيز در بيان ايجاد انواع نعمتها فرموده:
«اللّؤْلؤِ الرَّطْبِ» یعنی: «مرواريد تازه و با طراوت.»
از اين لفظ سه مورد در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی، سید علی اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «رطب»، ج۱، ص۴۵۲.