رَسول (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رَسول (به فتح راء) از
واژگان قرآن کریم به معنای برخاسته است و جمع آن
رُسُل میباشد.
مشتقات
رَسول که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
الرُّسُلُ (به ضم راء و سین) به معنای فرستادگان؛
مُرْسَلٌ (به ضم میم و سکون راء) به معنای فرستاده شده؛
الْمُرْسَلُونَ (به ضم میم و سکون راء) به معنای فرستادگان؛
الْمُرْسَلاتِ (به ضم میم و سکون راء) به معنای فرستاده مىشوند؛
مُرْسِلِينَ (به ضم میم و سکون راء) به معنای فرستاديم؛
رِسالَةَ (به کسر راء و فتح لام) به معنای رسالت؛
رِسالاتِ (به کسر راء) به معنای رسالتهاى؛
أَرْسَلَ (به سکون راء و فتح سین) به معنای فرستاد؛
رَسُولَهُ (به فتح راء و ضم سین) به معنای پيامبرش؛
فَأَرْسَلْنا (به سکون راء و فتح سین) به معنای فرستاديم؛
لَنُرْسِلَنَ (به ضم نون و سکون راء) به معنای خواهيم فرستاد؛
رَسُولا (به فتح راء و ضم سین) به معنای فرستادگان؛
رُسُلُ (به ضم راء و سین) به معنای فرستادگان؛
رُسُلُنا (به ضم راء و سین) به معنای فرستادگان ما؛
رَسُولًا (به فتح راء و ضم سین) به معنای رسول؛
رَسُولِهِ (به فتح راء و ضم سین) به معنای فرستادهاش؛
اَرْسَلْنا (به سکون راء و فتح سین) به معنای فرستادگان ما؛
رُسُلًا (به ضم راء و سین) به معنای پيامبرى است.
رَسول به معنای برخاسته است.
رسول گاهی به پیام اطلاق میشود مثل قول شاعر «
اَلَا اَبْلِغْ اَبَا حَفْصٍ رَسُولًا» و گاهی به شخص پیام آور
ارسال به معنی فرستادن و تسلیط ... و رسول به معنی فرستاده شده است.
در
اقرب گوید: رسول اسم است به معنی
رسالت و اصل آن مصدر است و نیز به معنی مرسل و فرستاده شده است.
خلاصه آن که رسول در اصل مصدر و در اطلاق قرآن بمعنی فرستاده و پیام آور است.
به مواردی از
رَسولکه در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ ما مُحَمَّدٌ اِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ) (محمّد فقط فرستاده خداست و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
(تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ) (ما بعضى از آن پيامبران را بر بعضى ديگر برترى بخشيديم.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
جمع رسول در قرآن فقط رسل آمده مثل آیه فوق
(أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ) (آيا به راستى شما يقين داريد كه صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟!)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
مرسل به معنى فرستاده شده است. جمع آن مرسلون است و مرسلات.
(قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ) (سپس گفت: «مأموريت شما چيست اى فرستادگان خدا؟»)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
(وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً) (سوگند به فرشتگانى كه پى در پى فرستاده مىشوند.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
جمع مرسله است. مرسل (بكسر سين) اسم فاعل به معنى فرستنده و رها كننده است.
(وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ) (و هرچه را او باز دارد، كسى بعد از او قادر به فرستادن آن نيست.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
جمع آن مرسلون است.
(وَ لكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ) (ولى ما بوديم كه تو را فرستاديم.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
(يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّي) (اى قوم من! رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم.)
جمع آن رسالات است.
(أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي) (رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مىكنم.)
رسالت (بكسر اول و گاهى مفتوح آيد) اسم است به معنى پيام (اقرب- قاموس)
(هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ) (او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و آيين حق فرستاد.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
(وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ) (او كسى است كه بادها را بشارتگرانى پيش از باران رحمتش فرستاد و از آسمان آبى پاک كننده نازل كرديم.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
(وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ) (و بر سر آنها پرندگانى را گروه گروه فرستاد.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
(فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ) (عذابى از آسمان بر آنها فرستاديم و مجازاتشان كرديم.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
ارسال به معنى فرستادن است خواه فرستادن پيامبر باشد يا باد يا عذاب يا معجزه و غيره. اهل لغت براى آن معانى ديگرى نيز گفتهاند كه عبارت اخراى معناى فوق است. مىبينيد كه ارسال در فرستادههاى مختلف بكار رفته است.
(لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ) (به يقين به تو ايمان مىآوريم و بنىاسرائيل را با تو خواهيم فرستاد.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
ارسال در اينجا به معنى رها كردن است كه عبارت اخراى فرستادن باشد.
(أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ) (بنىاسرائيل را با ما به فرست.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
(فَأْتِيا فِرْعَوْنَ فَقُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ) (به سراغ فرعون برويد و بگوييد: ما فرستاده پروردگار جهانيان هستيم.)
در صحاح و قاموس گفته: چون فعول و فعيل در آن مفرد و جمع و مذكر و مؤنث مساوى است لذا به جاى رسول رسل نيامده است در مجمع گويد: رسول مفرد و در معنى جمع است ناگفته نماند نظير اين
آيه در
سوره طه آيه ۴۷ تثنيه آمده است.
(فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ) (به سراغ او برويد و بگوييد: ما فرستادگان پروردگار توييم.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
(اِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ. ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ) (كه اين قرآن كلام فرستاده بزرگوارى است (جبرئيل امين).)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
مراد از رسول در اینجا
جبرئیل است.
(قالُوا یا لُوطُ اِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ) (گفتند: اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توايم.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
(تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا یُفَرِّطُونَ) (در اين هنگام، فرستادگان ما جان او را مىگيرند.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
(اِنَ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ) (و رسولان (فرشتگان) ما، آنچه را توطئه مىكنيد، مىنويسند!)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
آیات دیگری نیز در این زمینه هست.
(اِذَا الرُّسُلُ اُقِّتَتْ لِاَیِّ یَوْمٍ اُجِّلَتْ. لِیَوْمِ الْفَصْلِ) (و در آن هنگام كه براى پيامبران به منظور اداى شهادت تعيين وقت شود.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
به احتمال قوی مراد فرستادههای عالم طبیعت است از آسمان و زمین و خورشید و ماه و ستارگان و غیره که اینها همه از جانب خدا در این عالم رها و فرستاده شدهاند و بطور خودکار به راه خود ادامه میدهند و در یکدیگر تاثیر میکنند و
روز قیامت همه آنها میایستند چون آن روز روز فصل و جدائی است مؤید این سخن کلمه المرسلات است.
(وَ اِذَا الرُّسُلُ اُقِّتَتْ) ظاهرا همان رسیدن به آخر وقت است که قیامت است.
طبرسی و
زمخشری و
بیضاوی رسل را به معنی پیامبران گرفته و گفتهاند: یعنی وقت پیامبران تعیین شود تا برای شهادت بر امّت خود حاضر شوند ولی ملاحظه آیات قبل و بعد نشان میدهد که این معنی درست نیست.
(وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً. فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً. وَ النَّاشِراتِ نَشْراً. فَالْفارِقاتِ فَرْقاً. فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً. عُذْراً أَوْ نُذْراً. إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ) (سوگند به فرشتگانى كه پى در پى فرستاده مىشوند و آنها كه همچون تندباد حركت مىكنند و سوگند به آنها كه ابرها را مىگسترانند و آنها كه جدا مىكنند و سوگند به آنها كه آيات بيدارگر الهى را به انبيا القا مىنمايند، براى اتمام حجّت يا انذار، سوگند به همه اين امور كه آنچه به شما درباره قيامت وعده داده مىشود، واقع شدنى است!)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
در اين آيات
آيه اول با واو قسم و
آيه دوم با فاء نتيجه و
آيه سوم باز با واو قسم و
آيه چهارم با فاء تفريع آمده و امّا
آيه پنجم نتيجه همه است از اين ميتوان بدست آورد كه مصداق دو
آيه اول غير از
آيه سوم و چهارم است. نشر به معنى پراكنده شدن و پراكندن يعنى لازم و متعدى هر دو آمده است (اقرب) عرف به معنى پى در پى است بنظر ميايد مراد از دو
آيه اول بادهائى است كه از اقيانوسها و درياها در اثر اختلاف حرارت هوا سرچشمه گرفته و پى در پى به طرف قارهها روان میشوند و آنگاه شدت يافته و به صورت طوفان عاصفات يعنى شكننده در ميايند و مراد از
آيه سوم و چهارم بادهائى است كه از قطبين ميايند و سرد و با رطوبتاند و در كنار درياها و قارهها با بادهاى گرم ملاقات میكنند و با هم میآميزند (و ظاهرا مراد از ناشرات پراكنده شوندهها است) و آنها بادهاى ديگر را از هم جدا میكنند و قسمت شهرها و بيابانها را از نفع و خسارت به محل خود میرسانند. و گذشته از آن عالم آخرت را يادآورى میكنند. چون در اثر طوفان محلى خراب و زير و رو شود از اين ميشود پى برد كه خراب شدن تمام عالم نيز ممكن و جايز است مشروح سخن در «جرى» موقع نقل «فَالْجارِياتِ يُسْراً» گذشت. و نيز در آنجا گفته شد كه نميتوان مرسلات و غيره را ملائكه گرفت. ناگفته نماند آيات اول سورههاى
ذاریات و
مرسلات و
نازعات همه نزديک بهماند و مصداق آنها يكى و از همه وقوع قيامت نتيجه گرفته شده است. نويسنده كتاب آغاز و انجام جهان در ص ۸۷ ببعد آن كتاب معتقد است كه مراد از مرسلات، عاصفات، ناشرات و ... اتمهاى تشكيل دهنده موجودات و نيروهاى آنها است كه پرتونها پيوسته الكترونها را میرانند و نيروها پيوسته از درون و بيرون ميوزند و در وقت تمام شدن ارسال و عصف و نشر قيامت واقع میشود. بيان آن كتاب كاملا متين و هر كه طالب تفصيل است به آنجا مراجعه كند.
از برخی آیات به دست میآید پیامبران بعضی بر بعضی فضیلت دارند.مانند این آیه شریفه:
(تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ) (ما بعضى از آن پيامبران را بر بعضى ديگر برترى بخشيديم؛ برخى از آنها، خدا با او سخن مىگفت و بعضى را درجاتى برتر داد و به عيسى بن مريم، نشانههاى روشن داديم.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
ایضا
آیه (وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً) (وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ اِلَّا اِذا تَمَنَّی اَلْقَی الشَّیْطانُ فِی اُمْنِیَّتِهِ...) (هيچ رسول و پيامبرى را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هرگاه آرزوى پيشبرد اهداف الهىِ خود مىكرد، شيطان وسوسهها و القائاتى در آن مىافكند.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
رسول همانطور که گفته شد به معنی حامل پیام است و
نبی از انباء به معنی حامل نباء و خبر میباشد اهمیّت و عظمت رسول در آن است که در پیام آوردن واسطه میان خدا و خلق است و بزرگی و رفعت نبی در آن است که خبر خدا و
علم خدا در نزد اوست. نمیشود گفت که رسول و نبی هر دو به یک معنی است و هر دو یک مصداق دارد. زیرا که
آیه (وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ اِلَّا اِذا تَمَنَّی اَلْقَی الشَّیْطانُ فِی اُمْنِیَّتِهِ...) صریح است در اینکه رسول و نبی غیر هماند و نیز نمیشود گفت: نبی آن است که امر به تبلیغ رسالت نشده. زیرا کلمه
(وَ ما اَرْسَلْنا) در صدر
آیه صریح است که رسول و نبی هر دو مامور به تبلیغاند.
(وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسی اِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا-..) (و در اين كتاب از موسى يادكن، كه او خالص شده و رسول و پيامبر والامقامى بود.)
(وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ اِسْماعِیلَ اِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا) (و در اين كتاب از اسماعيل نيز ياد كن، كه او در وعدهاش صادق و رسول و پيامبرى بزرگ بود.)
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
روشن میکند که در
موسی و
اسمعیل هر دو از رسالت و
نبوت وجود داشت نه- اینکه کلمه «نَبِیًّا» بعد از «
رَسُولًا» برای تفنّن در عبارت است.
و ریشه فرق رسول و نبی را باید در آیه زیر جستجو کرد.
(وَ ما کانَ لِبَشَرٍ اَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ اِلَّا وَحْیاً اَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ اَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِاِذْنِهِ ما یَشاءُ اِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ) (و امكان ندارد خدا با هيچ انسانى سخن بگويد، مگر از راه وحى يا از پشت حجابى همچون ايجاد صوت، يا رسولى (فرشتهاى) مىفرستد و به فرمان خود آنچه را بخواهد وحى مىكند؛ چرا كه او بلند مقام و حكيم است. )
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
این
آیه صریح است که سخن گفتن خدا با پیامبران به یکی از سه راه است:
- وحی و آن الهام و انداختن به قلب است و شاید در خواب دیدن نیز جزء آن باشد؛
- سخن گفتن از پس پرده که پیامبر سخن خدا را میشنود مثل موسی که فرموده (وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسی تَکْلِیماً) و نیز ثابت است که موسی در طور بارها کلام خدا را شنید؛
- آمدن ملک چنان که جبرئیل به نزد حضرت رسول (صلّیاللّهعلیهوآله) و دیگر پیامبران آمد و از خدا پیام آورد (قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ) تردید با «او» در آیه شریفه روشن میکند که هر یک از سه قسم راه به خصوصی است.
قهرا باید مصداق یکی رسول و مصداق بقیّه نبی باشد یا بالعکس.
شیخ مفید در
کتاب اختصاص از
زرارة از
امام باقر (علیهالسّلام) نقل کرده که از آن حضرت درباره
(کانَ رَسُولًا نَبِیًّا) سؤال کردم و گفتم: رسول را دانستیم نبی کدام است؟ فرمود نبی آن است که در خواب میبیند و صدا را میشنود ولی ملک را نمیبیند و رسول ملک را آشکارا میبیند و با او سخن میگوید گفتم منزلت امام کدام است؟ فرمود: صدا را میشنود و در خواب نمیبیند و ملک را مشاهده نمیکند سپس این
آیه را تلاوت فرمود
(وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ) (و لا محدث)
نظیر این روایت در اختصاص از
برید بن معاویه از امام
باقر و از زراره از
امام صادق و از معروفی از
امام رضا (علیهمالسّلام) نقل شده
و نیز در
کافی باب فرق بین رسول و نبی و محدث.
چهار روایت در این باره که قریب با هماند نقل شده است و در بعضی از آنها فرموده که بعضی از انبیاء مقام نبوت و رسالت هر دو را داشتهاند. علی هذا آن طور که از روایات
اهل بیت (علیهمالسّلام) بدست آمد نبی آن است که در خواب میبیند و صدا را میشنود و این مطابق است با
(اِلَّا وَحْیاً اَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ) و رسول آن است که بر وی
ملک نازل میشود و با او سخن میگوید و این مصداق
(اَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِاِذْنِهِ ما یَشاءُ) میباشد و اقسام سه گانه سخن گفتن خدا دو قسم اولش راجع به نبی و قسم اخیرش مربوط به رسول است. در بعضی از پیامبران مقام رسالت و نبوت هر دو جمع است چنان که در موسی و اسمعیل که در
آیه ۵۱ و ۵۴
سوره مریم است.
(الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْاُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْاِنْجِیلِ) طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی،
طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی،
طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان،
(همان كسانى كه از فرستاده خدا، پيامبرِ «امّى» و درس نخوانده پيروى مىكنند؛ پيامبرى كه صفاتش را، در تورات و انجيلى كه به صورت مكتوب نزدشان است.)
(فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْاُمِّیِّ...) (پس ايمان بياوريد به خدا و فرستادهاش، آن پيامبرِ درس نخواندهاى كه به خدا و سخنانش ايمان دارد.)
ناگفته نماند میان رسول و نبی
عموم و خصوص مطلق است و هر رسول نبی است و اگر کسی نبی نباشد رسول هم نیست در
آیه «وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ» نمیشود گفت: پس خاتم رسولان نیست. رجوع شود به «نباء».
(مَا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ اِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ) (مسيح فرزند مريم، فقط پيامبر خدا بود؛ پيش از وى نيز، پيامبرانى بودند.)
(قالَ اِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا) نشان میدهد
عیسی هم رسول و هم نبی است.
(وَ لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ) (و هيچ پيامبرى حق نداشت معجزهاى جز به فرمان خدا بياورد. و هنگامى كه فرمان خداوند براى مجازات كافران صادر شود.)
درباره عدد انبیاء اختلاف نظر وجود دارد: قرآن مجید توجّهی بعدد آنها ندارد همین قدر میفرماید بعضی از آنها را یاد آوری کردیم و بعضی را حکایت ننمودیم مجموع پیامبرانی که نام آنها در قرآن آمده بیست و شش نفر است به قرار ذیل:
آدم،
نوح،
ادریس،
هود،
صالح،
ابراهیم،
لوط،
اسمعیل،
یسع،
ذو الکفل،
الیاس،
یونس،
اسحق،
یعقوب،
یوسف،
شعیب،
موسی،
هارون،
داود،
سلیمان،
زکریّا،
ایوب،
یحیی،
اسمعیل صادق الوعد،
عیسی،
محمد (صلواتاللّهوسلامهعلیهماجمعین). در
المیزان پس از شمردن نام پیامبران فرموده بعضی هم هست که نامشان ذکر نشده بلکه با وصف و کنایه آمده مثل این
آیه (اَ لَمْ تَرَ اِلَی الْمَلَاِ مِنْ بَنِی اِسْرائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی اِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ) هکذا
آیه (اَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها...) (اِذْ اَرْسَلْنا اِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ) (امّا آنان فرستادگان ما را تكذيب كردند؛ پس براى تقويت آن دو، شخص سوّمى را فرستاديم.)
ايضا پيامبرانی كه در سوره يس آمده
(اِذْ اَرْسَلْنا اِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ) و نيز عالمی كه موسى با او ملاقات كرد
و
(الاسباط) و نیز عالمی که موسی با او ملاقات کرد. و بعضیها هستند که پیغمبر بودن و نبودنشان روشن نیست مثل فتای موسی
(وَ اِذْ قالَ مُوسی لِفَتاهُ لا اَبْرَحُ حَتَّی اَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ) و
ذو القرنین و
عمران پدر
مریم باید دانست که
لقمان نیز از مشکوکین است. امّا عدد پیامبران مشهور آن است که صد و بیست و چهار هزار نفر بودهاند.
صدوق در
خصال (باب الواحد الی الماة) فصل ۱۷ دو حدیث از
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) از حضرت رسول (صلّیاللّهعلیهوآله) نقل کرده که خداوند صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آفریده من محترمترین آنهایم و این سخن از جهت افتخار نیست و خداوند صد و بیست و چهار هزار وصی آفریده علی (علیهالسّلام) اکرم و افضل آنها است پیش خداوند.
در
تفسیر المیزان از
معانی الاخبار و خصال از
ابوذر نقل شده که به حضرت رسول (صلّیاللّهعلیهوآله) گفتم: یا رسول اللّه پیامبران چه قدراند فرمود: صد و بیست و چهار هزار. گفتم مرسل آنها چند نفراند؟ فرمود: سیصد و سیزده نفر که جمع کثیراند گفتم: اول آنها کدام است؟ فرمود آدم...
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رسل»، ج۳، ص۹۱.