روش تحصیل در حوزه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
روش
تحصیل در
حوزههای علمیه شیوههای مختلفی وجود دارد که کاملترین آنها شیوهای است که پیش مطالعه، حضور در درس، مطالعهی درس پس از تدریس استاد،
مباحثهی مطالب تدریس شده و
خلاصه نویسی را داشته باشد. و نیز در این مقاله شیوههای تدریس درس خارج از نظر شکل درس، کیفیت و محتوا بررسی میشود.
در این مورد شیوههای مختلفی وجود دارد که کاملترین آنها شیوهای است که شامل مراحل زیر میشود:
۱: پیش مطالعه: یعنی مطالعهی کتاب درسی مربوط، پیش از شروع درس استاد که موجب میشود شاگرد آمادگی ذهنی و حساسیت روحی پیدا کند و مطالب را در کلاس زودتر دریافت نماید و اشکالات علمی و با ارزشی مطرح سازد. هر چند ممکن است در روزهای اول پیش مطالعه، تنها ۲۰ % مطلب فهمیده شود، ولی کم کم زیادتر میشود.
۲: حضور در درس: حضور در کلاس سبب کسب برکات علمی و معنوی است؛ بدین منظور از نوار نیز میتوان استفاده کرد، ولی این مورد برای مواقع ضروری است.
۳: مطالعهی درس پس از تدریس استاد که با مراجعه به حواشی و کتابهایی که در شرح آن کتاب درسی نوشته شده، همراه است و سبب تعمیق فهم مطالب میگردد و طلبه را برای
مباحثه آماده میسازد.
۴:
مباحثهی مطالب تدریس شده که موجب
تثبیت آن در
ذهن میگردد و ابهامات درس را برطرف میکند. این مطلب از امتیازات حوزه است که بسیاری از مراکز علمی از آن بیبهرهاند.
۵:
خلاصه نویسی یا شرح نویسی: پس از مراحل فوق، طلاب پرتلاش اقدام به
خلاصه نویسی کتابهای مفصل میکنند. همان گونه که بر کتابهای موجز و مختصر شرح مینویسند تا مطالب در ذهن آنان تثبیت و در دفتر ثبت شود.
تذکر: برخی از طلاب ممکن است بعضی از مراحل فوق را حذف کنند که در درازمدت موجب ضعف علمی آنان میگردد.
دربارهی شیوهی تحصیل دورهی مقدمات و سطح حوزه، نقاط قوت و ضعف فراوانی گفته شده که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱. آزادی طلاب در انتخاب درس و استاد.
۲.
مباحثه کردن.
۳.
تعلیم ادبیات عرب به طور عمیق و مستدل.
۴.
بحث و
مناظره بین استاد و شاگرد با رعایت
احترام استاد.
۵. آزادی طلاب برای رشد علمی و جهشهای علمی متناسب با استعداد خویش.
۶. اهمیت دادن به
تزکیه نفس.
۷. میسر بودن تدریس همراه با تحصیل برای طلاب در دوره سطح.
۸. آشنایی طلاب با سبک
استدلال فقیهان سلف.
۱. ضعف حافظه طلاب؛ زیرا در این دوره بر قدرت فهم تکیه میشود و کمتر بر حفظ مطالب و قواعد تاکید میشود.
۲. ضعف قدرت نگارش، به دلیل اجباری نبودن نوشتن مقالات و مطالب تحقیقی؛ (البته این دو مطلب در سالهای اخیر تا حدودی در حال جبران است.)
۳. طولانی بودن دوران تحصیل در مقدمات سطح.
۴. تعداد افراد در کلاسها از حد معمول و متعارف زیادتر است که موجب پایین آمدن کیفیت درس میشود.
روشهای تدریس خارج را از چند نظر میتوان تقسیم کرد:
الف) سبک سامرایی (شاگرد محوری)؛
ب) سبک کلاسیک (استاد محوری)؛
پ) سبک دو مرحلهای؛
ث) تحقیق جمعی.
از نظر محتوا و کیفیت درس به دو صورت تقسیم میشود، که عبارتند از:
۱: روش قدما؛
۲: روش
آیتالله بروجردی؛
۳: روش
امام خمینی؛
۴: روش سه بخشی،
۵: روش چهار بخشی.
۱: سبک
فقه الحدیث؛
۲:
فقه مبتنی بر
اصول؛
۳:
فقه مقارن؛
۴:
فقه پویا (هماهنگ با زمان و مکان).
۱: سبک فلسفی؛
۲: سبک عرفی.
الف) زمان مطلوب یک دوره اصول:
۱: دورههای طولانی؛
۲: دورههای کوتاه؛
۳: زمان استنباط.
ب) زمان مطلوب یک دوره ی فقه و لزوم تخصص در آن.
پ) زمان و مکان مطلوب هر جلسه ی درس.
ث) تعداد شاگردان در هر جلسه ی درس.
ت) تعداد جلسات درس در طول سال تحصیلی.
دربارهی این شیوهها توضیح مختصری میدهیم و به نقاط ضعف و قوت آنها اشاره میکنیم.
سبک سامرایی یا مکتب سامرا و یا روش شاگرد محوری؛ این روش درس خارج
میرزای شیرازی بزرگ است که بعد در
کربلا ادامه یافت. این روش را میتوان
روش سقراطی نامید که او مسالهای را مطرح میکرد و با استفاده از گفت و گو (دیالوگ) به تکمیل و رفع نقایص آن میپرداخت.
متاسفانه این روش اکنون در
حوزههای علمیه به فراموشی سپرده شده است. در این شیوه، میرزای بزرگ فرعی فقهی را مطرح میکرد و تمامی مطالب مربوط به آن را به کمک شاگردان و با
بحثهای دو طرف، مورد بررسی قرار میداد و حتی چیزی را به عنوان «اصل موضوعی» نمیپذیرفت. در این سبک شاگردان محور
بحث هستند و استاد، سخنران جلسه نیست. بلکه در پایان به جمعبندی نظریات و نتیجهگیری میپردازد. در این روش، ساعت شروع درس مشخص بود، اما پایان آن روشن نبود و گاهی تا هفت ساعت ادامه مییافت.
سبک کلاسیک (استاد محوری)؛ این روش متاخران
حوزه نجف و
قم است و امروزه متداولترین روش تدریس در حوزه علمیه قم است. در این سبک، استاد یک فرع فقهی یا اصولی را مطرح میکند و اقوال و دلایل آن را بررسی میکند و در پایان نظر خویش را بیان میکند. در این شیوه استاد فعال است و مانند سخنران عمل میکند و شاگردان کمتر فعال هستند.
این سبک خود به دو قسمت فرعی تقسیم میشود که عبارتند از:
در این شیوه، شاگردان قوی و مستعدتر، در جلسه دوم، درس استاد را برای شاگردان ضعیف تقریر میکنند و آن را مورد
بحث و بررسی قرار میدهند تا طلاب ضعیف بتوانند بهتر از درس استفاده کنند و ابهامهای درس برای آنان برطرف شود.
مرحوم آیتالله بروجردی نیز اصرار داشتند تا همین شیوه را در
قم پیاده کنند که عملی نشد.
روش مرحوم
آیتالله سید محمدباقر درچهای: ایشان صبحها در مسجد نو اصفهان درس فقه و اصول، تدریس میکردند و عصرها هم همان درس را برای افرادی که در کلاس صبح حضور نداشتند و یا درس را خوب درک نکرده بودند، تکرار میکردند.
روش جلسه ی پرسش و پاسخ همراه با درس روزانه: در این شیوه استاد، بعد از جلسه اول درس، ساعتی را تعیین میکند تا شاگردان در کنار او جمع شوند و پاسخگوی سؤالات و اشکالات آنان میشود.
روش
مرحوم اصفهانی (کمپانی): در این شیوه، استاد درس را از چند روز قبل مینویسد و متن آن تکثیر میشود و در اختیار طلاب قرار میگیرد. این روش سبب میشود تا طلاب فرصت پیش مطالعه و دقت و اشکال پیدا کنند و خود را برای
بحث با استاد آماده کنند و در حقیقت این جزوهها، جای یک جلسه درس را میگیرد. این شیوه برای اولین بار به دست مرحوم کمپانی در
نجف اجرا شد،
و اکنون نیز در حوزه علمیه قم برخی از اساتید معظم درس خارج از این روش استفاده میکنند.
استفاده از نوار درسی قبل از درس استاد؛ برخی از اساتید درس خارج که قبلاً یک دوره درس را القا فرمودهاند و به صورت نوار درآمده است، شاگردان میتوانند قبل از درس از نوار استفاده کنند و به پیش مطالعه درس بپردازند و خود را برای سؤال و اشکال در جلسه ی درس استاد آماده کنند.
در این روش، استاد و شاگرد به روش معمول وجود ندارد، بلکه چند نفر موضوعی فقهی یا اصولی را انتخاب میکنند و آن را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهند. آنگاه در جلسهای علمی، یافتههای خود را با دیگران در میان میگذارند و به نظریات یک دیگر اشکال میگیرند یا در مقابل اشکالات دیگران از نظریات خود دفاع میکنند و در نهایت هر کس نظری را انتخاب میکند. این شیوه خود به چند صورت انجام میگیرد:
الف) بدون حضور استاد؛
ب) با حضور یکی از اساتید درس خارج؛
پ) همراه با متن ثابت مثل
جواهرالکلام در فقه؛
ت) بدون متن ثابت، ولی گاهی فردی درباره موضوعی تحقیق میکند و حاصل آن تکثیر میشود و در اختیار دیگران قرار میگیرد تا محور
بحث قرار گیرد.
این سبک مورد توجه
مرحوم عیاشی و
علامه مجلسی بوده است،
و اکنون نیز در جلسات استفتای برخی
مراجع مورد استفاده واقع میشود که از با برنامهترین و جالبترین آنها، جلسه تحقیق جمعی
مقام معظم رهبری است.
در دانشگاهها نیز برای تدوین پایان نامهها، وقتی استاد راهنما تعیین میکنند، در حقیقت همین روش را دنبال میکنند.
هر کدام از این شیوهها امتیازات خاص خود را دارد، هر چند ممکن است اشکالاتی را نیز در پی داشته باشد.
در این نوشتار کوتاه فرصت آن نیست که تمامی نقاط قوت و ضعف بیان شود و مورد ارزیابی قرار گیرد، ولی به برخی از آنها اشاره میکنیم و قضاوت را به عهده خوانندگان گرامی میگذاریم.
از شیوهای تدریس درس خارج از نظر شکل درس برخی امتیازات آن عبارتند از:
مجتهدپروری مکتب سامرا معروف است و لذا افرادی مثل
آخوند خراسانی،
میرزای نائینی،
شهید شیخ فضل الله نوری،
سید محمد فشارکی و غیره از دست پروردگان این مکتب هستند.
فعال کردن شاگردان که امروزه مورد توجه روان شناسان
تعلیم و
تربیت است،
امتیاز دیگر این مکتب است؛ همان طور که توجه به تحقیق و دقت و تکیه بر فکر کردن نیز از نقاط قوت این روش است.
اداره کلاس درس به صورت منظم و مرتب و
نظم در بیان (در برخی اقسام فرعی آن) از نقاط قوت این سبک است. همانطور که مشخص بودن موضوع درس سبب میشود تا
مباحث به زودی به نتیجه برسد و
بحث از موضوع خارج نشود.
فعال بودن شاگردان در جلسه دوم درس باعث میشود تا عمل یادگیری بهتر صورت گیرد. هم چنین این جلسات موجب پرورش اساتید قوی برای آینده حوزه و معرفی چهرههای با استعداد میشود. به علاوه شاگردان را به مطالعه و دقت برای حضور در جلسه دوم، وادار میکند.
این شیوه برای افرادی که چند سال درس خارج گذراندهاند و کسانی که در بیرون از حوزهها مشغول فعالیت هستند، بسیار مفید است و افراد را به فعالیت علمی مفیدی میکشاند و پیش رفت بیشتری را در پی دارد و سبک مجتهدپروری است؛ به همین دلیل بزرگان بر اجرای آن اصرار دارند.
در حقیقت اگر این سبک تحت نظر استاد صورت پذیرد، همان سبک سامرایی است.
به هر کدام از این شیوهها اشکالاتی وارد کردهاند که احتیاج به بررسی دقیق دارد تا بتوانیم قضاوت صحیحی داشته باشیم.
۱. در مکتب سامرایی: نپذیرفتن اصل موضوعی در
بحث و مشخص نبودن زمان پایان درس، موجب بینظمی در
بحث و خستگی شاگردان میگردد.
۲. در روش استاد محوری: فعال نبودن شاگردان و عدم فرصت کافی برای سؤال و رفع اشکال کردن و نامنظم بودن یا مغلقگویی در برخی از اقسام فرعی این شیوه، میتواند به صورت اشکال مطرح شود.
۳. در سبک دو مرحلهای: این روش وقت زیادی را از اساتید محترم و شاگردان میگیرد.
بررسی شیوههای تدریس درس خارج از نظر محتوا و کیفیت عبارتند از:
از موارد چینش و ترتیب درس میتوان به چند روش اشاره کرد که عبارتند از:
تا قبل از مرحوم آیتالله بروجردی روش بر این بود که ابتدا «اصل» در مساله و سپس دلایل آن بیان میشد.
ایشان ابتدا سیر تاریخی مساله را بررسی میکردند و سپس دلایل مساله را مورد
نقد و بررسی قرار میدادند و اگر دلیلی نبود، به سراغ ادله فقاهتی (
اصول عملیه) میرفتند.
ایشان ابتدا دلایل مساله را بررسی میکردند و سپس اقوال
علما را
تجزیه و
تحلیل میکردند. میفرمودند: «اول ببینیم خودمان از ادله چه میفهمیم.» آنگاه به بررسی نظریات دیگران میپرداختند.
در برخی از درسهای حوزه علمیه قم به این ترتیب عمل میشود:
اول: ذکر اقوال علما در مساله تا سیمای کلی و عمومی مساله روشن شود.
دوم: بیان دلایل موافق و مخالف و نقض و ابرام آنها؛
سوم: جمع بندی و نتیجه گیری.
این روش نیز در برخی از درسهای فعلی حوزه علمیه قم مرسوم است که بدین ترتیب عمل میشود:
اول: ذکر موضوع مساله و تقسیم بندیهای آن؛
دوم: بیان اقوال موافق و مخالف؛
سوم: بیان دلایل از
قرآن،
روایات،
عقل و
اجماع و نقد آنها و در صورت لزوم بیان اصل در مساله؛
چهارم: جمعبندی اقوال و دلایل و نتیجهگیری.
هر کدام از این روشها، نقاط قوت و ضعفی دارد که مجال بیان آنها در این مختصر نیست، ولی شیوه چهارم کاملترین روش به نظر میرسد؛ هر چند از نظر عدمبیان سیر تاریخی مساله، ناقص است.
در تدریس خارج فقه حوزههای علمیه، روشهای مختلفی به کار گرفته میشود که در این جا به آنها اشاره میکنیم:
این شیوه درسی آیتالله بروجردی در علم فقه بود. در این روش برای بررسی فرعی فقهی، به علم «
اصول فقه» کم تر توجه میشود و سعی میکنند با بررسی پیشینه تاریخی هر مساله و با توجه خاص به
علم رجال و طبقهبندی راویان حدیث و برطرف کردن تقطیع احادیث، حکم هر مساله را از
احادیث مربوط به آن استخراج کنند و در صورت ضرورت و لزوم، به علم اصول یا اصول عملیه پناه میبرند.
در این شیوه، تکیه اصلی بر اصول است و سعی میکنند با تکیه بر قواعد اصولی، دلایل را بررسی کنند. در این روش، به علم رجال توجهی نمیشود و گاهی فرضهایی در فقه مطرح میشود که در طول عمر
انسان یک بار هم اتفاق نمیافتد. بدین سبب برخی از بزرگان بر این شیوه خرده گرفتهاند که افراط اصول، سبب دوری انسان از فهم عرفی میشود که
شارع طبق آن سخنان خود را القا فرموده است.
این شیوه که یادگار
شیخ طوسی است بر استفاده از اقوال عامه و بررسی آنها تکیه میکند. اولین کتاب در این زمینه «
خلاف» شیخ است که در آن سعی شده، نظریات
شیعه و
سنی آورده و مقایسه شود. مرحوم آیتالله بروجردی این سبک را احیا کرد. ایشان همانطور که به شان نزول آیات اهمیت میداد، به سیر تاریخی و موقعیت صدور
حدیث هم اهمیت میداد و آن را در فهم احادیث مؤثر میدانست.
سبک فقه پویا (هماهنگ با زمان و مکان)؛ این شیوه از دیرباز مورد توجه
علمای شیعه بوده است. آثار تاثیر زمان و مکان در
اجتهاد را در فتوای میرزای بزرگ در
تحریم تنباکو میتوان ملاحظه کرد. امام خمینی این سبک را حیاتی تازه بخشید و فرمود: «زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند.»،
البته درباره مقدار و حدود دخالت زمان و مکان در مصادیق، موضوعات، متعلق
احکام و در نتیجه در اجتهاد و صدور
حکم و
فتوا،
بحث بسیار است،
ولی این مطالب منافاتی با این که فقه پویا سبکی فقهی است ندارد.
اصول فقه در درسهای خارج حوزه علمیه با دو روش متفاوت مورد
بحث قرار میگیرد:
بیان مطالب و قواعد اصولی براساس اصطلاحات فلسفی و داخل کردن
مباحث فلسفی و حقیقی با
مباحث اعتباری و عرفی اصول، از خصوصیات این روش است. این شیوه در زمان
شیخ انصاری کم کم پا به عرصه وجود گذاشت، در حوزه نجف به اوج خود رسید و علم اصول به صورت علم نیمه معقولی درآمد که در حواشی مرحوم کمپانی کاملاٌ ظاهر شد.
به همین دلیل برخی بزرگان بر این شیوه خرده گرفتهاند که سبب خلط
مباحث اصول و
فلسفه شده، آن را از عرفی بودن دور کرده و باعث تورم علم اصول شده است.
پیدایش علم اصول برای کمک به فهم و تحلیل مفاهیم قرآن و حدیث است و آن دو براساس
لغات و اصطلاحات عرف شکل گرفته است. پس اساس علم اصول در
مباحث خود مثل
عام و خاص،
مطلق و مقید و غیره مبتنی بر ارتکازات عرفی مردم است. این شیوه از زمان شیخ طوسی پدید آمده و تا زمان حاضر ادامه داشته است.
همانگونه که روشهای تدریس درس خارج گوناگون بود، شیوههای تحصیل آن نیز متفاوت است. طلاب با توجه به استعداد و ذوق خود شیوههای متفاوتی را در درس خارج برمی گزینند که ما آنها را به هفت روش تقسیم میکنیم:
در این شیوه شش مرحله طی میشود که عبارتند از:
۱. پیش مطالعه یعنی با توجه به منابع و کتب علمای پیشین به بررسی اقوال و دلایل هر فرع فقهی یا اصولی میپردازند و نظریهای را انتخاب میکنند.
۲. پیش
مباحثه، یعنی قبل از شروع درس، مطلب درس آینده را با هم
مباحثهای خود بررسی میکنند و به اشکال بر یک دیگر و تبادل نظر میپردازند.
۳. شرکت در درس استاد با ذهنی که به وسیله ی پیش مطالعه و
مباحثه آماده شده است که گاهی با نوشتن مطالب مهم درس استاد همراه است.
۴. سؤال و اشکال کردن در درس که موجب رفع ابهامهای ذهنی یا تصحیح نظریات استاد میشود و در نهایت طلبه بدین وسیله، نظریه انتخابی خود را در معرض آزمایش قرار میدهد.
۵. مرور مجدد و مطالعه نظریات و دلایل استاد و انتخاب نظر نهایی به وسیله شاگرد.
۶. نوشتن کامل درس به صورت منقح همراه با
خلاصهای از مطالب مطرح شده که به منظور حفظ و جمع آوری نظریه استاد و شاگرد صورت میگیرد.
در این شیوه، طلاب پنج مرحله را در تحصیل درس خارج طی میکنند:
۱. شرکت در درس و شنیدن سخنان استاد؛
۲. نوشتن درس استاد در جلسه درس (بیکم و کاست)؛
۳. مطالعه درس بعد از اتمام جلسه استاد، با توجه به کتابهای عالمان متقدم و متاخر؛
۴. انتخاب نظریه؛
۵.
مباحثه منظم با دوستان هم درس، پیش از شروع جلسه بعدی استاد.
این روش شامل مراحل زیر است:
۱: حضور در کلاس درس؛
۲: نوشتن درس استاد در جلسه بدون کم و کاست؛
۳: مطالعه نوشتههای آن جلسه بعد از درس؛
۴:
مباحثه با دوستان هم کلاس، پیش از درس جدید.
این روش شامل مراحل زیر است:
۱: حضور در درس؛
۲: نوشتن درس؛
۳: مطالعه درس بدون
مباحثه.
این روش شامل حضور در درس استاد و نوشتن درس میشود.
که همان حضور در درس استاد است.
این شیوه که مخصوص طلاب با سابقه درس خارج است، برای تقویت قوه استنباط و حفظ آن مفید میباشد. پیش از این، در روشهای تدریس، این شیوه را توضیح دادیم؛ زیرا این شیوه اگر با حضور استاد صورت پذیرد یکی از شیوههای تدریس محسوب میشود.
در این شیوه محققان مراحل زیر را میگذرانند:
۱: پیش مطالعه بر اساس متنی معین؛
۲: انتخاب نظریه؛
۳: طرح نظریه هر محقق در جمع دوستان هم
بحث که همراه با نقد و بررسی و دفاع از آن است؛
۴: جمعبندی و نتیجهگیری پایانی به دست یکی از اعضای جلسه که در جایگاه مدیر داخلی واقع است؛
۵: نوشتن
خلاصه بحث.
هرکدام از این روشها، نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارد، ولی ما به اختصار به پارهای از امتیازها و اشکالهایی که برای این روشها ذکر کردهاند، اشاره میکنیم:
۱ روش اول: (شاگرد محوری) موجب
رشد سریع قوه استنباط و اعتماد به نفس طلاب میشود. در این شیوه، مسایل با تفکر بررسی میشود و شاگرد فعال است و روش گردآوری و سامان دادن به مطالب و عرضه ی آنها را میآموزد و محقق بار میآید. او با نظریات دیگران با احترام برخورد میکند و نحوه منطقی فکرکردن را میآموزد و از مرحله بررسی مطالب دیگران میگذرد و در صدد طرح مطالب تازه برمیآید.
۲ روش پنج مرحلهای (استاد محوری): این شیوه، موجب تاخیر در رشد قوه استنباط میشود. شاگرد در جلسه درس آمادگی اشکال و سؤال ندارد و در حقیقت استاد فعال است و شاگرد به صورت انفعالی عمل میکند و گاهی تا پایان درس به دنبال موضوع میگردد؛ در نتیجه در فهم مطالب با مشکل روبه رو میشود.
۳ روش چهار مرحلهای و سه مرحلهای و دو و یک مرحلهای: همان اشکالهای روش پنج مرحلهای را دارد، به علاوه اشکالهای واضح دیگری نیز دارد؛ مثل عدم مراجعه به منابع، انتخاب نکردن نظریه،
مباحثه نکردن، ننوشتن درس و تنظیم نکردن آن و غیره.
۴ امتیازات روش تحقیق جمعی قبلاً گذشت.
مرحوم
آیتالله فاضل لنکرانی که از مراجع و اساتید درس خارج حوزه علمیه قم بود معتقد بودند: «آن چه برای یک طلبه مهم است، آن است که علاوه بر این که تمامی گفتههای استاد را در حافظهاش
ضبط مینماید، باید آنها را با معیارهای فکری مورد قبول خود سنجیده و صحت و سقم آن را از نقطه نظر خود تشخیص دهد. یعنی در همان جلسه درس، مساله را تمام کند و
شب برای آن که این مطلب را فراموش نکند آنها را یادداشت کند.»
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «روش تحصیل در حوزه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۲۸.